ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 16 ارديبهشت 1403
يکشنبه 16 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 7 اسفند 1390     |     کد : 33331

یکشنبه 7 اسفند 4 ربيع الثاني 26 فوريه

وقوع غزوه غابه در سال ششم هجرى قمرى ...

وقوع غزوه غابه در سال ششم هجرى قمرى

"عُيينة بن حِصن" كه از مشركان و زورمداران اطراف مدينه منوره بود، در شب چهارم ربيع‏الثّانى سال ششم قمرى در رأس يك گره چهل نفرى از مشركان به شتران پيامبر(ص) كه در مكانى به نام "غابه " نگهدارى و چرا داده مى‏شدند، هجوم آورد و پس از كشتن فرزندى از "ابوذر" و فرارى دادن ساير ساكنان آن مكان، شتران را غارت كرد. ابوذر، خبر ناگوار تهاجم عيينة بن حِصن را در همان شب به پيامبر(ص) رسانيد و پيامبر(ص) در بامداد آن روز براى گوشمالى دادن اين گردنكش صحراى عربستان، با تعدادى از يارانش عازم آن ناحيه گرديد. آن حضرت، براى "مقداد بن عمرو" پرچمى بست و وى را به فرماندهى رزمندگان برگزيد. پس از مقداد، ديگران را به يارى وى اعزام كرد و خود آن حضرت نيز به سوى آنان رهسپار شد. مقداد، در زمينى به نام "هيقا" ( يا هيفا) كه در يك ميلى چاه مطلب قرار دارد، به سپاه دشمن رسيد و با آنان درگير شد. دشمنان در برابر سربازان اسلام ايستادگى كرده و به نبرد پرداختند و يك تن از رزمندگان اسلام، به نام "مُحرز بن نضله" را به شهادت رسانيدند و از مشركان، نيز چهار نفر كشته شدند، كه يكى از آنان، "حبيب پسر عيينه" بود.

پيامبر اكرم(ص) نيز به سپاهيان و سربازان خود در سرزمين "ذى قرد" در نزديكى‏هاى "غابه" ملحق شد.

در اين غزوه تعداد پانصد و يا هفتصد نفر از مسلمانان حضور پيدا كرده و موجب رعب و وحشت دشمن سركش شدند. در ايّامى كه رسول خدا(ص) از مدينه بيرون بودند، "عثمان بن اّم‏مكتوم"، جانشين وى در مدينه بود و "سعد بن عباده" با سيصد تن از مبارزان قبيله‏اش، حفاظت و حراست مدينه را بر عهده داشتند.

شايان ذكر است، هنگامى كه رسول خدا(ص) و مسلمانان به مدينه برگشتند، ديدند برادرزاده عُيينه، يكى از شتران شيرده رسول خدا(ص) ، به نام "سمراء" را برگردانيد و در نزديكى درِ خانه آن حضرت ايستاده و منتظر پيامبر(ص) است. پيامبر(ص) از جوانمردى وى اظهار خرسندى كرد و به وى جوايزى بخشيد.



درگذشت منتصر باللّه عباسى در سال 248 هجرى قمرى

محمد، معروف به "منتصر باللّه" فرزند متوكل عباسى، پس از قتل پدرش متوكل، در شوال سال 247 قمرى به خلافت رسيد.

متوكل عباسى (دهمين خليفه بنى عباسى) كه در دشمنى با اهل بيت(ع) و شيعيان و محبان آنان معروف و در ستم كارى و سخت‏گيرى بر عموم مردم، زبان زد همگان بود، چند سال پيش از هلاكت خود، فرزندش "محمد منتصر" را به ولايت عهدى برگزيد. وليكن پس از مدتى از اين كار پشيمان شد و در صدد خلع منتصر از ولايت عهدى برآمد. زيرا مى‏پنداشت كه منتصر در انتظارمردن اوست، تا هر چه زودتر، خود به خلافت برسد. از اين رو، هميشه وى را به جاى "المنتصر"، "المستعجل" مى‏خواند. منتصر، از اين كه پدرش متوكل عباسى راه ناسپاسى و انحراف از مسير حقيقت را در پيش گرفته و با خاندان "پيامبر اكرم(ص) " دشمنى نموده و نسبت به مقام شامخ "اميرمؤمنان على بن ابى‏طالب(ع) "، جانب ادب را رعايت نمى‏كرد، بسيار ناراحت بود و بر او اعتراض مى‏كرد و مى‏گفت: على )ع(، سرور ما و شيخ بنى هاشم است.

بدين جهت اگر از خادمان و نديمان دربار، كسى نسبت به حضرت على(ع) بى‏احترامى مى‏نمود، منتصر، وى را تهديد و حتى تنبيه مى‏كرد. متوكل عباسى كه از رويه پسرش خشمگين بود، در صدد خلع وى از ولايت عهدى و جانشينى فرزند ديگر خود "معتز عباسى" برآمد و منتصر را تحقير مى‏كرد و دشنام مى‏داد و به قتل تهديدش مى‏نمود و وزير خود "عبيدالله بن يحيى بن خاقان" را فرمان داد كه بر منتصر سيلى زند.

سرانجام، منتصر و فرماندهان معروف دربار همانند "بُغا" و "وصيف" از رفتار و كردار متوكل به تنگ آمده و در صدد قتلش بر آمدند. منتصر در شب چهارم شوال، در حالى كه پدرش در حال مستى بود، بر او هجوم آورده و وى را در همان حال به هلاكت رسانيد و "فتح بن خاق" را كه به دفاع از متوكل برخاسته بود، به متوكل ملحق كرد.

در همان شب، فرماندهان عالى رتبه با منتصر بيعت كردند و از ساير فرزندان و خانواده متوكل، از جمله از معتز و مؤيد، پسران متوكل عباسى نيز بيعت گرفتند. منتصر عباسى، پس از استقرار در مقام خلافت، دستور داد شهرك "جعفريه" را كه پدرش براى خود و خانواده خويش بنا كرده بود، تخريب كنند و همه ساكنان آن را به سامرا انتقال دهند. هم چنين برادرانش معتز و مؤيد را از ولايت عهدى خلع كرد و از آنان براى اين امر، امضا گرفت و جهت خرسندى سپاهيان خلافت، مواجب ده ماهه آنان را يكجا پرداخت كرد و به اقدامات اساسى همت نمود.

وليكن، خلافتش دوام نيافت و براى تغييرات اساسى و اصطلاحات بنيادى در خلافت عباسيان و جبران ستم كارى‏ها و ناكار آمدى‏هاى پدر و پدران خويش، مهلتى نيافت. زيرا ورمى در دو جانب گلوى او پديد آمد و همان، بلاى جانش گرديد و برخى مى‏گويند كه طبيبش، وى را با نيشتر زهر آلود، رگ زد و در نتيجه، در چهارم و به قولى در پنجم ربيع‏الثّانى و به روايت ابن خلدون، در 25 ربيع الاول سال 248 قمرى بدرود حيات گفت. خلافتش كوتاه مدت بود و تنها شش ماه دوام يافت و به هنگام مرگ، تنها بيست و پنج سال از عمرش گذشته بود.



تولد «‌حضرت عبدالعظيم(ع)» در مدینه در سال 173 هجري قمري

«‌حضرت عبدالعظيم(ع)» در سال 173 هجري قمري در مدينه منوره ديده به جهان گشودند. «عبدالله بن حسن بن زيدبن الامام حسن » از اصحاب امام جواد(ع) و از نوادگان امام حسن مجتبي(ع) دومين اخترآسمان ولايت و امامت بودند. آن حضرت مردي متقي و پرهيزكار و از راويان و ثقات مورد اعتماد امام هادي(ع) بود و اين نكته قابل توجه است كه اخبار و روايات متعددي درباره اعتماد به ايشان از ائمه(ع) روايت شده است. حضرت عبدالعظيم(ع) 5 تن از امامان معصوم را زيارت كرده اند و از امامان بزرگواري چون حضرت رضا(ع)، حضرت هادي و حضرت جواد(ع) به طور مستقيم نقل حديث نموده اند. آن حضرت در زمان امامت دهمين پيشواي شيعيان جهان، حضرت علي النقي(ع) به دستور و صوابديد ايشان به سرزمين ايران مهاجرت كردند و عاقبت در ماه شوال سال 250 هجري قمري به درجه رفيع شهادت نائل آمدند. مرقد مطهر حضرت عبدالعظيم(ع) در شهرري واقع است و از زيارتگاههاي مسلمانان به ويژه مردم كشورمان مي باشد .



تولد « ابن انباي » فقيه، محدث، نحوي و لغت شناس در سال 513 هجري قمري

« ابن انباي » فقيه، محدث، نحوي و لغت شناس بغدادي در سال 513 هجري قمري بدنيا آمد. وي از ابتدا كودكي به آموختن علوم ديني پرداخت و فراگيري نحو و لغت را نزد پدرش آغاز كرد. بسيار جوان بود كه در بغداد در مدرسه نظاميه آن شهر، آئين شافعي را از ابومنصور رزّار، نحو را از ابن شجري و ادبيات را از جواليقي آموخت. ابن انباري پس از كسب ديگر علوم و دانش ها بر كرسي تدريس نشست و به تعليم و تربيت شاگردان همت گماشت. او غالباً فقيه خوانده مي شد اما در نحو ني استاد زبردست و كم نظير بشمار مي رفت و دراين مقام از كلامي گرم و اثر بخش بهره مند بود و وي مردي پارسا، زاهدي مخلص و بي پيرايه بود به همين دليل از هياهوي نظاميه روي گرداند و در منزلي در شرق بغداد گوشه انزوا اختيرا كرد. از آثار ابن انباري مي توان به «اسرارُالعربيَّه، مَنْتورُالفوائد و هداية الذاهِبْ في معرفةِ المَذاهِبْ » اشاره كرد.



پنجمین آتش سوزی گسترده در مسجد جامع اموی در سال 1311 هجری قمری

در روز شنبه چهارم ربیع الثانی1311 هجری قمری حریق بزرگی در مسجد جامع اموی رخ داد و علت آن نیز تعمیر سقف صحن غربی مسجد بود که به وسیله جرقه ای که به سقف اصابت کرده بود آتش گرفت؛ لذا شبستان غربی بکلی سوخت ولی در سال 1316 هجری دوباره تعمیر شد؛ راس یحیی(ع) و راس الحسین(ع) نیز که دچار حریق شده بود تعمیر گشت. گویند در این آتش سوزی مصحف کبیر عثمانی که به خط کوفی بوده و از مسجد عقیق در بصری اورده شده بود سوخت.

مسجد جامع اموی یکی از شاهکارهای درخشان تمدن و فرهنگ اسلامی است که نه تنها قدمت و سابقه آن به دوران هزار و چهارصد ساله اسلامی محدود نمی شود بلکه ریشه و بنیانی دیرینه، به بلندای چهار هزار سال در تاریخ بشریت داشته و در حقیقت بیانگر سیر و تاریخچه تحول و دگرگونی ادیان و مذاهب است.

مکان این مسجد در چهار هزار سال پیش معبد آتش پرستان بوده است و پس از آن در اختیار مصریان و سپس یونانیان و بعد رومیان قرار گرفت. با گسترش مسیحیت در جهان و بویژه در شام، قسمتی از آن به کنیسه تبدیل گشت که به نام قدیس یوحنا خوانده می شد.

سرانجام در سال هفده هجری با فتح دوشق به وسیله مسلمانان، این آتشکده و بتکده به مسجد و محل عبادت ذات باریتعالی و خدای واحد گشت که البته نیمی از آن بر اساس مصالحه ای که صورت پذیرفت همچنان به صورت کلیسا باقی ماند. در زمان ولید بن عبدالملک با اعطای اموال فراوان به مسیحیان و حتی با تهدید و ارعاب آنان از مسجد خارج شده و نیمه غربی نیز ضمیمه مسجد گردید.



درگذشت سيدعلي محمدبن سلطان العلماء مشهور به تاجُ العلماء از مشاهير هند در سال1312هجري قمري

سيد علي محمد بن سلطان العلماء مشهور به تاجُ العلماء از مشاهير هند در سال1312هجري قمري در سن 52 سالگي بدرود حيات گفت. او فقيهي اصولي، حكيمي متكلم و محدثي رجالي بود. وي همچنين از تمامي جزئيات اديان گوناگون آگاهي داشت به طوري كه با صاحبنظران و بزرگان هر دين به مباحثه مي نشست. از تاجُ العلماء و تأليفات بيشماري برجاي مانده كه، احسنُ القصص در تفسير سوره يوسف، سلسلةُ الذهب در شرح كبير شيخ بهايي، عادُ الاجتهاد در فقه استدلالي و گوهر شب چراغ در فضيلت نماز از آن جمله اند.


بزرگداشت استاد علي اكبر دهخدا

علي اکبر دهخدا در حدود سال 1297 ه.ق. در تهران متولد شد. هنگاميکه يک سال بيش نداشت، پدرش وفات يافت و وي زير نظر توجهات مادر خود به تحصيل ادامه داد. در آن زمان يکي از فضلاي عصر به نام شيخ غلامحسين بروجردي براي تعليم و تربيت دهخدا تعيين شد و وي زبان عربي و علوم ديني را نزد اين استاد بزرگوار آموخت. مرحوم دکتر محمد معين نقل مي کند: « استاد دهخدا اغلب اظهار مي کردند که هر چه دارند بر اثر تعليم آن بزرگوار است.» چند سال بعد که مدرسه سياسي در تهران تأسيس شد، دهخدا در آن مدرسه به تحصيل پرداخت و زبان فرانسه را در اين مدرسه آموخت.

فعاليتها:

همزمان با آغاز مشروطيت، وي با همکاري مرحوم جهانگيرخان و مرحوم قاسم خان، روزنامه معروف صور اسرافيل را منتشر کرد که از جرايد بنام و مهم صدر مشروطيت بود. جذاب ترين قسمت اين روزنامه يک ستون طنز بود که تحت عنوان «چرند و پرند» به قلم دهخدا و با امضاي «دخو» نوشته مي شد. سبک نگارش اين ستون در ادب فارسي بي سابقه بود و مکتب جديدي را در عالم روزنامه نگاري و نثر معاصر فارسي پديد آورد.

دهخدا با شجاعت و جسارت تمام همه مفاسد اجتماعي و سياسي آن روزگار را با روش طنز در آن مقالات منتشر مي کرد. وي يکي از بنيانگذاران طنز در ايران است. مقالات او آتش در جان مستبدان و درباريان مي انداخت. نمونه اي از طنز اين بزرگمرد سياست و فرهنگ ايران را مي خوانيم:

گفت: نخور! عسل و خربزه با هم نمي سازند، و خورد. يک ساعت ديگر، طرف را ديد مثل مار به خودش مي پيچيد. گفت: نخور! اين دو با هم نمي سازند. گفت: حالا که اين دو با هم ساخته اند که من را از ميان بردارند.

مقالات طنز آميز دهخدا به خاطر آنکه به زبان مردم کوچه و بازار نوشته شده و به خدمت همان مردم در آمده بود و دردها و نيازهاي آنان را باز مي گفت در قلب مردم نفوذ بسيار کرده بود و خوانندگان بسيار داشت. صور اسرافيل مهمترين روزنامه دوره اول مشروطيت در ايران بود.

پس از درگذشت «مظفرالدين شاه» و به روي کار آمدن«محمد علي ميرزا» و مخالفت وي با مشروطيت و آزاديخواهان به دستور وي مجلس به توپ بسته شد و جمعي از آزاديخواهان تبعيد و دستگير شدند و دهخدا که جز گروه آزاديخواهان بود به پاريس تبعيد شد. وي در آنجا و سپس در سوئيس به انتشار مجدد روزنامه صوراسرافيل دست زد. هر نسخه آن به گوشه اي از دنيا ميرفت و مرکز نشر صوراسرافيل، به مرکز مراجعات ايرانيان مشروطه طلب تبديل شده بود.

پس از تبعيد محمد علي ميرزا، دهخدا به استدعاي مشروطه طلبان به ايران آمد و به عنوان نماينده به مجلس شوراي ملي راه يافت.

در دوران جنگ جهاني اول، دهخدا در يکي از روستاهاي چهارمحال بختياري ايران سکونت داشت و پس از پايان جنگ به تهران بازگشت و از امور سياسي کناره گرفت و به کارهاي علمي و فرهنگي مشغول شد و تا پايان عمر پر ثمر خويش، به مطالعه و پژوهشهاي خود ادامه داد.



آثار وي:

استاد علی اکبر دهخدا از خبره ترین و فعال ترین استادان ادبیات فارسی در روزگار معاصر است که بزرگترین خدمت به زبان فارسی در این دوران را انجام داده است. لغت نامه بزرگ دهخدا که در بیش از پنجاه جلد به چاپ رسیده است و شامل همه لغات زبان فارسی با معنای دقیق و اشعار و اطلاعاتی درباره آنهاست و کتاب امثال و حکم که شامل همه ضرب المثل ها و احادیث و حکمت ها در زبان فارسی است خود به تنهایی نشان دهنده دانش و شخصیت علمی مرحوم استاد دهخدا مي باشند.

«لغت نامه» دهخدا يکي از آثار ارزنده اوست که حاصل بيش از چهل سال زحمات شبانه روزي او مي باشد. اين کتاب در بيست و شش هزار و چهار صد و هفتاد و پنج صفحه سه ستوني به قطع رحلي با تعداد شش هزار دوره، امروز در دسترس فارسي زبانان است.

حدود نيمي از کتاب لغت است با معني و شاهد و نيم ديگر آن اعلام تاريخي و جغرافيايي است. اين اثر بزرگ حاوي کليه لغات فرهنگهاي خطي و چاپي فارسي و عربي است و در نقل آنها بسياري از غلط هاي گذشتگان تصحيح شده است و بسياري از لغات ترکي، مغولي، هندي، فرانسوي، انگليسي، آلماني، روسي، ....... متداول در زبان فارسي نيز در اين فرهنگ آمده است. براي صحيح خوانده شدن لغات در جلوي هر کلمه حروف حرکت دار به کار رفته است. علاوه بر اين مزايا، يک دوره مفصل دستور زبان فارسي نيز در لغتنامه آمده است.

چاپ لغت نامه نخست در سال ۱۳۱۹ در چاپخانه بانك ملي آغاز و يك جلد آن در ۴۸۶ صفحه به چاپ رسيد و مدتي متوقف شد، سپس مجلس شوراي ملي عهده دار چاپ لغت نامه بود و چون لغت نامه به دانشگاه تهران منتقل شد، چاپخانه دانشگاه به تنهايي عهده دار چاپ شد كه هم اكنون هم ادامه دارد.

محل فعلي لغت نامه در شميران جنب باغ فردوس مستقر است و اين مؤسسه توانسته لغت نامه دهخدا را در ۲۲۲ جزوه شامل حدود بيست و هفت هزار صفحه چاپ و در اختيار علاقه مندان و محققان ايران و پژوهشگران جهان قرار دهد.

از ديگر نوشته هاي علامه دهخدا مي توان به آثار زير اشاره کرد:

1. امثال و حکم

2. ترجمه عظمت و انحطاط روميان

3. ترجمه روح القوانين

4. فرهنگ فرانسه به زبان فارسي

5. ابوريحان بيروني

6. تعليقات بر ديوان ناصر خسرو

7. ديوان سيد حسن غضنوي

8. تصحيح ديوان حافظ

9. تصحيح ديوان منوچهري

10. تصحيح ديوان فرخي

11. تصحيح ديوان مسعود سعد

12. تصحيح ديوان سوزني

13. تصحيح لغت فرس اسدي

14. تصحيح صحاح الفرس

15. تصحيح ديوان ابن يمين

16. تصحيح يوسف و زليخا

17. مجموعه مقالات

18. پندها و کلمات قصار

19. ديوان دهخدا

رحلت:

سرانجام علامه دهخدا در ساعت شش و ربع بعد از ظهر روز دوشنبه هفتم اسفندماه 1334 هجري شمسي در خانه مسکوني خويش به رحمت ايزدي پيوست. جنازه آن مرحوم به شهر ري مشايعت و در ابن بابويه در مقبره خانوادگي مدفون گرديد.

و به حق در مرگ وي بايد گفت:

از شمار دو چشم يک تن کم و زشمار خرد هزاران بيش



رحلت ميـرزا هـاشـم آملى در سال 1371 شمسی

خلاصه ای از زندگی این بزرگ مرد عرصه دین و دانش:

ولادت :

ميـرزا هاشـم آملى در سال 1322 هـ. ق در لاريجان آمل ديده به جهان گشـود.

تحصيلات :

تحصيلات مقـدماتـى را در آمل فـرا گـرفت و در سـال 1335 هـ. ق زادگاه خـود را به عزم تحصيل در تهران ترك گفت. در بـدو ورود به تهران مـورد توجه مرحـوم مدرس كه آن زمان متـولى مدرسه عالـى سپهسالار (مـدرسه عالـى شهيـد مطهرى) بـود واقع گـرديـد.
در اقامت ده ساله خـود در تهران پـس از فراگيرى شرح لمعه و قـوانيـن، تـوانست، سطـوح عالى را از اساتيد بر جسته وقت فـرا گيـرد.

در سال 1345 هـ. ق براى تكميل معلـومات رهسپار حـوزه عليمه قـم شد، در هميـن ايام با استقرار مرحـوم شيخ عبد الكريم حائرى حوزه علميه قـم جان تازه اى به خود گرفته بود. ايشان با اشتياق خاصى در حوزه درس اساتيد بر جسته قـم حاضر و از خرمـن دانـش آن بزرگواران خوشه هاى علمى فراوانى چيد و اقامت ايشان در قم 5 سال طول كشيد.

در سال 1351 هـ. ق بعد از سپـرى شـدن اقامت در حوزه علميه قـم با اخذ درجه اجتهاد جهت ادامه تحصيل و درك محضر اساتيـد نجف، به آن ديار هجـرت و در جـوار مـولاى متقيان اميـر مـومنـان علـى (عليه السلام) اقامت گزيد. ايـن دوره از حيات علمـى ايشان تأثير فـراوانـى در شكل گيـرى درجات معنـوى و روحانـى ايشان داشت. مرحوم ميرزا هاشم آملـى در دوره اقـامت 30 سـاله خـود در حـوزه بزرگ نجف، توانست از محفل درس آيات عظام آن زمان استفاده برده و به مـراتب عالـى تـرى از تقـوا و دانـش دست يـابد.

اساتيد :

ايشان از محضر بسيارى از بزرگان استفاده نموده اند كه مهمترين آنها عبارتند از :

1 - شيخ عبدالكريم حائرى .

2 - سيد محمد حجت .

3 - سيد على يثربى كاشانى .

4 - شيخ محمد على شاه آبادى .

5 - شيخ محمد حسين نائينى .

6 - آقا ضياء الدين عراقى .

7 - سيد ابوالحسن اصفهانى .

تدريس :

مرحوم ميرزا هاشم آملـى به تـوصيه اساتيد خود جهت بهره مندى فضلا و طلاب مشتاق به تدريـس درس (خارج) پرداخت و طولى نكشيد كه حـوزه درس ايشان مورد تـوجه انديشمندان عالـى مقام قرار گرفت و مـوفق شد عده زيادى را در همان ايام تـربيت و به درجه اجتهاد نائل گرداند. معظم له در 20 سال آخر اقامتـش در نجف توانست 3 دوره مكاسب و 4 دوره اصول شيخ مرتضى انصـارى را به شـاگـردان خـود تـدريـس نمـايد.

شاگردان :

گروهـى بسيار از محضر پر فيض ايشان بهرمند گرديده اند كه از آن ميان مي توان به :
1 - سيد جعفر كريمـى.

2 - شيخ عبد الله جـوادى آملـى.

3 - شيخ حسن حسـن زاده آملـى.

4 - شيخ محمد محمـدى گيلانى.

5 - سيد ابـوالفضل مـوسـوى تبريزى.

6 - شيخ اسماعيل صالحـى مازنـدرانـى.

7 - سيد علـى محقق داماد.

8 - سيد مصطفـى محقق داماد.

9 - شيخ صادق لاريجانى.

10 - شيخ عباس محفوظى.

11 - شيخ محمد سند.

اشاره نمود.

تأليفات :

از جمله آثار ايشان كه به رشته تحرير در آمـده و به طبع رسيده است به شرح زير مى باشد :
1 ـ كتاب كشف الحقايق : تقـريـر درس بيع و خيارات.

2 ـ المعالم المأثوره در طهارت.

3 ـ مجمع الافكـار (دوره اصـول فقه در 5 جلد ).

4 ـ منتهى الافكـار ( حـاوى مبـاحث الفـاظ اصـول فقه )

5 ـ بـدايع الافكار ( يك دوره مباحث اصـول فقه تقرير درسـى آقا ضياء عراقى).

6 ـ كتاب الرهن.

7 - كتاب الاجاره.

8 - كتاب الصوم.

9 - رسالله النبيه.

10 ـ رسالله اى در خلل صلوة.

11 - حـاشيه اى بـر التحصيل بهمنيار.

12 - تعليقه عروه الوثقى.

13ـ از آغاز بيع تا آخر مكاسب.

14ـ دوره صلوة.

15 ـ دوره مباحث طهارت.

16 ـ دوره هاى متعدد اصول.

خصوصيات اخلاقى :

مرحوم ميرزا هاشم آملى از خصايص والاى انسانى برخـوردار و متخلق به اخلاق الهى بـود. ايشـان در رفتار گفتـار به انبيـاء و ائمه اطهار (عليه السلام) اقتدا مـى كرد. خوش بيان، خوش بر خورد و خـوش اخلاق بـود. از تجمل پـرستـى و مظاهـر بزرگ نمائى سخت بي زار و متنفـر و با طلاب جـوان همان گـونه بـر خـورد مـى كـرد كه بـا بزرگان، به هميـن دليل در دل مؤمنان جاى گرفته بود. در خانه اش هميشه به روى همگان باز بـود.

در سـرمـا و گـرمـا پيـاده از منزل به مسجـد اعظم جهت تـدريس مـىرفت. غالباً كارهاى دفترشان را خـود انجام داده و حتـى در بسيارى از مواقع خـود شخصاً به تلفـن جـواب مىداد دوست داشت زندگى ايشان در گمنامى و خارج از هياهوى دنياى مادى سپرى شـود.

مرحوم ميرزا هاشم آملـى به اهل بيت عصمت و طهارت (عليه السلام) بسيار علاقه مند بـوده و به آن ها عشق مى ورزيد كمتر مـواقعى بـود كه نام مقدس انـوار را بشنود و اشكش جارى نشـود بخصـوص هر وقت نام مقدس على (عليه السلام) را مىآوردند اشك در ديدگانش حلقه مىزد. هر گاه از خـواب بر مى خواست به شـوق زيارت امير المؤمنيـن على (عليه السلام) و به ياد روزهاى خـوش اقـامت در جـوار مـرقـد مطهرش بـر حضـرت درود فـرستـاده و مىفرمود : ( السلام عليك يا امير المومنين و رحمة الله و بركاته ).

شور و عشق معظم له به سرور شهيدان امام حسيـن (عليه السلام) غير قابل توصيف بود. مجلـس عزايى كه ايشان در ده شب اول ماه محرم در مسجد اعظم بر پا مى كرد زبان زد همگان بـود. ايشان براى سادات احترام خاص قايل بـود و در مجالـس با تمام قد به پاى آن ها بر مـى خاست.

خدمات :

مرحوم ميرزا هاشم آملـى به تربيت فقيه و تـدريـس فقه ارزش فـوق العاده نهاده و از مدتى قبل در ايـن فكر بـودند كه مدرسه اى براى تربيت فقيه تأسيـس كنند يعنى آن گروه از جوانان مستعد و با ذوق را كه مدتـى در فقه و اصـول كار كرده اند در اختيار گرفته و با تأميـن زندگى آنان را در مسير فقاهت قرار دهند به همين منظور مدرسه ولـى عصر (عجل الله تعالى فرجه) را تأسيـس كردند و تصميـم بـر آن داشتنـد كه اين مـدرسه را به (دارالفقاهه) اختصاص دهند.

مسافرت :

بعد از 30 سال تحقيق و تـدريـس در دانشگاه بزرگ جهان تشيع (نجف اشـرف) در سـال 1381 هـ. ق به قصـد معالجه و ديـدار اقـوام و خـويشان و دوستـان و نيز به دعوت جمعى از اساتيـد و فضلاى حـوزه علميه قـم به ايران باز گشت و در جـوار مرقد مطهر حضرت معصـومه (سلام الله عليها) در شهرستان قم به تدريس فقه و اصول پرداخت در هميـن فرصت عده زيادى از محققيـن حوزه به شركت در درس ايشان موفق شدند. در ايـن زمان كه يك سال از ارتحال زعيم بزرگ مرحوم سيد حسين بروجردى مى گذشت، حوزه قـم بيـش از هر زمان ديگر نيازمند فقها و عالمان بزرگ بـود، ايشان با تلاش خستگى ناپذير لحظه اى از هدايت و ارشـاد بـاز نماند و به منـاسبت هـاى مختلف به اشـاعه فقه و فقاهت شيعه پرداخت و ادامه اين راه و تخصصـى كردن ايـن رشته را زياد سفارش مى فرمود.

وفات :

هفتـم اسفنـد ماه سال 1371 هـ. ش برابر با چهارم رمضان 1413 هـ . ق كه طبيعت رو به تجـديـد حيـات مىرفت و درختها و گلها در آستانه آرايـش و گل نثارى بـودند، ناگهان درخت برومند و بارورى از بـوستان تشيع به خشكـى گرائيد و دانشمندان و انديشمنـدان را به سـوگ نشاند. روح بلند اين عالم بزرگ و ايـن روحانى خدمتگزار و دانش پرور، كه بيـش از نيـم قـرن در سنگر علـم و دانـش درس خـوانده و تدريـس كرده و شاگرد پرورش داده بـود، به ملكوت اعلى پيوست و پيكر پاكش را بعد از تشييع با شكوه در جوار كريمه اهل بيت حضرت معصومه (سلام الله عليها) به خاك سپردند.



تولد ويكتور هوگو نويسنده و شاعر بزرگ فرانسوي در سال 1802 ميلادي

ويكتور هوگو نويسنده و شاعر بزرگ فرانسوي در سال 1802 ميلادي بدنيا آمد. او انساني آزاديخواه و آزاد منش بود و همواره از مردم محروم اجتماع خود حمايت مي كرد. هوگو از اعضاي فرهنگستان علوم فرانسه؛ و مجلس مغنِّنِه كشورش بود و در دوران حكومت ناپلئون سوم با سياست استبدادي او آشكارا مخالفت مي كرد. از اين رو حدود 20 سال درتبعيد بسر برد و در همين مدت آثار ادبي ارزنده خود را خلق كرد. از معروفترين كتابهاي ويكتور هوگو بينوايان؛ گوژ پشت نُتردام و مردي كه مي خندد را مي توان نام برد.



اعلام استقلال سرزمين صحرا با نام جمهوري دموكراتيك صحرا در سال 1976 ميلادي

جبهه آزاديبخش پوليساريو استقلال سرزمين صحرا را در سال 1976 ميلادي با نام جمهوري دموكراتيك صحرا اعلام كرد. پس از گسترش مبارزات چريك هاي آزاديخواه در مغرب در سال 1975 ميلادي اسپانيا، مغرب و موريتاني موافقت نامه اي امضا كردند. به موجب اين موافقت نامه اداره سرزمين صحرا به دو كشور مغرب و موريتاني واگذار شد. اما مردم اين سرزمين خواهان استقلال كامل بودند از اين رو با مبارزات مستمر خود پس از خروج كامل اسپانيايي ها از كشورشان به استقلال كامل دست يافتند.



آغاز كنفرانس تاريخي ژنو در سال 1945 ميلادي

كنفرانس تاريخي ژنو در سال 1945 ميلادي در همين شهر در سويس با شركت وزيران خارجه 19 كشور جهان آغاز شد. در اين كنفرانس وزيران امور خارجه كشورهاي آسيايي، اروپايي، و امريكا درباره مسايل خاور دور به تبادل نظر و مذاكره پرداختند. كنفرانس ژنو بعد از77 روز با موفقيت نسي به پايان رسيد؛ گفتني است كه نماينده چين اولين بار در اين كنفرانس بين المللي شركت داشت. 



نوشته شده در   يکشنبه 7 اسفند 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode