ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : دوشنبه 31 ارديبهشت 1403
دوشنبه 31 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 6 اسفند 1390     |     کد : 33283

پيمان شكنى امين در برابر برادرش مأمون

پيش از مرگ خود، سه تن از فرزندانش را به ترتيب ولى عهد و جانشين خويش نمود.

پيمان شكنى امين در برابر برادرش مأمون در سال 194 هجرى قمرى

"هارون الرّشيد" (پنجمين خليفه عباسى) پيش از مرگ خود، سه تن از فرزندانش را به ترتيب ولى عهد و جانشين خويش نمود. وى پس از پنج سال از حكومت خويش، نخستين بار، فرزندش محمد، معروف به "امين" را به ولايت عهدى برگزيد و در سال 182 قمرى، فرزند ديگرش عبدالله، معروف به "مأمون" را به اين مقام برگزيد و سرانجام در سال 189 قمرى، فرزند ديگرش قاسم، معروف به "مؤتمن" را پس از امين و مأمون، مقام ولايت عهدى بخشيد.

هارون، در سال 193 قمرى، در حالى به هلاكت رسيد، كه سه فرزندش به صورت ترتيبى، جانشين وى بودند. بر اساس سفارش وى، در آغاز، محمد، معروف به امين، خلافت را برعهده گرفت و بر تخت زمامدارى مسلمانان در شهر "بغداد"، تكيه زد. مأمون كه خلافت برادرش را تأييد و از راه دور با وى بيعت و اظهار اطاعت كرده بود، در منطقه خراسان و شرق عالم اسلام، از سوى پدر و برادرش امين، حكومت مى‏كرد.

اما امين، پس از تحكيم پايه‏هاى خلافت خويش، وجود برادر قدرتمند خود در شرق عالم اسلام را براى خويش، غير قابل تحمل مى‏دانست و از هر راه ممكن در صدد تضعيف وى برآمد.

امين، به تحريك "فضل بن ربيع"، كه مقام عالى وزارت هارون و امين را بر عهده داشت و هم چنين تحريك‏هاى پيوسته "على بن عيسى بن هامان"، كه فرماندهى كل سپاه امين را بر عهده داشت، راه دشمنى با برادر خود مأمون را در پيش گرفت.

وى به تحريك بدخواهان و مخالفان مأمون، تصميم به خلع مأمون از ولايت عهدى و نصب فرزند خود به اين مقام برآمد. على رغم مخالفت‏هاى ريش سفيدان و بزرگان بنى عباس، امين بر خواسته‏هاى خويش تأكيد ورزيد و سرانجام در سوّم ربيع‏الثّانى سال 194 قمرى، براى فرزندش "موسى بن امين"، از مردم بيعت گرفت و وى را به طور رسمى ولى عهد خويش اعلام نمود.

تمام پيمان نامه‏هاى خلافت، از جمله سفارش نامه پدرش هارون الرّشيد را باطل كرد و همه آن‏ها را گردآورى و در آتش سوزانيد.

وى، براى وادار كردن مأمون و سپاهيان مستقر در خراسان به پذيرش ولايت عهدى موسى، نامه‏اى براى آنان نوشت و مأمون و سران سپاه را به بازگشت به بغداد و بيعت با موسى فراخواند.

هم چنين در بغداد به "امّ‏عيسى دختر هادى عباسى" كه همسر مأمون و دختر عمويشان بود، فشار آورد كه گوهر گران بهايى كه از جانب مأمون در اختيار اوست، به وى بسپارد.

امّ عيسى، اظهار بى‏اطلاعى كرد و از واگذارى آن گوهر گران‏بها امتناع ورزيد.

امين، حرمت خانه مأمون و همسر وى را نگه نداشت و با اعزام مأموران خويش به خانه وى، به جستجو پرداخته و تمام اسباب و لوازم منزلش را به هم ريخت و سرانجام به آن گوهر، دست يافت و به كاخ خويش منتقل نمود.

چنين حركات خصمانه، روز به روز به اطلاع مأمون در خراسان مى‏رسيد و افكار و انديشه هايش را در هم مى‏ريخت و وى را براى انجام عكس‏العمل‏هاى لازم و حركات متقابل بازدارنده تحريكش مى‏نمود.

اين گونه تنش هاى روزافزون ميان امين و مأمون، سپاهيان طرفين را رودررو قرار داد و سرانجام به نبرد سنگين و خونينى مبدل گرديد و پيروزى مامون و شكست خفت بار امين را درپى داشت.


نوشته شده در   شنبه 6 اسفند 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode