ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : دوشنبه 17 ارديبهشت 1403
دوشنبه 17 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 7 دي 1390     |     کد : 30347

چهار شنبه 7 دي 3 صفر 28 دسامبر

شهادت زيد بن ‏على(ع) در سال 120 هجرى قمرى ...

شهادت زيد بن ‏على(ع) در سال 120 هجرى قمرى

زيد فرزند امام زين‏العابدين(ع) يكى از چهره‏هاى معروف و درخشان خاندان ولايت و امامت است كه در عصر امويان به مبارزه برخاست و با قيام خود بر ضد خلافت هشام ‏بن ‏عبدالملك، حكومت امويان را به لرزه انداخت.

شيخ‏مفيد(متوفاى 413 قمرى)در ألارشاد، درباره شخصيت زيد بن ‏على(ع) مى‏گويد: زيد بن ‏على ‏بن ‏حسين(ع) پس از برادر بزرگوارش امام محمدباقر)ع(، از ساير برادران خود بزرگوارتر و برتر بود. وى مردى پارسا، پرهيزكار، فقيه، سخاوت‏مند و دلاور بود، كه شمشير به دست گرفت و با قيام خود امر به معروف و نهى از منكر كرد و از كشندگان امام حسين(ع) خون‏خواهى نمود.

هم چنين درباره شخصيت عبادى وى، زياد بن ‏منذر، معروف به ابوجارود گفت: من به مدينه رفته و از هر كسى درباره زيد بن ‏على(ع) پرسش كردم، به من گفتند: ذاك حليف القرآن؛ او، حليف)هم سوگند)قرآن است.

هم چنين هشام‏ بن ‏هشام گفت: از خالد بن ‏صفوان كه شخصيت زيد بن ‏على(ع) را براى ما تعريف مى‏كرد، پرسيدم: زيد را در كجا ديدار كردى؟ گفت: در رصافه كوفه.

پرسيدم: او چگونه مردى بود؟

گفت: ما علمتَ يبكى من خشية اللّه حتّى يختلط دموعه بمخاطه؛ همان گونه دانستى، او از خوف خدا آن قدر گريه مى‏كرد كه اشك‏هاى وى با آب بينى‏اش درهم مى‏آميخت.

گفتنى است كه پس از واقعه كربلا و شهادت ابا عبدالله‏ الحسين)ع(، گرچه قيام‏هايى بر ضد امويان از سوى دوستداران اهل‏بيت(ع) براى خون‏خواهى از شهيدان كربلا و يا براى مقاصد ديگر، به وقوع پيوست و حكومت امويان را با خطر جدى روبرو كرد، مانند قيام توابين و قيام مختار بن ‏ابى‏ عبيده ‏ثقفى، وليكن از علويان تا زمان زيد، قيام و حركت مهمى پديد نيامده بود و قيام زيد بن ‏على)ع(، سرآغاز قيام‏ها و جنبش‏هاى علويان بر ضد امويان و پس از آنان، بر ضد عباسيان بود.

اين امر، نشان مى‏دهد كه در عصر غربت علويان و خاندان پيامبر(ص) كه كسى را ياراى مخالفت و مبارزه با امويان نبود، اين علوى‏زاده دلير با تلاش‏هاى بى‏دريغ خود بار ديگر دوستان اهل‏بيت(ع) و شيعيان را به حركت درآورد و قيام بزرگى را پايه‏گذارى كرد.

از برخى روايات به دست مى‏آيد كه شيعيان و دوستداران اهل‏بيت(ع) در كوفه با آگاهى از روحيه مبارزه‏جويى زيد بن ‏على(ع) و مخالفت پنهان و آشكار او با دستگاه خلافت بنى‏اميه، از او دعوت كردند كه از مدينه به كوفه رفته و رهبريت قيام ضد اموى را بر عهده گيرد.

زيد با برادر بزرگوارش امام محمدباقر(ع) در اين‏باره مشورت كرد. امام(ع) وى را از زود هنگام بودن قيام و بى‏نتيجه بودن آن، باخبر كرد.

به همين جهت، زيد به احترام نظر امام و برادرش امام محمدباقر(ع) در حيات آن حضرت، اقدام به قيام و مبارزه نكرد.

اما چند سال پس از شهادت امام محمدباقر)ع(، كه زورگويى‏ها و رفتارهاى تبعيض‏آميز عامل خليفه در مدينه غيرقابل تحمل شده بود، زيد به شام رفت تا از دست وى در نزد هشام ‏بن ‏عبدالملك شكايت نمايد. ولى هشام، نه تنها به شكايت‏هاى زيد اعتنايى نكرد، بلكه او را از شام بيرون نمود.

اين امر سبب گرديد كه زيد، تصميم نهايى خود را بگيرد و به سوى كوفه رهسپار گردد تا در جمع مبارزان اين شهر با دستگاه خلافت به مبارزه و قيام برخيزد.

وى پس از آن كه وارد كوفه شد، مردم اين شهر را به طور پنهانى به مبارزه دعوت كرد و عده‏اى به او پيوستند ولى زيد تعداد آنان را براى يك مبارزه كافى نمى‏دانست. به همين جهت پس از چهار ماه اقامت در كوفه، تصميم به خروج از اين شهر گرفت تا به مدينه برگردد. اما مخالفان بنى‏اميه و شيعيان كه از تصميم او آگاهى يافته بودند، به سراغش رفته و او را در قادسيه يافتند و از وى درخواست كردند كه به كوفه برگردد و آنان او را به طور جدى يارى خواهند داد ونيروى رزمى و تجهيزات جنگى لازم را برايش فراهم خواهندكرد.

زيد بن ‏على(ع) دوباره به كوفه برگشت و به مدت ده ماه در اين شهر اقامت نمود و دو ماه از آن را به بصره رفته و مردم اين منطقه را نيز به مبارزه دعوت كرد.

تشكيلات و نيروسازى زيد چنان با برنامه و پنهان‏كارى پيش مى‏رفت كه يوسف‏ بن ‏عمر، استاندار كوفه با تمام تلاشى كه به كار مى‏بست، اطلاعات چندانى از او به دست نمى‏آورد. تا اين كه هشام، نامه‏اى به استاندار كوفه نوشت و او را از خطر قريب‏الوقوع زيد بن‏ على(ع) با خبر گردانيد.

يوسف‏ بن‏ عمر از آن زمان، حساس‏تر شد و با تمام تلاش در پى يافتن زيد برآمد. زيد بن ‏على(ع) با ارسال نمايندگانى به برخى از شهرهاى ديگر، مانند مدائن، بصره، واسط، موصل، خراسان، رى و جزيره، شيعيان اين مناطق را به قيام ضد اموى دعوت كرد.

تنها در كوفه پانزده‏هزار نفر با او بيعت كرده و اعلان آمادگى براي مبارزه با دستگاه جبار اموي نمودند.

در ميان بيعت كنندگان، فرقه‏هاى مختلف فقهى و كلامى اهل سنت و پيروان اهل‏بيت(ع) حضور داشتند و همگان در مبارزه بر ضد امويان هم‏رأى شده‏بودند.

يوسف‏ بن‏ عمر براى يافتن زيد، اقدام به كارهاى مختلفى نمود و فضاى كوفه را بسيار تيره و تار كرد. همين امر سبب گرديد كه زيد بن ‏على(ع) يك هفته زودتر از موعد مقرر قيامش را آغاز نمايد. بدين جهت تعداد كمى از بيعت‏كنندگان توانستند خود را به زيد رسانيده و در ركاب او حاضر شوند.

زيد در روز اول صفر سال 120 قمرى (به روايتى 121 و به روايتى ديگر 122) با شعار " يا منصور امت امت " كه شعار پيامبر(ص) در جنگ بدر بود، قيام خود را آغاز كرد. تعداد ياران او از 220 تا 500 تن تجاوز نمى‏كرد. آنان كه با سپاهيان يوسف‏ بن ‏عمر و سپاهيانى كه از شام آمده‏بودند به جنگ و گريز پرداختند. درگيرى ميان طرفين، دو روز ادامه يافت. تعداد زيادى از سپاهيان شامى به دست ياران زيد كشته و زخمى شدند.

با اين كه ياران زيد نسبت به شاميان و سپاهيان يوسف‏ بن ‏عمر بسيار اندك بودند، در عين حال، دو روز مبارزه را با سرافرازى به پيش بردند.

اما در گرما گرم نبرد تيرى به پيشانى زيد بن ‏على(ع) اصابت كرد و او را از كار انداخت. يارانش با فرارسيدن شب، پراكنده شده و تعداد اندكى از آنان، بدن نيمه جان وى را در خانه يكى از شيعيان مخفى كرده و براى درمانش پزشكى آوردند. پزشك پس از تلاش زياد، چاره‏اى جز بيرون آوردن پيكان تير از پيشانى زيد نديد. اما همين كه تير را بيرون آورد، روح شريفش از بدن مفارقت كرد و به لقاءالله پيوست.

ياران و فرزندان او، بدنش را در جويى دفن نموده و بر روى آن آب روان جارى كردند.

از زيد بن ‏على(ع) در هنگام شهادتش، چهل و دو سال گذشته بود.

بازماندگان سپاه زيد و فرزندان او، از جمله يحيى‏ بن ‏زيد، پس از دفن بدن وى، پراكنده شده و بسيارى از آنان، توانستند از كوفه گريخته و به شهرهاى ديگر روند.

يوسف‏ بن ‏عمر كه براى پيداكردن جسد زيد، جايزه مهمى تعيين كرده بود، با راهنمايى يكى از آنانى كه شاهد دفن وى بود، مدفن او را پيداكرد و پس از نبش قبر، سرش را از بدن جدا كرد و براى هشام‏ بن ‏عبدالملك در شام فرستاد و بدنش را در محله كناسه كوفه به دار آويخت.

به همراه زيد، بدن برخى از ياران نزديك او چون نصر بن‏ خزيمه، معاوية بن‏ اسحاق و زياد بن ‏عبدالله‏ فهرى نيز به دار آويخته شد.

بدين ترتيب، قيامى كه مى‏رفت ريشه ظلم و تجاوز را در جامعه اسلامى، به ويژه در منطقه عراق به خشكاند و نهال عدالت اسلامى را بارور كند، به دست دژخيمان خليفه اموى به شكست و نابودى كشيده شد.

اين واقعه، به همان صورتى كه امام محمدباقر(ع) و امام جعفرصادق(ع) پيش‏گويى و پيش‏بينى كرده بودند، واقع گرديد.

به دستور دستگاه خلافت، جسد زيد و يارانش بر بالاى چوبه‏هاى دار باقى ماندند و براى پاسدارى از آن‏ها، چهارصد نفر را مأمور كردند.

پس از گذشت چهار سال كه يحيى فرزند زيد در خراسان قيام كرد و به شهادت رسيد و سرش را نزد وليد بن ‏يزيد(دهمين خليفه امويان)در شام بردند، وى دستور داد تا جسد زيد را آتش زده و خاكسترش را بر باد دهند.



درگذشت سيد احمد اديب پيشاوري حكيم، اديب و شاعر در سال1349هجري قمري

سيد احمد اديب پيشاوري حكيم، اديب و شاعرگرانقدرقرن اخير در سال1349هجري قمري درتهران درگذشت. او درپيشاور پاكستان متولد شد و تحصيلاتش را درغزنين، خراسان و سبزواربه پايان رساند. اديب پيشاوري ازشاگردان حاج ملا هادي سبزواري بود و مراتب عالي فلسفه را ازوي آموخت. سپس به مطالعه كتابهاي ادبي و سرودن شعرپرداخت.


تولد « حجة الحق ابوعلي حسين بن عبدالله بن سينا » در سال370هجري قمري

« حجة الحق ابوعلي حسين بن عبدالله بن سينا » ملقّب به« شَرَفُ المُلك» و« شيخ الرئيس» از نوابغ و دانشمندان نامدار جهان و ازحكيمان بزرگ ايران و اسلام در سال370هجري قمري در قريه خورمثن خراسان بدنيا آمد. اين نابغه دوران كودكي قرآن و برخي ازدانشها چون منطق، هندسه و نجوم راآموخت. سپس به تحصيل علوم طبيعي، مابعدالطّبيعه و طب پرداخت. ابن سينا دردوران جواني به سبب تحصيل علوم معالجه نوح بن منصورساماني ازكتابخانه و ارزشمند او بهره مند شد و با مطالعه كتابهاي فراوان بردانش خويش افزود. ازجمله كساني بود كه ازنظرهوش و استعداد درحدكمال انساني و در كار تحقيق بسياردقيق و نكته سنج بود. ابوعلي سينا درمشرق فيلسوفي توانا بشمارمي رود و درمغرب به طبيبي حاذق شهرت دارد. فلسفه ابن سينا مشّايي و متأثّر ازفلسفه نو افلاطوني اسلامي است. ابن سينا نخستين كسي است كه كتابهاي جامع و منظم فلسفي درباب اسلام نوشت. ازميان آثارارزشمند دانشمند نابغه ابوعلي سينا «نجات، انتشارات، قانون، شِفا و دانشنامه علايي» را مي توان نام برد.


رحلت شيخ محمد على شاه آبادى در سال 1369 هجری قمری

ولادت :

ميرزا محمـد علـى شاه آبادى در سال 1294 هجری قمری در يك خانواده عالم خيز و علم دوست در شهر اصفهان متـولد شد.

خاندان :

پدرش مرحوم شيخ محمد جواد حسيـن آبادى اصفهانى از بـر جسته تريـن شاگردان (صاحب جـواهر) بـوده و از او اجازه اجتهاد و روايت داشته است.

تحصيلات :

مقدمات علـوم را از محضر پـدر بزرگـوارش فرا گرفت و سپـس بـراى تكميل مراتب علمـى به نجف اشرف رهسپار گرديده و بعد از درك و استفاده از محضر اساتيد آنجا به سامـرا رفته و در درس علماى آن سامان نيز شركت كرد و به درجه اجتهاد نائل آمد، با اينكه مـرحـوم ميـرزاى دوم و يكـى ديگـر از اساتيـدش تمايل داشتند كه معظم له در ايـن حـوزه علميه بمانند ولى بنابر اصرار والـده محترمه خـود، به ايران آمد.

اساتيد :

وى در محضر بزرگانى چون :

1 ـ مرحوم شيخ محمد كاظم خراسانـى.

2 ـ مرحـوم شيخ فتح الله شريعت اصفهانى.

3 ـ مرحـوم ميرزا حسيـن خليلى.

4 ـ برادرش مرحـوم آقـا شيخ احمـد بيـدآبـادى.

5 ـ ميـرزا حـاج هـاشـم خـوانسارى چهار سـوقى.

6ـ مرحـوم حاج ميرزا حسـن آشتيانى.

7 ـ مرحوم ميرزا هاشـم گيلانى.

8 ـ مـرحـوم ميـرزا محمـد تقـى شيـرازى (ميـرزاى دوم(.

شـركت جست و از افـاضات آن بزرگواران بهره هاى فراوان برد.

شاگردان :

مرحوم شاه آبادى در سال 1347 هجری قمری به حـوزه نو پاى قـم آمد و به تربيت و تعليـم طلاب علوم دينى همت گماشت و شاگردان وارسته و مبـرزى را تـربيت كرد كه هر كـدامشان تـوانستنـد چـون خـورشيـد فـروزانـى جـوامعى را از انـوار خـود روشـن كنند. بر جسته ترين شخصيتـى كه از انـوار علـوم ربانـى ايـن عارف كامل اقتباس كرده و بركات انفاس قدسيه اش، تـوشه ها بر گرفته، حضـرت امـام خمينـى (ره) است. كه در حـدود هفت سـال در رشته عرفـان و فلسفه از ايشـان بهره گرفت.

تأليفات :

تأليفات و آثار علمى آن مرحـوم داراى محتـواى غنى و نشان دهنده ابتكار و مقام بلند علمى ايشان است برخـى از آنها عبارتند از :

1ـ شذرات المعارف

2ـ القـرآن و العتره

3ـ الايمان و الرجعه

4ـ الانسـان و الفطـره

5ـ رشحـات المعارف

6ـ مفتاح السعاده فـى الاحكام العبـاده

7ـ حـاشيه كفـايه الاصـول خـراسـانـى در اصـول فقه

8 ـ منازل السالكين در عرفان

9ـ رساله العقل و الجهل

10ـ رساله در نبوت

گفتار بزرگان :

حضرت امام خمينى (ره) در حق استاد خود فرمودند : مـن در طـول عمـرم روحـى به لطافت و ظرافت آيت الله شاه آبـادى نديدم.

خصوصيات اخلاقى :

اولين ويژگـى ايـن عارف واصل، سجاياى اخلاقـى خاص و ظريف ايشان بـوده است.

و نيز از ويژگى هاى ايشـان بـود كه بـا ايـن مقـام والاى علمـى، اصرار داشت براى عمـوم مردم صحبت كرده و معارف الهى را به آنان تعليم و تفهيـم كند و گاهى كه به ايشان عرض مى شد ايـن مطلب را معلـوم نيست غير اهل علـم بفهمند و درك كنند، جـواب مـى دادند بگذاريـد ايـن مطـالب به گـوش هميـن هـا هـم بخـورد.

فعاليت :

وى بعد از مراجعت از عراق در تهران سكـونت گزيد و در مسجد (سراج الملك) يعنى مسجدى كه جدش در آن اقامه نماز مى نمـود به تـرويج و تبييـن معارف اسلام پـرداخت.

معظم له به سال 1354 هجری قمری بعد از هفت سال كـوشـش و تلاش و تربيت نفـوس مستعد به تهران مراجعت نمـود و در آنجا به تـرويج ديـن و تـدريـس فقه و اصـول و فلسفه و حكمت پـرداخت و سپـس در شبستان مسجد جامع، اقامه جماعت كرده و از مسجـد به عنـوان سنگرى بـراى مبـارزه عليه دولت جـابـر وقت استفاده كـرد و در زمانـى كه رضا خان تصميـم جدى بر تعطيل مساجد و محافل مذهبـى گرفته بـود، ايشان مقاومت كرده و همچنان به وظايف شرعى و روشنگرى ادامه مـى داد.

وفات :

سرانجام ،ايـن فقيه پارسا و عارف با تقـوا پـس از 77 سال زندگى پر بـركت، در روز پنج شنبه سـوم صفر سال 1369 هجری قمری در تهران بـدرود حيات گفت و به لقاء خـداى خـود شتافت و جنازه مطهرش بـا تجليل و تكـريـم فـراوان به شهر رى انتقال داده شـد و در زاويه حرم مطهر حضرت عبدالعظيـم (عليه السلام) در مقبره شيخ ابوالفتوح رازى دفن گرديد.


شهادت آيت الله حاج شيخ حسين غفاري آذرشهري در سال1353هجري شمسي

آيت الله حاج شيخ حسين غفاري آذرشهري در سال1353هجري شمسي در زندان رژيم خودكامه پهلوي بدست شكنجه گران ساواك به شهادت رسيد. آيت الله غفاري تحصيلاتش را درزادگاهش آذرشهرو سپس قم پايان رساند. او بعد ازكودتاي 28مرداد مجله‏‎اي هفتگي بنام «الدّينُ والحَيات» منتشركرد. اين مجله بعد از مدتي توقيف شد و آيت الله غفاري تحرير كتاب هايش را شروع كرد و ازسال1341شمسي با ايراد سخنراني‎هاي سياسي به افشاي مفاسد رژيم پهلوي پرداخت عاقبت پس از مجالس متعدد سخنراني‏ درشب دوازدهم محرم الحرام سال1342 شمسي هنگاميكه ازمراسم سخنراني بازمي‎گشت، رژيم اورا دستگيرو زنداني كردند. آيت الله غفاري سرانجام درتيرماه درتهران دستگيرشد و پس ازشكنجه‎هاي بسياربه دست عمال سرسپرده درحاليكه جسمش متلاشي شده بود به شهادت رسيد.


تشكيل نهضت سواد آموزي به فرمان امام در سال1358هجري شمسي

فرمان حضرت امام خميني(ره) مبني برتشكيل نهضت سوادآموزي و بسيج عمومي براي مبارزه با بيسوادي در سال1358هجري شمسي صادرشود. درآن زمان به همه مردم توصيه شده بود كه دراين امرمهم شركت كنند و شخصاً درراه سوادآموزي بيسوادان كشوربكوشند. حضرت امام خميني(ره) تأكيد فرمودند كه هركس درهرجا به هرنحوي كه ازدستش برمي‎آيد بيسوادان را ياري كند تا آنها نيزازنعمت خواندن و نوشتن برخورداركردند. متعاقب اين فرمان نهضت سوادآموزي به منظور سازماندهي به اين امرمهم ايجادشد. دربخشي ازپيام تاريخي حضرت امام(ره) دراين باره آمده است: «مايه بس خجلت است كه كشوري كه مهد علم و ادب بوده درسايه اسلام زندگي مي‎كند كه طلب علم فريضه دانسته است ازنوشتن و خواندن محروم باشد. ما بايد درسهايي ازمدت، فرهنگ وابسته كشورمان را به فرهنگ مستقل و خودكفا تبديل كنيم و اكنون بدون ازدست دادن وقت براي مبارزه با بيسوادي به طور ضربتي و بسيج عمومي قيام كرد انشاءالله درآينده نزديك هركس نوشتن و خواندن ابتدايي را آموخته باشد؛ براي اين امرلازم است تمام بيسوادان براي يادگيري و تمام خواهران و برادران بازبراي ياددادن بپاخيزند».

متن پيام امام به اين شرح است:

بسم الله الرحمن الرحيم

ن و القلم و مايسطرون (قرآن كريم)

ملت شريف ايران! شما مي دانيد كه در رژيم گذشته آنچه كه بر ملت مبارز ايران سايه افكنده بود، علاوه بر ديكتاتوري و ظلم، تبليغات بي محتوي و هيچ را همه چيز جلوه دادن بود، ملتي كه در همه ابعاد از حوايج اوليه محروم بود وانمود مي شد كه در اوج ترقي است. از جمله حوايج اوليه براي هر ملت كه در رديف بهداشت و مسكن، بلكه مهمتر از آنها است، آموزش براي همگان است. مع الاسف كشور ما وارث ملتي است كه از اين نعمت بزرگ در رژيم سابق محروم و اكثر افراد كشور ما از نوشتن و خواندن برخودار نيستند، چه رسد به آموزش عالي. مايه بسي خجلت است كه در كشوري كه مهد علم و ادب بوده و در سايه اسلام زندگي مي كند كه طلب علم را فريضه دانسته است، از نوشتن و خواندن محروم باشد. ما بايد در برنامه دراز مدت، فرهنگ وابسته كشورمان را به فرهنگ مستقل و خودكفا تبديل كنيم و اكنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشريفات خسته كننده براي مبارزه با بيسوادي بطور ضربتي و بسيج عمومي قيام كنيم تا انشاء الله در آينده نزديك، هر كس نوشتن و خواندن ابتدايي را آموخته باشد. براي اين امر لازم است تمام بيسوادان براي يادگيري و تمام خواهران و برادران با سواد براي ياد دادن بپاخيزيد و وزارت آموزش و پرورش با تمام امكانات بپا خيزد و از قرطاس بازي و تشريفات اداري بپرهيزد و برادران و خواهران ايماني براي رفع اين نقيصه دردآور بسيج شويد و ريشه اين نقص را از بن بركنيد. تعليم و تعلم عبادتي است كه خداوند تبارك و تعالي ما را بر آن دعوت فرموده است. ائمه جماعات شهرستانها و روستاها مردم را دعوت نمايند و در مساجد و تكايا، با سوادان نوشتن و خواندن را به خواهران و برادران خود ياد دهند و منتظر اقدامات دولت نباشند و در منازل شخصي، اعضاي با سواد خانواده اعضاي بيسواد را تعليم كنند و بيسوادان از اين امر سرپيچي نكنند. من از ملت عزيز اميد دارم كه با همت والاي خود، بدون فوت وقت، ايران را به صورت مدرسه اي درآورند و در هر شب و روز در اوقات بيكاري، يكي دو ساعت را صرف اين عمل شريف نمايند. بپا خيزيد كه خداوند متعال با شما است. از خداوند تعالي سعادت و سلامت و رفاه ملت شريف را خواستارم.

و السلام عليكم و رحمت الله و بركاته

روح ا… موسوي الخميني


استقلال كشورآندورا در سال278ميلادي

كشورآندورا استقلال كشورآندورا در سال278ميلادي استقلال يافت. آندورا پس از استقلال مدتها تحت حاكميت مشترك اسقف اسپانيايي و كنْت دُنوي فرانسه بود اما بعد ازسالها درگيري ميان مالكان اسپانيايي و فئودالهاي فرانسوي برسرتصرف اين سرزمين سرانجام بنا به تقليد مردم آندورا درسال1806ميلادي اين كشور بطوررسمي كشوري مستقل اعلام موجوديت كرد. با اين حال همچنان رئيس جمهور آن تحت نظردولتهاي فرانسه و اسپانيا انتخاب مي‎شد و كليساي اسپانيا و رئيس جمهور فرانسه به طورمشترك اداره اين سرزمين را به عهده داشتند. نمايندگان اين دو كشور هنوز به منزله رئيسان حكومت در رهبري سرزمين آندورا حضور دارند. آندورا جمهوري كوچكي است كه دركوههاي پيرِنِه درجنوب غربي اروپا ميان اسپانيا و فرانسه قرارگرفته است.


نمایش عمومی اولین فيلم سينمايي در تاریخ سینما در سال1895ميلادي

نخستين بار در تاريخ سينما يك فيلم سينمايي در سال1895ميلادي به نمايش عمومي درآمد. اين فيلم را برادران تومير مخترعان معروف فرانسوي و بنيانگذاران صنعت فيلم و سينما تهيه كرده بودند و محل نمايش آن نيززيرزميني درشهر پاريس بود. درسالهاي بعد دستگاههاي جديد ديگري دراِمريكا و ديگركشورها ساخته شد و بتدريج سينماهاي متعددي درشهرهاي مختلف دايرشد و فنّ تصويربرداري متحرك برروي نوارهاي سلولوئيدي به هنرهفتم يا سينما مبدّل شد. 


نوشته شده در   چهارشنبه 7 دي 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode