ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 11 ارديبهشت 1403
سه شنبه 11 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 17 خرداد 1388     |     کد : 2960

ساختارهاي وجودي انسان

براي اينكه بتوان طبيعتِ نازل انسان را پيرو فطرتِ عالي او قرار داد و از كيفيت اين كار آگاه شد، نخست بايد سازمان وجودي انسان را كه چند ساختار دارد، شناسايي كرد و در هر يك از ساختارهاي وجود، قواي طبيعي و فطري او را شناخت، تا چگونگي ائتمام طبيعت به فطرت روشن شود...

براي اينكه بتوان طبيعتِ نازل انسان را پيرو فطرتِ عالي او قرار داد و از كيفيت اين كار آگاه شد، نخست بايد سازمان وجودي انسان را كه چند ساختار دارد، شناسايي كرد و در هر يك از ساختارهاي وجود، قواي طبيعي و فطري او را شناخت، تا چگونگي ائتمام طبيعت به فطرت روشن شود.

از سوي ديگر، انسان‏شناسي كامل زماني شكل مي‏گيرد كه انسان با تمام ساختارهاي وجودش شناخته شود، وگرنه انسان‏شناسي ما ناقص و ناتمام و

آثار و بركات آن نيز كمتر است. بايد همه فضاي وجود انسان را روشن كرد، زيرا روشن‏كردن گوشه‏هايي از فضاي وجود انسان، گرچه مفيد است، كافي نيست. درست مانند سالن يا شبستاني كه اگر فقط گوشه‏اي از آن روشن باشد، شناخت و بصيرت كاملي به همه آن به دست نمي‏آيد.

انسان ساختارها و شئون متعدّدي در جان خويش دارد و موجودي تك بُعدي نيست. آن بزرگواري كه گفت: «اي برادر تو همه انديشه‏اي»، نصف راه را ارائه كرده است؛ انسان انديشه تنها نيست و شئون ديگري مانند انگيزه، عزم و اراده و تأثر نيز دارد كه بايد بدانها توجه شود.

اجزاي فطري در هر يك از ساختارهاي وجودي، منشأ و مبدأ محكمات وجود انسان است و اجزاي طبيعي، ريشه متشابهات وجود او در همان ساختار است، بنابراين افزون بر معرفي ساختارهاي وجود، متشابهات و محكمات وجودي انسان را در هر يك از آنها مي‏شناسانيم، تا به خواست خدا در بحثي ديگر، ارجاع متشابهات به محكمات و شئون متعدّد ارجاعِ مزبور را بيان كنيم. ساختارهاي وجود انسان عبارت است از:

1. «حيات»: انسان «حي متألّه» است و «تألّه» بالاترين مرتبه حيات ممكنات است كه خود آن نيز داراي مراتبي است، بنابراين «حيات» اساسي‏ترين عنصر وجود انسان است.

استاد، علاّمه طباطبايي پس از تقسيم موجودات به موجودي كه در مقابل محسوسات تغيير حال نمي‏يابد (مانند جماد) و موجودي كه در برخورد با محسوسات دگرگون مي‏شود (مانند انسان، حيوان و نبات)، مي‏فرمايد: «فالحياة نحو وجود يترشّح عنه العلم و القدرة»(1)، بنابراين حياتي كه در انسان و

حيوان هست، مبدأ علم و قدرت است.

2. «علم»: مفهوم «علم» روشن است و در واجب و ممكن به يك معني است؛ ولي از لحاظ مصاديق، متعدّد و داراي مراتب گونه‏گون است. عالي‏ترين مرتبه آن براي خداست و موجودات ديگر بالتّبع يا بالعرض، بهره‏اي از آن دارند و به تعبير صحيح‏تر، علم ساير موجودات تنها مظهر علم خداست و ممكنات از علم خدا بهره‏مندند.

3. «قدرت»: در تفسير «قدرت»، مطالب فراواني گفته شده است؛ امّا اجمالاً «قدرت» بدين معني است: «كون الفاعل بحيث إن شاء فعل و إن لم يشأ لم يفعل»؛ موجودي كه اگر بخواهد، كاري را انجام مي‏دهد و چنانچه نخواهد نمي‏كند، داراي قدرت است.

«مشيّت» در تعريف و تفسير قدرت ملحوظ است و مي‏توان گفت كه مقدّمه قدرت است، بنابراين وصفي كه در رتبه، بين علم و قدرت قرار دارد، «مشيّت» است و سه وصف ذاتي «علم»، «مشيّت» و «قدرت» از شئون حيات است و «حيات» نيز مبدأ اين اوصاف است كه هماهنگي آنها را به عهده دارد.

 

1.الميزان، ج2، ص329.

تفسير انسان به انسان، ص189-191

.


نوشته شده در   يکشنبه 17 خرداد 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode