ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : دوشنبه 10 ارديبهشت 1403
دوشنبه 10 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : جمعه 15 خرداد 1388     |     کد : 2938

امام راحل(رضوان الله علیه) فاتح قلعه فضایل

پس از گذشت زمانی نه چندان طولانی، پیکر پاک یادگار امام راحل، حجّت الاسلام و المسلمین حاج سیّد احمد خمینی (قدّس سرّه) در جوار بارگاه ملکوتی امام راحل...

 پس از گذشت زمانی نه چندان طولانی، پیکر پاک یادگار امام راحل، حجّت الاسلام و المسلمین حاج سیّد احمد خمینی (قدّس سرّه) در جوار بارگاه ملکوتی امام راحل (قدّس سرّه) به خاک آرمید، «اللّهم جافِى الأرضَ عن جَنبَیِه و أصعِد بروحه إلیک و لَقّه منک تَحیّةً و بُرهاناً و رضواناً». این بزرگوار یکی از بارزترین مصداقهای «المرءُ یُحفَظُ فى وُلدِه»[۱] و یکی از روشنترین مصادیق «الوَلَدُ سرُّ أبیهِ» بود. بعضی از افراد، همهٴ اسرار پدر را حفظ نمیکنند، تنها مظهر نامی از نامهای پدر هستند، ولی بعضی از فرزندان که خَلَفِ صالح سالک هستند، همهٴ اسرار پدر را ظاهر میکنند.

شرح این مسئله عبارت از آن است که: اگر پدر، مظهر اسم جامع حق بود و به نوبهٴ خود در مسیر انسان کامل گام برداشت، چنین پدری بسیاری از اسما الهی را داراست. او مظهر علیم، قدیر، رئوف و رحیم است؛ مظهر «أشدّاءُ علی الکفار فى مَوضع النّقمَة» و مظهر رحمت و رأفت است: ﴿بالمؤمنین رءُوفٌ رحیمٌ﴾[۲] و مانند آن. البتّه این مظهریّت اسم اعظم، در درجهٴ اوّل، مخصوص خاتم انبیا حضرت محمّد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) و انبیای اولوا العزم و در مرحلهٴ دوم، انبیای دیگر است، و پس از آن ذوات مقدّسه (در مرحلهٴ سوّم) نوبت به اولیا و علمای ربّانی میرسد. در مرحلهٴ سوّم که تنزّل یافتهٴ مراحل اوّل و دوّم است، عالمان ربّانی به عرصهٴ هستی عرضه میشوند که به نوبهٴ خود «خلیفة الله» هستند. وقتی از اوّلین خلیفه، که به زبان حکمت «اوّلین صادر»، و به زبان عرفان «اولین ظاهر» است؛ یعنی وجود مبارک پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم‌السلام) تنزّل کنیم و از انبیای اولوا العزم و سایر انبیای غیر اولوا العزم تنزّل کنیم، نوبت به ورثهٴ انبیا که همان علمای ربّانی هستند[۳]، میرسد. اگر علمای ربّانی، ورثهٴ انبیایند و انبیا خلفای الهیاند و خلفای الهی مظهر «اسم اعظم»اند، پس به نوبهٴ خود در مرحلهٴ سوّم، بعضی از علمای ربّانی جامع جمال و جلال الهی خواهند بود و میتوانند خلیفهٴ حق باشند.

 البتّه اینگونه از افراد جزء نوادر هستند، کماند و زیاد نیستند. برخی تنها در بعضی از اسما، خلیفهٴ پروردگاراند، ولی بعضی در همهٴ اسما خلیفهٴ الهیاند، منتها به نوبهٴ خاصّ خود. امام راحل در مرحلهٴ سوّم، بعد از انبیا و پس از ائمّهٴ معصومین (علیهم‌السلام)) در بین علما که ورثهٴ انبیا و اولیایند، به نوبهٴ خود خلیفهٴ حق و مظهر این نام الهی بود؛ لذا یک فقیه عادل و عالم عامل بود. او، هم در بحثهای علمی مظهر علیم بود، هم در بحثهای عملی مظهر قدیر. و چون در راه دین گام برداشت و تمام هجرت و جهاد و اجتهاد او برای این بود که: ﴿لِتکونَ کلمةُ اللهِ هی العُلیا﴾[۴]، لذا مظهر «حیّ قیّوم» شد.

همان طوری که بهشتیان زندهاند و هرگز نمیمیرند، مردان الهی هم که برای حفظ شریعت و احیای دین گام برداشته و هر رنجی را برای دین تحمّل کردهاند، آنها نیز «کلمهٴ عُلیا» میشوند که هماره باقیاند. علمای متعارف، مشمول بیان نورانی امیر بیان، حضرت علیّ بن ابی طالب(علیهماالسلام) هستند که: «العلماء باقون مابَقىَ الدّهرُ»[۵] سرّش آن است که علما ورثهٴ انبیا و ائمهٴ معصومین (علیهم‌السلام) میباشند و کاملترین ولیّ خدا در عصر ما، وجود مبارک امام زمان (أرواحنا فداه) است که از آن حضرت به عنوان «بقیّة الله» یاد میکنیم. چیز ماندنی، ماندگار و جاودانه را «بقیّة الله» میگویند که در درجهٴ اوّل و بالذّات، ذات اقدس اله است که ماندنی است: «هو الباقى». وقتی نوبت به مظاهر و مصادر برسد، بعد از انبیا و ائمهٴ معصومین (علیهم‌السلام) نوبت علما خواهد بود. علمای عالم عادل تا زمانه باقی است، باقیاند: «العلماء باقون مابقى الدّهر».

 البتّه در بین این علما، آنکه به منزلهٴ ستارهٴ قَدرِ اوّلِ آسمان وراثت است، کم است. امام راحل (قدّس سرّه) در بین علمای ربّانی به منزلهٴ ستارهٴ فروزان و قدر اوّل ستارگان درخشان گنبد میناست. چنین انسانی فرزندانی دارد (همان طور که هر خلیفهای فرزندانی دارد). بعضی از فرزندان، تنها فرزند جسمانی پدرند، لیکن برخی از آنان، هم فرزند جسمانی و هم فرزند روحانی پدر خود میباشند؛ مثلاً عبدالله بن جعفر و موسی بن جعفر هر دو فرزندان حضرت امام صادق (علیه‌السلام) بودند. بعضی از برادران حضرت امام کاظم (علیه‌السلام) به پدرشان میگفتند: من و موسی هر دو فرزند تو هستیم، جدّ و پدر هر دو ما یکی است، ولی چطور شما به موسی بیش از ما علاقمندی؟ «ألیس أصلى و أصلُه واحداً و أبى و أبوه واحداً؟»[۶] آنگاه وجود مبارک امام صادق (علیه‌السلام) در پاسخ به این فرزند فرمود: «أنت إبنى و هو مِن نَفسى»[۷] فرق شما دو برادر آن است که تو فرزند من هستی، همان طوری که هر پدری فرزندی دارد، ولی مـوسای کاظم (علیه‌السلام) از «جان» من است؛ یعنی تو تـوان آن را نـداری که همهٴ اسرار مرا اظهار و حفظکنی، ولی موسی (علیه‌السلام) این توان را دارد که همهٴ اسرار مرا حفظ کند. بعضی از علما دارای این چنین فرزندانی هستند که اسرار آنها را به خوبی درک میکنند، بعد از درک، ایمان آورده، پس از آن در جان خود جای میدهند و پس از جادادن و تعبیه کردن، نگهداری میکنند و در هنگام عمل، اظهار میکنند.

برادر بزرگ و بزرگوارمان مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی (قدّس سرّه) که سالیان متمادی در صحابت ایشان به محضر حضرت امام (قدّس سرّه) رفته و آنجا درس میخواندیم، این چنین بود، که کاملاً اسرار حضرت امام (قدّس سرّه) را درک کرده، ایمان آورده، حفظ کرده و توان اظهار آن را داشت. چنین فرزندی «سرّ پدر» است و مایهٴ حفظ او خواهد بود. اگر گفته اند: «الوَلَد سرّ أبیه»، و اگر گفته اند: «یُحفَظُ المرءُ فى وُلده»[۸]، دربارهٴ چنین فرزندانی است. در مرحلهٴ بعد، نوبت به مرحوم حاج سیّد احمد آقا (قدّس سرّه) میرسد. او نیز به نوبهٴ خود سرّ پدر را حفظ کرد و پدر در حیات او محفوظ ماند. در صورتی پدر در حیات فرزند محفوظ است که فرزند سرّ پدررا درک کند، ایمان بیاورد، در جان خود تعبیه کند، و در هنگام عمل اظهار کند. اگر فرزند این مراحل چهارگانه را طی کرد، هم میتواند سرّ پدر باشد، هم پدر در حیات چنین فرزندی محفوظ است و این کار هر کسی نیست. همان طوری که ائمّهٴ معصومین (علیهم‌السلام) فرزندان فراوان داشتند، امّا همهٴ فرزندان آنها یکسان نبودند، علما نیز ممکن است فرزندانی داشته باشند که همهٴ آنها یکسان نباشند، لیکن یکی از برکاتی که خدای سبحان به این بزرگ مرد الهی، یعنی امام راحل (قدّس سرّه) داد که: ﴿أسبَغَ علیکم نِعَمَهُ ظاهرةً وباطنةً﴾[۹]، این بود که این دو فرزند بزرگوارش حافظ سرّ او بودند و امام راحل (قدّس سرّه) در حیات آنها محفوظ ماند.

 

شما وقتی به نوشته های علمی مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی (قدّس سرّه) نگاه میکنید، مشاهده میکنید که تفکّرات حضرت امام (قدّس سرّه) در علوم معقول و منقول در نوشتار این بزرگوار هست. وقتی حیات پربرکت این بزرگوار را نگاه میکنید، میبینید تا آنجا که برای او مقدور بود، مصاحب حضرت امام (قدّس سرّه) بود، شاگرد و یار و امید آن حضرت (قدّس سرّه) بود. بعد از رحلت او، وقتی نوبت به مرحوم حاج سیّد احمد آقا (قدّس سرّه) رسید، میبینید او، هم در زمان حیات برادر بزرگ و بزرگوار خود در خدمت پدر بوده و یار و یاور آن حضرت بود، و هم پس از ارتحال آن برادر بزرگوار، کار آن برادر را نیز به عهده گرفت و آثار حضرت امام (قدّس سرّه) را در همهٴ این ابعاد یاد شده حفظ کرد. او در سلامت امام راحل (قدّس سرّه) بسیار تلاش و کوشش کرد، در هجرت ایشان سهم بسزایی داشت، در مصاحبت امام، سهم مؤثّری داشت و در نشر آثار علمی امام راحل (قدّس سرّه) بعد از ارتحال ایشان سعی بلیغی مبذول داشت. او در حقیقت، امامت امام را به خوبی درک کرد و امام با چنین فرزندی محفوظ مانده بود. مرحوم حجة الاسلام حاج سید احمد خمینی (قدّس سرّه) به نوبهٴ خود عالم وارسته بوده و از علوم حوزوی برخوردار بود، شمّ سیاسی قابل قبولی داشت که بخشی از این شمّ سیاسی را کسب کرده و بخش دیگر آن را به ارث برده و در جمع یک، مجموعهای از چهرهٴ انقلابی امام راحل (قدّس سرّه) را در خود مجسّم کرده بود. او نیز همچون پدر بزرگوار خود تلاش میکرد تا ﴿لتکون کلمة الله هی العلیا﴾[۱۰] را تحقّق بخشد. همان طوری که رحلت برادر بزرگ و بزرگوار ایشان مایهٴ شکوفایی انقلاب شد، از ذات اقدس اله مسئلت میکنیم که ارتحال این عزیز را (که زود از ما گرفت و صلاح در آن دید که این دعاها را مستجاب نکند: «یا من لاتُبدّل حکمتَه المسائلُ»[۱۱] مایهٴ شکوفایی کلمهٴ عُلیای انقلاب اسلامی و پایهٴ صدور انقلاب و تثبیت انقلاب اسلامی در خارج از محدودهٴ ایران اسلامی قرار دهد.

 

 آنها که سانحهٴ سنگین و غمبار رحلت برادر بزرگ و بزرگوار ایشان را در سال ۱۳۵۶هـ.ش. به یاد دارند، میدانند که چه اثر بسزایی در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی داشت. ما همان انتظار را از ذات اقدس اله داریم که: خدایا! اکنون که دعا برای ماندن او را به اجابت نرساندی، دعا برای جاودانه بودن آثار او را به اجابت برسان تا نام و یاد حضرت امام (قدّس سرّه) در این رحلت بیش از پیش همچنان محفوظ بماند. اگر علما باقیاند، و اگر این عالم حافظ اسرار امام راحل (قدّس سرّه) و حافظ امامت آن حضرت و حافظ ولایت ولیّ امر مسلمین بود، بهترین راه برای ماندنش آن است که ثمرهٴ انقلاب اسلامی در خارج از محدودهٴ ایران بیش از پیش ظهور کند. چون هر کاری از ذات اقدس اله ساخته است. و چیزی میتواند جهانگیر باشد که مرهون طبیعت نباشد. عالمی میتواند حیات یا ممات او جهانگیز باشد که او در رهن جهان طبیعت نباشد؛ زیرا موجودی که در گرو طبیعت است، پیام ماورای طبیعی نخواهد داشت. و اگر پیام ماورای طبیعی از کسی شنیده نشد، تأثیر ماورای طبیعی نیز ندارد. طبیعت از طبیعت متأثر نیست، مگر زودگذر. امّا طبیعت از ماورای طبیعت اثر میپذیرد و همچنان میماند. تنها کسی که میتواند اثر را در سطح طبیعت نگاه دارد، خدای سبحان است و اگر کاری خدایی نبود، نمیماند؛ چون تنها چیزی که میماند و مصون از آسیب هلاکت است، صبغهٴ الهی و وجه خداست: ﴿کُلُّ شیءٍ هالکٌ اِلاّ وجهَه﴾[۱۲] یا ﴿کُلُّ مَن علیها فانٍ ویَبقی وَجهُ ربّک ذو الجلالِ و الاِکرامِ﴾[۱۳]

 

آخرین خاطرهای که از این بزرگوار، یعنی حجّت الاسلام و المسلمین مرحوم حاج سیّد احمد آقای خمینی (قدّس سرّه) داریم، خاطرهٴ حضور ایشان در اجلاسیّهٴ پنجم مجلس خبرگان رهبری (اسفند ماه سال ۱۳۷۳) بود، ایشان در اوّلین جلسه سخنانی نیز داشتند، بعد از اتمام جلسهٴ اوّل، یعنی قبل از ظهر برای افتتاح سدّ پانزده خرداد که مسئولین بلند پایهٴ نظام اسلامی شرکت داشتند و اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری شرکت کردند، این بزرگوار نیز در مراسم افتتاح سد شرکت کرد، آنجا خوش درخشید، ولی متأسّفانه دولت مُستعجَل بود. حضور ایشان، هم در مجلس خبرگان مُشار با لبنان بود، هم در مراسم افتتاح سدّ پانزده خرداد. سفارش ما به همهٴ مردم، مخصوصاً بستگان و نزدیکان، بالاخص فرزندان و یادگارهای این عزیز سفر کرده این است: وقتی خداوند سبحان به فرشتگان خود دستور میدهد که بیوت بعضی از علمای ربّانی را روشن نگاه دارید، شما بکوشید پیام این هاتف غیب را به خوبی گوش دهید؛ چون همهٴ اینها، درها را به چهرهٴ شما گشوده اند و زمینه برای ترقّی شما باز است، فقط کوبهٴ در را بکوبید تا صدای آشنا به گوشتان برسد.

 این حدیث نورانی را مرحوم صدوق (قدّس سرّه) در کتاب شریف امالی خود نقل میکند که دَرِ بهشت گرچه باز است، ولی بهشتیان وقتی وارد بهشت میشوند که: ﴿جنّاةُ عدنٍ مُفَتّحَةٌ لهم الابوابُ﴾[۱۴]، به احترام، دَرِ میزنند.وقتی کوبهٴ دَرِ بهشت به سینهٴ در بهشت میخورَد، صدای کوبهٴ دَرِ بهشت، «یا علی» است: «طَنّتْ و قالت: یا علی»[۱۵]. مرحوم استاد علاّمهٴ طباطبایی (حشره الله مع مولاه أمیر المؤمنین (علیه‌السلام)) در شرح این حدیث چنین میفرمود: آیا میدانید چطور صدای کوبهٴ در بهشت، «یا علی» است؟ برای آنکه وقتی میهمان به دم در رسید، و در زد، صدایی دارد. و صدای او این است که صاحب خانه را طلب میکند. اگر در خانه ای، علی باشد و صاحب آن خانه علی باشد، چنانچه میهمانی به دم در خانه آمده و کوبهٴ در را به سینهٴ در بزند یا به اصطلاح امروز زنگی بزند، کسی از درون بگوید: کیست؟ چه کسی را میخواهی؟ میهمان میگوید: من علی را میخواهم که صاحب خانه است تا به اجازهٴ او وارد خانه شوم. بیان حضرت استاد علاّمهٴ طباطبایی (قدّس سرّه) در شرح این حدیث نورانی که مرحوم صدوق نقل کرد، این است که: بهشت با «ولایت» اداره میشود و حضرت علی (علیه‌السلام) کلیددار بهشت است. علوی، وَلَوی و اهل بیتی بودن، حسنی، حسینی، سجّادی، باقری، کاظمی، رضوی، نقوی، تقوی، عسکری، و مهدوی بودن، در یک کلام محمّدی و فاطمی (صلوات الله و سلامه علیهم أجمعین) بودن، انسان را به بهشت میرساند. لذا دَر بهشت، نام اهل بیت (علیهم‌السلام) است.

 

سفارش ما به بازماندگان این فقید سعید و عزیز سفر کرده آن است که: اکنون درِ امامت و ولایت، درِ عالم ربّانی و وارث انبیا شدن، به روی شما باز است. اگر این کوبه را به سینهٴ این در بزنید، صدای این در، «یا خمینی» است: «طنّت و قالت یا خمینى». صاحب و متولّی این نظام و وارث آن، این بزرگ مرد الهی است. البتّه او همهٴ این برکات را از علی و اولاد علی (علیهم الصلاة و علیهم السلام) به ارث برد، آنها نیز از پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) به ارث بردند و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از ذات اقدس اله به ارث برد؛ چون خداوند سبحان بهشت و فردوس را میراث بهشتیان قرار داد و امامت و ولایت را میراث انسانهای کامل قرار داد، علم ربّانی را میراث شاگردان ائمهٴ معصومین (علیهم‌السلام) قرار داد. آنان که در آخرت، بهشت فردوس را به ارث برده و در آن جاودانند: ﴿الّذین یَرثون الفردوس هم فیها خالدون﴾[۱۶]، در دنیا نیز «یرثون الولایة و الامامة». لیکن آن امامت وولایت همراه با عصمت، مخصوص اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم‌السلام) است. وقتی از آن مرحله گذشته و در محدودهٴ عدالت رسیدیم، آنگاه میتوان گفت: پروردگارا! ما را قدوهٴ پارسایان قرار ده: ﴿و اجعلنا للمتّقین إماماً﴾[۱۷] این راه برای همه باز است، امّا برای فرزندان خمینی کبیر (قدّس سرّه) به صورت صراط مستقیم گشودهتر است، آنها نزدیکترند. و این کوبهٴ در همواره طنین خوش آوای «یا خمینی» را به گوش دل میرساند.

 

 اکنون اگر انسان بخواهد دَرِ استقلال مملکت را بزند و زنگ آن را به صدا در آورد، صدای آن «یا خمینی» است. اگر زنگ دَرِ تمامیّت ارضی این مملکت را بزنید، صدای آن «یا خمینی» است. و اگر درِ وحدت اسلامی را بزنید، صدای «یا خمینی» طنینانداز خواهد شد: «طنّت و قالت یا خمینى». استقلال مملکت در کاخی است و تمامیّت ارضی این کشور به صورت یک ﴿بنیان مرصوص﴾ است، اگر زنگ این بنیان مرصوص را بزنید، نام «خمینی» به گوشتان میرسد و اگر وحدت اسلامی را به صورت یک بنیان مرصوص ترسیم و تصویر کنید و زنگ در آن را بزنید، «طنّت و قالت یا خمینى». و اگر مجد و عظمت این ملّت را به صورت یک بنای رفیعی ترسیم کنید و بخواهید زنگ دَرِ آن را بزنید، «طنّت و قالت یا خمینى». و اگر بخواهید عزّت از دست رفته را که اکنون در سراسر جهان نصیب امّت اسلامی شده، به صورت یک مجموعهای در آورید و دری برای او ترسیم و کوبهای برای این در تصویر کنید، و این کوبه را به صدا در آورید، «طنّت و قالت یا خمینى». بنابراین چه بهتر که قبل از اینکه دیگران این زنگ را به صدا در آورند، فرزندان صالح سالک این بیت عزیز و عظیم این زنگ را به صدا در آورند. راه باز است: ﴿واجعلنا للمتّقین إماماً﴾. خداوند سبحان به ما فرمود: از شما خواستن و از فرشتگان من بخشودن. شما بکوشید در مسایل معنوی و اخروی دنبالهرو نباشید. البتّه در مسایل مادّی به ما فرمودند: «کُنْ ذَنَباً و لاتَکُنْ رَأساً»[۱۸]. به این فکر نباش که رییس باشی، بلکه دنبالهرو باشی بهتر است تا اینکه جلو باشی، بکوش بار بر دوش تو نباشد. مسایل مادّی و دنیایی مسایلی است که احیاناً ممکن است با عشوهگریهای خود انسان را وادار کند که بگوید: ﴿ربّنا غَلَبَتْ علینا شقوَتُنا و کُنّا قوماً ضاّلین﴾[۱۹]. پروردگارا! شقاوت، بر ما غلبه کرد و ما قوم گمراهی بودیم. ممکن است انسان به جایی برسد که خدای سبحان بگوید: او عملی بسیار ناشایست است: ﴿إنّه عملٌ غیرُ صالح﴾[۲۰]. لیکن در مسایل معنوی به ما گفته اند که سعی کنید با سرعت جلو رفته و از دیگران سبقت بگیرید: ﴿فَاستَبِقوا الخَیراتِ﴾[۲۱]، یا ﴿سارِعوا إلی مَغفرةٍ من ربّکم و جَنّةٍ عرضُها السّموات و الارض أُعِدّتْ للمتّقین﴾[۲۲] بکوشید اوّل سرعت بگیرید: ﴿سارعوا﴾، آنگاه چون هیچ مزاحمتی نیست، از دیگر سالکان سبقت بگیرید: ﴿فاستبقوا﴾. وقتی سبقت گرفتید، برگردید و دیگران را به طیّ راه، وادار کنید، آنگاه «امامت» جامعه را بپذیرید: ﴿و اجعلنا للمتّقین اماماً﴾[۲۳]

یادگار گرامی امام راحل (قدّس سرّهما) در همهٴ مراحل این چنین بود. امیدواریم این بیت معزّز و معظّم همچنان باقی، برقرار، پایدار و استوار باشد تا نام «خمینی کبیر» در پرتو نام قرآن و عترت تا ظهور حضرت ولیّ عصر (أرواحنا فداه) همچنان باقی مانده و همواره آثار او به طور جاودانه در ولایت و رهبری این نظام تجلّی کند. از ذات اقدس اله مسئلت میکنیم که روح شریف آن فقید سعید را با روح مطهّر امام راحل (قدّس سرّهما) و ارواح همهٴ علمای ربّانی، شهداء، صالحین و صدّیقین، میهمان انبیای اولوا العزم (علیهم‌السلام) بفرماید و بیت معزّز و معظّم ایشان جزء بیوتی باشد که: ﴿أذِنَ اللهُ أنْ تُرْفَعَ﴾[۲۴] و این چراغ هرگز خاموش نشود و إن شاء الله خانهای را که خدای سبحان اذن رفعت آن را داده است، هیچ کس نتواند آن خانهٴ رفیع الهی را منهدم یا خاموش کند. چراغی را که خدای سبحان روشن کرد، هیچ کس نمیتواند خاموش کند: ﴿کلّما أوقدوا ناراً للحرب أطفأها الله﴾[۲۵]

 

پاورقی:ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* - کتاب بنیان مرصوص امام خمینی(قدس سره)، ص ۳۸۳

۱- بحار الأنوار، ج ۲۸، ص۳۰۲، روایت ۴۸/

 ۲- سوره  توبه، آیه  ۱۲۸/

 ۳- بحار الأنوار، ج۱، ص۱۶۴، ح۲؛ ج۲، ص۹۲ و ۱۵۱/

 ۴- سوره  توبه، آیه  ۴۰؛ «برای این که منطق و کلمه  خدا (که «توحید» است) در مرحله  عالیه و بلند مرتبه

۵ ـ نهج البلاغه  فیض الاسلام، حکمت ۱۳۹، ص ۱۱۵۶؛ نهج البلاغه  صبحی صالح، ص۴۹۶/

۶- ارشاد القلوب دیلمی، ص۲۹۶؛ کامل الزّیارات ص۳؛ مستدرک، ج۳، ص۱۷۷؛ تهذیب ج۴، ص ۳۱۴؛ مجمع الزّوائد، ج۹، ص۱۸۱؛ الصّواعق المحرّقة، ص ۱۱۵؛ کنز العمّال، ج۷، ص۱۰۷/

۷- همان مصدر.

۸ بحار الأنوار، ج۲۸، ص۳۰۲، روایت۴۸/

 ۹- سوره  لقمان، آیه  ۲۰

۱۰- سوره  توبه، آیه  ۴۰؛

۱۱- صحیفه  سجّادیّه.

 ۱۲- سوره  قصص، آیه  ۸۸/

 ۱۳- سوره  الرّحمن، آیه  ۲۷ـ ۲۶/

 ۱۴- سوره  ص، آیه  ۵۰

 ۱۵- بحار الأنوار، ج ۸، ص ۱۲۲، ح ۱۳؛ ج ۳۹، ص ۲۰۶، ح ۲۳؛ ج ۳۹، ص ۲۳۵، ح ۱۸/

 ۱۶- سوره  مؤمنون، آیه  ۱۱/

۱۷- سوره  فرقان، آیه  ۷۴/

 ۱۸- بحار الأنوار، ج ۷۵، ص۲۲۶، ح۹۵/

۱۹- سوره  مؤمنون، آیه  ۱۰۶/

۲۰- سوره  هود، آیه  ۴۶/

 ۲۱- سوره  بقره، آیه  ۱۴۸/

 ۲۲- سوره  آل عمران، آیه  ۱۳۳؛

۲۳-سوره فرقان، آیه ۷۴

۲۴-  سوره  نور، آیه  ۳۶/ ۲۵- سوره  مائده، آیه  ۶۴

 

مجله اسرا


نوشته شده در   جمعه 15 خرداد 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode