ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 30 ارديبهشت 1403
يکشنبه 30 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 6 خرداد 1388     |     کد : 2815

چهار شنبه 6 خرداد 2 جمادي الثاني 27 مه

همان طوري كه در سيزدهم جمادي الاولي بيان كرديم، درباره تاريخ شهادت حضرت زهرا(س) ميان علما و تاريخ نگاران شيعه و اهل سنت اختلاف است. .....

شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) در سال يازدهم هجري قمري

همان طوري كه در سيزدهم جمادي الاولي بيان كرديم، درباره تاريخ شهادت حضرت زهرا(س) ميان علما و تاريخ نگاران شيعه و اهل سنت اختلاف است.

معروف و مشهور ميان مورخان و سيره نگاران شيعه اين است كه آن حضرت در سوم جمادي الآخر، يعني نود و پنج روز پس از رحلت پدر ارجمندش رسول خدا(ص) بر اثر ضرب و شتم مأموران دستگاه غاصب خلافت، به مدت چهل روز بيمار و پس از آن، مظلومانه به شهادت رسيد.

بدين منظور، اين روز، روز سوگواري و حزن و اندوه شيعيان و محبان اهل بيت(ع) است و آنان، اين واقعه جان سوز را به يادگار دلبندش حضرت حجت بن الحسن(ع) و به سادات بني الزّهرا(س) تسليت مي گويند.

سيد بن طاووس در الاقبال، زيارت ويژه اي براي حضرت فاطمه زهرا(س) نقل كرد و سپس گفت: روايت گرديده است كه هر كسي آن حضرت را با اين زيارت نامه، زيارت كند و در پيشگاه پروردگار متعال استغفار نمايد، خداوند سبحان گناهانش را آمرزيده و او را وارد بهشت برين خواهد كرد.

در آغاز زيارتش آمده است: اَلسّلام عليك يا سيّدة نساءِ العالمين، السّلام عليك يا والدة الحجج علي النّاس اجمعين

علاوه بر تاريخ وفات، درباره محل تدفين حضرت زهرا(س) نيز اتفاقي بين مورخان و سيره نگاران نيست. زيرا برخي معتقدند كه بدن شريفش در قبرستان بقيع، برخي مي گويند در خانه خود آن حضرت و عده اي نيز گفته اند كه ميان قبر رسول خدا(ص) و منبر آن حضرت، واقع در مسجد النّبي(ص) دفن گرديده است و به همين منظور، پيش از اين واقعه، رسول خدا(ص) در روايتي فرمود: بين قبر و منبر من باغي است از باغ هاي بهشت.

به هر روي، بنا به وصيت حضرت زهرا(س)، حضرت علي(ع) شبانه بدن مطهرش را غسل و كفن نمود و شخصاً به همراه معدودي از نزديكان و صحابه كبار بر او نماز گزارد و به دور از چشم سايرين، بدنش را در مكاني مقدس دفن كرد.

در پايان مناسب است كه علت شهادت و نحوه تدفين آن حضرت را از زبان حفيد ارجمندش، حضرت جعفر بن محمد(ع) بيان كنيم:

طبري در "دلايل الاِمامة" از ابوبصير روايت كرد، كه امام جعفر صادق(ع) فرمود: فاطمه زهرا(س) در سوم جمادي الآخر، سال 11 هجري قمري بدرود حيات گفت و سبب وفاتش اين بود كه قنفذ، غلام عمر بن خطاب به دستور وي، با نيام شمشيرش ضرباتي به آن حضرت وارد ساخت و بر اثر آن، محسن او سِقط و وي به بيماري شديدي مبتلا شد و ايامي كه در بستر بيماري بود، اجازده نمي داد آناني كه وي را مورد اذيت و آزار قرار دادند، از او عيادت كنند.

ولي آن دو مرد از اصحاب پيامبر(ص) (يعني ابوبكر و عمر بن خطاب) از اميرمؤمنان(ع) درخواست كردند كه از آنان در نزد فاطمه(س) شفاعت كند، تا آنان بتوانند از وي عيادتي به عمل آورند. حضرت علي(ع) درخواست آنان را پذيرفت و از فاطمه زهرا(س) تقاضا كرد كه آنان را به نزد خويش بپذيرد. چون كه وارد بر آن حضرت شدند از او پرسيدند: اي دختر رسول خدا(ص) چطور هستي؟ فاطمه(س) فرمود: با ستايش پروردگار، به خير هستم. سپس آن حضرت به آن دو فرمود: آيا از پيامبر(ص) نشنيده بوديد كه فرمود: فاطمة بضعة منّي، فمن آذاها فقد آذاني، و من آذاني فقد آذي الله؟

آن دو گفتند: چرا، شنيديم كه پيامبر(ص) چنين فرمود.

حضرت فاطمه(س) فرمود: سوگند به خدا، شما دو تا، مرا اذيت و آزار كرديد.

امام صادق(ع) فرمود: آن دو از نزد حضرت زهرا(س) بيرون رفتند، در حالي كه آن حضرت، از آنان در ناراحتي و ناخرسندي بود.

ابوعلي، محمد بن همام بغدادي روايت كرد: هنگامي كه حضرت زهرا(س) به شهادت رسيد، اميرمؤمنان(ع) وي را غسل داد و كسي در نزد وي حاضر نبود مگر فرزندانش حسن، حسين، زينب و امّ كلثوم و هم چنين اسماء بنت عميس و كنيزشان فضه.

آن گاه بدن مطهرش را در تاريكي شب، به همراه حسن و حسين به سوي بقيع حمل كرد و بر وي نماز گزارد و كسي به آن آگاه نبود و كسي بر وي نماز نگذارد. آن گاه وي را در روضه شريفه (ميان منبر و قبر پيامبر(ص) ) دفن نمود و محل آن را صاف و نامشخص كرد و بامداد همان شب به قبرستان بقيع رفت و چهل مكان را به صورت قبر جديد درآورد. مردم چون از دفنش باخبر شدند، به قبرستان بقيع رفته و در آن جا با چهل قبر جديد رو به رو شدند و ندانستند كدام يك قبر شريف فاطمه(س) است. بدين جهت ناله و شيون كرده و يك ديگر را (در قصور و تقصيرشان در نگهداري حرمت دختر رسول خدا(ص) ) ملامت و سرزنش كردند و مي گفتند: واي بر ما! پيامبرمان فرزندي پس از خود به جاي نگذاشت، جز يك دخترش. كه آن هم غريبانه وفات كرد و شبانه دفن شد و كسي از ما نه در وفاتش، نه در نمازش و نه در دفنش حاضر نبوديم و هم اينك قبر وي نيز بر ما نامعلوم است.

دست اندركاران أمر (ابوبكر و عمر) از اين ماجرا با خبر شده و به زنان سوگوار گفتند: آيا كسي در ميان شما هست كه اين قبرها را نبش كرده تا بدن فاطمه(س) را بيابد و ما بر او نماز گزاريم و سپس او را دفن و محل دفنش را مشخص كنيم؟

اين خبر به اطلاع اميرمؤمنان(ع) رسيد. آن حضرت در حالي كه خشمگين شده بود، به طوري كه دو چشمش را سرخي فراگرفته و رگ هاي گردنش برآمده بود و قباي زردي را كه معمولا در ايام درگيري و ناراحتي به تن مي پوشيد، در بر كرد و شمشير ذوالفقار خود را به دست گرفت و به سوي بقيع ره سپار گرديد. همين كه به مردم حاضر در بقيع رسيد فرمود: به خدا سوگند، اگر كسي يك سنگ از اين قبرها را بردارد، با اين شمشير بر سرش و كسي كه به وي دستور داده است مي كوبم. در همين هنگام عمر بن خطاب و همراهان او با اميرمؤمنان(ع) رو به رو شدند. عمر به وي گفت: چه شد تو را اي ابوالحسن! به خدا سوگند ما قبر فاطمه را نبش كرده و بدنش را بيرون مي آوريم و بر وي نماز مي گزاريم.

اميرمؤمنان(ع) با دستان خويش پيراهنش را گرفت و وي را چرخاند و بر زمين كوبيد و به وي فرمود: اي سيه چرده زاده! از حق خودم (يعني خلافت اسلامي) به خاطر اين كه با اختلاف ما مردم از دين مرتد نشوند، درگذشتم. اما هيچگاه نسبت به قبر فاطمه(س) در نخواهم گذشت، سوگند به كسي كه جانم در دست او است، اگر تو و ملازمانت چيزي از اين قبرها را جا به جا كنيد، زمين را از خونتان سيراب خواهم كرد! اگر مي خواهي، آزمايش كن، اي عمر!

در اين هنگام ابوبكر (خليفه وقت) از راه رسيد و عاجزانه به اميرمؤمنان(ع) عرض كرد: اي ابوالحسن! تو را به حق رسول خدا(ص) و به حق آن كسي كه در بالاي عرش است سوگند مي دهم كه او را رها كني و مطمئن باش هيچ يك از ما، كاري كه تو را برنجاند انجام نخواهيم داد.

آن گاه اميرمؤمنان(ع) دست از عمر برداشت و او را رها كرد و مردم نيز پراكنده شدند و از آن زمان به بعد، هيچ كس جرئت نكرد قبرهايي را كه علي(ع) درست كرده بود، نبش كند و به جستجوي بدن شريف فاطمه(س) بپردازد.

اميرمؤمنان(ع) بدين سان قبر شريف همسر مظلومش فاطمه زهرا(س) را از نبش قبر رهانيد و به وصيت خود فاطمه زهرا(س) كه فرموده بود، كسي در غسل، كفن و نماز و دفنش حاضر نشود، عمل نمود. تا اعتراضي باشد براي هميشه بر آناني كه حقشان را غصب و حرمتشان را شكسته و آنان را مظلومانه به شهادت رسانيدند.

 

درگذشت ابواسحاق اسماعيل بن كِيسان ازشاعران عهد عباسي در سال211هجري قمري

« ابواسحاق اسماعيل بن كِيسان» از شاعران عهد عباسي در سال211هجري قمري در گذشت. ابن كيسان ابتدا غزل سرا و درسرودن شعربي تكليف بود اما درواپسين سالهاي زندگي كه ازغزلسرايي دست كشيد به سرودن اشعار زاهدانه و يادآوري مرگ و زندگي آن جهاني بسنده كرد. بطوريكه مردان زاهد ازاو پند گرفتند و راويان به جمع آوري اشعارش پرداختند.

 

درگذشت ابوالحسن تلميذ سِنان از پزشكان نامدار بغداد در سال387هجري قمري

« ابوالحسن تلميذ سِنان» از پزشكان نامدار بغداد درگذشت. او ازشاگردان سنان بن ثابت بود ازاين رو به تلميذ سنان شهرت يافت. تلميذ سنان، مسيحي و ازجمله پزشكاني بود كه عضَدُ الدّوله او را در بيمارستان عَضُدي بغداد به طبابت گماشت.

چهارم جمادی الثانی

عنوان خوبی برای مطلب زیر یافت نشد.

1195 سال پيش درچنين روزي - 4جمادي الثاني سال230هجري قمري:« ابوعبدالله محمد بن هاشمي بَصري » معروف به« اِبن سَعد واقِدي» محدث و مورخ مشهور بغداد همچون« وَكيع بن جرّاح» روايات تاريخي و حديث آموخت. ابن سعد در بغداد در زمره شاگردان محمد بن عمرواقدي مورخ و محدث پرآوازه قرارگرفت و در نوشتن آثار و روايات استاد، شاگردي دقيق و سخت كوش شد به همين سبب به كاتِبُ‌الواقدي شهرت يافت. ابن سعد درنوشتن آثار خود از نوشته هاي استادش استفاده فراوان كرده است اما آنچه تاكنون نام او را زنده نگاه داشته اثركم نظير او « اَلطّبقاتُ الكَبير» است. اين اثرارزشمند با شرح سيره حضرت محمد(ص) آغاز مي شود و با شرح احوال صحابه علماي مدينه و ديگر علماي حجاز، شام، مصر، كوفه و بغداد ادامه مي يابد. ابن سعد دراين كتاب با بيان نَسَب اصحاب، تابعين و ديگر كسان گنجينه اي از نَسب شناسي عرب پيش از اسلام را فراهم آورده است.

 

 

 


نوشته شده در   چهارشنبه 6 خرداد 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode