ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 15 ارديبهشت 1403
شنبه 15 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 20 فروردين 1388     |     کد : 2290

ابن تیمیه و تكفیر مسلمین و قتل آنان

خطرناكترین چیزى كه ابن تیمیه بنیانگزار فكرى وهابیت در آغاز دعوت خویش مطرح ساخت و افكار عمومى را متشنج و عقائد مردم را جریحه دار كرد، متهم ساختن مسلمان به كفر و شرك بود...

 

خطرناكترین چیزى كه ابن تیمیه بنیانگزار فكرى وهابیت در آغاز دعوت خویش مطرح ساخت و افكار عمومى را متشنج و عقائد مردم را جریحه دار كرد، متهم ساختن مسلمان به كفر و شرك بود.

 

او رسماً اعلام كرد: هر كس كنار قبر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) یا یكى از افراد صالح بیاید و از آنان حاجت بخواهد مشرك است، پس واجب است چنین شخصى را وادار به توبه كنند، و اگر توبه نكرد، باید كشته شود.

 

«من یأتی إلى قبر نبیّ أو صالح، ویسأله حاجته ویستنجده... فهذا شرك صریح ، یجب أن یُستتابَ صاحبُه ، فإن تاب، وإلاّ قُتِل»(1).

 

محمّد بن عبد الوهّاب و تكفیر مسلمین و جهاد با آنان

 

محمّد بن عبد الوهّاب مجدّد ناشر افكار ابن تیمیّه مى گوید:

 

«وإنّ قصدهم الملائكة والأنبیاء والأولیاء یریدون شفاعتهم والتقرّب إلى اللّه بذلك، هو الذی أحلّ دماءهم وأموالهم»(2).

 

(همانا هدف آنان وسیله تقرّب به خداوند و شفیع قرار دادن پیامبران، و صالحان است، به همین جهت خونشان حلال و قتلشان جایز است).

 

شهادت به كفر مسلمانان، شرط ورود به آیین وهّابیّت

 

أحمد زینى دحلان مفتی مكّه مكرّمه مى نویسد: «كان محمّد بن عبد الوهّاب إذا اتّبعه أحد وكان قد حجّ حجّة الإسلام، یقول له: حجّ ثانیاً! فإنّ حجّتك الأولى فعلتها وأنت مشرك، فلا تقبل، ولا تسقط عنك الفرض.

 

وإذا أراد أحد الدخول فی دینه، یقول له بعد الشهادتین: اشهد على نفسك إنّك كنت كافراً، وعلى والدیك أنّهما ماتا كافرین، وعلى فلان وفلان، ویسمّی جماعة من أكابر العلماء الماضین أنّهم كانوا كفّاراً، فإن شهد قبله، وإلاّ قتله، وكان یصرّح بتكفیر الأمّة منذ ستّمائة سنة، ویكفّر من لا یتّبعه، ویسمّیهم المشركین، ویستحلّ دماءهم وأموالهم»(3).

 

اگر چنانچه كسى به مذهب وهّابیّت در مى آمد و قبلاً حج واجب انجام داده بود «محمّد بن عبد الوهّاب» به وى مى گفت: باید دوباره به زیارت خانه خدا بروى چون حج گذشته تو در حال شرك صورت گرفته است.

 

و به كسى كه مى خواست وارد كیش وهّابیّت بشود مى گفت: پس از شهادتین باید گواهى دهى كه در گذشته كافر بوده اى و پدر و مادر تو نیز در حال كفر از دنیا رفته اند، و همچنین باید گواهى دهى كه علماء بزرگ گذشته كافر مرده اند.

 

اگر چنانچه گواهى نمى داد وى را مى كشتند. آرى او بر این باور بود كه تمام مسلمانان در طول 12 قرن گذشته كافر بوده اند، و هركسى را كه از مكتب وهّابیّت پیروى نمى كرد او را مشرك دانسته و خون و مال او را مباح مى كرد.

 

فتوى ابن جبرین در كفر شیعه

 

ابن جبرین كه یكى از مفتیان بزرگ سعودى است سؤال شده كه آیا به فقراى شیعه مى شود زكات داد؟

 

پاسخ داده طبق نظر علماء اسلامى به كافر نمى شود زكات داد و شیعیان بدون شك به چهار دلیل كافر هستند:

 

1 - آنان نسبت به قرآن طعنه زده و بدگویى مى كنند و معتقد به تحریف قرآن هستند و مى گویند كه دو سوم قرآن حذف شده و هركس به قرآن طعنه زند كافر هست و منكر آیه شریفه «وإنا له لحافظون» مى باشد.

 

2 - به سنت پیامبر و احادیث صحیح بخارى و مسلم نیز طعنه مى زنند و به احادیثى كه در این دوكتاب آمده عمل نمى كنند چون بر این عقیده هستند كه روایات این كتاب ها از صحابه نقل شده و صحابه را كافر مى شمارند. و معتقد هستند كه پس از پیامبر گرامى همه صحابه جز على و فرزندان او وتعداد اندكى مانند سلمان و عمار همه كافر و مرتد شدند.

 

3 - شیعیان اهل سنت را كافر دانسته و با آنان نماز نمى خوانند و اگر پشت سر اهل سنت نماز بخوانند آن نماز را اعاده مى كنند بلكه آنان معتقد به نجاست اهل سنت هستند و اگر با یكى از اهل سنت مصافحه كنند، دست خود را آب مى كشند.

 

4 - شیعیان نسبت به على و فرزندان او غلوّ كرده و آنان را به صفاتى كه ویژه خداوند است توصیف مى كنند و همانند خداوند آنان را صدا مى كنند.

 

تا آن جا كه گفته: «من دفع إلیهم الزكاة فلیخرج بدلها حیث أعطاها من یستعین بها على الكفر ، وحرب السنّة»

 

اگر كسى به شیعیان زكات بدهد قبول نیست زیرا او با این كار خود به كسى كمك كرده كه كفر را تقویت مى كند و با سنت پیامبر در حال جنگ است(4).

 

اعلام رسمى جهاد بر ضدّ شیعة

 

از شیخ عبد الرحمان براك از مفتیان سعودى استفتا شده: «هل یمكن أن یكون هناك جهاد بین فئتین من المسلمین (أی: السنة مقابل الشیعة؟».

 

آیا امكان جهاد میان اهل سنت و شیعه وجود دارد؟

 

وى پاسخ داده: «... إن كان لأهل السنة دولة وقوة وأظهر الشیعة بدعهم ، وشركهم ، واعتقاداتهم ، فإن على أهل السنة أن یجاهدوهم بالقتال...(5).

 

اگر اهل سنت داراى دولت مقتدى باشند و شیعه برنامه شرك آمیز خود را اظهار نمایند (مانند اعتقاد به وصایت على (علیه السلام) بعد از پیامبر گرامى و مراسم عزادارى براى امام حسین (علیه السلام) و توسل به امیر المؤمنین و حسین (علیهما السلام)). در این صورت بر اهل سنت واجب است كه علیه شیعه اعلام جهاد نموده و آنان را به قتل برساند.

 

 

 

فتواى هیأت عالى افتاى سعودى بر كفر شیعه

 

هیأت عالى افتاى سعودى در پاسخ به سؤالى پیرامون شیعه نوشته است:

 

«إنّ كان الأمر كما ذكر السائل من أن الجماعة الذین لدیه من الجعفریة یدعون علیا والحسن والحسین وسادتهم فهم مشركون مرتدون عن الإسلام»(6).

 

همان گونه كه در سؤال آمده است، آنان كه «یاعلى، یاحسین» مى گویند مشرك، و از ملّت اسلام خارج مى باشند.

 

و این فتوى به امضاء چهار تن از اعضاى هیأت عالى سعودى به شرح ذیل رسیده است:

 

رئیس هیأت: عبد العزیز بن عبد اللّه بن باز.

 

اعضاى هیأت: عبد الرزاق عفیفى، عبد اللّه بن غَدَیان و عبد اللّه بن قعود.

 

فتواى زرقاوی بر جهاد بر ضد شیعه

 

زرقاوى رهبر وهابیون عراقى طى اطلاعیه اى كه از طریق اینترنت منتشر گردید اعلام كرد: مخالفان (شیعیان): افعی ها و دشمنان در كمین نشسته و عقرب های حیله گر هستند، ما اكنون به جنگ با دشمن كافر و جنگ دشوار با دشمن حیله گری كه لباس دوست بر تن كرده و به همدلی دعوت می كند، ولیكن شرور است و ارث اختلاف درونی را به میراث برده، می پردازیم.

 

یك ناظر جستجوگر درك می كند كه شیعیان خطری آشكار و حقیقی هستند. پیام تاریخ كه واقعیت نیز آن را تصدیق نموده، این امر را روشن ساخته كه تشیع، دینی جدا از اسلام است و با یهود تحت شعار اهل كتاب و مسیحیان ملاقات می كنند، شرك نمایان شیعیان تا جایی است كه قبرها را می پرستند و در اطراف قبور ائمه طواف می كنند، به حدی رسیده اند كه یاران پیامبر را كافر می دانند و به مادر مؤمنان و صالحان این امت دشنام می دهند و قرآن كریم را جعل می كنند.

 

و در كتب شیعیان كه تاكنون در حال انتشار است به نزول وحی برای آن گروه ادعا شده است و این یكی از تصاویر كفر و كفرشناسی است.

 

كسانی كه گمان می كنند شیعیان می توانند میراث تاریخی و كینه سیاه خود را فراموش كنند، در توهم به سر می برند و این همانند آن است كه این افراد، (متوهمان) از مسیحیان بخواهند صلیب كشیدن مسیح را فراموش كنند. آیا یك عاقل چنین كاری می كند؟

 

این قوم علاوه بر كفر خود، برای افزایش بحران حكومت و موازین نیرو در دولت، از مكر و حیله سیاسی استفاده و تلاش می كنند برای تثبیت شرایط محیطی جدید خود، با استفاده از پلاكاردهای سیاسی و سازمان های خود با هم پیمانانشان همكاری كنند.

 

این قوم خیانتكار در طول تاریخ، اهل تسنن را به مبارزه می طلبیده و در هنگام سقوط رژیم صدام، شعار «انتقام از تكریت تا انبار» را سر می داد كه این مسأله خود بر میزان كینه آنها نسبت به اهل تسنن دلالت می كند(7).

 

 

نتیجه شوم تكفیر و اعلام جهاد

 

محمد بن عبد الوهاب با اعلام جهاد علیه مسلمین به اتهام كفر و شرك و بدعت، اعراب بادیه نشین را بر انگیخت و به كمك ابن سعود لشكرى فراهم ساخت و با حمله به شهرها و روستاهاى مسلمان نشین، مردم را به خاك و خون كشید و اموال آنان را به عنوان غنائم جنگى غارت نمود(8).

1 - قتل و غارت وهابیون در منطقه نجد

 

الف: كشتار مسلمانان و قطع نخلها و غارت مغازه ها:

 

ابن بشر عثمان بن عبد اللّه، مؤرخ آل سعود در رابطه با آغاز دعوت وهابیت در منطقه نجد و كشت و كشتار مردم بى گناه به اتهام شرك مى نویسد: عبد العزیز همراه با عده اى به قصد جهاد با اهل سرزمین ثادق حركت كرد، و آنان را به محاصره در آورد و بخشى از نخلستان هاى آنان را قطع كرد و تعدادى هم از مردان آنان را به قتل رساند(9).

 

سپس عبد العزیز به قصد جهاد به سمت خُرج حركت كرد و در منطقه «دُلَم» هشت نفر از مردان را به قتل رساند و مغازه ها را كه مملو از اموال بود، غارت نمود و آنگاه به سرزمین «نَعْجان» و «ثَرْمَدا» و «دُلَم» و «خُرْج» رفت و عدّه اى را كشت و شتران بسیارى به غنیمت گرفت.

 

ب: به آتش كشیدن محصولات زراعى:

 

تا آن جا كه مى گوید: عبد العزیز به قصد جهاد وارد منفوحه شد و محصولات زراعى آنان به آتش كشید و بخش عظیمى از جواهرات و گوسفند و شتران را به غنیمت گرفت و تعدا ده نفر را نیز به قتل رساند(10).

 

ج: باعث سقط زنان حامله:

 

لشكر عبد العزیز شبانگاه وارد منطقه حَرْمه شدند و پس از طلوع فجر به دستور عبد اللّه پسر عبد العزیز تیر اندازان بصورت دسته جمعى به طرف شهر تیراندازى و صداى مهیب تیرها شهر را به لرزه درآورد به گونه اى كه بعضى از زنان حامله، سقط كردند و مردم به وحشت افتاده و شهر به محاصره در آمد و مردم نه توان مقاومت و نه امكان فرار از شهر را داشتند(11).

 

د: كشته شدن مردم ریاض در اثر گرسنگى و تشنگى:

 

ابن بشر در رابطه با حمله وهابیت به ریاض مى نویسد:

 

«ففرّ أهل الریاض فی ساقته الرجال والنساء والأطفال لا یلوی أحد على أحد ، هربوا على وجوههم إلى البریة فی السهباء قاصدین الخروج وذلك فی فصل الصیف ، فهلك منهم خلق كثیر جوعا وعطشاً».

 

اهل ریاض با شنیدن حمله لشكر وهابیت ازترس و وحشت، همه مردان وزنان و كودكان پا به فرار گذاشتند، از آنجایى كه این حمله در فصل تابستان بود، جمعیت زیادى در اثر گرسنگى و تشنگى جان سپردند.

 

هـ: كشتار فراریان:

 

وقتى عبد العزیز وارد ریاض شد دید در شهر جز اندكى كسى نمانده و و فراریان را دنبال كرد و عدّه اى را كشت و اموالى را كه با خود داشتند به غنیمت گرفت.

 

و آن گاه در شهر ریاض تمام اموال مردم و خانه ها و نخلستانهاى آنان را به تصرف در آوردند.

 

«فلمّا دخل عبد العزیز الریاض وجدها خالیة من أهلها إلاّ قلیلاً فساروا فی أثرهم یقتلون ویغنمون. ثمّ إنّ عبد العزیز جعل فی البیوت ضبّاطاً یحفظون ما فیها . وحاز جمیع ما فی البلد من الأموال والسلاح والطعام والأمتاع وغیر ذلك وملك بیوتها ونخیلها إلا قلیلاً» (12).

  

چند سؤال ؟

 

این كشت و كشتار مردم بى دفاع نمونه اى از جنایات وهابیت بود كه توسط یك مورخ سعودى بیان گردید و اینك چند سؤال از طرفداران وهابیت مطرح است.

 

بر فرض این كه ساكنان این مناطق كه مورد حمله و هجوم وهابیون قرار گرفت همگى مشرك بودند، آیا رهبران وهابى قبل از حمله و قتل و غارت، آنان را به طرف اسلام و ایمان دعوت كردند و آنان نپذیرفتند و به دنبال آن، حمله و قتل و غارت را آغاز كردند و یا بدون هیچ اطلاعى، شبانگاه مردم بى دفاع را به رگبار گلوله بستند و زنان حامله از ترس جنین خود را سقط كردند.

 

آیا دعوت رسول اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) از مشركان این چنین بود؟

 

آیا آتش زدن مزارع، نابودى نخلستانها و به دنبال كردن فراریان كه در میان آنان زنان و كودكان بود با كدامیك از موازین اسلام مطابقت دارد؟

 

آیا رسول اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) یك مورد این چنین برخوردى با مشركان و حتى یهودیان داشته اند؟

 

مگر پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم) پس از فتح مكه كه برخى شعار مى دادند «الیوم یوم الملحمة» امروز، روز انتقام است، نفرمود؟ «الیوم یوم المرحمة»(13) امروز، روز نمایش رحمت ورأفت اسلامى است،

 

و نسبت به كسانى هشت سال تمام با حضرت جنگیده بودند با جمله: «اذهبوا فأنتم الطلقاء»(14)، همه را از هرگونه انتقام و مجازات معاف نداشت؟

 

آیا به آتش كشیدن مزارع و قتل زنان و كودكان فرارى از نظر عرف مردم و قوانین بین المللى قابل توجیه است؟(15)

 

2 - كشتار بى رحمانه شیعیان در كربلا

 

كشتار وهّابیان در عتبات عالیات به راستى صفحه تاریخ را سیاه كرده و لكّه ننگ همیشگى بر پیشانى وهّابیان زده است.

 

«صلاح الدین مختار» كه خود وهّابى است مى نویسد: در سال 1216 امیر سعود با لشگر انبوهى از مردم نجد و عشایر جنوب و حجاز و دیگر نقاط، به قصد عراق حركت كرد، در ماه ذى قعده به كربلا رسید و تمام برج و باروى شهر را خراب كرد، و بیشتر مردم را كه در كوچه و بازار بودند به قتل رساند، نزدیك ظهر با اموال و غنایم فراوان از شهر خارج شد. آنگاه خمس اموال غارت شده را خود سعود برداشت و بقیّه را به نسبت هر پیاده یك سهم و هر سواره دو سهم بین لشگریان تقسیم نمود(16).

 

شیخ عثمان نجدى از مورّخان وهّابى مى نویسد: وهّابیان به صورت غافلگیرانه وارد كربلا شدند و بسیارى از اهل آنجا را در كوچه و بازار و خانه ها كشتند، روى قبر حسین(علیه السلام) را خراب كردند، و آنچه در داخل قبّه بود به چپاول بردند، و هرچه در شهر از اموال، اسلحه، لباس، فرش، طلا، وقرآنهاى نفیس یافتند ربودند، نزدیك ظهر از شهر خارج شدند در حالى كه قریب به دو هزار نفر از اهالى كربلا را كشته بودند(17).

 

برخى مى نویسند كه وهّابیان در یك شب، بیست هزار نفر را به قتل رساندند(18).

 

میرزا ابو طالب اصفهانى در سفرنامه خود مى نویسد: هنگام برگشت از لندن و عبور از كربلا و نجف دیدم كه قریب بیست و پنج هزار نفر وهّابى وارد كربلا شدند وصداى «اقتلوا المشركین واذبحوا الكافرین» (مشركان را بكشید و كافران را ذبح كنید)، سر مى دادند، بیش از پنج هزار نفر را كشتند و زخمیها حساب نداشت، صحن مقدس امام حسین (علیه السلام)از لاشه مقتولین پر، و خون از بدنهاى سر بریده شده روان بود.

 

بعد از یازده ماه مجدّداً به كربلا رفتم دیدم كه مردم آن حادثه دلخراش را نقل و گریه مى كنند به طورى كه از شنیدن آن، موها بر اندام راست مى شد(19).

 

وهّابیان بعد از كشتار بى رحمانه اهل كربلا و هتك حرمت حرم حسینى (علیه السلام)با همان لشگر راهى نجف اشرف شدند، ولى مردم نجف بخاطر آگاهى از جریان قتل و غارت كربلا و آمادگى دفاعى به مقابله برخواستند و حتى زنها از منزلها بیرون آمده و مردان خود را تشجیع و تحریك به دفاع مى كردند تا اسیر قتل و چپاول وهّابیان نشوند.

 

و در سال 1215 نیز گروهى براى انهدام مرقد مطهر حضرت امیر (علیه السلام)عازم نجف اشرف شدند كه در مسیر با عدّه اى از اعراب در گیر شده و شكست خوردند(20).

 

در مدّت نزدیك به ده سال چندین بار حملات شدیدى به شهر كربلا و نجف انجام دادند(21).

 

3 - قتل عام مردم طائف

 

شاید بعضى تصوّر كنند كه وهّابیان فقط بلاد شیعه نشین را مورد تاخت و تاز قرار داده اند، ولى با نگاهى به عملكرد سیاه آنان در حجاز و شام روشن خواهد شد كه حتى مناطق سنى نشین نیز از حملات وحشیانه آنان در امان نبود.

 

«جمیل صدقى زهاوى» در حمله وهّابیان به طائف مى نویسد: از زشت ترین كارهاى وهّابیان در سال 1217، قتل عام مردم طائف است كه بر صغیر و كبیر رحم نكردند، طفل شیر خوار را بر روى سینه مادرش سر بریدند، جمعى را كه مشغول فرا گرفتن قرآن بودند كشتند و حتى گروهى را كه در مسجد مشغول نماز بودند به قتل رساندند، و كتابها كه در میان آنها تعدادى قرآن و نسخه هایى از صحیح بخارى و مسلم و دیگر كتب حدیث و فقه نیز بود در كوچه و بازار افكنده و آنها را پایمال كردند(22).

 

وهّابیان پس از قتل عام مردم طائف طى نامه اى علماى مكّه را به آیین خود دعوت كردند، آنان در كنار كعبه گرد آمدند تا به نامه وهّابیان پاسخ گویند كه ناگهان جمعى از ستمدیدگان طائف داخل مسجد الحرام شدند و آنچه بر آنان گذشته بود بیان داشتند، مردم سخت به وحشت افتادند چندان گویى كه قیامت بر پا شده است.

 

آنگاه علماء و مفتیان مذاهب اربعه اهل سنّت كه از مكّه مكرّمه، و سایر بلاد اسلامى براى اداى مناسك حج آمده بودند به كفر وهّابیان حكم كردند، و برامیر مكّه واجب دانستند تا به مقابله با آنان بشتابد، و فتوا دادند كه بر مسلمانان واجب است تا در این جهاد شركت نمایند، و در صورت كشته شدن شهید خواهند بود(23).

 

4 - كشتار عمومى علماء اهل سنّت

 

دریادار سرتیپ «ایّوب صبرى» سرپرست مدرسه عالى نیروى دریایى در دولت عثمانى مى نویسد: «عبد العزیز بن سعود» كه تحت تأثیر سخنان «محمّد بن عبد الوهّاب» قرار گرفته بود در اوّلین سخنرانى خود در حضور شیوخ قبایل گفت: ما باید همه شهرها و آبادیها را به تصرّف خود در آوریم و احكام و عقاید خود را به آنان بیاموزیم ... براى تحقّق بخشیدن به این آرزو ناگزیر هستیم كه عالمان اهل سنّت را كه مدعى پیروى از سنّت سنیّه نبویّه و شریعت شریفه محمّدیّه هستند از روى زمین برداریم.

 

و به عبارت دیگر، مشركانى كه خود را به عنوان علماى اهل سنّت قلمداد مى كنند از دم شمشیر بگذرانیم به ویژه علماى سرشناس و مورد توجّه را، زیرا تا اینها زنده هستند هم كیشان ما روى خوشى نخواهند دید، از این رهگذر باید نخست كسانى را كه به عنوان عالم خودنمایى مى كنند ریشه كن نمود سپس بغداد را تصرّف كرد(24).

 

در جاى دیگرى مى نویسد: «سعود بن عبد العزیز» در سال 1218 به هنگام تسلّط بر مكّه مكرّمه، بسیارى از دانشمندان اهل سنّت را بى دلیل به شهادت رساند، و بسیارى از اعیان و اشراف رابدون هیچ اتّهامى به دار آویخت، و هر كس را كه در اعتقادات مذهبى ثبات قدم نشان مى داد به انواع شكنجه ها تهدید كرد، و آنگاه منادیانى فرستاد كه در كوچه و بازار بانگ زدند: «ادخلوا فی دین سعود، وتظلّوا بظلّه الممدود» هان اى مردمان! به دین سعود داخل شوید ودر زیر سایه گسترده اش مأوا گزینید!(25).

 

5 - خطبه كفر آمیز سعود در مدینه منوّره

 

«سعود بن عبد العزیز» پس از تصرّف مدینه منوّره همه اهالى مدینه را در مسجد النبی گرد آورد، و درهاى مسجد را بست، و اینگونه سخن آغاز نمود:

 

هان اى مردم مدینه! بر اساس آیه شریفه «الیوم أكملت لكم دینكم» دین و آیین شما امروز به كمال رسید، به نعمت اسلام مشرف شدید، حضرت احدیّت از شما راضى و خشنود گردید، دیگر ادیان باطله نیاكان خود را رها كنید و هر گز از آنها به نیكى یاد نكنید، از درود و رحمت فرستادن بر آنها به شدّت پرهیز نمایید، زیرا همه آنها به آیین شرك در گذشته اند(26).

 

6 - انهدام میراث فرهنگى

 

حفظ تاریخ گذشتگان و صیانت از میراث فرهنگى نیاكان نشانگر تمدّن یك جامعه به شمار مى رود، كه براى پاسدارى از آنها ادارات ویژه تأسیس نموده و كارشناسان ماهر تربیت مى كنند، و در این عرصه اجازه نمى دهند كه حتى یك سفال و یا كتیبه كوچك سنگى از بین برود.

 

شكّى نیست كه تمدّن اسلامى تنها تمدّن پیشتاز عصر خویش بود كه مسلمانان در پرتو تعالیم آسمانى خویش آن را پى ریزى نمودند.

 

شكوفایى این تمدّن در قرن چهارم و پنجم هجرى به اوج خود رسید و به شهادت محقّقان غربى نفوذ این تمدن از طریق آندلس و جنگهاى صلیبى به اروپا یكى از مهمترین علل شكوفایى و رنسانس غرب در قرون اخیر به شمار مى رود.

 

آثار و ابنیه مربوط به شخص پیامبر و یاران باوفاى او جزئى از میراث عمومى این تمدّن بزرگ بوده و حفظ و صیانت از آنها نشانه تقدیر از بنیانگذاران این فرهنگ و تمدّن به شمار مى رود.

 

و از طرفی اقدام به تخریب و نابودى این آثار، نشانه انحطاط فكرى و بى توجهى به سازندگان و بنیانگذاران تاریخ و تمدّن مى باشد، كه در اثر مرور زمان واقعیّتهاى تاریخى و اصالتهاى دینى به دست فراموشى سپرده مى شود، و از همه مهمتر، عامل ركود انگیزه هاى فكرى و نابودى استعدادهاى درخشان در جامعه بشرى مى گردد.

 

با مراجعه به قرآن كریم روشن مى شود كه امّتهاى پیشین به حفاظت و صیانت از آثار پیامبران خود اهتمام، و به آن تبرّك مى جستند، همانند صندوقى كه در آن مواریث خاندان موسى و هارون قرار داشت كه آن را در نبردها حمل مى كردند تا از طریق تبرّك به آن بر دشمن پیروز گردند.

 

(وَقالَ لَهُمْ نَبِیُّهُم إنَّ آیَةَ مُلْكِهِ أنْ یَأتِیَكُمُ التّابُوتُ فِیهِ سَكِینَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِیَّةٌ مِمّا تَرَكَ آل مُوسى وَهارُون)(27)، «و پیامبرشان بایشان گفت: در حقیقت نشانه پادشاهى او این است كه آن صندوق ]عهد[ كه در آن آرامش خاطرى از جانب پروردگارتان، و بازمانده اى از آنچه خاندان موسى و خاندان هارون ]در آن[ بر جاى نهاده اند در حالى كه فرشتگان آن را حمل مى كنند به سوى شما خواهد آمد».

 

«جلال الدین سیوطى» نقل مى كند: وقتى كه رسول اكرم آیه شریفه (فِی بُیُوت أذِنَ اللّهُ أنْ تُرْفَعَ وَیُذْكَر فِیهَا اسْمُهُ)(28) را در مسجد تلاوت نمود، فردى برخاست وپرسید: مقصود از این خانه ها چیست؟

 

پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: خانه هاى پیامبران. در این موقع ابوبكر برخاست و به خانه على و زهرا اشاره كرده و گفت: اى پیامبر خدا! این خانه از همین خانه هاست كه خدا رخصت بر رفعت و منزلت آنان داده است؟ حضرت فرمود: آری از برترین آنها است(29).

 

و این قضیه نشان مى دهد كه خانه هاى پیامبران وصالحان از اعتبار و جایگاه خاصى برخوردار است، و پیدا است كه این منزلت ارتباط به جنبه مادّى و خشت و گل و آجر آنها ندارد، بلكه این ارزش به خاطر انسانهاى والایى است كه در آنجا سكونت گزیده اند.

 

سیر و سیاحت در كشورهایى كه قبور انبیاء و فرزندان آنان در آنجا قرار دارد نشان مى دهد كه پیروان پیامبران نسبت به حفظ قبور آنان و ساختن بناهاى مجلّل بر روى آنها اهتمام خاصّى مىورزیده اند، و سپاه اسلام نیز هنگام فتح شامات دست به تخریب قبور پیامبران نزدند، بلكه خادمان آنها را كه حفاظت از آن را بعهده داشتند ابقا كردند.

 

و این بناها تا امروز محفوظ مانده و براى مسلمانان بلكه براى تمام موحّدان جهان جاذبه خاصّى دارد.

 

اگر ساختن بنا بر قبور انبیاء و اولیاء نشانه شرك بود، جا داشت تا فاتحان منصوب از سوى خلفاء به تخریب و نابودى آن ابنیه مى پرداختند.

 

بررسى كتب تاریخى و سفرنامه ها گواه وجود صدها آرامگاه و مرقد با شكوه در سرزمین وحى و كشورهاى اسلامى است.

 

مسعودى (متوفّاى 345) مورّخ معروف، مشخّصات كامل قبور ائمّه بقیع و اهل بیت(علیهم السلام) را بیان نموده است(30)، و «ابن جبیر» آندلسى جهانگرد معروف اواخر قرن ششم كه مشرق زمین را سه بار زیر پا نهاده است، در سفر نامه خود در باره مشاهد انبیاء و صالحان و ائمّه اهل بیت را در مصر، مكه، مدینه، عراق، و شام به تفصیل سخن گفته و ویژگیهاى روضه ائمّه بقیع و خصوصیّات ضریح آنها را بیان نموده است(31).

 

7 - تخریب آثار بزرگان در مكه

 

وهّابیون در سال 1218 پس از مسلط شدن بر مكّه تمام آثار بزرگان دین را تخریب نمودند.

 

آنان در «مُعَلّى» قبّه زادگاه پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم) را، و همچنین قبّه زادگاه على بن أبی طالب (علیه السلام)، و حضرت خدیجه، و حتى ابوبكر را ویران و باخاك یكسان كردند.

 

آثار باستانى كه در اطراف خانه خدا و بر روى زمزم بود تخریب كرده و در تمام مناطقى كه مسلط مى شدند آثار صالحین را نابود مى كردند، و هنگام تخریب طبل مى زدند و به رقص و آواز خوانى مى پرداختند(32).

 

بلكه اینان شقاوت را به جایى رساندند كه خانه حضرت خدیجه را كه مدّتى مهبط وحى الهى بود خراب كرده و به توالت تبدیل كردند(33).

 

زادگاه رسول اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) را ویران ساخته وبه محل خرید وفروش حیوانات در آمد كه با تلاش افراد صالح و خیّر، از چنگال وهّابیها در آمد و به كتابخانه مبدّل گردید(34).

 

رفاعى بعد از این قضیّه مى نویسد: فصرتم یرمون المكان بعیون الشرّ والتهدید والانتقام، وتتربّصون به الدوائر وطالبتم صراحة بهدمه واستعدیتم السلطة وحرضّتموها على ذلك بعد اتّخاذ قرار بذلك من هیئة كبار علمائكم قبل سنوات قلیلة (وعندی شریط صریح بذلك) غیر أنّ خادم الحرمین الشریفین الملك فهد العاقل الحكیم العارف بالعواقب تجاهل طلبكم وجمّده.

 

فیا سوء الأدب وقلّة الوفاء لهذا النبیّ الكریم الذی أخرجنا اللّه به وإیّاكم والأجداد من الظلمات إلى النور! ویا قلّة الحیاء منه یوم الورود على حوضه الشریف! ویا بؤس وشقاء فرقة تكره نبیّها سواء بالقول أو بالعمل وتحقّره وتسعى لمحو آثاره!(35)

 

(شما وهّابیان در این سالهاى اخیر تصمیم گرفتید نیّات شوم خود را از طریق تهدید و انتقام پیاده كنید، تمام تلاش خود را جهت نابودى محل ولادت رسول گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم)به كار بستید، حتّى از شخصیّتها و علماء بزرگ سعودى مجوّز ویران كردن آن مكان مقدس را گرفتید، ولى ملك فهد، عواقب شوم آن را ملاحظه كرد و شما را از این كار ننگین باز داشت.

 

این چه كار بى ادبانه اى است كه از شما سر مى زند؟!

 

این چه بى وفایى است از شما به رسول گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم)! كه خداوند به وسیله آن حضرت، ما و شما و اجداد ما را از تاریكیهاى شرك و بد بختى به سوى نور اسلام هدایت فرمود؟!

 

بدانید كه به هنگام مشاهده رسول گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم) در كنار حوض، جز بى حیایى نصیب شما نخواهد شد.

 

و به یقین بدانید كه نتیجه شقاوت خود را در نابودى آثار پاك آن نبى مكرم(صلى الله علیه وآله وسلم)كه موجب رنجش گردیده است مشاهده خواهید كرد.

 

آثار قبور صحابه و امّهات المؤمنین و آل البیت را نابود كرده و قبر آمنه بنت وهب مادر گرامى رسول اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) را با بنزین به آتش كشیدید واثرى از آنها باقى نگذاشتید)(36).

 

8 - آتش زدن كتابخانه هاى بزرگ

 

دردناكترین چیزى كه وهّابیّت مرتكب شد و ننگ او براى ابد بر پیشانى آنان باقى است، آتش زدن كتابخانه بزرگ «المكتبة العربیّة» بود كه بیش از 60 هزار عنوان كتاب گرانقدر و كم نظیر، و بیش از 40 هزار نسخه خطّى منحصر به فرد داشت، كه در میان آنها برخى از آثار خطّى دوران جاهلیّت، یهودیان، كفّار قریش، و همچنین آثار خطّى على (علیه السلام)، ابوبكر، عمر، خالد بن ولید، طارق بن زیاد، و برخى از صحابه پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم) و قرآن مجید به خطّ «عبد اللّه بن مسعود» وجود داشت.

 

و نیز در همین كتابخانه انواع سلاحهاى رسول اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم)، و بتهایى كه هنگام ظهور اسلام مورد پرستش بود، مانند «لات»، «عُزّى»، «مَناة» و «هُبَل» موجود بود.

 

«ناصر السعید» از قول یكى از مورّخان نقل مى كند كه هنگام تسلط وهّابیان، این كتابخانه را به بهانه وجود كفریّات در آن به آتش كشیده و به خاكستر تبدیل كردند(37).

 

تخریب گرانبهاترین آثار اسلامى مدینه

 

آل سعود در سال 1344 كه تسلط كامل بر حجاز یافت تمام آثار صحابه را در مدینه نابود كرد، مانند زادگاه امام حسن و امام حسین (علیهما السلام)در مدینه، قبور شهداء بدر، بارگاه ائمّه بقیع: امام حسن، امام سجاد، امام باقر و امام صادق(علیهم السلام)، وبیت الأحزانى كه على(علیه السلام) براى حضرت زهراء ساخته بود، و مرقد فاطمه بنت اسد مادر امیر مؤمنان(علیه السلام).

 

فهرست

 

وهابیت و تكفیر مسلمین &hellip1

 

ابن تیمیه و تكفیر مسلمین و قتل آنان &hellip1

 

محمّد بن عبد الوهّاب و تكفیر مسلمین و جهاد با آنان &hellip1

 

شهادت به كفر مسلمانان، شرط ورود به آیین وهّابیّت &hellip2

 

فتوى ابن جبرین در كفر شیعه &hellip3

 

اعلام رسمى جهاد بر ضدّ شیعة &hellip5

 

فتواى هیأت عالى افتاى سعودى بر كفر شیعه &hellip5

 

فتواى زرقاوی بر جهاد بر ضد شیعه &hellip6

 

نتیجه شوم تكفیر و اعلام جهاد &hellip7

 

1 - قتل و غارت وهابیون در منطقه نجد &hellip7

 

چند سؤال ؟ &hellip9

 

2 - كشتار بى رحمانه شیعیان در كربلا &hellip10

 

3 - قتل عام مردم طائف &hellip12

 

4 - كشتار عمومى علماء اهل سنّت &hellip13

 

5 - خطبه كفر آمیز سعود در مدینه منوّره &hellip14

 

6 - انهدام میراث فرهنگى &hellip14

 

7 - تخریب آثار بزرگان در مكه &hellip17

 

8 - آتش زدن كتابخانه هاى بزرگ &hellip19

 

تخریب گرانبهاترین آثار اسلامى مدینه &hellip20

 

 

 

(1) زیارة القبور والاستنجاد بالمقبور: 156، قریب منه فی الهدیّة السنیّة: 40، انظر كشف الارتیاب: 214.

 

(2) كشف الشبهات: 58، ط. دار القلم ـ بیروت، مجموع مؤلّفات الشیخ محمّد بن الوهاب: 6/115، رسالة كشف الشبهات.

 

(3) الدرر السنیّة: 1/46، الفجر الصادق لجمیل صدقی الزهاوی: 17، كشف الارتیاب: 135 نقلا عن خلاصة الكلام: 229 - 330 لدحلان.

 

(4) السؤال: ما حكم دفع زكاة أموال أهل السنّة لفقراء الرافضة (الشیعة) وهل تبرأ ذمّة المسلم الموكّل بتفریق الزكاة إذا دفعها للرافضی الفقیر أم لا ؟

 

الجواب: لقد ذكر العلماء فی مؤلّفاتهم فی باب أهل الزكاة أنهّا لا تدفع لكافر ، ولا مبتدع ، فالرافضة بلا شكّ كفار لأربعة أدلة :

 

الأول: طعنهم فی القرآن ، وإدّعاؤهم أنّه حذف منه أكثر من ثلثیه ، كما فی كتابهم الذی ألّفه النوری وسمّاه «فصل الخطاب فی إثبات تحریف كتاب ربّ الأرباب» وكما فی كتاب الكافی ، وغیره من كتبهم ، ومن طعن فی القرآن فهو كافر مكذّب لقوله تعالى : «وإنّا له لحافظون».

 

الثانی: طعنهم فی السنّة وأحادیث الصحیحین ، فلا یعملون بها لأنّها من روایة الصحابة الذین هم كفّار فی اعتقادهم، حیث یعتقدون أنّ الصحابة كفروا بعد موت النبی صلى اللّه علیه وسلم إلاّ علیّ وذرّیته ، وسلمان وعمّار ، ونفر قلیل ، أمّا الخلفاء الثلاثة، وجماهیر الصحابة الذین بایعوهم فقد ارتدّوا ، فهم كفّار ، فلا یقبلون أحادیثهم ، كما فی كتاب الكافی وغیره من كتبهم .

 

الثالث : تكفیرهم لأهل السنّة ، فهم لا یصلّون معكم ، ومن صلّى خلف السنّی أعاد صلاته بل یعتقدون نجاسة الواحد منّا ، فمتى صافحناهم غسّلوا أیدیهم بعدنا ، ومن كفّر المسلمین فهو أولى بالكفر ، فنحن نكفّرهم كما كفّرونا وأولى .

 

الرابع : شركهم الصریح بالغلّو فی علیّ وذرّیته ، ودعاؤهم مع اللّه ، وذلك صریح فی كتبهم ، وهكذا غلوّهم ووصفهم له بصفات لا تلیق إلا بربّ العالمین ، وقد سمعنا ذلك فی أشرطتهم.

 

ثمّ إنّهم لا یشتركون فی جمعیّات أهل السنّة ، ولا یتصدّقون على فقراء أهل السنّة ، ولو فعلوا فمع البغض الدفین ، یفعلون ذلك من باب التقیّة ، فعلى هذا، من دفع إلیهم الزكاة فلیخرج بدلها حیث أعطاها من یستعین بها على الكفر ، وحرب السنّة ، ومن وكلّ فی تفریق الزكاة حرم علیه أن یعطی منها رافضیّاً ، فإن فعل لم تبرأ ذمّته ، وعلیه أن یغرم بدلها ، حیث لم یؤدّ الأمانة إلى أهلها ، ومن شكّ فی ذلك فلیقرأ كتب الردّ علیهم ، ككتاب القفاری فی تفنید مذهبهم ، وكتاب الخطوط العریضة للخطیب وكتاب إحسان إلهی ظهیر وغیرها . واللّه الموفق. اللؤلؤ المكین من فتاوى فضیلة الشیخ ابن جبرین ص39.

 

(5) سایت المنجد، سؤال شماره 10272.

 

(6) فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمیّة والإفتاء: 3/373 فتوى رقم 3008.

 

(7) سایت بازتات «BAZTAB.COM»: مورخ 8/3/1384.

 

(8) رجوع شود به تاریخ نجد: 95، الفصل الثالث، الغزوات، تاریخ آل سعود: 1/31 و تاریخچه نقد و بررسى وهّابیها: 13 ـ 76.

 

(9) «سار عبد العزیز رحمه الله تعالى غازیا بجمیع المسلمین وقصد بلد ثادق ونازلهم وحاصرهم ووقع بینهم قتال وقطع شیئا من نخیلهم فأقام على ذلك أیاما ، وقتل من أهل البلد ثمانیة رجال ، وقتل من المسلمین ثمانیة رجال». عنوان المجد ، ص 34 .

 

(10) «غزا عبد العزیز إلى الخرج فأوقع بأهل الدُلَم وقتل من أهلها ثمانیة رجال ونهبوا بها دكاكین فیها أموال . ثم أغاروا على أهل بلد نَعْجان وقتلوا عودة بن علی ورجع إلى وطنه، ثمّ بعد أیام سار عبد العزیز بجیوشه إلى بلد (ثَرْمَدا) وقتل من أهلها أربعة رجال وأصیب من الغزو مبارك بن مزروع . ثمّ أن عبد العزیز كرّ راجعا وقصد ( الدُلَم ) و ( الخُرْج ) فقاتل أهلها وقتل من فزعهم سبعة رجال وغنم علیهم إبلاً كثیراً . . . غزا عبد العزیز منفوحة وأشعل فی زروعها النار ؟ ! وأخذ كثیرا من حللهم وغنم منهم إبلا كثیرا وقتل من الأعراب عشرة رجال». عنوان المجد ، ص 43.

 

(11) أتوا بلاد حَرْمة فی اللیل وهم هاجعون . . . فلما انفجر الصبح أمر عبد اللّه على صاحب بُندق یثورها ، فثوروا البنادق دفعة واحدة فارتجت البلد بأهلها وسقط بعض الحوامل ، ففزعوا وإذا البلاد قد ضبطت علیهم ولیس لهم قدرة ولا مخرج . عنوان المجد ، ص 67.

 

(12) عنوان المجد ، ص 60 - 61 .

 

(13) أسد الغابة، ج2، ص 284، فتح البارى، ج8، ص 7.

 

(14) فتح البارى، ج8، ص15، سنن بیهقى، ج9، ص 118.

 

(15) براى اطلاع بیشتر رجوع شود به «السلفیة بین أهل السنة والإمامیة» ص 324.

 

(16) تاریخ المملكة السعودیة: 3/73.

 

(17) عنوان المجد فى تاریخ نجد: 1/121، حوادث سال 1216.

 

(18) تاریخچه نقد و بررسى وهّابیها: 162.

 

(19) مسیر طالبى: 408.

 

(20) ماضی النجف وحاضرها: 1/325.

 

(21) تاریخ المملكة السعودیّة: 1/92.

 

(22) الفجر الصادق: 22.

 

(23) سیف الجبر المسلول على الأعداء: 2، از شاه فضل رسول قادرى.

 

(24) تاریخ وهّابیان: 33.

 

(25) همان مصدر: 74.

 

(26) تاریخ وهّابیان: 107.

 

(27) بقرة: 248.

 

(28) نور: 36.

 

(29) الدرّ المنثور: 6/203.

 

(30) مروج الذهب: 2/288.

 

(31) رحلة ابن جبیر: 173، جهت اطلاع بیشتر رجوع شود به كتاب «وهّابیّت، مبانى فكرى وكارنامه عملى» :149 ـ 179، تألیف دانشمند فرزانه و فقیه توانا حضرت آیت اللّه سبحانى.

 

(32) كشف الارتیاب: 27 به نقل از تاریخ «الجبرتى».

 

(33) قال الرفاعی أحد كبار علماء الكویت: رضیتم ولم تعارضوا هدم بیت السیّدة خدیجة الكبرى أمّ المؤمنین والحبیبة الأولى لرسول ربّ العالمین صلى اللّه علیه وآله، المكان الذی هو مهبط الوحی الأوّل علیه من ربّ العزّة والجلال، وسكتم على هذا الهدم راضین أن یكون المكان بعد هدمه دورات میاه وبیوت خلاء ومیضات، فأین الخوف من اللّه؟ وأین الحیاء من رسوله الكریم علیه الصلاة والسلام. نصیحة لإخواننا علماء نجد» ص 59. تألیف: یوسف بن السیّد هاشم الرفاعى، با مقدمه دكتر محمّد سعید رمضان البوطی.

 

(34) قال الرفاعی: حاولتم ولا زلتم تحاولون وجعلتم دأبكم هدم البقعة الباقیة من آثار رسول اللّه صلى اللّه تعالى علیه وآله وسلم ألا وهی (البقعة الشریفة التی ولد فیها)، التی هُدمت، ثمّ جُعلت سوقاً للبهائم، ثمّ حولها بالحیلة الصالحون إلى مكتبة هی (مكتبة مكّة المكرّمة). نصیحة لإخواننا علماء نجد» ص 60.

 

(35) نصیحة لإخواننا علماء نجد» ص 60.

 

(36) هدمتم معالم قبور الصحابة وأمّهات المؤمنین وآل البیت الكرام رضی اللّه عنهم وتركتموها قاعاً صفصفاً وشواهداً حجارة مبعثرة لا یُعلم ولا یُعرف قبر هذا من هذا بل سُكب على بعضها البنزین فلا حول و لاقوّة إلاّ باللّه. ثمّ ذكر فی الهامش: قبر السیدّة آمنة بنت وهب أم الحبیب المصطفى نبیّ هذه الأمّة(صلى الله علیه وآله وسلم). نصیحة لإخواننا علماء نجد: 38.

 

(37) جهت اطلاع بیشتر رجوع شود به كتاب تاریخ آل سعود: 1/158، كشف الارتیاب: 55، 187، 324، أعیان الشیعة: 2/7، الصحیح من سیرة النبیّ الأعظم: 1/81 و آل سعود من أین إلى أین: 47.

 

نویسنده: دكتر سید محمد حسینی قزوینی


نوشته شده در   پنجشنبه 20 فروردين 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode