ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 2 خرداد 1403
چهارشنبه 2 خرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 21 تير 1390     |     کد : 22266

سه شنبه 21 تير 11 شعبان 12 ژوئيه

درگذشت «حكيم ابُوالمَجْد مَجْدودِ بْن آدم سنايي غزنوي » در سال525هجري قمري ...

درگذشت «حكيم ابُوالمَجْد مَجْدودِ بْن آدم سنايي غزنوي » در سال525هجري قمري «حكيم ابُوالمَجْد مَجْدودِ بْن آدم سنايي غزنوي »عارف و شاعر گرانقدر قرن6هجري و ازاستادان مسلّم شعر فارسي در سال525هجري قمري در غزنين وفات يافت. او دوران جواني را در شهرهاي بلخ، سرخس، هرات و نيشابور گذرانيد و سپس به سفر حج رفت و از آن پس با تغييرات روحي و فكري كه در او پديد آمد مرد حق و حقيقت و پير طريقت شد. حاصل اين سفر قصيده‎اي در اشتياق كعبه بود. وي بعد از بازگشت از سفرحج مدتي را نيز نزد بزرگان علم و ادب درشهرهاي مرو، نيشابور و بلخ سپري كرد. حاصل باارزش اين سفرها قصايد و اشعاري است كه در خراسان سروده شده‎اند. همچنين كارنامه بلخ را سنايي دربلخ به رشته تحرير درآورده است. سنايي غزنوي بعد از مراجعت به غزنين گوشه‎نشيني اختيار كرد و به نظم مثنوي مشهور خود«حَديقةُ الحَقيقة يا الهي نامه» پرداخت. به جز اين ديوان چند مثنوي ديگر نيز از سنائي به جاي مانده كه «سِيرُالعِباد اِليَ المَعاد» بروزن حديقة الحقيقة و به سبك خراساني ازآن جمله است. همچنين «طَريقُ التَّحقيق مشتمل بر500 بيت» كه به مطايبه نامه نيز مشهور است از ديگر آثار ارزشمند سنايي مي‎باشد. اين شاعر ايراني درشهر غزنين مدفون است.

درگذشت علامه ملا اسماعيل مازندراني در سال 1173هجري قمري
علامه ملا اسماعيل مازندراني مشهور به خواجوئي يكي از عالمان بزرگ شيعه در سال 1173هجري قمري بدرود حيات گفت و درتخت پولاد اصفهان به خاك سپرده شد. علامه خواجوئي عالمي جامع و حكيمي متكلم و در هنر خوشنويسي همچون استادي چيره‎ دست بود و بسيار زيبا مي‏نوشت. وي را آخرين دانشمند قرن 11هجري در دارُالعِلم اصفهان ذكر كرده‎اند زيرا پس از هجوم افاغنه علماي بزرگ ايران مانند علامه مازندراني و صدرالدين قمي به عراق رفتند و درآن كشور مسكن گزيدند. علامه خواجوئي نزديك به 150جلد كتاب به رشته تحرير درآورده است. كتابهاي «اِبطالُ الزَّمان المُوهوم، الاِمامَة و فوائِد رجاليّة» از آن جمله‎‎اند.

درگذشت آقانجفي اصفهاني ازعلماي برجسته اماميه در اصفهان در سال 1331هجري قمري
آقانجفي اصفهاني ازعلماي برجسته اماميه در سال 1331هجري قمري در اصفهان درگذشت. ايشان در دوران مرجعيّت خود در كمك به مردم و رفع ستم ازآنان هيچ كوششي دريغ نمي‎‎كرد. همچنين نسبت به دستگاه حكومتي ناصرالدين شاه بي‎اعتنا بود و با ظلُّ السلطان فرزند شاه و حاكم اصفهان كه ظلم بسيار در حق مردم اين شهر روا مي‎داشت، علني و آشكارا مخالفت مي‏كرد. آقا نجفي درميان مردم اصفهان نفوذ و قدرت بسيار داشت و عامه مردم براي وي احترام قائل بودند، از اين رو ظل السلطان ازاين امر بيمناك شد چون ايشان را مانعي براي منافع و ستمگريهاي خود مي‏ديد. با تحريك شاه وي را به تهران منتقل كردند. اين عالم فرزانه درتهران علاوه بر دايرنمودن حوزه درسي به مبارزه سياسي و آگاه كردن مردم از فساد دربار شاهي و مداخلات بيگانگان در امور كشور پرداخت. همين امر موجب بازگرداندن وي به اصفهان شد. آقا نجفي اصفهاني در جنبش تنباكو نيز از آغازگران مبارزه بود و به تهديدهاي ظلّ السلطان و شاه اعتنايي نداشت. او در عين حال از فعاليت‎هاي علمي نيز غافل نبود و علاوه بر تدريس و تربيت فضلا، كتب بسياري نيز تأليف كرد كه «اَسرارُالآيات، بَحْرُالحَقايق، جامِعُ الانوار و اَنيسُ الزّائرين» از آن جمله‎اند.

درگذشت اِبن دارست ملقّب به اَمين الدّوله و مَجدُ الوزَرا در سال467هجري قمري
اِبن دارست ملقّب به اَمين الدّوله و مَجدُ الوزَرا، از وزيران اَلقائم خليفه عباسي در سال467هجري قمري درگذشت. وي ازخاندان دارستيان ازبزرگان شيرازبود و درابتدا و قبل از وزارت، خزانه دار ابوكاليجار مرزبان بن سلطان الدّوله ديلمي بود. صفات پسنديده و كمالات اخلاقي ابن دارست باعث شد كه درسال 453هجري قمري خليفه وي را به منصب وزارت برگزيند. ابن دارست در راه سامان دادن وضع آشفته امور بويژه وضعيت امور ديواني كوششهاي بسياركرد اما همواره خطرنابودي خود را بدست خليفه عباسي احساس مي كرد ازاين رو درال454هجري قمري ازمقامهاي خود استعفا ركرد.

فاجعه خونين مسجد گوهر شاد در 1314 هجري شمسي
اسلام زدايي در كشورهاي اسلامي، بويژه در منطقه خاورميانه مهمترين استراتژي استعمار بود. اين استراتژي شيطاني با به قدرت رسيدن رضاخان به طور پيچيده و زمانبندي شده اي در ايران به مرحله اجرا درآمد. اما به سبب برخورد قاطع مردم به رهبري روحانيت از جمله موضع گيري تند و كفرستيزانه آيت الله بافقي، مدت 8 سال طرح حجاب زدايي از زنان مسلمان ايران به تعويق افتاد. در اين هشت سال از سال 1305 الي 1314 شمسي، روحانيت در معرض شديدترين حملات رواني و يورشهاي تبليغاتي قرار گرفت. طرح موزيانه استفاده از عمامه مستلزم داشتن تصديق دولتي است خود بخشي از اين حملات بود.

نظام رضاخان بر اين باور بود كه با جنگ عظيم رواني كه بر پا كرده، روحانيت پويا و متعهد، به موضع ضعف كشانده شده و قادر به مقاومت در برابر طرحهاي سلطه طلبانه استعمار نخواهد بود، اين بود كه همزمان با اجباري شدن كلاه بين المللي و شاپو براي مردان زمزمه هاي حجاب زدايي زنان بلند شد. نطقها جهت آماده سازي ذهنها و جشنها و ميتينگهاي سازمان يافته اي تشكيل شد تا زمينه پذيرش يكي از خطرناكترين و اسارت بارترين طرحهاي سلطه جويانه استعماري فراهم آيد.

همزمان با اين دسيسه چيني استعمار و استبداد، روحانيت آگاه و بيدار به طور مخفي جلساتي را برگزار كردند. در يكي از جلسات پيشنهاد شد كه آيت الله حاج آقا حسين قمي به تهران برود و به طور مستقيم با رضاشاه مذاكره كند.

حاج آقا حسين قمي با اين پيشنهاد موافقت نمود و قبل از رفتن به روحانيون مشهد گفت من مي روم با شاه صحبت كنم شايد او را از تصميمش منصرف كنم، شما نيز بايد مردم را آگاه و هوشيار نماييد تا درك كنند چه توطئه عظيمي در كار است.

حاج آقا حسين قمي پس از رسيدن به تهرات به باغ سراج الملك شهر ري برده شد و ممنوع الملاقات گرديد. از سوي ديگر مسجد گوهرشاد كه چند روزي بود محل اجتماع و سخنراني عليه لباس بيگانه و اسلام زدايي شده بود، با بازداشت آيت الله قمي حال و هواي ديگري يافت، اجتماعات وسيعتر و اعتراضات گسترده تر و سخنرانان كلامشان آتشين تر و شعار مردم تندتر گرديد.

همزمان با اين وقايع از مذكر به شهرباني مشهد دستور داده شد كه واعظ معروف را سريع دستگير كنند در اجراي اين دستور شيخ غلامرضا طبسي، شيخ شمس نيشابوري، دو تن از وعاظ خراسان دستگير شدند اما گردهمايي مردم براي شنيدن سخنان روحانيت در مسجد گوهرشاد ادامه يافت. قرار بر اين شد كه علما و مجتهدين مشهد طي يك تلگراف رضاخان را از اقدامات ضد ديني منصرف سازند، همچنين علما به منبر رفته و مردم را از عمق فاجعه اي كه در حال شكل گيري است آگاه سازند.

صبح روز جمعه 10 ربيع الثاني 1345 ه.ق برابر با 20 تير 1314 شمسي قزاقان مستقر در مشهد براي متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند. قزاقان رضاخان بي محابا به روي مردم آتش گشودند و حدود يكصد نفر را كشته و يا زخمي كردند اما مردم متفرق نشده و مقاومت كردند.

پس از اين هجوم مردم با داس ـ بيل و چوب... به طرف مسجد سرازير شدند، مسجد گوهرشاد لبريز از جمعيت گرديد و روحانيون نيز به سخنراني پرداختند.

روز شنبه 11 ربيع الثاني 1354 ه. ق برابر با 21 تيرماه 1314 مسجد پر از جمعيت بود. شعارهاي ضد سلطنت و ضد حجاب زدايي داده مي شد. مسجد يكپارچه سرود مقاومت سر داده بود.

سرانجام رضاخان دستور داد مسجديان را تارو مار و همه را دستگير و مجازات نمايند.

سران قشون، سران شهرباني وآگاهي، نيروهاي خويش را هماهنگ كردند و قرار گذاشتند پس از نيمه شب تهاجم خود را آغاز كنند. قزاقان قبلاً در نقاط حساس و اطراف مسجد گوهرشاد مستقر شدند و مسلسلهاي سنگين را بر بامهاي مشرف به حيات مسجد جاي دادند.

توپهاي سنگيني در خيابان تهران روبروي مسجد گوهرشاد استقرار يافت پاسي از نيمه هاي شب 21 تير ماه گذشته بود كه صداي غرش مسلسلها در شهر پيجيد و قشون شرق به فرماندهي سرلشكر ايرج مطبوعي براي به خاك و خون كشيدن مردم به حركت درآمد. عده اي از مأموران مخفي رژيم قبلاً وارد مسجد شده كه از داخل وارد عمل شوند و راه براي ورود نيروهاي حكومت به داخل مسجد هموار سازند.

در سپيده دم قزاقان با كشتن بيش از دوهزار تن و اسير كردن هزار و پانصد نفر توانستند مقاومت مسجد را درهم بشكنند و دل استعمارگران بين المللي را شاد و مسرور سازند.

كاميونهاي بسياري اجساد مبارزين را جابجا كردند. به گفته شاهدان عيني، مأموران دولتي، شهدا را همراه زخميها در خندقهايي كه در محله خشتمالها و باغ خوني مشهد پيش بيني شده بود دفن كردند.

از صبح روز يكشنبه 22 تير 1314 بازداشت روحانيون آغاز شد و روحانيوني كه در نهضت خونين گوهرشاد شركت داشتند يا بازداشت شدند و يا اگر توانستند مخفي شدند تا در موقعيت مناسب ايران را به سوي نجف ترك كنند.


نوشته شده در   سه شنبه 21 تير 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode