مدير بخش خاورميانه در مركز مطالعات راهبردي و بينالمللي آمريكا در گزارشي نوشت كه تلاشهاي سازماندهي شده آمريكا براي جلوگيري از افزايش محبوبيت منطقهاي و جهاني ايران با شكست مواجه شده است.
به گزارش فارس، "جون آلترمن "، مدير "برنامه خاورميانه در مركز مطالعات راهبردي و بينالمللي " آمريكا، گزارشي را درباره "ارزيابي كشورهاي خارجي از قدرت آمريكا " نوشته است كه بخش اول آن بشرح زير است:
***
از زمان پايان جنگ سرد و در نتيجه پايان تهديدهاي شوروي نسبت به اروپاي غربي، معماري امنيتي هيچيك از مناطق دنيا بيش از حوزه خليج فارس به قدرت آمريكا وابسته نبوده است. تعهد نظامي آمريكا نسبت به خليج فارس، براي اين منطقه جغرافيايي كوچك ضروري است. از آنجا كه در حال حاضر اين منطقه در دو نقطه درگير جنگ است، تخمين تعداد نيروهاي آمريكايي حاضر در آن كار آساني نيست. اما طي دودهه گذشته همواره يك ناو هواپيمابر حامل نيروهاي نظامي و هواپيما در حوزه خليج فارس حضور داشته است.
*صرف يك چهارم بودجه سالانه پنتاگون در خليج فارس
تخمين ميزان هزينه لازم براي مستقر كردن نيروها در منطقه كار آساني نيست، اما بعضي از اقتصاددانان ارقام تقريبا غير قابل تصوري را براي هزينه حضور دفاعي آمريكا در خليج فارس بيان ميكنند. بر اساس يك تخمين، هزينه سالانه آمريكا در اين منطقه در زمان صلح بيش از 44 ميليارد دلار، و بر اساس تخمين تحريك برانگيز ديگر حدود يك چهارم بودجه سالانه پنتاگون، يعني تقريبا 125 ميليارد دلار در سال است.
هزينه واقعي هرچه باشد، حتي اگر تعهد بلند مدت آمريكا به دفاع از منطقه معناي استقرار چند كشتي و چند هزار نيروي نظامي باشد، حضور آمريكا در خليج فارس براي اين كشور، كشورهاي حوزه خليج فارس، و تمام كشورهايي كه نفت و گاز خود را از آن ميخرند، ضروري است.
از سويي، كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس به آمريكا نياز دارند تا از آنها در برابر ايران، عراق، و ديگر كشورهاي عضو شورا حفاظت كند؛ از سوي ديگر قدرتهاي پراكنده نظير چين، هند و ژاپن براي تامين امنيت عبور آزاد نفت از طريق تنگه هرمز، به آمريكا متكي هستند. با افزايش فعاليتهاي ناوگان كوچك نيروي دريايي سپاه پاسداران در خليج فارس، همه كشورها به آمريكا چشم دوخته اند تا هرگونه تهديد احتمالي را شناسايي و با آن مقابله كند.
بيش از 10 سال است كه سياستگذاران اروپايي بر اين عقيده پافشاري ميكنند كه آمريكا بايد هسته هرگونه تلاش بين المللي براي مقابله با گسترش احتمالي سلاحهاي هسته اي از سوي ايران باشد. بنابراين خليج فارس محل تلاقي حضور چند نيروي مختلف است: قدرت آمريكا، نيروهاي ايراني مخالف آمريكا، حساسيت جهاني، و اتكا بر آمريكا.
- اهميت قدرت آمريكا
* تاثير هرگونه افزايش يا كاهش قدرت آمريكا بر خليج فارس
هرگونه افزايش يا كاهش قابل مشاهده در قدرت آمريكا، بيش از هر نقطه ديگر جهان بر خليج فارس تاثير گذار است. ظهور هرگونه نشانه آشكار كاهش قدرت آمريكا، به ايران جسارت ميبخشد، در نتيجه متحدان آمريكا در منطقه رويه سازش با اين كشور را در پيش ميگيرند؛ ظهور هرگونه نشانه آشكار افزايش قدرت آمريكا عزم متحدان آمريكا را راسخ كرده و موجب بروز رفتارهاي غير ستيزه جويانه تر از جانب ايران ميشود. اما نتيجه مذاكره با جمعي از رهبران ارشد كشورهاي حوزه خليج فارس در مي 2010 و نيز تحقيقات بعدي نشان ميدهد كه قدرت آمريكا تنها يكي از چند عامل مورد ارزيابي اين كشورها براي تعيين روابط و شكل دهي رفتارهاست.
مسئله تعهدات، اهداف، و تواناييهاي آمريكا نيز به همين اندازه (اما نه به طور مستقل) اهميت دارد. اين يافتهها امكان هرگونه تلاش براي گسترش ديدگاه كشورهاي حوزه خليج فارس از قدرت آمريكا به الگويي جهاني را دشوار ميسازد، اما نشان ميدهد كه مجموعه عوامل تعيين كننده اصلي همچنان تحت كنترل كامل آمريكا هستند. آمريكا قادر به هدايت ديدگاه جهاني نسبت به كاهش يا افزايش قدرت خود نيست، اما ميتواند از طريق مجموعه ناپيوسته اي از فعاليتها و بيانيهها ديدگاههاي منطقه اي نسبت به تعهدات، اهداف، و تواناييهايش را شكل دهد.
*جنگها آمريكا را در منطقه ضعيفتر كرده است
بيشتر كشورهاي خليج فارس نسبت به آمريكا ديدگاه مشتركي دارند: اين كشور نسبت به زمان شروع عمليات آزادسازي در عراق ضعيف تر شده است. اين ديدگاه تا حدودي ناشي از عدم توانايي آمريكا در تاثيرگذاري بر شكل گيري آينده عراق و كارآمدي احزاب محلي در متزلزل ساختن نظم مطلوب تحميلي - و مسلما بدون دورانديشي- آمريكا در اين كشور است. سران كشورهاي خليج فارس از بيم آنكه هرگونه گفتوگو ميان ايران و آمريكا ممكن است به بهاي حيثيت آنان تمام شود، نسبت به راهبرد گفتگوي باراك اوباما با ايران ابراز نارضايتي ميكنند. دليل ديگر وجود ديدگاه بالا، جنگ پايانناپذير افغانستان است؛ مساله بدهيهاي آمريكا و گمانه زني در مورد پيش افتادن رئيس جمهور آمريكا در اثر گفتههاي نخست وزير راستگراي اسرائيل نيز موجب بروز نگرانيهايي شده است. در حال حاضر دلايل بسياري براي ترس از كاهش قدرت آمريكا وجود دارد. قدرت آمريكا به طور كلي كاهش نيافته است، اما درگيريهاي دشوار جاري در عراق و افغانستان در كنار نياز آمريكا به كناره گيري از درگيريهاي بلند مدت در اين دو كشور، ميزان توان عملياتي آمريكا در منطقه را به نحو چشمگيري كاهش داده است.
*نظم امنيتي منطقه نتيجه اقدامات آمريكا است
بر خلاف ديدگاههاي ظاهري، همه به خوبي ميدانند كه نظم امنيتي منطقه نتيجه اقدامات آمريكا است و هيچ كشور ديگري به تنهايي يا با كمك كشورهاي ديگر نميتواند عملكردي مشابه عملكرد آمريكا در خليج فارس داشته باشد. درباره آينده نقش آمريكا نگرانيهايي وجود دارد، اما در حال حاضر جايگزيني براي بر عهده گرفتن اين نقش وجود ندارد. هيچ يك از كشورهاي جهان امكانات مالي نظامي و اراده لازم براي محافظت از آنچه را كه سرانجام متعلق به تمام كشورهاي جهان است، ندارند. كشورهاي منطقه خليج فارس- چه دوست و چه دشمن- سعي ميكنند به جاي حذف نقش آمريكا در منطقه، اين نقش را در جهت پيشبرد منافع خود شكل بدهند.
نكته دوم آنكه تفاوت ديدگاهها در منطقه خليج فارس بسيار زياد است. اين اختلاف ديدگاه نه تنها ميان ايران، عراق، و كشورهاي همسايه آنها در شوراي همكاري خليج فارس، بلكه در ميان كشورهاي عضو اين شورا نيز قابل مشاهده است. به عنوان مثال، امارات متحده عربي بيش از ديگر همسايگان خود از جانب ايران احساس خطر ميكند، اما عمان و قطر ظاهرا خواهان مصالحه موقت با ايران هستند. كويت از جانب تمام كشورهاي همسايه خود احساس خطر ميكند، درحاليكه عربستان سعودي براي هدايت كشورهاي همسايه خود، به حمايت آمريكا متكي است. تك تك كشورهاي منطقه، به اين دليل كه آمريكا هر كشور را در مقابل اعمال تجاوزكارانه همسايگانش حفاظت ميكند، رابطه دو جانبه با آمريكا را مهمترين رابطه خارجي خود به حساب ميآورند. به همان نسبت در ميان "كشورهاي خليج فارس " يا "كشورهاي عرب " ديدگاه واحدي نسبت به آمريكا، قدرت آمريكا، يا تعهدات اين كشور نسبت به منطقه وجود ندارد. حتي ديدگاههاي مردم يك كشور با هم متفاوت است. تمام اين كشورها تنها در يك مورد اتفاق نظر دارند: از ابتداي قرن شانزدهم همواره يك ضامن خارجي در منطقه خليج فارس حضور داشته است؛ حضور اين ضامن در حال حاضر نيز ضروري است.
- اهميت قدرت ايران
* آل سعود: ايران مشكل همه كشورها است
به رغم آنچه گفته شد، اصل بنيادين موضع دفاعي تمام كشورهاي عرب حوزه خليج فارس يكسان است: ايران. يكي از اعضاي خانواده سلطنتي سعودي به صراحت ميگويد: "ايران مشكل همه كشورها است. " ايران به عنوان پرجمعيت ترين كشور منطقه، با گذشته اي شاهنشاهي، بلندپروازي آشكار، و ارتباطات احتمالي با جوامع شيعه پراكنده در حوزه خليج فارس، همواره باعث نگراني بوده است. در سال 2007 يكي از مقامات ارشد سلطنتي حوزه خليج {فارس} هنگام بحث درباره تنشهاي ميان سني و شيعه چنين گفت: "اين قابل درك نيست. ايرانيان تنها 500 سال شيعه بودهاند. اما چند هزاره از پارسي بودنشان ميگذرد. "
*طي دهه گذشته موقعيت منطقه اي ايران بهبود يافته است
ديدگاه دقيق رهبران ايران نسبت به قدرت آمريكا به روشني قابل درك نيست، چرا كه نوشتارهاي بسياري كه درباره سياست خارجي ايران در داخل كشور منتشر شده است، آشكارا اهداف سياسي، عقيدتي، يا ديپلماتيك را دنبال ميكند. با اين حال، حقيقت آن است كه ماهيت ستايش گونه بيشتر تحليلهاي منتشر شده در ايران، بي اساس نيست. طي دهه گذشته موقعيت منطقه اي ايران بهبود يافته است، اين امر تا حدودي ناشي از اقدامات آمريكا در زمينه تفويض و عزل از قدرت بعضي از رهبران منطقه و گاه در نقطه مقابل تلاشهاي هماهنگ آمريكا براي متوقف ساختن اين روند رو به رشد بوده است. با توجه به ديدگاه خصمانه حكومتهاي عراق و افغانستان نسبت به ايران، سقوط آنها به همت آمريكا براي جمهوري اسلامي امتياز بزرگي بود. امروز ايران از سياست آزادتر حاكم بر عراق و سياست اندكي محدودتر حاكم بر افغانستان در راه تقويت متحدان و تامين منافع كشور استفاده ميكند. به علاوه تواناييهاي جنگي غير متقارن ايران موجب ضعف جايگاه آمريكا در عراق شده است، بدون آنكه هزينه چنداني براي ايران در بر داشته باشد. به علاوه ايران حمايت منطقهاي و جهاني چشمگيري به دست آورده است. بر اساس نتايج آخرين نظرسنجي، تعداد عربهايي كه نسبت به دستيابي ايران به توانايي توليد سلاح هسته اي ديدگاه مثبت دارند و نه منفي، تقريبا سه برابر، و تعداد عربهايي كه آمريكا و نه ايران را تهديدي براي كشور خود ميدانند، هشت برابر شده است. چنين حمايتي در كشورهاي مسلمان نشين خارج از خاورميانه نظير پاكستان و اندونزي هم ديده ميشود. به علاوه، بعضي از متحدين ايران نظير سيد حسن نصرالله رهبر حزب الله، از مورداحترام ترين چهرههاي سياسي جهان عرب هستند.
* تلاش آمريكا براي جلوگيري از افزايش محبوبيت منطقهاي و جهاني ايران با شكست مواجه شده است
در هر حال تلاشهاي سازماندهي شده آمريكا براي جلوگيري از افزايش محبوبيت منطقهاي و جهاني ايران با شكست مواجه شده است. برنامه هسته اي ايران به رغم تلاشهاي آمريكا به منظور ايجاد ائتلافي هماهنگ با هدف كند كردن روند آن، در حال پيشرفت است و نمايندگان ايران در لبنان و فلسطين نقش اساسي در تعيين سياستهاي اين دو كشور ايفا ميكنند. ايران نه تنها با كشورهايي نظير ونزوئلا كه از لحاظ روابط بين الملل مطرود هستند، بلكه با كشورهاي خواهان قدرت نظير تركيه و برزيل نيز روابط دوستانه برقرار كرده است.
*سياست تهديد ايران و منافع آمريكا
همزمان با مراسم معارفه و آغاز به كار باراك اوباما در ژانويه 2009، مقاله اي از جانب يكي از هستههاي متفكر تهران؛ مركز تحقيقات راهبردي در ايران، منتشر شد. گزارش اگر چه ظاهرا شرح خط مشي سياسي در واشنگتن بود، اما هدف صريح آن بياني استدلال مبني بر مزاياي جلب نظر ايران براي آمريكا بود. نويسنده بر شكست تلاشهاي اوليه آمريكا براي شكل بخشيدن به رفتار ايران تاكيد كرده و چنين استدلال ميكند كه طولاني شدن روند فعلي خطر فزاينده برخوردي فاجعه آميز با اين كشور را به بار خواهد آورد... استدلال چنين است كه اگر آمريكا سياست قديمي ارعاب و تهديد نسبت به ايران را تغيير داده يا كنار بگذارد، ايران نسبت به منافع آمريكا حساسيت بيشتر، و در راه رسيدن به توافقي درباره اقدامات ايمني لازم براي برنامه هسته اي، همكاري بيشتري نشان خواهد داد. لازمه رسيدن به اين هدف به رسميت شناختن ايران به عنوان تمدني كهن و عظيم و هم مرتبه با آمريكا و اروپا است.