ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴
سه شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴
 
  جستجو در سایت
 
 
اوقات شرعی تبریز
۱:۴۴ مانده تا اذان صبح   
۰۳:۴۹:۵۵اذان صبح
۰۵:۳۱:۱۳طلوع خورشید
۱۲:۳۱:۲۷اذان ظهر
۱۹:۲۹:۳۴غروب خورشید
۱۹:۵۰:۲۶اذان مغرب
اوقات به افق :
اوقات با اختلاف ۲± دقیقه
   
 
تاریخ : چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۴     |     کد : ۲۰۶۶۴۰

قلب جنگ: پایداری ایمان و بصیرت در رویارویی با دشمن

در این مقاله می‌خواهیم اهمیت پایداری ایمان و بصیرت مردم را به عنوان "قلب جنگ" در رویارویی با دشمن و شیوه‌های قرآنی و روایی مقابله با ترفندهای جنگ روانی دشمن بررسی کنیم.

 در این مقاله می‌خواهیم اهمیت پایداری ایمان و بصیرت مردم را به عنوان "قلب جنگ" در رویارویی با دشمن و شیوه‌های قرآنی و روایی مقابله با ترفندهای جنگ روانی دشمن بررسی کنیم.
مقدمه:
در هر جنگی، پیروزی نهایی نه فقط در میدان‌های نبرد نظامی و فتح خاکریزها رقم می‌خورد، بلکه ریشه‌ای عمیق‌تر در روحیه، ایمان و بصیرت ملتی دارد که در برابر تهدیدات ایستاده است.
 
دشمن آگاه است که شکستن اراده یک ملت، بسیار کارسازتر از شکست دادن ارتش آن است. به همین دلیل، در کنار نبردهای سخت‌افزاری، همواره شاهد جنگی نرم، پیچیده و پنهان هستیم؛ نبردی که هدفش تضعیف بنیادهای فکری و روحی جامعه، پاشیدن بذر یأس و بدبینی، و از بین بردن اعتماد متقابل است.
 
اینجاست که "قلب جنگ" معنا پیدا می‌کند؛ نبردی برای حفظ اصالت‌ها، ارزش‌ها و امید. در این مسیر پرفراز و نشیب، آموزه‌های اسلامی چراغ راهی روشن برای حفظ این پایداری درونی و مقابله با حربه‌های پنهان و آشکار دشمن است.
 
 این اصول، نه تنها به ما می‌آموزند چگونه در برابر هجوم نظامی مقاومت کنیم، بلکه راهکارهایی برای ایمن ماندن از آماج حملات روانی و شایعات ویرانگر دشمن نیز ارائه می‌دهند؛ راهکارهایی که هم به فرد و هم به کل جامعه، قدرت ایستادگی و پیروزی می‌بخشند.
 
قلب جنگ: پایداری ایمان و بصیرت در رویارویی با دشمن
بیعت با رهبر: ستون فقرات مقاومت در برابر دشمن
در هر جنگی، چه نظامی و چه روانی، ایمان و بصیرت جامعه ستون فقرات مقاومت را شکل می‌دهند. این پایداری، در گرو بیعت و وفاداری به رهبری الهی است. اسلام، این بیعت را نه صرفاً یک پیمان زمینی، بلکه عهدی مستقیم با خداوند می‌داند که نیروی معنوی بی‌حدوحصری به جبهه حق می‌بخشد.
 
الف. قدرت الهی بر فراز همه قدرت‌ها: منبع پایداری در نبرد
قرآن کریم با تأکید بر عظمت این پیمان می‌فرماید: "إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ ۚ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّمَا یَنْکُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا" (۱).
 
این آیه به وضوح بیان می‌کند که قدرت خدا بالاتر از همه قدرت‌هاست. کسانی که با رهبر الهی بیعت می‌کنند، در واقع با خداوند عهد می‌بندند و دست قدرت الهی بر فراز دستان آن‌ها قرار می‌گیرد.
 
 این مفهوم، در میدان نبرد، منبعی عظیم از پایداری، اطمینان و شجاعت است؛ زیرا رزمندگان و مردم می‌دانند که در سایه قدرت بی‌انتهای الهی قرار دارند.
 
ب. وفاداری تا پای جان: الگوهای تاریخی مقاومت
نمونه‌های تاریخی ایمان و بصیرت، همچون بیعت حدیبیه، گواه این حقیقت است. موفق بن احمد، از علمای اهل سنت، روایت می‌کند که آیه فوق درباره اهل حدیبیه نازل شد، آنجا که جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید:
 
"ما در آن روز حدیبیه هزار و چهارصد نفر بودیم و پیامبر به ما فرمود: شما امروز از بهترین افراد روی زمین می‌باشید." سپس جابر می‌افزاید: "ما در آن روز در زیر آن درخت با رسول خدا صلی الله علیه و آله بیعت کرده بودیم که تا پای جان تا سر حد مرگ با او باشیم و کسی از ما از این بیعت سرپیچی ننمود جز ابن قیس که مرد منافقی بود." (۲)
 
این رویداد، نمونه‌ای روشن از پایداری ایمانی است که در آن، مؤمنان در سخت‌ترین شرایط، تا مرز جانفشانی در کنار رهبر خود ایستادند. وفاداری علی بن ابی‌طالب (ع) در فتح خیبر، که پس از این بیعت عظیم رخ داد، نیز شاهدی بر این مدعاست.
 
ج. بیعت: معامله‌ای با جان و مال در راه خدا
بیعت فراتر از یک قول و قرار ساده است؛ به معنای پیمان و تعهد قلبی و عملی است. کسی که با دیگری بیعت می‌کند، گویی مال و جان خود را برای اهداف او در معرضِ بیع و فروش قرار می‌دهد (۳).
 
جابربن عبدالله انصاری نیز تأکید می‌کند که در بیعت رضوان، "تا مرز جانبازی و عدم فرار، بیعت بستیم." این سطح از تعهد، "قلب جنگ" را تشکیل می‌دهد و آن را در برابر هر گونه تزلزل بیمه می‌کند.
 
در این آیه، برای وفاداران، دو تعبیر امیدبخش آمده است: یکی "یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ" که نمادی از نصرت الهی است و دیگری "أَجْراً عَظِیماً" که پاداشی بزرگ را وعده می‌دهد. این تعابیر، انگیزه و امید را در رزمندگان و ملت برای ادامه مقاومت تقویت می‌کنند.
 
پیامدهای پیمان‌شکنی: خودفریبی و آسیب به جبهه داخلی
در مقابل، اسلام به شدت نسبت به پیمان‌شکنی و ترک وفاداری هشدار می‌دهد. این عمل، نه تنها یک گناه فردی، بلکه خیانت به "قلب جنگ" و تضعیف بنیان‌های مقاومت است.
 
الف. شکستن پیمان با رهبر: خودفریبی در برابر اراده الهی
قرآن کریم به صراحت پیامدهای این عمل را بیان می‌کند: "فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّمَا یَنْکُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ" (پس هر کس پیمان شکند، تنها به زیان خویش پیمان شکسته است) (۴).
 
این عبارت تأکید دارد که پیمان‌شکنی با خدا، یا رهبری الهی، خودفریبی است. چنین عملی به خداوند آسیبی نمی‌رساند، بلکه فردی را که پیمان را می‌شکند، فریب می‌دهد و در نهایت به خود او ضرر می‌رساند. این آیه به طور مستقیم این ایده را تقویت می‌کند که شکستن عهد با خداوند، پیامدهایی برای خود فرد دارد، نه برای ذات الهی.
 
تمثیل قدرتمندی که در ادامه مطرح شده، این مفهوم را برجسته می‌کند: "پیمان‌شکنی مانند تیری است که کمانگیر به سوی خود پرتاب کند.
 
 این تصویرسازی زنده، ماهیت خودآسیب‌رسان شکستن یک عهد الهی را تقویت می‌کند و نشان می‌دهد که آسیبی که از چنین عملی ناشی می‌شود، به سوی خودِ کسی که آن را مرتکب می‌شود، بازمی‌گردد. در جنگ، این خودآسیب‌رسانی منجر به تضعیف روحیه، فروپاشی انسجام و در نهایت شکست جبهه داخلی می‌شود.
 
به طور خلاصه، پیام اصلی این است که عهدها و پیمان‌هایی که با خداوند و رهبری الهی بسته می‌شوند، نه برای منفعت خداوند، بلکه برای سعادت و سلامت معنوی خود فرد و بقای جبهه حق است. شکستن این پیمان‌ها به آسیب خود شخص و زیان معنوی او و در نتیجه تضعیف "قلب جنگ" منجر می‌شود.
 
پیامدهای ملموس پیمان‌شکنی: فروپاشی جبهه داخلی
در جنگ، پیمان‌شکنی نه تنها یک گناه فردی، بلکه عملی با پیامدهای ملموس و ویرانگر برای کل جبهه است. این عمل، مستقیماً "قلب جنگ" را هدف قرار داده و به تضعیف روحیه و انسجام ملی منجر می‌شود:
 
الف. تضعیف جبهه داخلی: شکست نظامی و افزایش تلفات
فرار از میدان نبرد یا عدم اطاعت از فرمانده، مستقیماً به شکست نظامی و افزایش تلفات می‌انجامد. قرآن کریم با قاطعیت هشدار می‌دهد: "وَلا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ" (و نزاع نکنید که سست شوید و قدرتتان زایل گردد) (۵).
 
 این آیه نشان می‌دهد که هرگونه تزلزل در پیمان و وحدت، به ضعف و از دست رفتن "قدرت" کلی جبهه منجر می‌شود. فرار یک نفر، تأثیر منفی بر کل نیروها و نتیجه جنگ دارد و خطر شکست را برای همه افزایش می‌دهد.
 
ب. گناه کشته‌شدن هم‌رزمان: مسئولیت سنگین ترک میدان
"گناه کشته‌شدن همرزمان بر دامن فراری است." این جمله مسئولیت اخلاقی و دینی بزرگی را بر دوش فرد فراری می‌گذارد. فرار او ممکن است به تضعیف خطوط دفاعی یا حمله منجر شده باشد که نتیجه آن شهادت دیگران بوده است.
 
 این پیامد، عمق فاجعه پیمان‌شکنی را در بستر جنگ نشان می‌دهد و بر همبستگی و مسئولیت متقابل در جبهه تأکید می‌کند.
 
ج. جلب خشم الهی: پیامد معنوی فرار
برای تأکید بیشتر بر ابعاد دینی و معنوی این عمل، حدیثی نقل شده است: "کسی که از میدان جنگ بگریزد، خشم خدا را به سوی خود کشانده." این حدیث نشان می‌دهد که فرار از جنگ در نگاه دینی، عملی ناپسند است که موجب نارضایتی و خشم خداوند می‌شود. این خشم، نه تنها بر فرد، بلکه بر پایداری ایمانی کل جامعه تأثیر منفی می‌گذارد.
 
به طور خلاصه، فرار از جبهه یک عمل غیرقابل قبول است که علاوه بر مجازات‌های نظامی، عواقب اخلاقی و دینی وخیمی نیز به دنبال دارد و فرد فراری را مسئول پیامدهای منفی آن برای همرزمان و کل جبهه می‌شناسد. این هشدارهای شدید، برای حفظ پایداری "قلب جنگ" ضروری هستند.
 
حرمت دروغ‌پردازی و شایعه‌پراکنی: مقابله با جنگ روانی دشمن از دیدگاه قرآن
قرآن کریم، پدیده دروغ‌پردازی و به‌ویژه شایعه‌پراکنی را که با هدف ایجاد تزلزل و اضطراب در جامعه صورت می‌گیرد، به شدت مذمت کرده و برای آن عواقب سختی را در نظر گرفته است.
 
 این رویکرد الهی نشان‌دهنده‌ی اهمیت ثبات اجتماعی و سلامت روانی افراد در دیدگاه اسلام است؛ عناصری که مستقیماً به "قلب جنگ" مربوط می‌شوند.
 
خداوند در آیات ۶۰ و ۶۱ سوره احزاب به طور خاص به این موضوع پرداخته و پیامدهای اعمال منافقان، بیماردلان و مرجفون (شایعه‌پراکنان) را بیان می‌کند:
 
الف. طرد اجتماعی شایعه‌پردازان: خنثی‌سازی عوامل نفوذ دشمن
بر اساس آیه ۶۰ سوره احزاب، اگر منافقان، کسانی که در دل‌هایشان ضعف ایمان یا میل به گناه دارند، و شایعه‌پراکنان که با اخبار دروغ باعث اضطراب مردم در شهر می‌شوند، از کارهای مخرب خود دست برندارند، خداوند پیامبر را علیه آنان برمی‌انگیزد.
 
در نتیجه این اقدام الهی، این افراد تنها مدت کوتاهی قادر خواهند بود در کنار پیامبر در آن شهر بمانند و پس از آن مجبور به ترک آنجا خواهند شد (۷).
 
این آیه به وضوح نشان می‌دهد که فعالیت‌های شایعه‌پراکنی نه تنها از نظر اخلاقی ناپسند است، بلکه می‌تواند به تبعید و طرد اجتماعی این افراد منجر شود. این اقدام، به مثابه خنثی‌سازی عوامل نفوذ دشمن در جبهه داخلی است.
 
ب. مجازات شدید برای تخریب‌گران امنیت روانی: دفع تهدیدات داخلی
پیامد شدیدتر این عمل در آیه ۶۱ سوره احزاب روشن می‌شود. در این آیه، خداوند بیان می‌دارد که این افراد، در حالی که از جانب خدا مطرود و از سوی مردم ملعون هستند، هر کجا یافت شوند باید دستگیر شده و به طرز بدی به قتل برسند (۸).
 
این تهدید قاطع، بیانگر جدیت برخورد با کسانی است که به وسیله دروغ و شایعه‌پراکنی، امنیت روانی و اجتماعی جامعه را به هم می‌زنند.
 
این آیه، نشان‌دهنده آن است که اعمالی از این دست، چنان مخرب هستند که مستوجب شدیدترین مجازات‌ها خواهند بود، زیرا تهدیدی مستقیم برای "قلب جنگ" و پایداری جامعه محسوب می‌شوند.
 
واژه "مرجفون" که در این آیات به کار رفته، از ریشه "ارجاف" گرفته شده و به معنای پخش دروغ‌ها و مطالب بی‌اساس با هدف غمگین ساختن و ایجاد اضطراب در دیگران است.
 
اصل کلمه ارجاف به معنای اضطراب و تزلزل است و از آنجایی که شایعات باطل و دروغ‌پردازی منجر به اضطراب عمومی می‌شود، این واژه برای آن به کار رفته است (۹).
 
بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که دروغ‌پردازی و شایعه‌پراکنی، عملی بسیار مذموم است که نه تنها نظم اجتماعی را مختل می‌کند، بلکه از دیدگاه الهی نیز موجب خشم و مجازات شدید می‌شود و مستقیماً بر "قلب جنگ" یعنی پایداری ایمان و بصیرت جامعه تأثیر منفی می‌گذارد.
 
شایعه‌ پراکنی در بحران‌ها، به‌ویژه هنگام جنگ
شایعه‌پراکنی، به ویژه در دوران بحران و جنگ، یکی از مخرب‌ترین پدیده‌هاست که می‌تواند اساس وحدت و مقاومت جامعه را سست کند.
 
تعالیم اسلامی، با درک عمیق از این خطر، هشدارهای جدی و روشنی در مورد کنترل زبان و پرهیز از سخنان بی‌اساس ارائه کرده‌اند.
 
احادیث و روایات متعددی از معصومین (ع) بر این حقیقت تأکید دارند که نه تنها شایعه عملی ناپسند است، بلکه عواقب دنیوی و اخروی سنگینی نیز در پی دارد.
 
ح. کنترل زبان: سنگر مستحکم ایمان در برابر نفوذ دشمن
در جنگ، زبان می‌تواند سلاحی ویرانگر یا سپری مستحکم باشد. اسلام بر کنترل دقیق زبان و پرهیز از سخنان بیهوده به عنوان مبنای ایمان و نخستین خط دفاعی در برابر شایعه‌پراکنی دشمن تأکید می‌کند:
 
کلام مؤمن: یا خیر یا سکوت: رسول اکرم (ص) فرموده‌اند: "هرکس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید سخن خیر بگوید یا سکوت نماید." (۱۰) این حدیث، ارتباط مستقیم بین ایمان واقعی و خویشتن‌داری در گفتار را نشان می‌دهد.
 
در میدان جنگ (چه نظامی و چه روانی)، کلام مؤمن باید یا سازنده، وحدت‌بخش و امیدآفرین باشد، یا اگر خیری در آن نیست، سکوت را ترجیح دهد. این اصل، اولین سد در برابر انتشار شایعات و اخبار بی‌اساس دشمن است.
 
گفتار مؤمن و منافق: آینه‌ای از باطن: امام علی (ع) نیز تفاوت میان مؤمن و منافق را در نحوه گفتارشان بیان می‌کنند: "هرگاه [مؤمن] سخن گوید یاد (خدا) مى‌کند و منافق هرگاه سخن گوید بیهوده‌گویى مى‌کند." (۱۱)
 
این سخن تأکید می‌کند که گفتار انسان، آینه‌ای از باطن اوست. مؤمن در کلامش خدا و حقیقت را در نظر دارد و به تقویت "قلب جنگ" می‌پردازد، اما منافق به بطالت و بیهودگی مشغول می‌شود که شایعه‌پراکنی و تفرقه‌افکنی یکی از مصادیق بارز آن است.
 
کیفر شایعه: بازدارندگی در جنگ روانی:
اسلام برای عمل شایعه‌پراکنی، کیفرهای سختی هم در دنیا و هم در آخرت قائل شده است. رسول اکرم (ص) فرموده‌اند: "کیفر شایعه دنیوی و اخروی است.
 
کیفر دنیوی، حد و لعن و مذمت و نکوهش است. و کیفر اخروی عذاب قبر در برزخ و دخول در آتش قیامت است." (۱۲)
 
این حدیث نشان می‌دهد که شایعه‌پراکنان، علاوه بر رویارویی با مذمت و نکوهش اجتماعی و شاید حتی مجازات‌های قانونی در این دنیا، باید منتظر عذاب الهی در برزخ و قیامت نیز باشند.
 
این هشدارها، شدت قبح این عمل را از دیدگاه شرع آشکار می‌سازد و اهمیت آن را در حفظ نظم جامعه اسلامی و سلامت معنوی افراد برجسته می‌کند؛ این کیفرها به عنوان یک عامل بازدارنده قوی در برابر جنگ روانی دشمن عمل می‌کنند.
 
ط. ضرورت تحقیق و عدم اعتماد به شایعات: سلاح بصیرت در برابر فریب
در شرایط بحرانی، به‌ویژه جنگ که شایعات به سرعت منتشر می‌شوند و دشمن به دنبال فریب افکار عمومی است، امام علی (ع) به مردم توصیه می‌کنند که هر سخنی را باور نکنند و بر اساس شنیده‌ها قضاوت نکنند. ایشان می‌فرمایند:
 
"ای مردم! آن کس که از برادر مؤمنش استقامت در دین و درستی در کردار را سراغ دارد، باید به سخنانی که این و آن در باره‌اش می‌گویند و شایعه‌پراکنی می‌کنند گوش فرا ندهد.
 
آگاه باشید گاهی تیرانداز تیرش به خطا می‌رود. سخن باطل فراوان بر زبان جاری می‌شود، زیرا خدا شنوا و گواه است.
 
و بدانید که بین حق و باطل چهار انگشت فاصله است، یعنی میان گوش و چشم چهار انگشت بسته فاصله است. پس آنچه را که خود دیده‌اید و تردیدی در آن ندارید، حق است و آن چه را که از این و آن شنیده‌اید ناحق به حساب آورید." (۱۳)
 
حسن ظن در برابر شایعه‌سازی دشمن: اگر فردی را به ایمان و درستی می‌شناسید، نباید اجازه دهید شایعات، ذهنیت شما را نسبت به او تغییر دهد. این توصیه به حسن ظن و عدم قضاوت بر اساس ظواهر و شنیده‌هاست، زیرا دشمن تلاش می‌کند با شایعات، شخصیت‌های مورد اعتماد را تخریب کند.
 
خطاپذیری اطلاعات غیرمستقیم: هوشیاری در برابر فریب: "گاهی تیرانداز تیرش به خطا می‌رود." این تمثیل نشان می‌دهد که حتی حرف‌های افراد به ظاهر موثق نیز ممکن است خطا باشد یا از روی سوءتفاهم گفته شده باشد.
 
امام تأکید می‌کند که "سخن باطل فراوان بر زبان جاری می‌شود." این واقعیت، لزوم هوشیاری و عدم اعتماد به هر کلامی را دوچندان می‌کند؛ زیرا دشمن همواره در حال پمپاژ اطلاعات نادرست است.
 
دیدن با چشم بصیرت، نه شنیدن با گوش بی‌تأمل: و اینکه "بین حق و باطل چهار انگشت فاصله است، یعنی میان گوش و چشم چهار انگشت بسته فاصله است.
 
پس آنچه را که خود دیده‌اید و تردیدی در آن ندارید، حق است و آن چه را که از این و آن شنیده‌اید ناحق به حساب آورید." این تمثیل فوق‌العاده، بر اهمیت مشاهده مستقیم و یقین‌آور (بصیرت) در برابر شنیده‌ها و شایعات تأکید دارد.
 
چیزی که با چشم بصیرت دیده می‌شود و یقین حاصل می‌شود، حق است؛ اما آنچه صرفاً شنیده شده، می‌تواند باطل باشد.
 
این نکته برای زمان جنگ و بحران حیاتی است، زیرا دشمنان غالباً از طریق شایعه‌پراکنی به دنبال ایجاد تفرقه و تضعیف روحیه در جبهه مقابل هستند.
 
با توجه به این احادیث، می‌توان نتیجه گرفت که اسلام بر لزوم کنترل شدید زبان، پرهیز از بیهوده‌گویی و شایعه‌پراکنی، و ضرورت تحقیق و عدم اعتماد به شنیده‌ها تأکید فراوان دارد.
 
این اصول، به ویژه در شرایط بحرانی و جنگی، برای حفظ وحدت، روحیه و پایداری جامعه (قلب جنگ) از اهمیت حیاتی برخوردارند.
 
ی. نحوه برخورد با گروه‌های خراب‌کار: ریشه‌کن کردن تهدیدات داخلی
در شرایط جنگی، خواه نبرد نظامی باشد یا رویارویی در جنگ روانی، گروه‌های خراب‌کار و توطئه‌گر از درون جامعه، به "قلب جنگ" یعنی ایمان و بصیرت مردم ضربه می‌زنند.
 
قرآن کریم، در برخورد با این گروه‌ها، رویکردی قاطع و روشن را ترسیم می‌کند که هم شامل مقابله اجتماعی و هم برخوردهای سخت‌تر نظامی می‌شود.
 
این دستورالعمل‌ها نه تنها برای مدینه پیامبر، بلکه به عنوان یک سنت الهی برای همه زمان‌ها و مکان‌ها مطرح شده‌اند:
 
رویارویی قاطع با اخلالگران: دفاع از امنیت جامعه و ایمان مردم
قرآن به صراحت بیان می‌کند که اگر گروه‌هایی همچون منافقان، بیماردلان (ضعیف‌الایمان) و شایعه‌پراکنان به اعمال زشت و توطئه‌گرانه خود ادامه دهند، دستور حمله عمومی و یورش به آن‌ها صادر خواهد شد.
 
هدف از این حمله همگانی توسط مؤمنان، ریشه‌کن کردن این افراد از جامعه و جلوگیری از ادامه حضورشان در شهر است. این اقدام، برای دفاع از امنیت جامعه و حفظ ایمان و بصیرت مردم ضروری است.
 
پس از طرد شدن از شهر و سلب حمایت حکومت اسلامی، این گروه‌ها در هیچ مکانی در امان نخواهند بود. قرآن می‌فرماید: "مَلْعُونِینَ أَیْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلًا" (یعنی هر کجا یافته شوند، دستگیر شده و به قتل خواهند رسید) (۱۴).
 
واژه "ثقفوا" از ریشه "ثقف و ثقافت" به معنای دست یافتن بر چیزی با دقت و مهارت است. این انتخاب واژه، تأکید می‌کند که پس از سلب مصونیت، این توطئه‌گران بیمار دل و شایعه‌سازان مخرب، به دقت جستجو شده و به دست عدالت سپرده خواهند شد.
 
 فرقی نمی‌کند که پس از حکم تبعید عمومی، در داخل شهر بمانند یا به بیرون فرار کنند؛ در هر صورت، از دست مسلمانان شجاع و فداکار در امان نخواهند بود و سرنوشت محتوم آن‌ها از بین رفتن است.
 
این رویکرد قاطع، نشان‌دهنده اهمیت صیانت از "قلب جنگ" و حذف عوامل تضعیف‌کننده داخلی برای حفظ پایداری جامعه است.
 
ک. یک سنت الهی تغییرناپذیر: قاطعیت همیشگی در برابر دشمنان داخلی
این نوع برخورد قاطع با اخلالگران، دستورالعملی جدید یا صرفاً مختص زمان پیامبر نیست، بلکه یک سنت الهی و همیشگی است که در اقوام پیشین نیز جریان داشته است. این نشان‌دهنده اهمیت حیاتی حفظ "قلب جنگ" جامعه در تمام اعصار است.
 
قرآن می‌فرماید: "سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ" (این سنت خداست در میان کسانی که پیش از این بودند) (۱۵).
 
این بدان معناست که هرگاه گروه‌های خراب‌کار و بی‌شرم، توطئه و اخلال را از حد بگذرانند و به پایداری ایمان و بصیرت جامعه ضربه بزنند، فرمان حمله عمومی به آن‌ها صادر می‌شود.
 
اهمیت این موضوع در آن است که این حکم، هرگز دگرگون نخواهد شد، زیرا "وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا" (و هرگز برای سنت خداوند تغییری نخواهی یافت) (۱۶).
 
این تعبیر، جدیت و قاطعیت تهدید الهی را نشان می‌دهد. گروه‌های توطئه‌گر باید بدانند که این یک حکم کاملاً قطعی و ریشه‌دار است که تغییر و تبدیلی در آن راه ندارد؛ یا باید به اعمال ننگین خود پایان دهند، یا در انتظار چنین سرنوشت دردناکی باشند (۱۷).
 
این سنت الهی، تضمینی برای صیانت از "قلب جنگ" جامعه و ناکام گذاشتن توطئه‌های دشمنان داخلی است.
 
ل. خدعه و فریب دشمن: کوچک نشان دادن دستاوردهای ملی در جنگ روانی
در هر جنگ و تقابلی، چه نظامی و چه فرهنگی و سیاسی، دشمن تنها به ابزارهای سخت‌افزاری متکی نیست، بلکه از خدعه و فریب نیز بهره می‌برد.
 
یکی از مهم‌ترین ترفندهای دشمن، به‌ویژه در دوران جنگ یا فشارهای بین‌المللی، کوچک نشان دادن و تحقیر دستاوردهای ملت است (۱۸).
 
این رویکرد، نه تنها شامل دستاوردهای مادی و اقتصادی می‌شود، بلکه به ارزش‌ها، باورها و سیستم‌های سیاسی یک ملت نیز تسری پیدا می‌کند و مستقیماً "قلب جنگ" یعنی اعتماد به نفس ملی و بصیرت جامعه را نشانه می‌رود.
 
ترفندهای دشمن در تحقیر دستاوردها: "توی سر جنس زدن" در عرصه ملی
دشمنان بین‌المللی، از ابتدای انقلاب ایران، از ترفندی خاص برای مقابله با ملت ایران استفاده کرده‌اند. آن‌ها صریحاً دشمنی خود را اعلام نمی‌کنند، بلکه ریاکارانه عمل می‌کنند.
 
هدف اصلی آن‌ها این است که متاع ارزشمند و دستاوردهای بزرگ ملت ایران را کوچک و تحقیر کنند. این تاکتیک، مشابه ضرب‌المثل رایج در میان کاسبان است که برای کم کردن ارزش یک کالا، "توی سر جنس می‌زنند" و آن را بی‌ارزش جلوه می‌دهند.
 
ملت ایران، دستاوردهای بی‌نظیری داشته است؛ از جمله ارائه تجربه‌ای نوین در دنیا که شامل مردم‌سالاری برخاسته از دین و معنویت است.
 
این دستاورد، یعنی تلفیق دموکراسی با ارزش‌های دینی و معنوی، یک الگوی جدید محسوب می‌شود. با این حال، دشمن در تبلیغات خود دائماً تلاش می‌کند تا این موفقیت بزرگ را بی‌اهمیت جلوه دهد و آن را تحقیر کند.
 
هدف از این کار، کاهش اعتمادبه‌نفس ملی، ایجاد یأس و ناامیدی در مردم و تضعیف روحیه مقاومت است؛ یعنی دقیقاً آسیب رساندن به "قلب جنگ" ملت.
 
گوهر بصیرت: تمثیل امام صادق (ع) برای درک ارزش خودی
در این زمینه، بصیرت و خودباوری ملی از اهمیت حیاتی برخوردار است. امام صادق (ع) در توصیه‌ای حکیمانه به شاگرد خود هشام، مثالی می‌زنند که عمق این موضوع را روشن می‌کند و نقش بصیرت را در مواجهه با خدعه دشمن برجسته می‌سازد:
 
"یَا هِشَامُ لَوْ کَانَ فِی یَدِکَ جَوْزَةٌ وَ قَالَ النَّاسُ فِی یَدِکَ لُؤْلُؤَةٌ مَا کَانَ یَنْفَعُکَ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهَا جَوْزَةٌ وَ لَوْ کَانَ فِی یَدِکَ لُؤْلُؤَةٌ وَ قَالَ النَّاسُ إِنَّهَا جَوْزَةٌ مَا ضَرَّکَ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهَا لُؤْلُؤَةٌ..." (۱۹)
 
ترجمه: "هشام! اگر گردویی داشته باشی و همه بگویند مروارید است، به تو سودی نمی‌رساند، زیرا خودت می‌دانی که گردو است. و اگر مرواریدی در دستت باشد و مردم بگویند گردو است، به تو ضرر نمی‌رساند، زیرا خودت می‌دانی که مروارید است."
 
این سخن ارزشمند امام صادق (ع) به ما می‌آموزد که ارزش واقعی یک چیز، نه به تبلیغات دیگران، بلکه به حقیقت وجودی آن و درک ما از آن حقیقت است.
 
وقتی ملتی به ارزشمندی و اهمیت دستاوردهای خود آگاه باشد و آن را درک کند، سخنان تحقیرآمیز دشمنان هیچ تأثیری بر اراده و ایستادگی او نخواهد داشت.
 
ملت ایران، با آگاهی و فهم عمیق از گوهرهای ارزشمندی که به دست آورده، در برابر این فریب‌کاری‌ها ایستادگی کرده و به مسیر خود ادامه می‌دهد. این بصیرت، سد محکمی در برابر خدعه دشمنان است و "قلب جنگ" را از تخریب مصون می‌دارد.
 
مسئولیت مسلمانان در برابر شایعه‌پراکنی: حفظ قلب جنگ
در شرایط جنگی و بحران، شایعه‌پراکنی ابزاری مخرب در دست دشمن است که می‌تواند روحیه جبهه خودی را تضعیف کرده و انسجام جامعه را از بین ببرد. دشمن به‌خوبی می‌داند که "قلب جنگ" – همان پایداری ایمان و بصیرت – را چگونه نشانه رود.
 
از این رو، اسلام وظایف مشخصی را برای مسلمانان در مواجهه با شایعات تعیین کرده است. این وظایف نه تنها شامل پرهیز از انتشار شایعه می‌شود، بلکه به نحوه شنیدن، تحلیل و برخورد با آن‌ها نیز می‌پردازد تا بصیرت فردی و جمعی حفظ شود.
 
۱. اهمیت کنترل گوش و مسئولیت شنونده: اولین خط دفاعی ایمان
در وهله اول، اسلام بر این نکته تأکید می‌کند که انسان باایمان مجاز نیست به هر سخنی گوش فرا دهد. گوش دادن به شایعات و سخنان بی‌اساس، خود می‌تواند فرد را در گناه شریک کند و خط دفاعی ایمان را بشکند.
 
امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرمایند: "سامع القول شریک القائل" (شنونده سخن، شریک گوینده است از حیث کیفر یا پاداش) (۲۰).
 
 این حدیث نشان می‌دهد که مسئولیت شنونده به اندازه گوینده مهم است؛ زیرا بدون شنونده، شایعه هرگز گسترش نمی‌یابد و "قلب جنگ" ایمن می‌ماند.
 
امام جواد (ع) نیز با بیانی عمیق‌تر فرموده‌اند: "من أصغی إلی ناطق فقد عبده" (کسی که گوش جان به کلام گوینده‌ای می‌سپارد، چنان است که او را می‌پرستد) (۲۱).
 
این حدیث، ابعاد معنوی گوش دادن را برجسته می‌کند. اگر گوینده در مسیر خیر یا شر حرکت کند، شنونده با او همراه می‌شود و از جنبه‌ای او را پیروی کرده است.
 
بنابراین، در دوران جنگ، گوش دادن به سخنان تفرقه‌افکن و ناامیدکننده دشمن، نوعی پیروی از او محسوب می‌شود که مستقیماً بصیرت و پایداری را هدف قرار می‌دهد.
 
۲. پرده‌پوشی و خیرخواهی برای مؤمنان: تقویت پیوندهای جامعه
علاوه بر کنترل گوش، مسلمان وظیفه دارد درباره برادر مؤمن خود پرده‌پوشی کند تا شیرازه وحدت و اعتماد در جامعه از هم نپاشد.
 
شایعه‌پراکنی غالباً با برملا کردن عیوب یا اتهامات ناروا علیه دیگران همراه است. پیامبر اکرم (ص) فرموده‌اند: "لا یستر عبده مؤمن عورة عبد مؤمن الا ستره الله عورته یوم القیامة" (هیچ مؤمنی زشتی‌های بنده مؤمن دیگر را نمی‌پوشاند مگر آنکه خدا در قیامت زشتی‌های او را می‌پوشاند) (۲۲).
 
این حدیث، مشوق پرده‌پوشی و عدم رسوا کردن دیگران است که خود مانعی در برابر انتشار شایعات مخرب و حفظ "قلب جنگ" است.
 
همچنین، پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "لا یؤمن العبد حتی یحب لاخیه ما یحب لنفسه من الخیر" (انسان، مؤمن محسوب نمی‌شود مگر آنکه دوست بدارد برای دیگران آنچه را که برای خود دوست می‌دارد) (۲۳).
 
این اصل کلی خیرخواهی، شامل پرهیز از انتشار هر گونه سخنی است که به مؤمنان آسیب برساند و خلاف خیرخواهی برای آنان باشد.
 
در شرایط جنگی، این خیرخواهی باید شامل حفظ آبرو، امنیت روانی و اعتماد متقابل در جبهه خودی شود تا دشمن نتواند با ایجاد تفرقه، از ما سوءاستفاده کند.
 
۳. مسئولیت در برابر اتهامات و گناهان: سنگری در برابر تخریب
در مواجهه با اتهامات، به‌ویژه در مواردی که پای روابط نامشروع جنسی در میان باشد، شنونده شایعه باید از گوینده‌ای که عامل نشر اکاذیب است، چهار شاهد عادل بخواهد.
 
در غیر این صورت، نباید به حرف او توجه کند. یا اینکه گوینده را به محکمه یا افرادی که مسئول پیگیری مسئله هستند، معرفی کند تا آن‌ها قضیه را بررسی کنند. این دستورالعمل فقهی و اخلاقی، راه را بر اتهام‌زنی بی‌اساس می‌بندد و ضرورت ارائه دلیل و شاهد معتبر را برای هر ادعایی تأکید می‌کند، تا دشمن نتواند با اتهامات واهی، روحیه رزمندگان و مردم را تخریب کند.
 
وظیفه اصلی این است که نه تنها شایعه، بلکه حتی گناه واقعی نیز نباید منتشر شود. امام هشتم (ع) فرمودند: "المذیع بالسیئة مخذول والمستتر بالسیئة مغفور" (کسی که گناه را نشر می‌دهد مطرود است و کسی که در استتار و فراموش شدن آن می‌کوشد مشمول آمرزش الهی است) (۲۴).
 
این حدیث به وضوح بیان می‌کند که حتی اگر گناهی رخ داده باشد، انتشار آن عملی ناپسند است که فرد را از رحمت الهی دور می‌کند؛ در حالی که تلاش برای پوشاندن و فراموش شدن گناهان (البته به شرط عدم ضرر به جامعه)، موجب آمرزش و قرب الهی می‌شود.
 
این اصل به خصوص در جنگ، به حفظ آبروی رزمندگان و جلوگیری از تضعیف روحیه عمومی کمک می‌کند و از دشمن در رسیدن به اهدافش جلوگیری می‌کند.
 
فلسفه مقاومت: چرا شایعه‌پراکنی "قلب جنگ" را می‌شکند؟
فلسفه تحریم شدید شایعه‌پراکنی در اسلام، نه یک حکم صرفاً اخلاقی، بلکه راهبردی عمیق برای حفظ پایداری درونی جامعه در برابر هر نوع تهدید است. این احکام بر این حقیقت استوارند که شایعه می‌تواند "قلب جنگ" (ایمان و بصیرت) را نشانه رود:
 
الف. جلوگیری از گسترش بی‌اخلاقی و حفظ استحکام روحی:
پیامبر اکرم (ص) تلاش فراوانی داشتند تا گناهانی که به صورت پنهانی انجام می‌شوند، به شایع شدن و بدنامی جامعه منجر نشوند. ایشان می‌فرمودند: "من أذعی فاحشة کان کمبتدئها" (کسی که عمل ناروای انجام یافته را فاش می‌کند چنان است که خود آن را انجام داده است) (۲۵).
 
این فرمایش عمیق نشان می‌دهد که فاش کردن یک گناه پنهانی، وزن و اهمیت مشابهی با انجام خود آن گناه دارد. فلسفه پشت این حکم چندوجهی است:
 
حفظ آبروی فردی: اسلام برای کرامت و آبروی افراد ارزش بی‌نهایت قائل است. فاش کردن گناهان پنهانی، فرد را از آبرو می‌اندازد، اغلب بدون روند قانونی و اثبات، و به طرد اجتماعی و آسیب‌رسانی منجر می‌شود. این امر، دشمن را در تضعیف روحیه فردی و جمعی یاری می‌کند.
 
 
جلوگیری از عادی‌سازی گناه: وقتی گناهان پنهانی از طریق شایعات علنی می‌شوند، می‌توانند عادی‌سازی شده یا حتی جذاب به نظر برسند. این می‌تواند جامعه را نسبت به جدیت این اعمال بی‌حس کرده و دیگران را به ارتکاب آن‌ها تشویق کند، که به کاهش استانداردهای اخلاقی و فرسایش مقاومت درونی منجر می‌شود.
 
تشویق به توبه: اگر گناهی پنهان بماند، شانس بیشتری برای فرد وجود دارد که بدون شرمساری عمومی توبه کند و از خداوند طلب بخشش نماید. انتشار شایعه این فرصت را از بین می‌برد و ممکن است فرد را به دلیل ناامیدی یا محکومیت عمومی، بیشتر به سمت گناه سوق دهد؛ اتفاقی که بصیرت و بازگشت افراد به جبهه حق را تضعیف می‌کند.
 
ب. اعتماد بر بصیرت، نه سوءظن: مقابله با جنگ روانی دشمن:
تأکید بر عدم باور آسان به شایعات، با آموزه‌های ائمه معصومین (ع) نیز تقویت می‌شود. مردی نزد امام موسی کاظم (ع) (امام هفتم) آمد و گفت که افراد مورد وثوقی، چیزی را به شخصی (که به ایمان و پایبندی دینی معروف است) نسبت می‌دهند، اما آن شخص به شدت آن را انکار می‌کند و او در شک است.
 
امام کاظم (ع) پاسخ مستقیم و عمیقی دادند: "کذب سمعک و بصرک عن أخیک" (در این هنگام، گوش و چشم خود را درباره برادرت تکذیب کن) (۲۶).
 
این دستورالعمل، موضع فلسفی مهمی را در خود جای داده است و به عنوان یک سلاح بصیرتی در برابر فریب دشمن عمل می‌کند:
 
اولویت‌بخشی به اعتماد و برادری: در جامعه‌ای که بر ایمان بنا شده، اعتماد و برادری از اهمیت بالایی برخوردارند. باور خودکار شایعات منفی، حتی از منابع به ظاهر موثق، این اعتماد را از بین می‌برد و وحدت جبهه داخلی را هدف قرار می‌دهد. آموزه امام به حفظ اصل برائت (فرض بی‌گناهی) و اولویت‌بخشی به پیوند ایمانی بر اطلاعات تأییدنشده تشویق می‌کند.
 
پذیرش خطاپذیری ادراک: "تکذیب گوش و چشم" به معنای انکار واقعیت نیست، بلکه به معنای زیر سؤال بردن قطعیت مطلق چیزی است که شنیده یا حتی به تنهایی دیده می‌شود.
 
 این جمله اذعان می‌کند که ادراکات می‌توانند تحت تأثیر قرار گیرند، ناقص باشند، یا به اشتباه تفسیر شوند، به‌ویژه وقتی از طریق روایت دیگران فیلتر شوند؛ امری که دشمن در جنگ شناختی از آن سوءاستفاده می‌کند.
 
جلوگیری از اتهامات ناروا و حفظ روحیه: این دستور، سد محکمی در برابر اتهامات دروغین و تخریب شخصیت است که دشمن برای تضعیف روحیه و ایجاد شکاف در صفوف از آن بهره می‌برد.
 
این امر بار اثبات را به طور کامل بر عهده اتهام‌زننده می‌گذارد و به احتیاط در پذیرش اطلاعاتی که می‌تواند به آبروی دیگری لطمه بزند، تشویق می‌کند.
 
این حکم اسلامی بیانگر این است که مگر در صورت وجود شواهد قطعی، مستقیم و مورد تأیید شرع، باید کرامت یک فرد باایمان حفظ شود تا "قلب جنگ" آسیب نبیند.
 
در نهایت، فلسفه تحریم شایعه‌پراکنی و تشویق به پوشاندن گناهان پنهانی، ریشه در ساختن جامعه‌ای پرهیزگار، دلسوز و باثبات دارد که در آن کرامت انسان حفظ می‌شود، توبه تشویق می‌گردد، و اعتماد بر سوءظن بی‌اساس پیشی می‌گیرد؛ همه اینها برای تقویت پایداری ایمان و بصیرت در رویارویی با دشمن ضروری است.
 
د. مجازات سنگین: دفاع از "قلب جنگ" در برابر تخریب
در بستر جنگ واقعی و روانی، شایعه‌پراکنی نه تنها یک خطای اخلاقی، بلکه حمله‌ای مستقیم به "قلب جنگ" یعنی ایمان و بصیرت جامعه است.
 
اسلام برای مقابله با این تهدید، مجازات‌های سنگینی در نظر گرفته که بر اهمیت حیاتی حفظ آبروی فردی و ثبات اجتماعی در جامعه اسلامی تأکید دارد:
 
کیفرهای دنیوی و اخروی:
مجازات شایعه‌پراکنی دو جنبه دارد: هم در این دنیا و هم در آخرت پیامدهایی برای فرد به دنبال دارد. کیفرهای دنیوی شامل حد (مجازات‌های شرعی)، لعن، مذمت و نکوهش است که به منظور ایجاد بازدارندگی و حفاظت از سلامت جامعه در شرایط جنگی اعمال می‌شود. در آخرت نیز، این عمل به عذاب قبر در برزخ و ورود به آتش جهنم در روز قیامت منجر می‌شود.
 
حد قذف (افترا) برای اتهام فحشا: حفظ پاکدامنی جبهه داخلی:
اگر شایعه شامل اتهام زنا یا عمل ناشایست (فحشا) باشد، مجازات شرعی آن (حد) همانند حد قذف (افترا) است که ۸۰ ضربه شلاق است. علاوه بر این، شهادت شایعه‌پراکن دیگر هرگز پذیرفته نمی‌شود. قرآن کریم به صراحت در این باره می‌فرماید:
 
"و کسانی که زنان پاکدامن را متهم می‌کنند، سپس چهار شاهد (بر درستی ادعای خود) نمی‌آورند، هشتاد تازیانه به آن‌ها بزنید و هرگز شهادتشان را نپذیرید." (۲۷)
 
این آیه، جدیت اتهامات دروغین علیه افراد پاکدامن را نشان می‌دهد و بار اثبات بسیار سنگینی (چهار شاهد عینی بر خود عمل) را بر عهده اتهام‌زننده می‌گذارد.
 
 در صورت عدم توانایی در اثبات، مجازات‌های سختی اعمال می‌کند تا راه بر حملات سازمان‌یافته دشمن برای لکه‌دار کردن آبروی جبهه داخلی و تضعیف روحیه مؤمنان بسته شود.
 
نمونه تاریخی: ماجرای شایعه درباره عایشه (س) و استحکام رهبری:
یک رویداد تاریخی مهم که اجرای این مجازات‌ها و اهمیت آن در حفظ اقتدار رهبری و انسجام جامعه را نشان می‌دهد، ماجرای شایعه‌پراکنی درباره عایشه (س)، همسر پیامبر اکرم (ص) است. هنگامی که آیات مربوط به شایعه و احکام کیفری آن نازل شد، پیامبر (ص) عاملان این شایعه را فراخواند.
 
این افراد عبارت بودند از:
۱. حسان بن ثابت: یکی از شاعران مشهور پیامبر (ص).
۲. حمنه دختر جحش: خواهر زینب، یکی دیگر از همسران پیامبر (ص).
۳. عبدالله بن ابی سلول: یکی از منافقان بدنام مدینه و عامل اصلی تحریک.
۴. مسطح بن اثاثه: یکی از مهاجران و رزمندگان جنگ بدر که پسرخاله ابوبکر نیز بود.
 
این افراد ابزار دست منافق معروف، عبدالله بن ابی سلول شده بودند. پیامبر (ص) آن‌ها را احضار کرد و حد شایعه را بر آن‌ها اجرا نمود. اما عبدالله بن ابی سلول دو بار حد خورد. این کار به دو دلیل بود:
 
۱.نقض حریم پیامبر (ص): اتهام‌زنی به همسر پیامبر (ص) مجازات مضاعف داشت و به معنای حمله به جایگاه رهبری جامعه در قلب مردم بود.
 
۲. تمایز بین سازنده و ناشر شایعه: عبدالله بن ابی سلول تنها ناشر نبود؛ او سازنده و تحریک‌کننده اصلی شایعه بود، در حالی که دیگران فقط در انتشار آن دست داشتند. این تمایز نشان می‌دهد که سردمداران جنگ روانی با شدت بیشتری مجازات می‌شوند.
 
این مورد تاریخی نشان می‌دهد که شایعه‌پراکنی هم حق‌الناس (حقوق مردم) است و هم حق‌الله (حقوق خداوند).
 
تفسیرهای علمای دین از کیفر الهی و حفاظت از جامعه:
دانشمندان اسلامی درباره پیامدهای الهی شایعه‌پراکنی نیز توضیح داده‌اند. سیوطی در تفسیر جلالین اشاره می‌کند که "عذاب الیم" مذکور در قرآن، در دنیا شامل حد قذف (شلاق) و در آخرت شامل ورود به جهنم می‌شود. این امر به دلیل آن است که این مسئله از جمله حقوق الهی است که آتش دوزخ را در پی دارد (۲۸).
 
فخر رازی نیز کیفر دنیوی را اجرای حد و همچنین لعن، نفرین، مذمت و نکوهش می‌داند. او کیفر اخروی را عذاب قبر و عذاب در روز قیامت برمی‌شمارد (۲۹). این تفسیرها، ابعاد بازدارندگی و مجازات سختگیرانه شایعه‌پراکنی را تأکید می‌کنند که برای حفاظت از "قلب جنگ" جامعه ضروری است.
 
ه. مجازات سنگین: دفاع از "قلب جنگ" در برابر تخریب
تبلیغ بی‌اخلاقی و تضعیف روحیه در جبهه جنگ روانی
جدای از اتهامات مستقیم فحشا، ترویج یا علنی کردن اعمال غیراخلاقی نیز مجازات دارد. سیوطی در تفسیر "الدرالمنثور" نقل می‌کند: "کسی که از عمل فحشا در جامعه تبلیغ می‌کند، باید کیفر شود، اگرچه سخن او صادق باشد."
 
 این بدان معناست که نفس تبلیغ بی‌اخلاقی، حتی اگر راست باشد، نکوهیده است، زیرا به گسترش فساد در جامعه کمک می‌کند. در شرایط جنگ، ترویج بی‌اخلاقی، حتی اگر واقعی باشد، به طور مستقیم "قلب جنگ" یعنی اخلاق و روحیه جامعه را هدف قرار داده و آن را فرسوده می‌سازد.
 
مجازات شایعات غیرفحشا: حصار کشیدن دور وحدت ملی
در مورد شایعاتی که شامل اتهام فحشا نیستند، شایعه‌پراکن همچنان از مصادیق "ملعونین" مذکور در آیه ۶۱ سوره احزاب است.
 
از این رو، او لعن و نفرین می‌شود، گواهی و شهادتش نامعتبر می‌گردد و ممکن است مشمول تعزیر (مجازات‌های تعیین‌شده توسط حاکم شرع) شود. این احکام برای حصار کشیدن دور وحدت ملی و حفظ همبستگی جامعه در برابر ترفندهای دشمن است که از طریق شایعات به تفرقه دامن می‌زند.
 
و. مجازات آزار مردم: دفاع از انسجام و روحیه در بستر جنگ نظامی
در شرایط جنگ نظامی، روحیه و همبستگی ملی از اهمیتی حیاتی برخوردار است. آزار مردم، شایعه‌پراکنی و تضعیف روحیه جمعی، دقیقاً همان چیزی است که دشمن در پی آن است تا "قلب جنگ" را متلاشی کند. اسلام با درک عمیق این واقعیت، برای آزاررسانی و شایعه‌پراکنی مجازات‌های سختی را تعیین کرده و فلسفه این احکام را بر پایه حفظ سلامت جامعه و کرامت انسان بنا نهاده است.
 
کیفر مردم‌آزاری: اعلام جنگ با خداوند برای حفاظت از جبهه داخلی:
در اسلام، آزار رساندن به مؤمنان عملی بسیار سنگین تلقی می‌شود. امام صادق (ع) در حدیثی تکان‌دهنده می‌فرمایند: "باید آماده جنگ با خدا باشد کسی که بنده باایمان مرا بیازارد و از غضب من در امان است کسی که به اکرام و احترام بنده مؤمن من اقدام می‌کند." (۳۰)
 
 این بیان صریح نشان می‌دهد که آزار یک مؤمن، به منزله اعلان جنگ با خداوند است. در شرایط جنگی، که دشمن به دنبال ایجاد تفرقه و نارضایتی است، آزار و اذیت مردم (خواه با عمل یا با زبان) می‌تواند به طور مستقیم به جبهه خودی آسیب رسانده و صفوف را از هم بپاشد.
 
هر نوع اذیت و آزار، از جمله شایعه‌پراکنی، موجب از بین رفتن اعتماد متقابل شده و به انسجام لازم برای مقابله با دشمن لطمه می‌زند.
 
سخنان آزاردهنده و مجازات آن: مقابله با تخریب‌های کلامی دشمن:
شیخ طوسی در کتاب "النهایة" در بحث حدود، به صراحت بیان می‌کند: "هر سخنی که مایه آزار مسلمانان شود، واجب است گوینده‌اش تعزیر شود... و همچنین کسی که از مسلمانان عیب‌جویی به عمل آورد و یا از آنان غیبت نماید و بر این مسأله بینه‌ای گواهی دهد، باید تأدیب شود." (۳۱)
 
این حکم فقهی نشان می‌دهد که صرف گفتار آزاردهنده، حتی اگر شامل اتهام نباشد، مستحق مجازات است. در فضای جنگ، که اعصاب جامعه ملتهب است، سخنان تحقیرآمیز، عیب‌جویی و غیبت می‌تواند به سرعت تبدیل به شعله‌ای از تفرقه و درگیری داخلی شود که قوای کشور را تحلیل می‌برد و دقیقا در راستای اهداف دشمن در جنگ روانی است.
 
او در ادامه می‌افزاید: "کسانی که به ناحق گواهی دهند (شاهد دروغ باشند) باید تأدیب شوند و در میان قبیله خود باید گردانده شوند و نیز باید در صورتی که گواهی آنان مایه تلف شدن مالی شود، غرامت پرداخت کنند." (۳۲)
این مطلب به شایعه‌پراکنی نیز تسری می‌یابد؛ چرا که برخی شایعه‌پراکنان، هم آزاردهنده مؤمن‌اند، هم عملشان نوعی شهادت ناحق محسوب می‌شود.
 
بنابراین، چنین افرادی مستحق کیفرهای چندگانه هستند. در جنگ، شهادت دروغ یا شایعات بی‌اساس می‌تواند به اعدام افراد بی‌گناه، از دست رفتن منابع حیاتی و فروپاشی اعتماد به فرماندهان و نهادهای نظامی منجر شود.
 
علامه حلی نیز در "تبصره" می‌نویسد: "هر سخنی که مایه تضعیف شخصیت دیگران شود، تعزیر دارد." (۳۳) این اصل، دایره شایعات ممنوع را گسترش می‌دهد و شامل هر نوع گفتاری می‌شود که هدفش تحقیر یا کاستن از اعتبار افراد باشد، امری که در جنگ برای تخریب چهره‌های برجسته یا تضعیف روحیه سربازان به کار می‌رود.
 
ز. فلسفه شدت کیفر شایعه‌پراکنی در بستر جنگ: دفاع از قلب جامعه
شدت برخورد اسلام با شایعه‌پراکنی، به‌ویژه در زمان جنگ، ریشه در فلسفه‌ای عمیق دارد؛ فلسفه‌ای که هدف آن دفاع از "قلب جنگ" یعنی روحیه و انسجام جامعه در برابر حملات پنهان دشمن است.
 
الف) حفظ سلامت محیط اجتماعی و تقویت روحیه: سدسازی در برابر جنگ روانی
اسلام تأکید دارد که افراد در محیط اجتماعی، تنها باید سخنان خیر، پاکی‌ها، موفقیت‌ها و مظاهر تعالی را بشنوند و ببینند. در یک جنگ، حفظ روحیه سالم و مثبت جامعه و رزمندگان حیاتی است.
 
شایعات مخرب، با ترویج یأس، بدبینی و اطلاعات نادرست، دقیقاً نقطه مقابل این هدف قرار می‌گیرند و روحیه مقاومت را از بین می‌برند.
 
جامعه سالم، روحیه‌های سالم را پرورش می‌دهد و شایعات، آفت این سلامت‌اند و به عنوان بخشی از جنگ روانی دشمن عمل می‌کنند.
 
ب) حفظ قداست محیط اسلامی و محدود کردن باطل: خنثی‌سازی نفوذ دشمن
حفظ حرمت و قداست محیط اجتماع اسلامی، وظیفه همگان است. در راستای این هدف، باید سیطره باطل را در جامعه محدود و تضعیف کرد و در نهایت آن را از بین برد. شایعه‌پراکنی و رواج گناهان، مظهر باطل و اعمال ناشایسته است که باید به طرق مختلف متروک شود.
 
 حدیثی می‌فرماید: "الباطل یموت بترک ذکره" (با دم نزدن از اعمال ناباب، در برخی موارد، منکر و باطل از بین می‌رود).
 
در محیط جنگی، انتشار گناه و شایعه نه تنها ابهت عمل حرام را نقض می‌کند، بلکه باعث عادی‌سازی آن در میان مردم می‌شود. اگر مردم ببینند که حریم‌شکنان و ناقضان دستورات الهی مورد نکوهش قرار نمی‌گیرند، روحیه گرایش به گناه و قانون‌شکنی در آن‌ها تقویت می‌شود.
 
بنابراین، اجرای حد یا تعزیر، نشان می‌دهد که حریم‌شکنان مورد تنفر جامعه و مورد غضب الهی هستند، و این خود باعث بازدارندگی در برابر شیوع شایعات و حفظ اقتدار جبهه حق می‌شود.
 
نتیجه‌گیری:
در نبرد همه‌جانبه با دشمن، که ابعاد نظامی، روانی و فرهنگی را در بر می‌گیرد، آنچه پایداری یک ملت را تضمین می‌کند، فراتر از قدرت سخت‌افزاری است.
 
"قلب جنگ" در حقیقت، همان ایمان مستحکم و بصیرت نافذ است که جامعه را در برابر توطئه‌ها بیمه می‌کند.
 
از وفای به عهد با رهبری الهی که بیعت با خداست، تا مبارزه قاطع با شایعات و دروغ‌پردازی‌ها که آفت جان جامعه‌اند، و از حفظ کرامت و آبروی مؤمنان تا آگاهی از ترفندهای دشمن در تحقیر دستاوردها؛ همه و همه ارکان اصلی این پایداری را تشکیل می‌دهند.
 
این اصول، نه تنها به ما قدرت می‌دهند تا فریب دشمن را بشناسیم و بر آن فائق آییم، بلکه انسجام و وحدت داخلی را نیز تقویت می‌کنند.
 
با تکیه بر این آموزه‌ها و با اجرای قاطعانه احکام الهی در برابر مفسدان و شایعه‌پراکنان، می‌توانیم سپری از ایمان و بصیرت برای خود بسازیم که هیچ تیری از جانب دشمن یارای نفوذ در آن را نداشته باشد و در نهایت، به پیروزی حقیقی که ریشه در سلامت روحی و اخلاقی جامعه دارد، دست یابیم.
 
پی‌نوشت‌ها:
۱. آیه ۱۰ سوره فتح
۲. البرهان فی تفسیر القرآن.
۳. تفسیر مجمع البیان. تفسیر نور جلد ۹ - صفحه ۱۲۲
۴. سوره فتح، آیه ۱۰
۵. سوره انفال، آیه ۴۶
۶. از وسائل الشیعه (ج ۱۵، ص ۲۹)
۷. احزاب/سوره۳۳، آیه۶۰.
۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۶۱.
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۴۲۹.
۱۰. نهج الفصاحه، ح ۲۹۱
۱۱. تحف العقول، ص ۲۱۲
۱۲. بحارالانوار، ج ۷۸
۱۳. رجمه و شرح خطبه ۱۴۱ نهج البلاغه
۱۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۶۱.
۱۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۶۲.
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۴۳۲.
۱۷. همان
۱۸. بیانات در خطبه‌های نمازجمعه (۱۳۸۲/۱۱/۲۴)
۱۹. تحف العقول، النص، ص ۳۸۶؛ بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج۱، ص ۱۳۶.
۲۰.غرر الحکم  ج۱ ص۴۰۰
۲۱. بحارالانوار، ج ۲، ص ۹۴ و ج ۷۲، ص ۲۶۴
۲۲. تفسیر کبیر فخر رازی، ج ۲۳، ص ۱۸۳
۲۳. تفسیر کبیر فخر رازی، ج ۲۳، ص ۱۸۳
۲۴. اصول کافی، ج ۲، باب سترالذنوب
۲۵. اصول کافی، باب التعبیر، ر.ک: ابن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ذیل آیه ۱۹، سوره نور.
۲۶. ر.ک: ابن جمعه، نورالثقلین، ذیل آیه ۱۹، سوره نور.
۲۷. قرآن، سوره نور، آیه ۴
۲۸. ر.ک: سیوطی، تفسیرالجلالین، ذیل آیه.
۲۹. فخر رازی، تفسیر کبیر، ج ۲۳، ص ۱۸۳.
۳۰. ر.ک: حر عاملی، وسایل الشیعه، ج ۸، باب ۱۴۵ کتاب الحج. راوی می گوید: سمعت الصادق یقول: قال الله عزوجل لیاذن بحرب منی من اذی عبدی المؤمن ولیامن غضبی من اکرم عبدی المؤمن.
۳۱. ر.ک: شیخ طوسی، النهایة مبحث الحدود، نشر قدس محمدی قم، ص ۷۲۸-۷۲۹.
۳۲. ر.ک: شیخ طوسی، النهایة مبحث الحدود، نشر قدس محمدی قم، ص ۷۲۸-۷۲۹.
۳۳. ر.ک: الحسن الحلی، تبصرة المتعلمین، فی القذف، نشر طهران، ص ۱۸۷.
 
منابع:
https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=۲۰۸۸
جامع الحادیث: https://hadith.inoor.ir/fa/home
https://fa.wikishia.net/viewآیه ۱۰ سوره فتح
https://fa.wikifeqh.irحکم شایعه‌پراکنی (قرآن)
https://alvahy.com/فتح
 
سایت راسخون

 


نوشته شده در   چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۴  توسط   کاربر ۱   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode
 
بارگذاری ...