عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، گفت: منتقدین علوم انسانی اسلامی که متدین هم هستند دو آیه بیاورند که علوم انسانی اسلامی ممکن نیست و اسلام نباید وارد علم شود؛ چرا ما دائما بخواهیم از موضع دفاع وارد شویم.
به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین عبدالکریم بهجتپور؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۲۲ اسفندماه در هماندیشی علمی «علوم انسانی اسلامی؛ امکان و چگونگی» که از سوی این پژوهشگاه برگزار شد، گفت: اینکه موج جدیدی علیه اسلامیسازی به راه افتاده، خوب است زیرا مخالفان دلسوز و نه مسخرهکننده باید نظرات خود را مطرح کنند و این کار موجب جهتدارکردن تولید علوم انسانی خواهد شد.
وی افزود: بنده به دوستان منتقد عرض میکنم بحث ورود ما به علوم انسانی اسلامی به این دلیل است که علم پای خود را به دین باز کرده است زیرا علم میگوید آز و حرص و طمع، مبنای اقتصاد است ولی دین با این برداشت مشکل دارد.
وی افزود: در نظام اسلامی مسئله این است که علم وارد دین شده و نصوص صریح دینی را به چالش کشیده است؛ فرضیهای که میگوید همه مشکلات انسان در ضمیر ناخودآگاه و مسائل جنسی ریشه دارد، به جنگ دین رفته است نه برعکس. قرآن فرموده است برخی بنا بر این دارند که فقط ظاهر حیات دنیا را ببینند و از عوامل پشت پرده چشم پوشیدهاند و به تعبیر قرآن «ذلک مبلغهم من العلم» اینان علم اندکی دارند.
علم زیر چتر دین
بهجتپور با بیان اینکه اگر علم بگوید من وارد حیطه دین نمیشوم، ما سکوت میکنیم ولی وقتی وارد حیطه دین میشود و قصد دارد آن را به چالش بکشد ما چرا باید سکوت کنیم؟ گفت: بنده معتقدم این تعبیر که بگوییم دین یک هدف و علم یک هدف دیگر دارد غلط است زیرا دین گستردهتر از علوم ایفای نقش میکند و حتی دین چتری است که علم را ذیل خود دارد و ما برای هماهنگسازی علم با دین باید اسلامیسازی را مدنظر قرار دهیم وگرنه حوزه علم از دین به صورت کلی جدا خواهد شد.
صاحب تفسیر همگام با وحی بیان کرد: وقتی سخن از علم دینی میگوییم یعنی بشر وقتی مطالعاتی را شروع میکند کار مهم او این است که برای تبیین و تجویز و پیشبینی باید ابزار لازم را بسازد وقتی ما دین جامع اسلام را پذیرفتیم نباید مرزی در باب علم و روش علمی قائل شویم البته علم حوزه مشترک با دین دارد ولی اینکه بگوییم هر چیز خارج از دین، دانش و معرفت است ولی هر چه در دین است علم نیست از کجا چنین چیزی را میگویید؟
بهجتپور بیان کرد: بنده معتقدم دین در حوزه دانش هم ورود کرده است؛ در حوزه علوم انسانی، اصالتا و اساسی وارد شده و در حوزه علوم تجربی در غایات و مبانی و ... . منتقدین که متدین هم هستند دو آیه بیاورند که علوم انسانی اسلامی ممکن نیست و اسلام نباید وارد علم شود، چرا ما دائما بخواهیم از موضع دفاع وارد شویم.
وی با بیان اینکه ما قرآن را کتاب تشریع و عالم را کتاب تکوین میدانیم، اضافه کرد: قرآن مانند طبیعت است یعنی همین طور که همه سؤالات را به محضر طبیعت میبریم و از آن موشک و ماهواره و ... تولید میکنیم قرآن هم باید مورد استنطاق قرار گیرد؛ شما سؤال خود را به محضر قرآن ببرید و اگر جواب نگرفتید بعد منتقد باشید. مشکل منتقدین علوم انسانی تقدم فیزیک بر کلام خداوند است و این مشکل غرب است که با کتاب مقدس مشکل داشتند وگرنه ما مسلمین که چنین مشکلاتی نداریم.
کسانی مدعیاند که باید پاسخگو باشد
همچنین قاسم ترخان؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، گفت: متاسفانه این اواخر جریانی امکان علوم انسانی اسلامی را زیر سؤال میبرد و دلیل آنان هم این است که اگر ممکن بود چرا شما دانشی تولید نکردهاید؟ و از عدم تحقق این دانش نتیجه میگیرند که این کار ممکن نیست و معتقدند که هزینههای زیادی بیهوده صرف شده است.
وی افزود: برخی هم میگویند شما از ابتدا مسیر را اشتباه رفتهاید و البته کسانی که خودشان باید پاسخگو باشند در مقام مدعی و مطالبهگری هستند. ادبیات این گروه همان ادبیات ۳۰ سال قبل است مانند اینکه دین از علم جداست.
وی اضافه کرد: این افراد نباید منتظر باشند که در یک زمان ۴۰ ساله همه اهداف محقق شود و ما به غرب برسیم که ۴۰۰ سال در این زمینه تحقیق داشته است؛ معتقدم دو کار برای پیشاتولید علم لازم داریم؛ یکی نقد علوم متداول انسانی که ادبیات لازم برای این کار تولید شده است زیرا معتقدیم علوم انسانی رایج نقص معرفتی دارد.
ترخان بیان کرد: گام دوم مباحث پیرامونی است یعنی باید به یکسری مباحث بپردازیم که مقدمه تولید این علوم شود؛ مثلا آیا علم بی طرف است یا خیر یا اصلا ضرورت دارد وارد این کار شویم یا خیر و رابطه علم و دین و معنای علم دینی که این گام دوم هم بسیار جدی در طول این ۴۰ سال مورد توجه بوده است و ادبیات فربه داریم ولی مخالفان مراجعه نمیکنند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اضافه کرد: جای تاسف دارد که افراد بدون اینکه این آثار تولید شده و این سابقه را ببینند امکان علوم انسانی اسلامی را زیر سؤال میبرند؛ گام اصلی که این افراد آن را بهانه برای شکست طرح اسلامیسازی قرار میدهند بحث تولید است حال آن که در اقتصاد، روانشناسی و سیاست کارهای خوبی تولید شده است ولی ما با نقطه مطلوب فاصله داریم.
ترخان با بیان اینکه برخی میگویند شما نباید علوم را ایدئولوژیزده کنید، گفت: دوگانهانگاری درست کردهاند که معنای علوم انسانی اسلامی یعنی ایدئولوژیزه کردن علم و تحقیقات علمی؛ ما منتقد این برداشت هستیم و عرضمان این است که علوم انسانی رایج غربی بر اساس هرمنوتیک و پارادایمهای پسامدرن و مدرن و ... است.
علو انسانی غربی مبتنی بر ایدئولوژی است
وی افزود: اگر ما معتقد باشیم که بر جهان، سنن الهی حاکم و همه جهان یک شبکه است و جهان غیب، سیطره دارد آیا در نظریهپردازی میتوان علل غیب را نادیده گرفت؟ قطعا تبیین و تفسر دقیقی بدون توجه به معرفت وحیانی ممکن نیست. علوم انسانی تجربه را میپذیرد ولی افق دید انسان را توسعه میدهد که معرفت وحیانی و عالم غیب هم جزء سلسله علل حوادث و وقایع عالم هستند و کمک میکنند تا ما پیشبینی نسبت به آینده داشته باشیم.
ترخان در پایان بیان کرد: نکته دیگر اینکه مگر علوم انسانی سکولار رایج بی طرف است؟ نمونههای زیادی وجود دارد که نشان میدهد بی طرف نیستند از جمله پارادایمهایی که به نسبیت منجر شده است.