ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 28 ارديبهشت 1403
جمعه 28 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : جمعه 13 خرداد 1390     |     کد : 20507

قيام يحيي بن زيد ( ع )

نويسنده كتاب در دو بخش با عناوين قيام يحيي بن زيد ( ع ) و قيام خراسان به طرح مسائلي همچون مشخصات يحيي...

تاليف : سيدابوفاضل رضوي اردكاني
چاپ و شمارگان : اول / 89 – 3000 نسخه
ناشر : شركت چاپ و نشر بين‌الملل

نويسنده كتاب در دو بخش با عناوين قيام يحيي بن زيد ( ع ) و قيام خراسان به طرح مسائلي همچون مشخصات يحيي ، شخصيت يحيي ، عزيمت به سمت كربلا ،‌ ورود به مدائن ، حضور در ري و سرخس ،‌ دستگيري در بلخ ، آزادي از زندان ، نگين انگشتر ، اعلان قيام ، جنگ در ابرشهر ، نبرد خونين جوزجان ، سخنان يحيي در جبهه نبرد ، شهادت يحيي ، مزار يحيي ، انتقام الهي ، سقوط دولت بني‌مروان در خبر غيبي اميرالمومنين (‌ع ) ، خونخواهي شهداي عاشورا در كلام اميرالمومنين ( ع ) ، اوضاع اجتماعي كشور اسلامي پس از شهادت زيد ( ع ) ، ظهور ابومسلم خراساني ، نبرد سيه‌جامگان با لشكر عظيم مروان در عراق ، آغاز خلافت عباسيان و نخستين سخنراني سفاح ، حمام خون ، سوزاندن اجساد سران بني‌اميه ، استفاده ابزاري بني‌عباس از عترت پيامبر و مظلوميت آنان ، جنايات بي‌اميه در اشعار فضل بن عبدالرحمن هاشمي و همچنين سخنراني ابومسلم خراساني در مدينه مي‌پردازد .

يحيي بن زيد نخستين و ارزنده‌ترين فرزند زيد ( ع ) بود . مادر او ريطه دختر ابي هاشم بن عبدالله بن محمد بن حنفيه بود . يحيي در 107 ه . ق متولد شد و قيام و شهادت او در 125 ه . ق اتفاق افتاد . روي اين حساب ، مدت عمر او هيجده سال مي‌شود . بعضي سن او را بيست و هشت سال ذكر كرده‌اند . همسر او محبه دختر عمر بن علي بن الحسين ؛ دختر عموي او بود . از يحيي فرزندي باقي نماند و اين قول تقريبا بين مورخان و علماي انساب مورد اتفاق است ؛ بنابراين نسل زيد ( ع ) از ساير فرزندان او مي‌باشد . يحيي بن زيد جواني لايق و كم نظير بود . او بنا بر احساس مسئوليت و براي اداي وظيفه ، مبارزه با دشمنان دين را در پيش گرفت . يحيي به طرف دو نهر كربلا حركت مي‌كند و از خوف عمال حكومت به طور مخفيانه حركت مي‌كرد . از نظر نويسنده شايد علت حركت او به سمت كربلاء تجديد عهد با جدش امام حسين ( ع ) بوده است ؛ زيرا از زمان قيام توابين تا عصر عباسي ، قبر امام حسين ( ع ) ميعادگاه انقلابيون و مجاهدان راه حق بود . آنان از تربت شهداي كربلا براي خود توشه بر‌مي‌گرفتند و با سرور و سالار شهيدان عهد و پيمان مي‌بستند كه راه او را ادامه دهند .

يحيي در بلخ توسط يوسف بن عمر زنداني و پس از مدتي آزاد مي‌شود . ابوالفرج اصفهاني مي‌نويسد وقتي يحيي از زندان آزاد شد و كند و زنجير را از پايش برداشتند آهنگري زنجيرها را به مزايده گذاشت تا سرانجام آنها را به بيست هزار درهم فروخت و به خريداران پيشنهادكرد كه همگي در پرداخت پول شركت كنند تا موضوع براي عمال حكومت فاش نشود . آنها راضي شدند و او زنجير را تكه تكه كرد و شيعيان از آن بعنوان نگين انگشتر استفاده كردند و به آن تبرك مي‌جستند . يحيي آزاد مي‌شود . نهضت عاشورا و قيام زيد راه و تكليف را براي او و همفكرانش معلوم كرده بود و او خود را موظف مي‌ديد كه در اين راه گام بردارد . يحيي از بيهق كه آن روز آخرين خطه خراسان بود ، با هفتاد تن از ياران و شيعيان به سوي ابرشهر بازمي‌گردد و تعدادي مركب خريده و به ياران خود مي‌دهد .

قواي دشمن با تجيهيزات كامل در مقابل افراد محدود يحيي قرار مي‌گيرند . جنگ شديدي بين آنها و يحيي در مي‌گيرد قهرمان دلاور علوي با كمك ياران اندك خود ،‌چنان عرصه را بر دشمن تنگ كرد كه دشمن با تلفاتي سنگين عقب نشيني مي‌كند . يحيي و يارانش پس از مدتي وارد جوزجان مي‌شود . يحيي در گرماگرم نبرد ، با سخنان پرشور و حماسي خود ، مردم را به جهاد در راه خدا و مبارزه با ظلم و بيداگري تحريك مي‌كرد. يحيي با ياران اندك خود مردانه مي‌جنگد و پس از سه شبانه‌روز و مقاومت و كشتار كثيري از افراد دشمن در روز سوم نبرد با زخم‌هاي فراوان با اصابت تيري به پيشاني‌اش همانند پدرش به شهادت مي‌رسد . كسي كه اين تير را به پيشاني يحيي زد فردي از طايفه عنزه بود كه سلاح و زره او را هم به غنيمت برد . سر او از بدنش جدا شده و براي نصر بن يسار استاندار خراسان فرستاده مي‌شود و نصر نيز سر يحيي را به نزد وليد بن زيد ؛ خليفه اموي در شام فرستاد .

از ديدگاه ابوفاضل رضوي يحيي جواني دلير بود هميشه در صفوف مقدم جبهه ،‌ با دشمن رو به رو مي‌شد و از انبوه دشمنان و تنهايي خود ، ترس و وحشتي نداشت . شهادت يحيي عصر روز جمعه از سال 125 ه . ق اتفاق افتاد . عمال بني‌اميه جسد او را در دروازه جوزجان به دار آويختند . قيام يحيي امتداد همان خط سرخ عاشورا و كوفه بود و اين بار فرزند ديگري از امام حسين ( ع )‌ و جمعي از شيعيان مظلوم ، مردانه در مقابل حكومت جائر اموي و مرواني ايستادند ، جنگيدند و شربت شهادت را نوشيدند . رضوي تاكيد مي‌كند كه پس از شهادت زيد شيعيان در خراسان به جنبش افتادند و روز به روز اين حركت سريع‌تر شد . آنان مرتب جنايات و بدكرداري‌هاي بني‌اميه را براي مردم يادآور مي‌شدند و ظلم‌هايي را كه آنان به خاندان پيامبر (‌ص ) مي‌كردند ، بيان مي‌نمودند تا آنجا كه ديگر جايي نبود كه از جنايات بني‌اميه بي‌خبر نباشد . پس از قيام و شهادت يحيي ، ابومسلم خراساني از موقعيت و زمينه مناسبي كه يحيي و شيعيان براي برانداختن بني‌اميه به وجود آورده بودند ، استفاده كرد . ابومسلم با مستمسك قرار دادن احساسات شيعيان ، رهبري سيه‌جامگان خراسان را بر عهده مي‌گيرد .

نويسنده كتاب در ادامه نبرد سيه‌جامگان با لشكر عظيم مروان در عراق و همچنين آغاز خلافت عباسيان و نخستين سخنراني سفاح را مورد بررسي قرار مي‌دهد . رضوي از قول مسعودي مي‌نويسد كه سفاح نخستين خليفه عباسي دستور نبش قبر سران اموي و سوزاندن اجساد آنان را صادر مي‌كند . در موضوعات پاياني كتاب فضل بن عبدالرحمن هاشمي بعنوان كسي كه در اشعار حماسي خود ، كه سند تاريخي مهمي به شمار مي‌رود اثر خون شهيدان كربلا و شهداي اهل بيت (‌ع ) را در قيام سيه‌جامگان و عباسيان نشان مي دهد معرفي مي‌شود و اين مهم‌ترين عامل تهييج مردم و بزرگ‌ترين بهانه انتقام از بني‌اميه و دشمنان خاندان پيامبر (‌ص ) بيان مي‌شود .

" كجايند شهداي ما كه بر آنان ستم كرديد و سپس با ظلم ، آنان را كشتيد ؟‌ هاشم و عمار ياسر و « ابا يقظان » و ابن بديل را به ما بازگردانديد . و ذوالشهادتين . و ديگر كشته‌شدگان را ، كه در در كشتار آنان بزهكار بوديد ، برگردانيد . حجر بن عدي و يارانش را كه شما ستمكارانه در قتلشان دست داشتيد ، پس بدهيد. باز گردانيد ابوعمير و رشيد و ميثم را و آناني را كه از بني‌هاشم و در طف « كربلا » همراه حسين كشته شدند و خود حسين را بازگردانيد . كجايند عمر و بشر و ديگر شهيدان كه با ايشان در صحرا افتاده بودند و به خاك سپرده نشدند ؟ عامر ، زهير ، عثمان ، حر ، پسر قين و گروهي را كه در صفين كشته شدند ، به ما باز گردانيد . هاني و مسلم و ديگر جوانان برومند را باز پس دهيد . و زيد و ديگر كساني كه از ما را كه كشتيد ، همه را باز گردانيد . شما هرگز نمي‌توانيد آنان را به ما بازگردانيد و ما هم در مقابل چيز ديگري از شما نمي‌پذيريم . "

قيام يحيي به زيد ( ع ) نوشته سيدابوفاضل رضوي اردكاني در چاپ اول خود با تيراژ 3000 نسخه و با قيمت 10000 ريال توسط شركت چاپ و نشر بين‌الملل انتشار يافته است .


نوشته شده در   جمعه 13 خرداد 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode