روانشناس بالینی حوزه نوجوان با بیان اینکه شستوشوی مغزی اتفاق بسیار ناگواری است که از سوی نهادهای اجتماعی در کل دنیا در حال رخ دادن است، گفت: آموزش و پرورش و نهادهای اجتماعی باید به سمت آموزش تفکر انتقادی و گفتوگوی آزاد بروند.
نوجوانی را میتوان پرچالشترین دوره زندگی هر فرد در نظر گرفت و گذار سلامت از این دوران نیازمند شناخت است؛ هرچه والدین، نظام تعلیم و تربیت و جامعه شناخت خود را از دوره نوجوانی ارتقا دهد گذار از این دوران آسانتر خواهد بود و شاهد چالشها، اختلالات و معضلات کمتری خواهیم بود.
نوجوانی دورهای از گذار زیست انسانی از کودکی به جوانی است، یعنی فرد هنوز هم کودک است و هم نیست و هم جوان است و هم نیست. این جمع نقیضین که در کلام هم گران میآید در زندگی بسی گرانتر است و به همین علت این دوره پرچالش است.
گذار سلامت از این دوران نیازمند شناخت است؛ هرچه والدین، نظام تعلیم و تربیت و جامعه شناخت خود را از دوره نوجوانی ارتقا دهد، گذار از این دوران به ترتیب ابتدا برای خود نوجوان سپس خانواده و جامعه آسانتر خواهد بود و شاهد چالشها، اختلالات و معضلات کمتری خواهیم بود.
ایکنا برای پرداختن به موضوع «شناخت چالشهای روانشناختی نوجوانان» گفتوگویی با مرضیه مرتضیزاده، روانشناس بالینی حوزه نوجوان و مؤلف کتابهای «فرزندپروری آسان» و «ماهیت اجتماعی ابراز هیجان» انجام داده است که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
ایکنا- نوجوانان امروزی با چه چالش روانشناختی مواجه هستند؟
بر اساس برداشتهایی که به صورت تجربی در این سالها داشتم، میتوان به موضوع تربیت که مسئله مهمی است اشاره کنم. نوجوانان در این دوره باید با موضوعی با عنوان «هویتیابی» مواجه شوند که موضوعی پیچیده، مهم و پر از چالش است. نبود هویت مشخص سبب میشود تا رفتارهای متناقض و هیجانی پررنگی در آنها دیده شود که این موضوع بسیاری از والدین را نگران میکند.
با توجه به پیشینه آن در ایران، والدین ایرانی سرمایهگذاری روانی بسیاری بر فرزندان خود دارند که میتوان گفت هویت فرزندان با هویت والدین گره خورده است. این اتفاق سبب میشود که با استقلالطلبی و خودمختاری نوجوانان به شدت مشکل دارند و فرهنگ جامعه هم این موضوع را بسیار تقویت میکند.
بسیاری از والدین از درخواست و تمایل استقلال و آزادی بیشتر نوجوانان خود گلایهمند هستند و به صورت متقابل بسیاری از نوجوانان هم از اینکه والدین نگران رخ دادن اتفاقهای بد و ناگوار، عدم توانایی مدیریت خود، احتمال آشنایی با دوستان نامناسب و رفتن به سمت اعتیاد گلهمند هستند. این موضوع بزرگترین مسئله و بحرانی است که در رابطه با نوجوانان به چشم میخورد؛ زیرا نه خانواده و نه بستر اجتماعی به نوجوانان فرصت کنجکاوی، کاوش و امتحان کردن موضوعات مختلف را به شکل تجربی نمیدهد و این نوع نگاه و رفتار را سرکشی قلمداد میکند و والدین میخواهند فرزندان نوجوان خود را مانند دوره کودکی کنترل کنند.
ایکنا- یک نوجوان باید چه هویتهایی را کسب کند و والدین چگونه میتوانند در موضوع هویتیابی به فرزندان خود کمک کنند؟
پررنگترین مسئله این است که نوجوان هویت اجتماعی بیابد که به عنوان یک فرد از نظر جنسیتی، شغلی، تشکیل خانواده و... چگونه وارد جامعه شود، چه نقشی باید داشته باشد و با در آمیخته شدن با یک جامعه و خانواده بزرگتر باید چگونه باشد و چطور رفتار کند؟
اگر شواهد را نگاه کنیم در جوامعی که فردگرایی بیشتر است، چون فرد عضوی از یک جامعه حساب میشود؛ مسیر هویتیابی خیلی راحتتر است، ولی در جامعهای مثل ایران که هویت به صورت جمعی است و هنوز حالات قبیلهای و خانوادگی به صورت پررنگ وجود دارد برای اینکه نوجوان بتواند هویت اجتماعی خود را پیدا کند، مسئله هویتیابی اندکی دردسر ایجاد میکند. چون خانواده اصلاً اجازه نمیدهد که نوجوان چیزهای جدید را امتحان کند.
هویت اجتماعی ممکن است تا ۳۰ سالگی هم شکل نگیرد، اما باید دغدغه ذهنی نوجوان باشد یعنی بهگونهای که نوجوان در رابطه با موضوع «من کیستم؟» دچار بحران است، ممکن است بسیاری از بزرگسالان بحران نداشته باشند. نوجوانان در این سنین بیشتر دغدغه ذهنی موضوع هویت اجتماعی دارند. بر اساس تجربه شخصی به نظرم نوجوانان یکی از درمانپذیرترین گروههای سنی هستند.
خانوادهها باید دوره نوجوانی را بشناسند و بدانند که دوره نوجوانی یک دوره خاص با ویژگیهای مخصوص به خود است و هرچه آگاهی در این زمینه بیشتر شود احتمال حل مسئلهها متناسب با این دوره افزایش مییابد و باعث میشود که والدین و نوجوان بتوانند این دوره گذار را بهتر تحمل کنند و بیشتر به شکل هیجانی در کنار فرزند خود باشند.
والدین در دوره نوجوانی نمیتوانند از شیوههای تربیتی که در دوره کودکی استفاده میکردند در این دوره هم استفاده کنند. توازن قدرت در خانواده در دوره نوجوانی فرزندان به صورت کلی تغییر میکند. والدین کنترل بیشتری از نظر تربیتپذیری بر فرزندان در سنین پایینتر دارند، اما در سنین نوجوانی تعادل قدرت تغییر میکند و همین موضوع باعث نگرانیهای متعدد برای والدین میشود. به طور کلی میتوان گفت آگاهی درباره ماهیت دوره نوجوانی تنها موضوعی است که میتواند کمک کند.
ایکنا- آیا نوجوانی دوره بحران هویت است؟
بله، کاملاً دوره بحران هویت است و نوجوانان اضطرابهای بسیاری درباره اینکه «من کیستم؟» تجربه میکنند. هر روز ممکن است ذهنیت نوجوان در موضوعات مختلف فردی و اجتماعی تغییر کند. نوجوان در مورد کوچکترین چیزها هم دغدغه بسیاری دارد، البته این اتفاق نامطلوب نیست، بلکه نشانههای خوبی است؛ هرچه یک نوجوان در مورد این مسائل بیشتر فکر کند، نشاندهنده این است که میتواند فردیت و هویت بیشتری برای خود تعریف کند؛ بنابر این بحران در این مقطع بار معنایی منفی ندارد، بلکه بسیار طبیعی است.
ایکنا- نهادهای اجتماعی مثل آموزش و پرورش، رسانه و ... در راستای هویتیابی نوجوانان چه کارهایی باید انجام دهند؟
شستوشوی مغزی اتفاق بسیار ناگواری است که از سوی نهادهای اجتماعی در کل دنیا در حال رخ دادن است. پیامهایی از طریق محصولات فرهنگی در دنیا در حال ترویج است که ایدئولوژیهای خاصی را دنبال میکنند به همین دلیل خطر بزرگی وجود دارد؛ زیرا هویت نوجوانان نفوذپذیر است و میتوان تأثیر بسیار زیادی بر آنها گذاشت. شستوشوی مغزی میتواند از طرق مختلف رخ دهد؛ امروز در سینمای جهان شاهد ترویج یکسری از تفکرات و ایدئولوژیهای خاص هستیم که با هدفگیری و نیتهای خاصی در حال ارائه است. همانطور که شواهد آن را میبینیم متأسفانه این موضوعات بر گروه سنی نوجوانی بیشتر از سایر گروههای سنی اثرگذار است.
هرچه فضای جامعه و نهاد اجتماعی دارای کنجکاوی، کاوش، جستوجو کردن، زیر سؤال بردن و پرسشگری باشد، احتمال این شستوشوی مغزی و جهت دادن به ذهنها در هویتیابی نوجوانان کمتر میشود یعنی فضا باید بهگونهای باشد که مخالفت، گفتوگوی آزاد و انتقاد وجود داشته باشد در این صورت میتواند الگوی بسیاری خوبی برای نوجوانان وجود داشته باشد تا همه چیز را سریع جذب نکنند، سؤال کنند، انتقاد کنند و تفکرات مستقل خود را داشته باشند. آموزش و پرورش و نهادهای اجتماعی باید به سمت آموزش تفکر انتقادی و گفتوگوی آزاد بروند.
ایکنا- موضوع «هویتیابی» بخشی از چالش دوره نوجوانی است، اما در این دوره چالشهای بسیار دیگری مانند رفتارهای پرخطر، تمایل به اعتیاد، انواع اضطرابها و نگرانیها، مشکلات جنسی و ... وجود دارد؛ نوجوانان در مواجهه با این مشکلات باید چه راهکاری را اتخاذ کنند و اگر با هر یک از این چالشها مواجه شدند، چه راهکاری در پیش بگیرند که کمترین آسیب را ببیند؟
یک مسئلهای که در این رفتارها وجود دارد این است که اگر از نوجوان بپرسیم، چرا این کارها را انجام میدهی؟ شاید نتواند دلیل واضحی برای رفتار خود ارائه دهد و صرفاً برای اینکه بتواند در گروه همسالان خود جذب شود به چنین موضوعاتی که شاید سرکشانه باشند، روی میآورد.
باید توجه کرد که فرد هرچقدر در فردیت خود دچار تردید باشد، بیشتر به سمت کارهای عجیب سوق پیدا میکند. اگر مسیر هویتیابی و تربیت، بهنجار باشد؛ نوجوان نیازی نخواهد داشت که والدین به صورت مستقیم به نهی رفتارهای پرخطر بپردازند؛ نوجوان با تأکید بر این رفتارها میخواهد نشان دهد که فرد متفاوتی است یعنی نیتی که پشت رفتارهای پرخطر دارد بیشتر تأکید بر ابراز تفاوت و خاص بودن او است. وقتی نیاز ابراز تفاوت از راه سالم ارضا شود دیگر نیازی نمیبیند که به سمت رفتارهای پرخطر برود.
ایکنا- سخن پایانی.
نوجوانان در این سن به دنبال هویت فردی خود هستند که این موضوع میتواند هم تهدید و هم فرصت باشد؛ فرصت از این جهت که ما در حال تربیت عضوی برای جامعه هستیم که متفاوت است و میتواند تغییرات ایجاد کند و خلاقیت دارد و همرنگی کورکورانه ندارد و تهدید از این جهت که هرچقدر این دوره مهم است در نتیجه آسیبهای آن هم میتواند پایدارتر باشد. با آموزش تفکر انتقادی میتوانیم به فرصت بودن این اتفاق کمک کنیم.
گفتوگو از سجاد محمدیان