ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 5 ارديبهشت 1403
چهارشنبه 5 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 5 فروردين 1402     |     کد : 200641

بانو مجتهده گلگیری در گفت‌وگو با ایکنا:

انس خالصانه با دعای سحر انسان را مستجاب‌الدعوه می‌کند

استاد حوزه علمیه خواهران معتقد است: دعای سحر با درخواست‌های متعدد بنده از خداوند همراه است؛

 استاد حوزه علمیه خواهران معتقد است: دعای سحر با درخواست‌های متعدد بنده از خداوند همراه است؛ درخواستی پر از ابراز عجز و ناتوانی و وقتی انسان به درجات بالایی از این عجز و ضعف در برابر خداوند برسد، به مقام مستجاب‌الدعوه بودن خواهد رسید.

معصومه گلگیری دعای سحر یکی از ادعیه‌های معروف، پرمعنا و پرمغز ماه مبارک رمضان است؛ دعایی که مورد توجه ائمه(ع) به خصوص امام باقر(ع) بود و ایشان این دعا را در سحرهای هر روز ماه مبارک رمضان می‌خواندند.

خبرنگار ایکنا به منظور شناخت و آشنایی بیشتر با مضامین این دعا، با بانو مجتهده معصومه گلگیری، استاد حوزه علمیه خواهران و عضو هیئت امنای جامعه الزهرا(س)، گفت‌وگو کرده است که در ادامه می‌خوانید.

 

ایکنا _ در ابتدای درباره شناسنامه دعای سحر و اهمیت آن توضیح دهید.

یکی از دعاهای وارد شده در ماه مبارک رمضان، دعای معروف سحر است و به سبب اهمیتی که دارد مرحوم محدث قمی، صاحب مفاتیح این دعا را در آغاز ادعیه ماه رمضان ذکر کرده است، در حالی که ابتدا باید ادعیه روزانه و اعمال روزهای ماه مبارک ذکر می‌شد، مثلاً ابتدا دعای افتتاح، بعد دعای سحر یا ادعیه سحر، ولی این دعا در همان ابتدا آورده شده است و این امر نشانگر اهمیت و محتوای غنی آن است.

قبل از پرداختن به بحث مضامین و محتوای دعا، باید ببینیم چه فرقی بین دعا و مناجات وجود دارد، زیرا مثلاً به مناجات شعبانیه که آن هم دعاست مناجات می‌گویند، ولی به دعای سحر، دعا. مناجات از کلمه نجوا گرفته شده و درد دل و درگوشی سخن گفتن است، یعنی انسان با خداوند مناجات کند و درخواست‌های معنوی داشته باشد و با او درد دل و طلب عاقبت‌بخیری کند و حسن نظر خدا را در مورد خود بخواهد و اسرار خود را با خدا در میان بگذارد و طلب معنوی کند، ولی دعای سحر از ابتدا با درخواست شروع می‌شود. «اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ بَهائِكَ بِأَبْهاهُ وَكُلُّ بَهائِكَ بَهِيٌّ، اللّٰهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهائِكَ كُلِّهِ. اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ جَمالِكَ بِأَجْمَلِهِ وَكُلُّ جَمالِكَ جَمِيلٌ، اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِجَمالِكَ كُلِّهِ.» به همین ترتیب ادامه می‌یابد: «اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ جَلالِكَ بِأَجَلِّهِ وَكُلُّ جَلالِكَ جَلِيلٌ، اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِجَلالِكَ كُلِّهِ. اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ عَظَمَتِكَ بِأَعْظَمِها وَكُلُّ عَظَمَتِكَ عَظِيمَةٌ، اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِعَظَمَتِكَ كُلِّها.»

در مورد سند این دعا هم اکثر بزرگوارانی که درباره آن سخن گفته‌اند سخنی از سند و شناسنامه آن به میان نیاورده‌اند، زیرا علو مضامین و محتوای آن نشان می‌دهد که هیچ انگیزه‌ای برای جعل چنین کلماتی از سوی احدی وجود نداشته است. انشای چنین کلماتی از سوی احدی چون معصوم امکان‌پذیر نیست و علو مضامین و نبود انگیزه برای جعل این سخنان و عدم توانایی بر گفتن چنین عباراتی دست به دست هم می‌دهد تا شخصی که به شرح این روایت دعا می‌پردازد از سند بی‌نیاز شود. شیخ عباس فرموده است که این دعا را امام باقر(ع) در سحرهای ماه مبارک رمضان می‌خواندند و برای دیگران هم نقل فرموده‌اند.

کسانی از امام رضا(ع) پرسیدند که نظر شما در مورد این دعا، که به سحر معروف و در بین شیعه منتشر شده است، چیست؟ فرمودند که معتبر است و پدرم از امام صادق(ع) و امام صادق از امام باقر(ع) نقل فرمودند. این دعا بسیار باعظمت است و اگر مردم عظمت آن را درک می‌کردند و به تأثیر و اسرار آن پی می‌بردند، با شمشیر زدن در برابر  یکدیگر تلاش می‌کردند که به این دعا برسند.

امام باقر(ع) فرمودند که اگر قسم یاد کنم قسم بجایی است بگویم اسم اعظم الهی در این دعا قرار داده شده است و شما در هنگام خواندن آن از عمق دل دعا کنید، زیرا راز و اسرار مکنونی دارد که راز آن در اختیار همه نیست و شما هم آن را برای همه نقل نکنید، مگر کسانی که قدرت درک و فهم آن را دارند و علامه مجلسی هم فرموده است که ما هم با مطالعه به این نتیجه رسیده‌ایم و این دعا حتماً مستجاب است.

 

ایکنا _ تکرار کلمه اسئلک در این دعا زیاد است و از سویی از همان ابتدا به سراغ درخواست رفته است. تحلیل شما در این مورد چیست؟

در بین ادعیه شاید چنین موردی نداشته باشیم که خواننده دعا مستقیماً از ابتدا وارد میدان درخواست شود و بگوید: «اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ بَهائِكَ بِأَبْهاهُ وَكُلُّ بَهائِكَ بَهِيٌّ.» در فراز دوم بنده دعاکننده «واللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ نُورِكَ بِأَنْوَرِهِ وَكُلُّ نُورِكَ نَيِّرٌ.» دعاکننده والاترین درخواست‌ها را مطرح می‌کند و بعد گویی به این نکته پی می‌برد که این چه درخواستی بود که من داشتم (زیرا به زیباترین مرتبه و نورانی‌ترین مرتبه نور او درخواست کرده است، ولی بعد از دعا تاکید می‌کند که همه مراتب زیبایی خدا زیباست و همه مراتب نورانیت او نورانی است)؛ همه بهای خداوند بهیئ و همه جمال خدا جمیل است و همه کرامات و فضائل و صفات او کامل و جمیل هستند.

در سراسر این دعا این رویه وجود دارد. عرض شد بین دعا و مناجات فرق است، ولی این دعا در عین اینکه به دعا معروف است، حال و هوای مناجات در آن موج می‌زند و بنده در آن اظهار نقص می‌کند. شخصی مانند امام خمینی که عارف و سالک واصل بود می‌فرماید منظور از بهاء، زیبایی و نور وجود است، زیرا همه زیبایی‌ها در هستی است و ما خدا را از همه هستی و موجودیت او طلب می‌کنیم و دیگران هم گفته‌اند کلمه بهاء یعنی زیبایی و نور و هر چیزی که ظهور و بروز قابل توجهی دارد. برخی گفته‌اند بهاء نوری است که ظهور و بروز دارد. ما از خدا طلب می‌کنیم که خدایا من از وجود ابدی و سرمدی و ازلی تو زیبایی بی‌نهایت طلب می‌کنم. در برخی روایات هم کلمه بها به کار رفته و به معنای آبرو ترجمه شده است؛ از جمله اینکه فرموده‌اند فلان گناه را مرتکب نشوید، زیرا بهای شما و آبرویتان را از بین می‌برد؛ حیثیت و زیبایی وجودی شما را از بین خواهد برد.

 

ایکنا _ آیا این نوع درخواست‌ها که مدام به معنای «من از تو می‌خواهم» تکرار می‌شود دال بر منیت انسان نیست؟

بله، این سؤال پیش می‌آید؛ از متون و سخنان بزرگان به دست می‌آید که دعاکننده باید خاکسار و متواضع باشد و خودش را نباید ببیند، ولی چطور در اینجا چنین حالتی وجود دارد؟ توضیح داده‌اند که خدا وند خودش دستور داده است که مرا بخوان تا تو را اجابت کنم: «فادعونی استجب لکم»؛ یعنی من بنده ناتوان و ضعیف و ناقص و سراپا نیاز هستم و در این موقعیت بندگی و هیچ‌بودگی تو را می‌خوانم، چون تو خواسته‌ای.

خداوند در قرآن فرمود: «قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا»؛ اگر شما دعا نکنید، خدا هم به شما اعتنایی نمی‌کند. بنابراین اظهار منیت در این دعا مطرح نیست، بلکه اظهار عجز و ضعف است؛ یعنی من بنده در مقام اجابت دعوت خداوند برآمده‌ام، زیرا خدا فرموده است که اگر کسانی از دستور خدا سر باز بزنند اهل جهنم هستند؛ اگر کسی دعا نکند سرنوشت شومی در انتظار او است بنابراین گفتن تعبیر اللهم انی اسئلک اظهار منیت نیست، بلکه نشانه این است که انسان با همه وجود در درگاه خدا اظهار نیاز می‌کند و منیت‌ها را فراموش کرده که وارد انی دعا شده است.  

در این دعا از یک‌سو دانش خداشناسی و از سوی دیگر دانش انسان‌شناسی است و بیانگر اینکه انسان چقدر ضعیف و ناتوان است و تا انتها این روند ادامه دارد تا پایان دعا که به این فراز می‌رسیم: «اللهم انّی اسئلک بما انت فیه من الشأن و الجبروت ‏‏واسئلک بکلّ شأن وحده و جبروت وحدها..؛ من شان و جبروت و جایگاه قدرتمندانه را که هیچ ضعفی در آن راه ندارد می‌خواهم. اینجاست که نتیجه دعا آشکار می‌شود و به اسم اعظم الهی می‌رسیم یعنی ما بعد از اینکه صفات خدا را یاد کرده و او را به آنها سوگند دادیم الان به این مقام والا قدم گذاشته‌ام که بگویم من شان و جبروت تو را می‌خواهم. تو استحقاق این را داری که من در برابر تو زانو بزنم و گریان و اشکبار از تو تقاضا بکنم و اینکه تو کمبودها را با جایگاه جبران‌کنندگی که داری می‌توانی جبران کنی. جبروت معانی مختلفی دارد، ولی قدرت جبران‌کنندگی و شأن و مقام قدرتمندی خدا از جمله آنهاست.

در دعای جوشن کبیر بر جبران‌کنندگی تأکید شده است و اینکه خدایا تو جبران‌کننده نقایص این بنده ضعیف و ناتوان هستی. انسانی که هیچ است و فقط قدرت تو می‌تواند این هیچ بودن را برطرف کند؛ انسان ممکن‌الوجود است و نقص وجودی دارد و کسی می‌تواند این فاصله را کم کند تو هستی. «اسئلک بکل شان وحدها»؛ فقط تو را جبران‌کننده می‌دانم و از تو درخواست می‌کنم. این همان جایگاهی است که ما را به اسم اعظم الهی می‌رساند. کسی که به تمام معنا ناقص است رو به منبع فضیلت و حقیقت آورده و کسی که به این جایگاه عجز رسیده است هر دعایی کند دعایش مستجاب است و این ما را به اسم اعظم الهی می‌رساند.

یکی از معانی اسم اعظم الهی این است که انسانی که به تمام معنا فاقد و ناقص است و رو به واجب کامل و منبع حقیقت و فضیلت رو آورده است هر دعایی کند دعایش مستجاب است. لذا فرموده: «اللهم انی اسئلک بما تجیبنی حین اسئلک فاجبنی یا الله»؛ حالا که من فقط شان وحده تو را می‌بینم و در عمل و عقیده جبروت و جبران‌کنندگی تو را می‌بینم حالا وقت اجابت دعای من است و از تو درخواست می‌کنم که جوابم را بدهی.

 

ایکنا _ محدث قمی نقل کرده است کسی که به این مرتبه برسد هر حاجتی را که بخواهد برآورده خواهد شد؟ آیا این سخن دلیلی بر جایگاه ممتاز این دعا نیست؟

بله هست. در مورد کمتر دعایی با قاطعیت سخن از اجابت آمده است؛ آن هم دعای به این کوچکی که سراسر دعا چند دقیقه خوانده می‌شود، ولی این همه خاصیت در آن هست. برخی بزرگان تذکر داده‌اند که تعدادی از فرازهای این دعا بسیار والاست، مثلاً وقتی انسان سلطه خدا را طلب می‌کند، یعنی خدایا من سلطه‌ای ندارم و تو آن را به من عنایت کن. من از علو تو درخواست داریم و به من بده، تو عزیزی و من فاقد عزت.

وقتی بنده می‌گوید: «اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ قَوْلِكَ بِأَرْضاهُ وَكُلُّ قَوْ لِكَ رَضِيٌّ، اللّٰهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِقَوْلِكَ كُلِّهِ». یعنی خدایا من قولی می‌خواهم که وقتی حرف می‌زنم مرضی عقل و منطق و دین باشد و این مقام همان مقام عصمت است و اینجا انسان باید از زبان ائمه معصومین(ع) چنین درخواستی را مطرح کند، زیرا ما نمی‌توانیم معصوم شویم. مانند برخی فرازهای دعای کمیل که شخص باید خودش را در جایگاه امام علی(ع) قرار دهد، وگرنه برای چون ما خیلی سنگین است، مثلاً می‌گوییم: «يَا إِلَهِى وَسَيِّدِى وَمَوْلاَىَ وَرَبِّى، صَبَرْتُ عَلَى عَذابِكَ، فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى» « فِرَاقِكَ ، وَهَبْنِى صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ ، فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى» «كَرَامَتِكَ، أَمْ كَيْفَ أَسْكُنُ فِى النَّارِ وَرَجَائِى عَفْوُكَ»... به فرض که عذاب تو را بتوانم تحمل کنم دوری تو را چگونه می‌توانم تحمل کنم. ما باید روی این الفاظ تمرین کنیم، وگرنه هرگز نمی‌توانیم به این جایگاه دست یابیم و باید تلاش کنیم تا برسیم و اگر برسیم همان مقام مستجاب‌الدعوه و رسیدن به اسم اعظم الهی است.

 

ایکنا _ معنای محوری اسم اعظم که به آن اشاره شد چیست؟

گفته شده است که اسم اعظم الهی اسم نیست، بلکه جایگاه و مقام است. البته رسیدن به این مقام و تربیت‌یافتگی در سایه این ادعیه و مناجات‌ها ممکن است. امام رضا(ع) از قول امام علی(ع) می‌فرمایند: «طوبی لمن اخلص عباده و الدعا»؛ خوشا به حال کسی که دعا می‌کند همه توجه و حواسش به خدا باشد و دنبال هر چیزی که دید نرود و قلبش را تسلیم کند و یاد خدا را فراموش نکند و به بوته نسیان نسپارد و همواره به یاد خدا باشد.  

«و لا تنس ذکر الله بما اذناه»؛ یعنی هر چی شنید ذکر و یاد خدا را از ذهنش نبرد و قلبش محزون  به مواهب دنیوی که به دیگران داده شده است نشود؛ اگر کسی مشغول عبادت خود شود و این معانی بلند را دریابد خود به خود به این سمت می‌رود که دلش را به هرچه ببیند و بشنود سوق نمی‌دهد و دعای سحر به ما تعلیم می‌دهد که چگونه باید به این سمت حرکت کنیم تا مستجاب‌الدعوه شویم. باید این ادعیه را با دقت و تأمل بخوانیم و اگر به مضامین آن توجه کنیم، در عمل و نظر سراسر تسلیم خواهیم شد و خواهیم دانست که راه دیگری برای ما باز نیست و اگر راهی هست، فقط مسیر عبودیت و تسلیم در برابر توست.

گفت‌وگو از علی فرج‌زاده


نوشته شده در   شنبه 5 فروردين 1402  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode