ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 14 ارديبهشت 1403
جمعه 14 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 24 ارديبهشت 1390     |     کد : 19496

آمريكا روزبه‌روز ضعيف‌تر و دشمنان آن قوي‌تر مي‌شوند

يك انديشكده آمريكايي در گزارشي با اشاره به افول آمريكا در صحنه جهاني بواسطه بي‌كفايتي دولت "باراك اوباما "، نوشت كه آمريكا روزبه‌روز ضعيف‌تر و دشمنان آن قوي‌تر مي‌شوند.

 يك انديشكده آمريكايي در گزارشي با اشاره به افول آمريكا در صحنه جهاني بواسطه بي‌كفايتي دولت "باراك اوباما "، نوشت كه آمريكا روزبه‌روز ضعيف‌تر و دشمنان آن قوي‌تر مي‌شوند.

به گزارش فارس، انديشكده "هريتج " مقاله‌اي را به قلم "نيل گاردينر " مدير مركز "مارگارت تاچر براي آزادي " درباره عملكرد سران كاخ سفيد در عرصه جهاني منتشر كرد. اين مقاله به شرح زير است:

*انفعال واشنگتن در مواجهه با چالش‌هاي بزرگ

آمريكا با جهاني روبرو شده است كه به مراتب خطرناك تر است؛ ايران هسته اي، آشفتگي فزاينده در شمال آفريقا، روسيه سلطه جو در اروپا، چين قدرت طلب در شرق، دولت ياغي در كره شمالي و تهديد تروريسم. اما به نظر مي رسد واشنگتن در مواجهه با اين چالش هاي بزرگ تقريبا منفعل است و دولت آمريكا علنا فاقد هرگونه چشم انداز بلندمدت منسجم براي حفظ جايگاه آمريكا به عنوان ابرقدرت جهان است. از تهران گرفته تا طرابلس، دولت اوباما به طور غيرعادي آهسته عمل كرده است.

*آمريكا در رويكردهايش دچار گيجي شده است

تنها چند سال پيش، آمريكا در صحنه جهاني از ابهت زيادي برخوردار بود و رژيم هاي ديكتاتور، رقباي راهبردي، و دولت هاي حامي تروريسم در برابر قدرتمندترين ملت دنيا با احتياط گام هاي خود را بر مي‌داشتند. اكنون آمريكا در رويكردهايش ضعيف، فاقد رهبري قوي و اغلب گيج به نظر مي رسد. اين روش خطرناكي براي اداره كشور است كه تنها دشمنان آمريكا را جسورتر كرده، متحدان اين كشور را سردرگم كرده است و قدرت جهاني آمريكا را تضعيف مي كند.

* هيچ هدف بزرگي در سياست خارجي اوباما وجود ندارد

به نظر مي‌رسد كه هيچ هدف بزرگي در سياست خارجي باراك اوباما وجود نداشته باشد، نه راهبردي براي افزايش قدرت آمريكا، نه تدبيري براي جنگ جهاني عليه مبارزان مسلمان و نه تمايلي براي تقويت دفاعي آمريكا در دولت اوباما ديده مي شود. رويكرد وي درباره مسائل بين المللي دقيقا بر عكس "رونالد ريگان " است. اين رويكرد بيشتر بر اين عقيده خام استوار است كه مي توان بر دشمنان آمريكا با تعامل و نه رويارويي با حداكثر قدرت فائق آمد و اينكه مي توان امنيت آمريكا را با سازش هاي بزرگ ارتقا بخشيد.

علي‌رغم ريگان، اوباما نتوانست آمريكا را به عنوان يك ملت متمايز با نقشي منحصربه‌فرد در رهبري جهان آزاد ببيند كه در برابر ظلم و ستم ايستاده است. اوباما در سخنراني هايش در خارج از كشور همواره كشور خود را مقصر دانسته و اعتمادي به عظمت آمريكا ندارد. از قاهره گرفته تا استراسبورگ، وي لحني عذرخواهانه را به جاي نشان دادن اعتقاد به آمريكا به عنوان كشوري برگزيده و مهد آزادي برگزيده است. رهبري كه به نقش تاريخي كشورش به عنوان يك آزادي بخش بزرگ نگاه نمي كند، نمي تواند در خارج از اين كشور قدرت آمريكا را افزايش دهد.

* دست‌كم گرفتن متحدان آمريكا

يكي از قصورهاي اصلي سياست خارجي اوباما، تمايل وي به رنجاندن يا حتي تحقير كردن متحدان اصلي آمريكا در جهت تلاش براي خوشحال كردن رژيم هاي متخاصم، رقباي راهبردي يا حتي كل كشورهاي جهان اسلام يا آمريكا لاتين بوده است. در واقع، تيم سياست خارجي اوباما بيشتر تلاش كرده است كه دوستان آمريكا را كاهش دهد و اهميتي براي قدرت رهبري آمريكا در جهان مدرن قائل نيست.

نمونه هاي اوليه اين سياست را مي توان در تاكتيك هاي خصمانه دولت اوباما عليه بنيامين نتانياهو درباره ساخت شهرك هاي اسرائيلي، تسليم شدن در برابر مسكو درباره سپر دفاع موشكي و ناديده گرفتن لهستاني ها و چكي ها، تصميم براي حمايت از ماركسيست ها در هندوراس، و حمايت از آرژانتين در مذاكرات تحت نظارت سازمان ملل در خصوص مالكيت جزاير "فالكلند " مشاهده كرد. همه اين اقدامات منجر به تنش هاي قابل توجهي ميان آمريكا و دوستان واقعيش شده اند در حالي كه منافع محسوسي را براي واشنگتن به ارمغان نياورده‌اند. آنها تنها منجر به فقدان وفاداري و ضعف قابل توجه در آمريكا شده اند.

* كم‌توجهي دولت اوباما به روابط با لندن

دولت آمريكا توجه كمي به حفاظت و افزايش اتحادهاي سنتي اين كشور از جمله روابط خاص ميان آمريكا و انگليس كرده است كه قلب تپنده اتحاد منطقه اقيانوس اطلس به مدت بيش از 70 سال بوده است. اين رابطه خاص در دوران اوباما به صورت عمده اي كاهش يافته و حتي در مواردي مورد استهزا قرار گرفته است و دولت اوباما به طور حيرت انگيزي از احترامي كه براي مهمترين شريك و متحد راهبردي آمريكا قائل بود، كاسته است. نظر دولت كنوني آمريكا درباره اين رابطه در اظهارات يكي از مقامات وزارت خارجه در ماه مارس 2009 خلاصه شده است:
"چيز خاصي راجع به انگليس وجود ندارد. شما نيز مانند 190 كشور ديگر جهان هستيد. شما نبايد انتظار رفتاري خاص با خود را داشته باشيد. "

* عدم نگراني درباره نقض حقوق بشر

اين مسأله به ميزان زيادي مشخص شده كه كاخ سفيد اهميت كمي به مسائل حقوق بشري در سطح بين المللي مي دهد و برغم دولت قبلي، آزادي ملت ها در خاورميانه و ديگر مناطق جهان را در دستور كار خود ندارد. در عوض اين دولت همچنان تمايل داشته است كه رهبري آمريكا را تسليم موسسات فراملي مانند سازمان ملل كند كه هيچ سابقه اي در مقابله با ديكتاتوري ها ندارند.

دولت اوباما ارزش بيشتري براي تعامل با رژيم هاي متخاصم قائل است حتي اگر آنها سابقه بدي در نقض حقوق بشر داشته باشند و بر اين عقيده است كه بدست آوردن توجه آنها منجر به افزايش امنيت آمريكا مي شود. اين رويكرد درباره ايران، روسيه و كره شمالي اعمال شده است. در عين حال دولت آمريكا به سرعت دست دوستي خود را به سوي حاكمان مستبدي چون "عمر حسن البشير " دراز كرد و سابقه نسل كشي دولت سودان و شبه نظاميان وابسته به آن يعني "عرب جانجاويد " را كه صدها هزار نفر را به خاك و خون كشيدند، به فراموشي سپرد. ژنرال بازنشسته نيروي هوايي آمريكا "جي. اسكات گريشن " فرستاده ويژه اوباما به سودان راهبرد جديد دلجويي از دشمنان را اينگونه توصيف كرد: "ما بايد به ارائه مشوق ها فكر كنيم. كودكان و كشورها به ستاره هاي طلايي، صورت هاي خندان، دست دادن ها، توافقات، گفت وگو و تعامل واكنش نشان مي دهند. "

*آمريكا ضعيف‌تر و دشمنان آن قويتر مي‌شوند

دولت اوباما در جهاني كه روز به روز خطرناكتر مي شود، رويكردي فروتنانه نسبت به رهبري آمريكا برگزيده است. در حالي كه دشمنان آمريكا قويتر مي شوند، آمريكا ضعيف تر و آسيب پذيرتر مي نمايد. در عين حال، متحدان آمريكا مانند انگليس، اسرائيل، ژاپن و اروپاي مركزي و شرقي همگي متوجه اين سياست كاخ سفيد شده اند كه تمايل بيشتري به عذرخواهي از سياست هاي خصمانه آمريكا نسبت به تقويت دوستي با متحدان اصلي اين كشور وجود دارد.

سياست خارجي بزدلانه دولت اوباما آخرين چيزي است كه جهان در دوران آشفتگي فزاينده خاورميانه، از جمله تهديد ايران هسته اي و ظهور مبارزان مسلمان از مصر تا يمن به آن نياز دارد. اكنون نياز بيشتري به رهبري آمريكا احساس مي شود اما اين رهبري به طور حيرت انگيزي از صحنه جهاني غايب بوده است.

رئيس جمهوري آمريكا به طور غيرعادي نتوانست چهره آمريكا را به عنوان يك ابرقدرت منحصربفرد نشان دهد. بر اساس دكترين اوباما، خاص بودن آمريكا يك ايده بي معناست و يكي از پايه هاي اصلي تفكر راهبردي آمريكا محسوب نمي شود.

*دولت اوباما شاهد بزرگترين افول قدرت جهاني آمريكا از دوران كارتر است

دولت اوباما بزرگترين افول قدرت جهاني آمريكا از دوران جيمي كارتر تاكنون است. اما بايد به اين نكته توجه كرد كه اين كشور تنها با بازسازي قدرت دفاعي آمريكا، كاهش كسري بودجه، رهبري بين المللي قوي و احياي اتحادهاي ضروري با دوستان، مي تواند بر تهديدها و چالش هاي جدي قرن بيست و يكم فائق آيد.


نوشته شده در   شنبه 24 ارديبهشت 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode