ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 7 ارديبهشت 1403
جمعه 7 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 5 مرداد 1399     |     کد : 193066

روز شمار تاريخ

یکشنبه5مرداد1399-5ذی الحجه1441-26جولای2020

مرگ "محمدرضا پهلوي" پادشاه خائن ايران در قاهره (1359 ش)

مرگ "محمدرضا پهلوي" پادشاه خائن ايران در قاهره (1359 ش)

مرگ "محمدرضا پهلوي" پادشاه خائن ايران در قاهره (1359 ش)
محمدرضا پهلوي در چهارم آبان ماه 1298 ش در تهران به دنيا آمد. پس از تاسيس سلسله پهلوي توسط رضاخان ميرپنج، وي به عنوان وليعهد انتخاب شد و اين مقام را تا سال 1320 ش بر عهده داشت. با ورود متفقين به ايران و بركناري وتبعيد رضاخان به آفريقاي جنوبي، دولت‏هاي استكباري كه محمدرضا را مهره‏اي آرام و مطيع ديدند، او را به سلطنت ايران نشاندند. از اين پس، محمدرضا به عنوان پادشاه ايران، سلطنت خود را آغاز كرد. تا قبل از كودتاي 28 مرداد 1332، نفوذ انگلستان در كشور بيشتر بود، ولي پس از كودتا، آمريكا به عنوان قدرت اصلي در مملكت، شاه را به هرطرف كه منافع آن دولت طلب مي‏كرد، مي‏كشاند. با آغاز حركت انقلاب اسلامي در خرداد 1342، شاه، با قساوتي تمام، مردم را به خاك و خون كشيد و رهبر انقلاب اسلامي را در 13 آبان 1343 به تبعيدي ناخواسته فرستاد. پس از اين تبعيد، محمدرضا پهلوي يكه‏تاز ميدان حكومت ايران شد و به ديكتاتوري خود محور بَدل گشت. در طول اين ساليان، ساواك هرگونه مخالفتي را با شدت سركوب مي‏كرد و مستشاران آمريكايي در تمام اركان كشور نفوذ كرده بودند. شاه براي تثبيت بيشتر مقام خود، در سال 1350 جشن‏هاي 2500 ساله شاهنشاهي ايران را برگزار نمود و عده زيادي از سلاطين و رؤساي جمهور و نمايندگان كشورها در آن شركت كردند. هزينه اين جشن‏ها در رسانه‏هاي غربي بازتاب بدي پيدا كرد و آنان ضمن نشان دادن فيلم‏هاي جشن، گوشه‏هايي از زندگاني رقت‏بار جنوب تهران را به نمايش گذاشتند. اقدامات اسلام ستيزانه محمدرضا پهلوي در سال‏هاي بعد شكل گسترده‏تري به خود گرفت و حتي تاريخ هجري شمسي را به تاريخ مجعول و موهوم شاهنشاهي بدل ساخت. در اواخر سال 1356، و پس از درج مقاله اهانت‏آميز عليه امام خميني، امواج توفنده انقلاب، بار ديگر پايه‏هاي پوسيده نظام شاهنشاهي را در بر گرفت. در اين ميان شاه سعي كرد با اقدامات عوام فريبانه، خشم مقدس ملت ايران را فرو نشاند. از اين رو با بركناري نخست‏وزير و دستگيري برخي از مهره‏هاي سرشناس پهلوي، درصدد بود تا تقصير را بر گردن آنها بيندازد. وقتي اين تلاش‏ها به جايي نرسيد، محمدرضا خود در صفحه تلويزيون ظاهر شد و نطقي استرحام‏آميز ايراد نمود و خطاب به مردم گفت كه صداي انقلاب شما را شنيدم. او همچنين از مراجع تقليد ملتمسانه درخواست كرد كه مردم را هدايت نمايند و قول همه‏گونه آزادي داد. ولي نه دولت نظامي و نه نطق شاه، بازدارنده روند انقلاب نبود. در اين حال محمدرضا شاه كه براي خود چاره‏اي جز سركوب و كشتار نمي‏ديد، دست به ارتكاب جنايات متعددي زد. اين كشتارها مانع از سقوط رژيم ستم‏شاهي نگرديد و پس از فرار مفتضحانه او سرانجام در 22 بهمن 1357 ش، طومار سلطنت ننگين پهلوي و 2500 سال حكومت شاهنشاهي در هم پيچيده شد. شاه كه چند هفته قبل از پيروزي انقلاب، ماندن در ايران را صلاح نمي‏ديد، در 26 دي 1357، از كشور خارج شد و پس از ماه‏ها آوارگي، سرانجام در پنجم مردادماه 1359 ش در قاهره پايتخت مصر در ميان غُربَت و بيماري و كوله‏باري از جنايت و وحشي‏گري به اسلاف خود پيوست.

آغاز عمليات غرورآفرين "مرصاد" در منطقه اسلام‏آباد غرب (1367 ش)

آغاز عمليات غرورآفرين "مرصاد" در منطقه اسلام‏آباد غرب (1367 ش)
گروهك منافقين در پي حملات عراق به خاك ميهن اسلامي و عقب‏نشيني‏هاي موقت رزمندگان اسلام، با تصور اين‏كه پذيرش قطعنامه 598 ناشي از جدايي ملت و دولت است، به خيال واهي، فرصت را غنيمت شمرده و سعي در رسيدن به اهداف پليد خود نمود. منافقين با جمع‏آوري ديگر ضد انقلابيون سرخورده، از كشورهاي مختلف اروپايي، نيرويي به استعداد تقريبي 15 هزار نفر فراهم كرده و با بهره‏گيري از جنگ‏افزارهاي اهدايي صدام و ديگر اربابان خود، حمله خود را از غرب كشور به خاك جمهوري اسلامي ايران آغاز كردند. نيروي هوايي عراق با حمايت مقدماتي، آنها را براي ورود به عمق خاك ايران و در نهايت، فتح تهران، ترغيب مي‏كند. با اين اتحاد شوم، قسمت‏هايي از اراضي ميهن اسلامي مورد تجاوز قرار مي‏گيرد. ملت سلحشور و مسلمان ايران، پس از اطلاع از تجاوز منافقين به ميهن اسلامي، به خروش آمده و به جبهه‏هاي جنگ اعزام مي‏شوند. سرانجام عمليات مرصاد در پنجم مرداد ماه 1367، با رمز مبارك يا علي(ع) و به منظور مقابله با منافقين در منطقه اسلام‏آباد و كرند غرب در استان كرمانشاه، آغاز گرديد. منافقين خلق، خوشحال از پيروزي‏هاي مقدماتي و در يك اقدام عجولانه، راهي باختران (كرمانشاه) شده و به خيال باطل خود، قصد حركت به سمت تهران و سرنگوني نظام جمهوري اسلامي ايران را نمودند. راديو منافقين، با ارسال پيام به مردم باختران، از آنها مي‏خواهد كه زمينه را براي ورود ارتش به اصطلاح آزادي‏بخش مهيا سازند و آماده جذب در گردان‏ها و لشكرها باشند. از آن طرف رزمندگان اسلام در 34 كيلومتري باختران، ناگهان راه را بر ستون‏هاي منافقين مي‏بندند و واحدهاي زرهي رزمندگان، در يك اقدام متهورانه، تعداد زيادي از ادوات سنگين زرهي منافقين را هدف قرار داده و به آتش مي‏كشند. جاده باختران - اسلام‏آباد در همان لحظات اوليه، انباشته از ادوات سوخته شده مي‏شود و عكس‏العمل سريع رزمندگان، منافقين را به فراري مفتضحانه وادار مي‏سازد. اين عمليات در روز بعد نيز با حمله هوانيروز ارتش جمهوري اسلامي ايران با سركوبي شديد منافقان ادامه يافت و دشمن را دچار شكست سخت و سنگيني نمود. بدين ترتيب، منافقان شكست خورده، در اين تجاوز نابخردانه، متحمل تلفات و خسارات عظيمي شدند كه بيش از 120 دستگاه تانك، 400 دستگاه نفربر، 90 قبضه خمپاره‏انداز 80 ميلي‏متري، 150 قبضه خمپاره‏انداز 60 ميلي‏متري و 30 قبضه توپ 106 ميلي‏متري منهدم شد. علاوه بر آن ده‏ها دستگاه تانك، نفربر، خودرو و نيز صدها قبضه سلاح سبك و نيز مقاديري تجهيزات پيشرفته الكترونيكي و مخابراتي به غنيمت نيروهاي اسلامي درآمد. در اين عمليات، 4800 نفر از منافقان نيز كشته و زخمي شدند.

اقامه اولين نماز جمعه رسمي جمهوري اسلامي ايران در تهران به امامت آيت ‏اللَّه طالقاني (1358 ش)

اقامه اولين نماز جمعه رسمي جمهوري اسلامي ايران در تهران به امامت آيت ‏اللَّه طالقاني (1358 ش)
روز جمعه پنجم مرداد سال 1358 برابر با سوم ماه مبارك رمضان سال 1399 ق، اولين نماز جمعه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به امامت مرحوم آيت‏اللَّه سيدمحمود طالقاني در دانشگاه تهران برگزار شد. امام خميني)ره(، چند روز قبل از اين تاريخ، اين مهم را به ايشان سپردند و حكم برپايي و اقامه نماز جمعه را صادر فرمودند. واگذاري اين تكليف عظيم و سنگين توسط رهبر فرزانه انقلاب در حساس‏ترين بُرهه از زمان انقلاب اسلامي برعهده آيت‏اللَّه طالقاني كه زبان گويايي براي بازگويي حقايق و رسوا نمودن دشمنان انقلاب داشت، امر خطيري بود. جمعيت انبوه و ميليوني كه از نخستين ساعات بامداد اين روز از نقاط مختلف شهر تهران به دانشگاه و خيابان‏هاي اطراف هجوم آورده بودند، با مشاهده امام جمعه، تكبيرگويان، حمايت خويش را از رهبري امام خميني)ره( و نهضت الهي ايشان اعلام داشتند. با آغاز اقامه نماز جمعه، گروهك‏هاي مغرور و منافق كه براي فريفتن مردم و براي واژگون نشان دادن مسائل و به انحراف كشيدن انقلاب، دست به تبليغات بسيار عظيم و خطرناك و حساب شده زده بودند، ناگهان با يك معجزه بزرگ الهي و اسلامي روبرو شدند و نقشه‏هاي خود را نقش برآب ديدند. اتحاد و اجتماع صفوف نمازگزاران نماز جمعه، توطئه‏هاي حساب شده و ترتيب يافته منافقان را خنثي ساخت و حيله و تزوير آنان را در هم شكست. شياطين و منافقين در همه جا راه يافتند اما در صفوف به هم پيوسته نماز رسوخ پيدا نكردند. سرانجام از همين صفوف نماز جمعه بود كه مشت‏هاي گره كرده به سوي منافقان و احزاب و گروهك‏هاي مغرور و مستكبر و از خدا بي‏خبر نشانه رفت و آنان را متواري و نابود ساخت. نماز جمعه پس از پيروزي انقلاب، همواره محلي براي هوشياري و آگاهي‏بخشي به مردم و نيز مكاني براي تزكيه نفس و خشوع و خضوع در برابر ذات خداوندي بوده و هست.

وفات متكلم اصولي "ابواسحاق اسفرايني" عالم بزرگ مسلمان(418 ق)

وفات متكلم اصولي "ابواسحاق اسفرايني" عالم بزرگ مسلمان(418 ق)
ابواسحاق اسفرايني ملقب به ركن الدين شافعي، معروف به استاد از دانشمندان مشهور ايراني است كه در علم فقه، اصول فقه و كلام و ديگر معارف ديني از مهارت‏هاي بسيار برخوردار بود. او در مدارس نيشابور كه در آن زمان از مراكز بزرگ تحصيل علوم مختلف بود، به تدريس اشتغال داشت. الجامع في اصول الدين و نور العين في مشهدالحسين از جمله آثار اوست. ابواسحاق در 80 سالگي در نيشابور وفات يافت و در اسفراين به خاك سپرده شد.

مرگ "پير كورني" نويسنده و اديب معروف فرانسوي (1686م) (ر.ك: 10 مارس)

مرگ "پير كورني" نويسنده و اديب معروف فرانسوي (1686م) (ر.ك: 10 مارس)
پيِر كورني، نخستين شاعر دراماتيك و داستاني قرن هفدهم، در ۱۰ مارس ۱۶۰۶م در شهر روان فرانسه به‌دنيا آمد. وي پس از پايان تحصيلات خود، ابتدا به شغل وكالت دعاوي پرداخت و پس از چندي به نمايش‏نامه‏نويسي روي آورد. كورني بعدها ساكن پاريس شد و زندگي خود را با سختي ادامه داد؛ با اين حال از كار دست نكشيد و به نوشتن ادامه داد. پيِر كورني به نمايش‏نامه‏نويسي علاقه بسيار داشت و در اين كار تا آنجا پيشرفت كرد كه بعدها پدر نمايش‏نامه‌نويسي فرانسه و بنيان‏گذار تئاتر كلاسيك در اين كشور لقب گرفت. كورني در اشعارش زباني ساده و روان را به‌كار مي‏گرفت و به‌همين دليل بسياري از اشعار او به‌صورت پند در ميان مردم فرانسه رواج يافته است. كورني در نمايش‏نامه‏هاي خود در پي توصيف روح بشر بود و نمايش روح بشر را جاي‏گزين نمايش ظواهر و افعال و حركات نمود. وي موضوع نمايش‏نامه‏هاي خود را از اساطير و تاريخ مي‏گرفت. قهرمانان آثار او از معيار عادي زندگي فراتر رفته، انسان‏هايى شجاع و بشردوست هستند و قدرت اراده و غرور و عقل را تا حد فوق بشر ارائه مي‏دهند. اين صفات اخلاقي در آثار كورني، با غريزه، احساس و سرشت آدمي به كشمكش مي‏پردازند. كورني در نمايش‏نامه‏هايش به‌جاي اظهار ناتواني و سستي در برابر سرنوشت، آزادي بشر و قدرت اراده او را ترسيم مي‏كرد و انسان برتر و دست‌يابي به اعتلاي بشري را مي‏ستود. كورني يك شاعر دراماتيك است گرچه چند نمايش‏نامه كمدي نيز نوشته است ولي شهرت او بيش‌تر در تراژدي مي‏باشد. او درحقيقت، تراژدي و حتي تئاتر كلاسيك جديد را خلق كرد و خود او آن را به جايى رساند كه برخي از آثارش در رأس اشعار دراماتيك زبان فرانسه قرار گرفته‏اند. كورني به‌سبب خلق شخصيت‏هاي بزرگ و خصوصيت‏هاي عالي تراژدي و به‌سبب عظمت سبك انشاء، شخصيتي برجسته و ممتاز به‌شمار مي‏آيد. هم‏چنين تراژدي‏هاي كورني كه غالباً شهرت جهاني دارند از عالي‏ترين نمونه‏هاي ادبيات كلاسيك جهان محسوب مي‏شدند. با اين حال، كورني در اواخر عمر در تهي‏دستي و گمنامي در ۲۶ ژوئيه ۱۶۸۶م در سن هشتاد سالگي درگذشت. اما بعدها با ساخت فيلم و تئاتر از آثار او، شهرت كورني فراگير شد. "هوراس"، "سيد" و "پوليوكت" از آثار مشهور اوست.

تولد "جورج برنارْدْ شاوْ" نويسنده مشهور ايرلندي (1856م)

تولد "جورج برنارْدْ شاوْ" نويسنده مشهور ايرلندي (1856م)
جورج برنارد شاو نويسنده معروف ايرلندي، در 26 ژوئيه 1856م در خانواده‏اي فقير در دوبلين متولّد شد. برنارد در تحصيل شاگرد منظمي نبود، اما در خانه و نزد مادرش آموزش عميقي در موسيقي يافت و در موزه شهر نيز نقاشي آموخت. وي در 20 سالگي راهي لندن شد و سال‏هاي اوليه را در تنگ‏دستي گذراند. برنارد شاو در ابتدا به مقاله‏نويسي روزنامه روي آورد. تا اين‏كه در سال 1879م به نوشتن داستان و نمايش‏نامه پرداخت و در آن‏ها رنج و درد و تيرگي باطن جامعه خود را نشان داد. برنارد شاو پس از نگارش چند رمان، تصميم به چاپ آن‏ها گرفت ولي ناشري براي آن پيدا نكرد. در اين مدت به روزنامه‏نگاري، سرودن شعر و پيوستن به دسته‏هاي سياسي مشغول شد و كم‏كم با آثار ادبي و نظريه‏هاي فلاسفه آشنايى يافت. برنارد شاو از سال 1885م و به دنبال همكاري با روزنامه‏ها و هفته نامه‏ها به شهرت دست يافت و با اجراي نمايش‏نامه سرباز شكلاتي در سال 1893 در امريكا، شهرتي فراوان پيدا كرد. وي پس از بهبود اوضاع مالي، سفرهايى به دور دنيا نمود و آثار قلمي فراواني از خود به جاي نهاد. شيوه نگارش برنارد شاو، شيوه‏اي مستقيم بابياني روشن و صريح و داراي قدرت كلام است. بيان انديشه‏ها و مباحث خاص او، عاري از سنگيني خطابه‏اي يا دفاعي است. ذوق، خيال‏انگيزي، روح بذله‏گويى و طنزپردازي بر نوشته‏هايش غلبه دارد و در عين حال، با فصاحت همراه است. ديباچه‏هاي آثار نمايشي شاوْ، غالباً بسيار مهم و داراي مفاهيم عميق و انديشه‏هاي آزادي‏خواهانه است. شاو متفكري است كه در زمان خود، بيش از ديگران مورد انتقاد و عيجويى قرار گرفته، اما پيوسته توانسته است از استعداد شگرف خود در حاضر جوابي، استفاده كند و با پاسخ‏هاي قاطعي به رقيبان جواب دهد كه گاه با سخنان تلخ و گزنده همراه بوده است. برنارد شاو را مرد قرنِ خود به شمار آورده‏اند. وي داراي بهره هوشي بالا از عادي و معرفتي در همه زمينه‏ها و نبوغ و قريحه‏اي بزرگ داشت. استعداد او در شوخي و به مسخره گرفتنِ همه چيز، حتي به نمايش‏نامه‏هايى كه حاوي افكار جدّي بود، جاذبه‏اي دلپسند و سرگرم كننده مي‏بخشيد. شاو پيوسته مي‏خواست كه عامه مردم را به فكر وادارد و در تربيت آنان قدم پيش گذارَد. برنارد شاو در سال 1925م موفق به اخذ جايزه ادبي نوبل گرديد و اين جايزه باعث نفوذ فراوان وي در ميان مردم و مقامات شد. برنارد شاو، علاقه خاصي به دين اسلام داشت و بارها در نوشته‏هاي خود به بزرگي و اهميت اين آيين پاك اعتراف كرده است. آثار برنارد شاو شامل بيش از 5 نمايش‏نامه است با ارزش‏هاي متفاوت و چندين رمان و مقاله‏ها و رساله‏هاي فراوان درباره اقتصاد و سياست عصر و نقدهايى درباره موسيقي و تئاتر، نمايش‏نامه‏هاي شاو يا ازنوع كمدي است يا تراژدي كه مايه‏اي از كمدي دارد. بعضي نمايش‏نامه‏هاي او عبارتند از: شغل بانو وارن، مرد سرنوشت، بشر و حقوق بشر، كاترين بزرگ و ژاندارك مقدس. جنگ جهاني دوم و مرگ همسر و دوستان قديم موجب تيرگي سال‏هاي آخر زندگي برنارد شاو شد، اما او همچنان به كار ادامه داد و لحظه‏اي از كنجكاوي درباره چيزهاي تازه دست برنداشت تا اينكه سرانجام در دوم نوامبر 1950 در 94 سالگي درگذشت.


نوشته شده در   يکشنبه 5 مرداد 1399  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode