ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 7 ارديبهشت 1403
جمعه 7 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 28 دي 1398     |     کد : 190784

روز شمار تاريخ

شنبه28دی 1398-22جمادی الاول 1441-18ژانویه 2020

پيشنهاد "بختيار" به حضرت امام خميني(ره) درباره تشكيل شوراي حكومت ملي (1357 ش)

پيشنهاد "بختيار" به حضرت امام خميني(ره) درباره تشكيل شوراي حكومت ملي (1357 ش)

پيشنهاد "بختيار" به حضرت امام خميني(ره) درباره تشكيل شوراي حكومت ملي (1357 ش)
شاپور بختيار نخست وزير رژيم پهلوي در نامه‏اي به امام خميني پيشنهاد كرد تا براي تغيير حكومت به يك رژيم جمهوري، شوراي سلطنت وقت به شوراي حكومت ملي تغيير نام دهد و سپس اين شورا، اختيارات خود را به شوراي اسلامي منتخب امام، منتقل نمايد. اما به سبب اين كه پذيرش طرح بختيار موجب به رسميت شناختن شوراي سلطنت بود، امام خميني آن را نپذيرفت. همچنين حضرت امام در پيامي خطاب به ملت انقلابي ايران، درباره توطئه دشمنان براي ايجاد نفاق و تفرقه در بين مردم، هشدار دادند.

وفات آیت ‌الله شیخ محمدتقی بهجت ، خاتم‌العرفا والمجتهدین(1430ق)

وفات آیت ‌الله شیخ محمدتقی بهجت ، خاتم‌العرفا والمجتهدین(1430ق)

حضرت آیت‌الله العظمی شیخ محمدتقی بهجت فومنی در اواخر سال ۱۳۳۴ق در خانواده‌ای دین‌دار و تقواپیشه، در شهر مذهبی فومن واقع در استان گیلان چشم به جهان گشود. هنوز شانزده ماه از عمرش نگذشته بود که مادرش را از دست داد و از اوان کودکی طعم تلخ یتیمی را چشید. درباره نام آیت‌الله بهجت خاطره‌ای شیرین از یکی از نزدیکان ایشان نقل شده است: «پدر آیت‌الله بهجت در سن ۱۶- ۱۷ سالگی بر اثر بیماری وبا در بستر بیماری می‌افتد و حالش بد می‌شود به‌گونه‌ای که امید زنده ماندن او از بین می‌رود وی می‌گفت: در آن حال ناگهان صدایی شنیدم که گفت با ایشان کاری نداشته باشید، زیرا ایشان پدر محمدتقی است. تا این‌که با آن حالت خوابش می‌برد و مادرش که در بالین او نشسته بود گمان می‌کند وی از دنیا رفته است اما بعد از مدتی پدر آقای بهجت از خواب بیدار می‌شود و حالش رو به بهبودی می‌رود و بالاخره کاملاً شفا می‌یابد. چند سال پس از این ماجرا تصمیم به ازدواج می‌گیرد و سخنی را که در حال بیماری به او گفته شده بود کاملاً از یاد می‌برد. بعد از ازدواج، نام اولین فرزند خود را به‌نام پدرش مهدی می‌گذارد، فرزند دومی دختر بوده، وقتی فرزند سوم را خدا به او می‌دهد، اسمش را محمدحسین می‌گذارد، و هنگامی که خداوند چهارمین فرزند را به او عنایت می‌کند به‌یاد آن سخن که در دوران بیماری‌اش شنیده بود می‌افتد و وی را «محمدتقی» نام می‌نهد، ولی وی در کودکی در حوض آب می‌افتد و از دنیا می‌رود تا این‌که سرانجام پنجمین فرزند را دوباره «محمدتقی» نام می‌گذارد، و بدین‌سان نام آیت‌الله بهجت مشخص می‌گردد.» کربلایی محمود بهجت، پدر آیت‌الله بهجت از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود و در ضمن اشتغال به کسب و کار، به رتق و فتق امور مردم می‌پرداخت و اسناد مهم و قباله‌ها به گواهی او می‌رسید. وی اهل ادب و از ذوق سرشاری برخوردار بوده و مشتاقانه در مراثی اهل بیت علیهم‌السلام به‌ویژه حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام شعر می‌سروده، مرثیه‌های جان‌گدازی که اکنون پس از نیم قرن هنوز زبان‌زد مداحان آن سامان است. آیت‌الله بهجت در کودکی تحت تربیت پدری چنین که دلسوخته اهل بیت علیهم‌السلام به‌ویژه سیدالشهداء علیه‌السلام بود و نیز با شرکت در مجالس حسینی و بهره‌مندی از انوار آن، بار آمد. از‌‌ همان کودکی از بازی‌های کودکانه پرهیز می‌کرد و آثار نبوغ و انوار ایمان در چهره‌اش نمایان بود و عشقی فوق‌العاده به کسب علم و دانش در رفتارش جلوه‌گر. تحصیلات ابتدایی را در مکتب‌خانه فومن به پایان برد و پس از آن در‌‌ همان شهر به تحصیل علوم دینی ‌پرداخت. به هر حال، روح کمال‌جو و جان تشنه او تاب نیاورد و پس از طی دوران مقدماتی تحصیلات دینی در شهر فومن، به سال ۱۳۴۸ق هنگامی که تقریباً ۱۴ سال از عمر شریفش می‌گذشت، به عراق مشرف شد و در کربلای معلی اقامت‌ گزید. بنا به گفته یکی از شاگردان نزدیک ایشان، معظم‌له خود به‌مناسبتی فرمودند: «بیش از یک سال از اقامتم در کربلا گذشته بود که مکلف شدم.» آری! دست تربیت حضرت رب سبحانه هماره بندگان شایسته را از اوان کودکی و نوجوانی تحت نظر جهان‌بین خود گرفته و فیوضاتش را شامل حال آنان گردانیده و پیوسته می‌پاید، تا در بزرگسالی مشعل راهبری راه‌پویان طریق الی‌الله را به دستشان بسپارد. بدین‌سان، آیت‌الله بهجت حدود چهار سال در کربلای معلی می‌ماند و از فیوضات سیدالشهداء علیه‌السلام استفاده نموده و به تهذیب نفس می‌پردازد و در طی این مدت، بخش معظمی از کتاب‌های فقه و اصول را در محضر استادان بزرگ آن دیار مطهر می‌خواند. در سال ۱۳۵۲ق برای ادامه تحصیل به نجف اشرف مشرف می‌گردد و قسمت‌های پایانی سطح را در محضر آیات عظام از آن جمله مرحوم آیت‌الله آقاشیخ مرتضی طالقانی به پایان می‌رساند. با این‌همه، همت او تنها مصروف علوم دینی نبوده بلکه عشق به کمالات والای انسانی هماره جان ناآرام او را به جست‌وجوی مردان الهی و اولیاء برجسته وامی‌داشته ‌است. آیت‌الله بهجت پس از اتمام دوره سطح و درک محضر استادان بزرگی چون آیات عظام: آقا سیدابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاءالدین عراقی و میرزای نائینی، به حوزه گران‌قدر و پرمحتوای آیت حق حاج شیخ محمدحسین غروی اصفهانی معروف به غروی وارد شد و در محضر آن علامه کبیر به تکمیل نظریات فقهی و اصولی خویش پرداخت و به یاری استعداد درخشان و تأییدات الهی از تفکرات عمیق و ظریف و دقیق مرحوم علامه کمپانی - که دارای فکری سریع و جوال و متحرک و همراه با تیزبینی بوده است - بهره‌ها برد. آیت‌الله بهجت در ضمن تحصیل و پیش از دوران بلوغ، به تهذیب نفس و استکمال معنوی همت گمارده و در کربلا در تفحص استاد و مربی اخلاقی برآمده و به وجود آقای قاضی که در نجف بوده پی می‌برد. پس از مشرف شدن به نجف اشرف، از استاد برجسته خویش آیت‌الله شیخ محمدحسین اصفهانی (غروی) استفاده‌های اخلاقی می‌نماید. هم‌چنین در درس‌های اخلاقی آقا سیدعبدالغفار در نجف اشرف شرکت جسته و از آن استفاده می‌نموده تا این‌که در سلک شاگردان حضرت آیت‌الله سیدعلی قاضی درآمده و درصدد کسب معرفت از ایشان برمی‌آید، و در ۱۸ سالگی به محضر پرفیض عارف کامل حضرت آیت‌الله سیدعلی آقای قاضی بار می‌یابد و مورد ملاطفت و عنایات ویژه آن استاد معظم قرار می‌گیرد و در عنفوان جوانی چندان مراحل عرفان را سپری می‌کند که غبطه دیگران را برمی‌انگیزد. ایشان بعد از تکمیل دروس، در سال ۱۳۶۳ق (موافق با ۱۳۲۴ش) به ایران مراجعت کرده و چند ماهی در موطن خود فومن اقامت گزید و بعداً درحالی‌که آماده بازگشت به حوزه علمیه نجف اشرف بود، قصد زیارت حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام و اطلاع یافتن از وضعیت حوزه قم را کرد، ولی در طول چند ماهی که در قم توقف کرده بود، خبر رحلت استادان بزرگ نجف، یکی پس از دیگری شنیده می‌شد، لذا ایشان تصمیم گرفت که در شهر مقدس قم اقامت ‌کند. در قم از محضر آیت‌الله العظمی حجت کوه‌کمره‌ای استفاده کرده و در بین شاگردان آن فقید سعید درخشید. چند ماهی از اقامت حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی در قم نگذشته بود که آیت‌الله بهجت وارد قم شد و هم‌چون حضرات آیات عظام امام خمینی (ره)، گلپایگانی و... به درس فقید سعید مرحوم بروجردی حاضر شد. آیت‌الله بهجت در‌‌ همان ایام که در درس آیات عظام: اصفهانی، غروی و شیرازی حضور می‌یافت ضمن تهذیب نفس و تعلم، به تعلیم هم می‌پرداخت و سطوح عالیه را در نجف اشرف تدریس می‌کرد. پس از هجرت به قم نیز پیوسته این روال را ادامه می‌داد. در رابطه با تدریس خارج فقه توسط ایشان نیز در مجموع می‌توان گفت که آیت‌الله بهجت بیش از چهل سال به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال داشت و به‌واسطه شهرت‌گریزی غالباً در منزل تدریس کرد و فضلای گران‌قدری سالیان دراز از محضر پرفیض ایشان بهره بردند. آیت‌الله بهجت دارای تألیفات متعددی در فقه و اصول می‌باشد که خود برای چاپ اکثر آن‌ها اقدامی نکرد و‌ گاه به کسانی که می‌خواستند آن‌ها را حتی با غیر وجوه شرعیه چاپ کنند، اجازه نمی‌داد و می‌فرمود: «هنوز بسیاری از کتاب‌های علمای بزرگ سال‌هاست که به گونه خطی مانده، آن‌ها را چاپ کنید، نوبت این‌ها دیر نشده است.» برخی تألیفات معظم‌له عبارت‌اند از: یک دوره کامل اصول، حاشیه بر مکاسب شیخ انصارى و تکمیل آن تا آخر مباحث مربوط به مکاسب و متاجر، دوره کامل طهارت، دوره کامل کتاب صلاة، دوره کامل کتاب زکات، دوره کامل کتاب خمس و حج، حاشیه بر کتاب ذخیرةالعباد مرحوم شیخ محمدحسین غروى، تقریباً یک دوره فقه فارسى، حاشیه بر مناسک شیخ انصارى و... با این‌که ایشان فقیهی شناخته شده بود، ولی هماره از پذیرش مرجعیت سرباز زد. تا این‌که بعد از فوت سیداحمد خوانساری، جلد اول و دوم کتاب «ذخیرةالعباد» (جامع‌المسائل کنونی) را به قلم خود تصحیح و در اختیار خواص گذاشت و پیش از فوت مرجع عالی‌قدر حضرت آیت‌الله العظمی اراکی، اجازه نشر رساله عملیه خویش را داد. سرانجام وقتی جامعه مدرسین با انتشار اطلاعیه‌ای هفت نفر از جمله حضرت آیت‌الله العظمی بهجت را به‌عنوان مرجع تقلید معرفی کرد و عده‌ای از علمای دیگر از جمله آیت‌الله مشکینی، آیت‌الله جوادی آملی و... مرجعیت ایشان را اعلام کردند، به‌دنبال درخواست‌های مصرانه و مکرر راضی شد تا رساله عملیه ایشان در تیراژ وسیع به چاپ برسد، با این حال از نوشتن نام خویش بر روی جلد کتاب دریغ ورزید. مرجع عالی‌قدر جهان تشیع، حضرت آیت‌الله العظمی شیخ محمدتقی بهجت فومنی سرانجام در ساعت ۱۵:۳۰ روز یک‌شنبه بیست و دوم جمادی‌الاولی سال ۱۴۳۰ هجری قمری (برابر با بیست و هفتم اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۸ش) چشم از جهان فروبست.

تولد "فردريك لوفر" ميكروب‏شناس آلماني (1852م)

تولد "فردريك لوفر" ميكروب‏شناس آلماني (1852م)

فردريك لوفر ميكروب‏شناس و محقق آلماني، در 18 ژانويه 1852م به دنيا آمد. وي علي‏رغم فقر مالي خانواده‏اش به تحصيلات خود ادامه داد و پس از پايان تحصيل در انيستيتو پزشكي به كار و تحقيق مشغول گرديد. لوفر در سال 1880م با كمك همكارش موفق به كشف عامل بيماري ديفتري شد و نام اين باسيل در علم پزشكي به نام باسيل لوفر ثبت گرديد. فردريك لوفر سرانجام در سال 1915م در 63 سالگي درگذشت.

كشف جزاير "هاوايي" توسط كاپيتان "جِيمزكوك" انگليسي (1778م)

كشف جزاير "هاوايي" توسط كاپيتان "جِيمزكوك" انگليسي (1778م)

233سال پیش در روز 18 ژانویه سال 1778 میلادی کاپیتان جیمز کوک،دریانورد و کاشف بزرگ انگلیسی در جریان سومین سفر بزرگ اکتشافی خود،جزایر هاوایی را در اقیانوس آرام کشف کرد.کاپیتان کوک هاوایی را کشف کرد اما این کشف جدید برای او خوش یمن نبود و موجب شد سومین سفر اکتشافی این دریانورد بزرگ آخرین سفرش محسوب شود. کاپیتان کوک در سومین سفر اکتشافی خود تصمیم گرفته بود مناطق شمالی اقیانوس آرام را اکتشاف کند. او در ماه ژوئیه سال 1776 میلادی با دو کشتی رزولیشن و دیسکاوری بندر پلیموت انگلستان را ترک کرد. کاپیتان کوک پس از رسیدن به جزیره تاهیتی که در سفرهای قبلی خود با آن آشنا شده بود راه شمال اقیانوس آرام را در پیش گرفت و در سر راه جزایر ساندویج «هاوایی امروزی» را کشف کرد ، سپس به مسیر خود ادامه داد و به سواحل آلاسکا رسید. کوک با کشتی های خود طول سواحل آلاسکا را پیمود و به تنگه برینگ رسید.در این ناحیه قطعات یخ راه او را سد کردند. کوک برای سپری کردن زمستان به جزایر هاوایی بازگشت. کاپیتان کوک در بازگشت به جزایر هاوایی با استقبال بومیان روبرو شد.اما اندکی بعد به دلیل رفتارهای ناشایست ملوانانش خشم بومیان این جزایر برانگیخته شد. کاپیتان کوک هنگامی که قصد تنبیه بومیان را داشت در روز 14 فوریه سال 1779 میلادی اندکی بیش از یکسال پس از کشف هاوایی به ضرب چاقوی یک بومی به قتل رسید. به این ترتیب در روز 18 ژانویه سال 1778 میلادی کاپیتان جیمز کوک مجمع الجزایر هاوایی را در شمال اقیانوس آرام کشف کرد. اما این کشف برای او خوش یمن نبود و حدود یکسال بعد در همین منطقه کشته شد و سفرهای اکتشافی او ناتمام ماندند.

 


نوشته شده در   شنبه 28 دي 1398  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode