ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 30 ارديبهشت 1403
يکشنبه 30 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 8 ارديبهشت 1390     |     کد : 18724

مرگ معاويه دوم در سال 64 هجري قمري

پس از آن كه يزيد بن معاويه (دومين حاكم سلسله امويان) در چهاردهم ربيع الاولی سال 64 قمري به هلاكت رسيد، بر اساس وصيت او و تصميم ريش سفيدان بني اميه و صاحب نفوذان دربار اموي، فرزند وي، به نام معاويه بن يزيد به خلافت رسيد.

پس از آن كه يزيد بن معاويه (دومين حاكم سلسله امويان) در چهاردهم ربيع الاولی سال 64 قمري به هلاكت رسيد، بر اساس وصيت او و تصميم ريش سفيدان بني اميه و صاحب نفوذان دربار اموي، فرزند وي، به نام معاويه بن يزيد به خلافت رسيد.

معاوية بن يزيد بن معاويه، كه به معاويه دوم نيز مشهور است، پس از چهل روز حكومت، از ادامه خلافت دل زده شد و حكومت و خلافت خاندان خويش را ناصواب و غير شايسته دانست و بدين جهت از اين مقام كناره گرفت و به طور رسمي از مقام خود استعفا داد. او در جمع مردم، خلافت پدر و جدّ خويش را ناصواب معرفي كرد و گفت كه حاضر نيست به راه آنان ادامه دهد. بلكه بايد اين مقام به جايگاه اصلي خويش برگردد.

مروان بن حكم، كه پير امويان بود، از پاي منبر برخاست و به وي گفت: حال كه خود طالب خلافت نيستي، پس أمر آن را به شوراي مسلمانان واگذار، همان كاري كه عمر بن خطاب انجام داد.

معاويه دوم در پاسخ او گفت: من خود شريني خلافت را نچشيدم چگونه پي آمد ناگوار و وزر و بال آن را بر عهده گيرم.

پس از آن، خانه نشيني را برگزيد و در ميان مردم و در اجتماع آنان حاضر نمي شد. مادرش از كردار و رفتار او بسيار ناراحت و خشمگين بود و از شدت نگراني و ناراحتي به وي گفت: اي كاش، خون حيض مي شدي و به وجود نمي آمدي! معاويه در پاسخ مادرش گفت: اي مادر، به خدا سوگند دوست داشتم كه خون حيض بوده و به دنيا نمي آمدم و قلاده اين أمر (خلافت غاصبانه) را بر گردن نمي افكندم و اي كاش، نمي دانستم براي خدا بهشت و جهنمي در كار است!

به هر روي، معاويه دوم پس از چهل روز و به قولي، پس از دو ماه خلافت، از اين مقام كناره گرفت و خانه نشين شد. ولي ديري نپاييد كه مرموزانه در 25 جمادي الاولیي، وفات يافت.

برخي از مورخان معتقدند كه وي را مسموم و از اين راه سر به نيست كردند، تا زمينه براي خودكامگي مروان بن حكم فراهم شود.


نوشته شده در   پنجشنبه 8 ارديبهشت 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode