شمس الدين محمد بن مكى ملقب به شهيد اول در سال 786 هجری قمری به شهادت رسید.
ولادت: شهيد اول، محمد بن مكى بن احمد عاملى نبطى جزينى، در سـال 734 هجری قمری در يكى از قرا جبل عامل به نام (جزين ) (بر وزن سكين ) ديده به جهان گشود قريه اى كه او در آن به دنيا آمد، يكى از مناطق پر بركت از نظر پرورش فقها و علما مى باشد، بـه حدى كه گفته اند در يك فصل خاص در دوران شهيد ثانى در تشييع جنازه اى، هفتاد مجتهد صاحب فتوى حضور داشته اند و رجال علم و تقواى فراوانى از آن خاك بر خاسته اند كه شهيد اول و دوم، دو فـقيه نامدار و بزرگوار اسلام، از آن منطقه هستند و هنگامى كه در اصطلاح فقها كلمه شهيد بى قرينه ذكر گرديد، مقصود همان شهيد اول مى باشد.
اساتيد و مشايخ روايتى:
از سيد صدر كركى نقل شده اسـت كـه شهيد اول بـيـش از هـزار اجازه روايتى و اجتهادى از اساتيد را با خود همراه داشته است كه در محضر بيشتر آنان تلمذ نموده بود.
1 ـ فـخـرالمحققين، پسر علا مه حلى .
2 ـ سيد عميد الدين بن عبدالمطلب حلى .
3 ـ سيد ضيا الدين عبداللّه حلى.
مشايخ روايتي:
1 ـ سيد تاج الدين بن معية حسينى .
2 ـ سيد علا الدين بن زهره حسينى .
3 ـ شيخ على بن طران مطار آبادى ملقب به (رضى الدين ).
4 ـ الشيخ رضى الدين على بن احمد مزيدى .
5 ـ شيخ جلال الدين محمد بن الشيخ شمس الدين حارثى .
6 ـ شيخ محمد بن جعفر مشهدى .
7 ـ شـيـخ قطب الدين بويهى رازى .
شاگردان:
حـوزه عـلمى پر بركت شهيد اول بهره وران و شاگردان متعددى را پرورده است كه هر كدام سند اعتبار و حجت وقت در علم و عمل بوده اند.
1 ـ شيخ مقداد سيورى صاحب كتاب (التنقيح ).
2 ـ شيخ حسن بن سليمان حلى صاحب كتاب (مختصر بصائر الدرجات ).
3 ـ سيد بدرالدين حسن بن ايوب مشهور به نجم الدين اعرج الحسينى .
4 ـ صاحب كتاب المحجة البيضا در طهارت .
5 ـ شيخ شمس الدين محمد مشهور به ابن عبدالعال كركى عاملى .
6 ـ شيخ زين الدين على بن خازن حائرى .
تأليفات:
وى در مـدت پنجاه و دو سال عمر پر بركت خويش، با وجود آن همه مسافرتها و مهاجرتها كه ضرورتا پيش مى آمد، باز موفق به تأليف تعداد كثيرى از كتابهاى مفيد واصولى گرديده است كه اسامى و مـحـتـويـات كـتابها نشان دهنده تبحر او در رشته هاى مختلف علوم اسلامى است اينك فهرست تأليفات او از (ريحانة الادب) مرحوم مدرس نقل مى شود.
1 ـ اختصار الجعفر.
2 ـ الاربعون حديثا.
3 ـ الاربعون مساله .
4 ـ الاعتقاديه .
5 ـ الالـفـيـة فـى فقه الصلوة .
6 ـ الباقيات الصالحات .
7 ـ البيان در فقه (مطبوع ).
8 ـ التكليف يا تكليفيه .
9 ـ جامع البين يا الجامع بين شرحى الاخوين.
10 ـ حـاشيه شرح ارشاد علا مه حلى كه نامش (غاية المراد فى شرح نكت الارشاد) مى باشد.
11 ـ حاشيه قواعد علا مه .
12 ـ خلاصة الاعتبار فى الحج و الاعتمار.
13 ـ الدروس الشرعيه فى فقه الاماميه (مطبوع ).
14 ـ الذكرى در فقه اماميه (مطبوع ).
15 ـ الـقـواعد الكليه فى الاصول و الفروع، كه به (قواعد شهيد) معروف است .
16 ـ الـلمعة الدمشقيه كه جز كتابهاى درسى حوزه علميه است .
17 ـ مجاميع ثلثه در سه مجلد.
18 ـ النفليه كه با الفوائد المكيه كه شرح شهيد ثانى بر همان كتاب مى باشد.
19 ـ المزار.
20 ـ المسائل، كه به (مسائل ابن مكى ) معروف است .
خاندان :
شـهـيد اول در خانواده علم و فضيلت رشد و نما يافته بود پدر، جد، تا چندين پشت از علما و فقها بـوده انـد، آنچنان كه فرزندان و خاندان او اعم از پسر و دختر، از دانشمندان و اهل كمال و معرفت بـوده انـد و از او سـه پـسر مجتهد و عالم و يك همسر فقيهه و يك دختر عالمه و فاضله به يادگار مانده است.
شهيد و شهادت:
واژه شـهـيـد و نـيـز واژه هـاى هـم خـانواده آن، آن چنان مفاهيم بلند و با شكوه را از اعماق كلام بـر مى تابانند و نورى گرم و گرماى نورانى را در جان دل روشن و شعله ور مى سازند كه انسان را مـجـذوب عـظـمـتـها و اوج گيريهاى خويش مى سازند و تاريخ را مبهوت و حيران در نگرش آن مى نمايند، و فقيه بزرگوار شهيد اول، فقيه نامدار قرن هشتم، از خيل انبوه اين كاروان نور بوده و هـسـت، ولـى تنها شهيد اين مكتب نبوده و نيست، آنچنان كه آخرين آنان نيز نخواهد بود چـون فـراوانـنـد مردان با فضيلت و بزرگوارى از هم عقيده ها و هم مكتبهاى او، كه در برابر بساط ظـلـم و جـهـل و عـناد و تعصب و ضلالت، دچار امواج فتنه ها و طوفانها شده اند و عاملان خود را گـرفـتـار وبـال اعـمـال خـويـش نـموده و خود را به فوز عظيم و كاميابى از شهد شـيـريـن شـهـادت رسـانـده انـد موسوعه بزرگ علا مه امينى (شهدا الفضيلة ) آلبومى است از اين شهيدان، و تابلويى است از اين بزرگان كه شهد شهادت بر آنان گوارا و مبارك باد!.
وفات (شهادت):
عـامـل شهادت را سعايت و پرونده سازى در مورد تشيع او و ابراز برخى از مقالات بر ضد معتقدات گروههاى اسلامى بوده است كه نقل و بازگويى آنها ما را با جهانى از قساوت و عناد و جهل رو به رو مـى سـازد چـه بـهـتـر قضاوت و حكم او را به خداوند احكم الحاكمين واگذار نماييم تفصيل شـهـادت آن فـقـيـه بزرگوار را مى توان از نوشته شيخ حر عاملى و روضات الجنات، ج 7، ص 12 استفاده نمود. شهادت او در روز پنجشنبه نهم جمادى الاولى سال 786 هجری قمری در عـهد سلطنت يرقوق، با فتواى قاضى مالكى و شافعى، پس از تـحـمـل يـك سال حبس و زندان در قلعه شام، در دمشق صورت گرفت و با كينه ها و عداوتهاى ديرينه اى كه از او داشتند، بدن شريفش را به دار كشيده و سنگسار كرده و مورد اهانت ها قرار دادند.