افتتاح بزرگترين پالايشگاه نفت سنگين جهان در بندرعباس (1376 ش)
در چهارم مرداد ماه 1376 بزرگترين پالايشگاه نفت سنگين جهان در بندرعباس كه از مرحله طراحي تا ساخت و نصب تجهيزات آن، توسط متخصصان و كارشناسان داخلي صورت گرفته بود به بهرهبرداري رسيد. اين پالايشگاه از جمله طرحهاي مهم صنعت نفت كشور بوده و براي بالا بردن ظرفيت توليد فرآوردههاي نفتي در كشور و تامين مصارف داخلي و صدور بخشي از آن به خارج طرح ريزي شده است. ظرفيت اين پالايشگاه با اشتغال زايي 1200 نفر، بيش از 230 هزار بشكه در روز ميباشد. اجراي عمليات طرح عظيم آبرساني از دريا به پالايشگاه به طور جداگانه و همزمان با عمليات اجرايي پالايشگاه با استفاده از امكانات گسترده صنعت نفت از جمله ويژگيهاي احداث آن ميباشد كه براي اولين بار در نوع خود صورت گرفته است.
ديدار مسؤولان ايراني با دبيركل سازمان ملل پس از قبول قطعنامه 598 (1367ش)
دبيركل سازمان ملل متحد به محض دريافت پذيرش رسمي قطعنامه 598 از سوي ايران، به تلاش وسيعي دست زد و پس از مشورت با اعضاي شوراي امنيت، رسماً از وزراي خارجه ايران و عراق دعوت كرد به منظور انجام مذاكرات مربوط به اجراي قطعنامه، بلافاصله به نيويورك سفر كنند تا از سوم مرداد 1367ش، ملاقاتها و مذاكرات لازم صورت گيرد. از اين رو هيئتي در رأس وزير وقتِ امور خارجه ايران در دوم مرداد راهي نيويورك گرديد و پس از ديدار و گفتگو با رييس شوراي امنيت، مذاكرات خود را با دبيركل سازمان ملل متحد آغاز كرد. اين مذاكرات كه جهت تعيين روز و شرايط آتشبس به اجرا درميآمد، در حالي صورت گرفت كه روز قبل از آن، منافقين با حمايت ارتش عراق از مرز منطقه غرب گذشته و به اسلام آباد وارد شده بودند و به سمت كرمانشاه پيشروي ميكردند. سرانجام پس از ده جلسه ديدار و گفتگوي هيئت ايراني با دبير كل سازمان ملل در مورد زمان آتشبس و عقبنشيني دو طرف به مرزهاي بينالمللي، اقدامات نهايي صورت گرفت. به اين ترتيب در 29 مرداد 1367ش برابر با 20 اوت 1988م آتشبس به طور رسمي برقرار شد.
مرگ "پير كورني" نويسنده و اديب معروف فرانسوي (1686م) (ر.ك: 10 مارس)
پيِر كورني، نخستين شاعر دراماتيك و داستاني قرن هفدهم، در ۱۰ مارس ۱۶۰۶م در شهر روان فرانسه بهدنيا آمد. وي پس از پايان تحصيلات خود، ابتدا به شغل وكالت دعاوي پرداخت و پس از چندي به نمايشنامهنويسي روي آورد. كورني بعدها ساكن پاريس شد و زندگي خود را با سختي ادامه داد؛ با اين حال از كار دست نكشيد و به نوشتن ادامه داد. پيِر كورني به نمايشنامهنويسي علاقه بسيار داشت و در اين كار تا آنجا پيشرفت كرد كه بعدها پدر نمايشنامهنويسي فرانسه و بنيانگذار تئاتر كلاسيك در اين كشور لقب گرفت. كورني در اشعارش زباني ساده و روان را بهكار ميگرفت و بههمين دليل بسياري از اشعار او بهصورت پند در ميان مردم فرانسه رواج يافته است. كورني در نمايشنامههاي خود در پي توصيف روح بشر بود و نمايش روح بشر را جايگزين نمايش ظواهر و افعال و حركات نمود. وي موضوع نمايشنامههاي خود را از اساطير و تاريخ ميگرفت. قهرمانان آثار او از معيار عادي زندگي فراتر رفته، انسانهايى شجاع و بشردوست هستند و قدرت اراده و غرور و عقل را تا حد فوق بشر ارائه ميدهند. اين صفات اخلاقي در آثار كورني، با غريزه، احساس و سرشت آدمي به كشمكش ميپردازند. كورني در نمايشنامههايش بهجاي اظهار ناتواني و سستي در برابر سرنوشت، آزادي بشر و قدرت اراده او را ترسيم ميكرد و انسان برتر و دستيابي به اعتلاي بشري را ميستود. كورني يك شاعر دراماتيك است گرچه چند نمايشنامه كمدي نيز نوشته است ولي شهرت او بيشتر در تراژدي ميباشد. او درحقيقت، تراژدي و حتي تئاتر كلاسيك جديد را خلق كرد و خود او آن را به جايى رساند كه برخي از آثارش در رأس اشعار دراماتيك زبان فرانسه قرار گرفتهاند. كورني بهسبب خلق شخصيتهاي بزرگ و خصوصيتهاي عالي تراژدي و بهسبب عظمت سبك انشاء، شخصيتي برجسته و ممتاز بهشمار ميآيد. همچنين تراژديهاي كورني كه غالباً شهرت جهاني دارند از عاليترين نمونههاي ادبيات كلاسيك جهان محسوب ميشدند. با اين حال، كورني در اواخر عمر در تهيدستي و گمنامي در ۲۶ ژوئيه ۱۶۸۶م در سن هشتاد سالگي درگذشت. اما بعدها با ساخت فيلم و تئاتر از آثار او، شهرت كورني فراگير شد. "هوراس"، "سيد" و "پوليوكت" از آثار مشهور اوست.
تولد "جورج برنارْدْ شاوْ" نويسنده مشهور ايرلندي (1856م)
جورج برنارد شاو نويسنده معروف ايرلندي، در 26 ژوئيه 1856م در خانوادهاي فقير در دوبلين متولّد شد. برنارد در تحصيل شاگرد منظمي نبود، اما در خانه و نزد مادرش آموزش عميقي در موسيقي يافت و در موزه شهر نيز نقاشي آموخت. وي در 20 سالگي راهي لندن شد و سالهاي اوليه را در تنگدستي گذراند. برنارد شاو در ابتدا به مقالهنويسي روزنامه روي آورد. تا اينكه در سال 1879م به نوشتن داستان و نمايشنامه پرداخت و در آنها رنج و درد و تيرگي باطن جامعه خود را نشان داد. برنارد شاو پس از نگارش چند رمان، تصميم به چاپ آنها گرفت ولي ناشري براي آن پيدا نكرد. در اين مدت به روزنامهنگاري، سرودن شعر و پيوستن به دستههاي سياسي مشغول شد و كمكم با آثار ادبي و نظريههاي فلاسفه آشنايى يافت. برنارد شاو از سال 1885م و به دنبال همكاري با روزنامهها و هفته نامهها به شهرت دست يافت و با اجراي نمايشنامه سرباز شكلاتي در سال 1893 در امريكا، شهرتي فراوان پيدا كرد. وي پس از بهبود اوضاع مالي، سفرهايى به دور دنيا نمود و آثار قلمي فراواني از خود به جاي نهاد. شيوه نگارش برنارد شاو، شيوهاي مستقيم بابياني روشن و صريح و داراي قدرت كلام است. بيان انديشهها و مباحث خاص او، عاري از سنگيني خطابهاي يا دفاعي است. ذوق، خيالانگيزي، روح بذلهگويى و طنزپردازي بر نوشتههايش غلبه دارد و در عين حال، با فصاحت همراه است. ديباچههاي آثار نمايشي شاوْ، غالباً بسيار مهم و داراي مفاهيم عميق و انديشههاي آزاديخواهانه است. شاو متفكري است كه در زمان خود، بيش از ديگران مورد انتقاد و عيجويى قرار گرفته، اما پيوسته توانسته است از استعداد شگرف خود در حاضر جوابي، استفاده كند و با پاسخهاي قاطعي به رقيبان جواب دهد كه گاه با سخنان تلخ و گزنده همراه بوده است. برنارد شاو را مرد قرنِ خود به شمار آوردهاند. وي داراي بهره هوشي بالا از عادي و معرفتي در همه زمينهها و نبوغ و قريحهاي بزرگ داشت. استعداد او در شوخي و به مسخره گرفتنِ همه چيز، حتي به نمايشنامههايى كه حاوي افكار جدّي بود، جاذبهاي دلپسند و سرگرم كننده ميبخشيد. شاو پيوسته ميخواست كه عامه مردم را به فكر وادارد و در تربيت آنان قدم پيش گذارَد. برنارد شاو در سال 1925م موفق به اخذ جايزه ادبي نوبل گرديد و اين جايزه باعث نفوذ فراوان وي در ميان مردم و مقامات شد. برنارد شاو، علاقه خاصي به دين اسلام داشت و بارها در نوشتههاي خود به بزرگي و اهميت اين آيين پاك اعتراف كرده است. آثار برنارد شاو شامل بيش از 5 نمايشنامه است با ارزشهاي متفاوت و چندين رمان و مقالهها و رسالههاي فراوان درباره اقتصاد و سياست عصر و نقدهايى درباره موسيقي و تئاتر، نمايشنامههاي شاو يا ازنوع كمدي است يا تراژدي كه مايهاي از كمدي دارد. بعضي نمايشنامههاي او عبارتند از: شغل بانو وارن، مرد سرنوشت، بشر و حقوق بشر، كاترين بزرگ و ژاندارك مقدس. جنگ جهاني دوم و مرگ همسر و دوستان قديم موجب تيرگي سالهاي آخر زندگي برنارد شاو شد، اما او همچنان به كار ادامه داد و لحظهاي از كنجكاوي درباره چيزهاي تازه دست برنداشت تا اينكه سرانجام در دوم نوامبر 1950 در 94 سالگي درگذشت.