پاک مانند آب
سحر شد دوباره پدر
برای نماز ایستاد
سبکبال پرواز کرد
و با ابرها دست داد
سحر شد لبان پدر
معطر به هر آیه شد
در آن اوج ها با خدا
پدر باز همسایه شد
سوی آسمان دست برد
پر از التماس و نیاز
من و مادرم را کمی
دعا کرد بعد از نماز
تمام دلش را پدر
برای خدا هدیه کرد
خدا را قسم داد و باز
دعا خواند و هی گریه کرد
مدد کن که دل های ما
شود پاک مانند آب
خدایا کمک کن شود
دعاهای ما مستجاب