ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 28 ارديبهشت 1403
جمعه 28 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 17 آذر 1389     |     کد : 12528

واكاوي استراتژي دولت اوباما در قبال ايران بر اساس اسناد ويكي‌ليكس

اسناد ويكي‌ليكس بيانگر تزوير و دورويي آمريكايي‌ها در تعاملات ديپلماتيك خود با جهان است، اما مطالعه اين اسناد از دريچه تنگ و سياست زده رسانه‌هاي خبري غرب بسيار گمراه‌كننده است.

 
اسناد ويكي‌ليكس بيانگر تزوير و دورويي آمريكايي‌ها در تعاملات ديپلماتيك خود با جهان است، اما مطالعه اين اسناد از دريچه تنگ و سياست زده رسانه‌هاي خبري غرب بسيار گمراه‌كننده است.
در حالي كه رسانه هاي خبري غرب بصورت هدفمند و سازماندهي‌شده محورهاي خاصي از اسناد ويكي‌ليكس را درباره ايران پوشش داده‌اند جالب است بدانيم كه از بيش از 250 هزار سند افشا شده، بر اساس دسته‌بندي خود سايت ويكي‌ليكس تا تاريخ 16 آذر 1389 تنها 191 (صد و نود و يك) سند (يعني كمتر از يك‌هزارم درصد)، در كنار مسائل ديگر، به ايران نيز مي‌پردازد. لذا اساسا اين ايده كه اين اسناد متمركز بر ايران است از بنيان اشتباه است. در عين حال، رسانه‌هاي غربي تلاش كرده‌اند رسوايي جديد دستگاه ديپلماسي آمريكا را مديريت كنند و بجاي آنكه ماهيت واقعي سياست خارجي آمريكا كه در اين اسناد به وضوح مشاهده مي‌شود را نقد كنند، صورت مساله را پاك كرده‌اند و تلاش كرده‌اند بخصوص در فضاي مذاكرات ژنو 3 از آن بهره‌برداري حداكثري كنند. اما آنچه از اين اسناد برمي‌آيد واقعيت ديگري است. مطالعه دقيق‌تر اين اسناد بيانگر ابعاد پنهاني سياست دولت اوباما در قبال جمهوري اسلامي ايران است. در اينجا تلاش مي‌شود با استناد مستقيم به خود اسناد ويكي‌ليكس، و نه گزارش‌هاي خبري رسانه‌هاي غربي، به چند محور اساسي در اين زمينه اشاره ‌شود:

1- دولت اوباما از همان ابتداي به قدرت رسيدن به دنبال تعامل صادقانه با جمهوري اسلامي ايران نبوده است.
باراك اوباما در 19 مارس 2009 در پيام نوروزي خود به مردم ايران تصريح مي‌كند كه سازش ايران و آمريكا، "بوسيله تهديد بدست نمي‌آيد ". اين در حاليست كه دقيقا در همان ايام، يعني دوم و سوم مارس 2009، دانيل گليسر (Daniel Glaser) سرپرست معاونت مبارزه با تروريسم و جرايم مالي وزارت خزانه‌داري آمريكا در سفر خود به بروكسل مي‌گويد: "آمريكا متعهد به رويكرد دو مسيره به ايران است و از فهرست جديد تحريم‌هاي اتحاديه اروپا عليه ايران حمايت مي‌كند. " وي همچنين در سوم مارس با برگزاري جلسه توجيهي با هفتاد تن از كارشناسان برجسته حوزه خاورميانه و عدم اشاعه از 27 كشور عضو اتحاديه، از تحريم‌هاي هدفمند مالي اروپا عليه ايران به شدت استقبال كرد و به صراحت ابراز داشت كه "تعامل به تنهايي كافي نيست ".
همچنين در گزارش توجيهي وزارت خارجه آمريكا به سفارت‌خانه‌هاي خود در تاريخ 29 ژانويه 2010 تصريح مي‌شود كه "دو مولفه استراتژي 1+5 - تعامل/ مشوق و فشار- همواره بايد در كنار يكديگر وجود داشته باشند چرا كه بدون وجود تهديد معتبر درباره پيامدها، غيرممكن است كه ايران تغيير استراتژيك و حتي تاكتيكي در جهت‌گيري خود نشان دهد. "
اين اسناد نشان مي‌دهند كه در حاليكه در ماه‌هاي اول رياست جمهوري اوباما، فضاي تعامل با ايران در اوج خود بوده است و حتي تا انتخابات رياست جمهوري ايران نيز چند ماه فاصله وجود داشته است، دولت اوباما عملا به دنبال تشديد فشار بر ايران بوده است و اين ايده كه ايالات متحده در ابتدا به دنبال تعامل با جمهوري اسلامي بوده است ولي عدم پاسخ تهران موجب تمركز واشنگتن بر مسير فشار شده است اساسا چيزي بيش از يك شعار نيست.

2- آمريكا در چارچوب توافق با اسرائيل، پايان سال 2009 را به عنوان ضرب الاجل مسير ديپلماتيك سازنده مشخص كرده بود و پس از سال 2009 با هرگونه ابتكار ديپلماتيك درباره موضوع هسته‌اي ايران بصورت "آگاهانه " مخالفت كرده است.
در سفر 12 نوامبر 2009 آقاي گوردون دستيار وزير خارجه آمريكا به تركيه جهت ملاقات با داود اوغلو وزير خارجه اين كشور، موضوع تبادل سوخت و آخرين پيشنهادهاي طرف ايراني و پيشنهادهاي جيمز جونز مشاور امنيت ملي آمريكا درباره كيفيت خروج LEU از ايران را بحث مي‌نمايد. همانگونه كه عنوان اين تلكس خبري تصريح مي‌كند گوردون به مقامات تركيه اصرار مي‌كند كه در اين رابطه فعال عمل نمايند تا طرح تبادل به نتيجه برسد. در اين تاريخ هنوز فضاي مذاكرات ژنو 2 كه در اوايل اكتبر 2009 برگزار شده است مسلط بود و داود اوغلو نيز دقيقا در همان روز با البرادعي درباره مبادله سوخت ايران گفتگوي تلفني مي‌كند.
اما از سوي ديگر، در چهلمين جلسه مشترك سياسي- نظامي امريكا و اسرائيل كه در همان ايام يعني 17 نوامبر 2009 تشكيل مي‌شود اعضاي هيات آمريكايي با توصيف هشت مسير براي تحريم ايران، به تبيين طرحي مي‌پردازند كه "متمركز بر اعمال فشار متناسب " بر نقاط و محورهايي است كه بيشترين تاثيرگذاري و فشار را دارند.
بدين ترتيب مشاهده مي‌شود كه در عين اينكه آمريكا در سال 2009 بصورت رسمي و اعلامي از فضاي سازنده مذاكرات ژنو استقبال مي كند و به دنبال نهايي‌كردن طرحي با همكاري ديگر كشورها از جمله تركيه و برزيل براي تبادل سوخت است اما از سوي ديگر، سياست واقعي خود را در قبال ايران از طريق مشورت با اسرائيل طراحي و زمان بندي مي‌نمايد. بر اين اساس به‌ نظر مي‌رسد كه آمريكا با اطمينان از ناتواني برزيل و تركيه براي نهايي‌كردن طرح تبادل، از فعاليت ديپلماتيك آنها حمايت كرد تا با بهره‌برداري از شكست تلاش‌هاي آنها، شدت فشار را افزايش دهد. بدين ترتيب از نظر آمريكا و اسرائيل، سال 2010 صرفا سال تشديد فشار بر ايران بوده است و نه سال يافتن راه‌حل‌هاي ديپلماتيك.

3- دولت ايالات متحده نه تنها به دنبال مذاكره واقعي از طريق كم كردن شدت تهديدهاي اسرائيل عليه ايران نبوده است بلكه در تعاملات ديپلماتيك مقامات بلندپايه خود با كشورهاي ثالث نيز با بزرگنمايي و فوري بودن امكان حمله اسرائيل به ايران تلاش كرده با ترساندن اين كشورها، آنها را در مسير تشديد فشار عليه جمهوري اسلامي ايران با خود همراه كند.
در سفر الن تاچر، معاون كنترل تسليحات و امنيت بين‌الملل وزارت خارجه آمريكا به اسرائيل مورخ 2-1 دسامبر 2009، آموس گيلعاد معاون سياسي- نظامي وزارت جنگ اسرائيل در ديدار با تاچر مي‌گويد كه "مطمئن نيستم كه تهران تصميم گرفته كه سلاح هسته‌اي را بصورت عيني داشته باشد اما تهران مصمم است گزينه امكان ساخت را باز نگه دارد. " همچنين بر اساس سند سال 2005 رژيم صهيونيستي با عنوان مقاصد اسرائيل در قبال برنامه هسته‌اي ايران، برخي از مسئولين بخش امور استراتژيك وزارت خارجه اسرائيل با ابراز اينكه بايد نسبت به ارزيابي‌هاي ارائه شده توسط دولت و ارتش اسرائيل درباره زمان دستيابي ايران به سلاح هسته‌اي محتاطانه برخورد كرد تصريح مي‌كنند كه حتي از سال 1993 مقامات اين رژيم تاكيد داشتند كه ايران نهايتا تا سال 1998 به بمب اتمي دست پيدا مي‌كند.
اما با وجود عدم اطمينان اسرائيل از واقعي‌بودن تهديد ايران و انعكاس اين برآوردها به مقامات آمريكايي، رابرت گيتس وزير دفاع آمريكا در 8 فوريه 2010 در ديدار با كوشنر وزير خارجه وقت فرانسه با اشاره به اهميت و تاثير مطرح كردن امكان ضربه نظامي اسرائيل به ايران بر محاسبات اردوغان، تاكيد مي‌كند كه اينگونه اظهارات موجب همراه شدت ترك‌ها با سياست‌هاي فشار عليه ايران مي‌شود. ويليام برنز نيز در ديدار با همتاي چيني خود ونگ جيارويي (Wang Jiarui) با اشاره به منافع اقتصادي چين در حوزه خليج فارس تصريح مي‌كند كه اگر ايران به مسير دستيابي به توانمندي هسته‌اي خود ادامه دهد آنگاه اسرائيل "بدون شك " اقدام خواهد كرد و نگراني اعراب منطقه نيز موجب شكل‌‌گيري رقابت تسليحاتي در منطقه مي‌شود.

نتيجه‌گيري:

متهم اصلي اسناد ويكي‌ليكس، دولت ايالات متحده است و نه هيچ كشور ديگري. اين اسناد بيانگر تزوير و دورويي آمريكايي‌ها در تعاملات ديپلماتيك خود با جهان است. لذا مطالعه اين اسناد از دريچه تنگ و سياست زده رسانه‌هاي خبري غرب بسيار گمراه‌كننده است. در عين حال، موج سوم اسناد ويكي‌ليكس به هيچ وجه متمركز بر ايران نيست. با اين همه، مطالعه دقيق و هدفمند اسناد مربوط به ايران بيانگر تداوم سياست‌هاي دولت بوش در دولت اوباما مي‌باشد. اين ارزيابي مورد تاييد كاركنان رسته سياسي وزارت خارجه آمريكا كه متمركز بر مسائل ايران بوده‌اند نيز مي باشد. يكي از اين افراد در مقاله‌اي در هافينگتون‌پست با ارزيابي كيفيت تاثيرگذاري اين اسناد بر روابط ايران و آمريكا مي‌نويسد: "اكنون بايد آشكار شده باشد كه سياست آمريكا در قبال ايران هرگز تعامل حقيقي نبوده است. تعامل به معني رويكرد بلندمدتي است كه "چماق " را كنار مي‌گذارد و به دو طرف منازعه اطمينان مي‌دهد كه ترس آنها از يكديگر بي‌پايه است. ما در همان اوايل دولت اوباما دريافتيم كه اتخاذ چنين رويكردي توسط دولت وي غيرمحتمل است. در عوض، ما استراتژي "چماق و هويج " را همانند دولت بوش پيگيري كرديم. بر اين اساس تلاش شد با بهره برداري از مشوق‌هاي مثبت و منفي براي اقناع ايران به تغيير رفتار خود سياست بسيار كم‌هزينه‌اي را داشته باشيم. تفاوت كليدي بين رويكرد بوش و اوباما اين بود كه اوباما تلاش كرد كه اشتباهات تاكتيكي دولت قبلي را درست كند. با رد ايده تغيير رژيم، تعامل ديپلماتيك با متحدين خود و حذف پيش‌شرط براي مذاكره، اوباما تاكتيك را تغيير داد اما هدفش همان هدف دولت بوش بود يعني: اجبار ايران به تسليم‌شدن در موضوع هسته‌اي از طريق فشار. "
نهايتا بايد گفت اين تناقض سياست اعلامي با سياست اعمالي بيانگر رياكاري و فريبكاري آمريكا در قبال ايران و شاهدي آشكار براي صحت ارزيابي مقام معظم رهبري از رفتار آمريكا در قبال جمهوري اسلامي ايران (دست چدني زير دستكش مخملي) است. چنين درك راهبردي از استراتژي آمريكا در قبال ايران، گروه 1+5 را در دور جديد مذاكرات ژنو 3 به شدت در موضع ضعف قرار مي‌دهد.

نويسنده: محمد جمشيدي
مدير گروه سياست خارجي مركز پژوهش‌هاي مجلس شوراي اسلامي


نوشته شده در   چهارشنبه 17 آذر 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode