ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 29 ارديبهشت 1403
شنبه 29 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 13 آذر 1389     |     کد : 12351

گنج‌هاي آشكار، چشم‌هاي نابينا

بسياري از فعاليت‌هاي ما آدميان فقط و فقط به خاطر حفظ يا افزايش منافعمان طراحي شده و اجرا مي‌شود. به دور و برخودتان نگاه كنيد. حتما مصداق‌هاي اين جمله را مي‌يابيد؛ از رفتارهاي اجتماعي تا عادت‌ها و رفتارهاي طبيعي. شايد ايثار يكي از معدود نمونه‌هاي رفتاري باشد كه اين نكته را نقض مي‌كند.

جام جم آنلاين: بسياري از فعاليت‌هاي ما آدميان فقط و فقط به خاطر حفظ يا افزايش منافعمان طراحي شده و اجرا مي‌شود. به دور و برخودتان نگاه كنيد. حتما مصداق‌هاي اين جمله را مي‌يابيد؛ از رفتارهاي اجتماعي تا عادت‌ها و رفتارهاي طبيعي. شايد ايثار يكي از معدود نمونه‌هاي رفتاري باشد كه اين نكته را نقض مي‌كند.
مثلا هنگامي كه يك نفر جان خود را از دست مي‌دهد تا از منافع غيرشخصي دفاع كند. البته اين رفتار چندان هم منحصر به انسان نيست. مثلا زنبور‌ها هم نمونه‌هايي از ايثارگري را در خودشان نمايش مي‌دهند. وقتي يك زنبور كسي را نيش مي‌زند براي دفاع شخصي اين كار را نكرده است. او از منافع جمعي همه اعضاي كندو حمايت كرده است و البته با اين عمل او جان خود را از دست مي‌دهد. البته اگر كمي ريزبينانه به همين رفتار‌هاي ايثارگرايانه در دنياي موجودات زنده هم دقت كنيم و آن را مورد مداقه قرار دهيم باز هم پاي منافعي را خواهيم ديد كه چندان تفاوتي با نمونه‌هاي ديگر در آن ديده نمي‌شود. شايد مهم‌ترين تفاوت اين رفتار با رفتار‌هاي منفعت‌طلبانه مرسوم دنياي جانداران در اين باشد كه اين رفتارها(آگاهانه يا ناخودآگاهانه) به منافع بلند مدت‌تر و نيز منافع جمعي(و نه فردي) توجه دارد. به همين منوال رفتار‌ها يا برخورد آدميان با دنياي طبيعي پيرامون خودش هم مبتني بركسب منافع حداكثري از طبيعت بوده است، بخصوص پس از انقلاب صنعتي كه قدرت چيرگي انسان بر طبيعت رخ نشان داد، عقده سده‌هاي طولاني مقهور طبيعت بودن سرگشود و ناگهان هجوم انسان‌هاي صنعتي شده به طبيعت براي كسب منافع بيشتر آغاز شد.

دست‌اندازي به طبيعت براي كشف و استخراج منابع طبيعي از چوب و زغال سنگ گرفته تا نفت، الماس، خاك، آب و... آنچنان رشد كرد كه طبيعت فرصتي براي بازيافت خود پيدا نكرد. به عبارتي سرعت كسب منابع از سرعت توليد آن پيشي گرفت. در ابتدا اين موضوع چندان جدي تلقي نمي‌شد چرا كه زمين براي آدميان گستره‌اي پهناور محسوب مي‌شد و حتي براي آدميان اين گستره، بي‌نهايت فرض مي‌شد، بنابراين انسان به خودش اجازه مي‌داد تا براي كسب منافع حداكثري هر ميزان برداشت از منابع طبيعي را مجاز بشمارد.

البته براي اين برداشت‌هاي حداكثري استراتژي‌هايي هم ساخته مي‌شد. مثلا يكي از مهم‌ترين استراتژي‌هاي انسان در كسب حداكثري منافع از طبيعت مي‌توان به كشف دنياهاي جديد و مهاجرت گسترده به آن دنياي جديد اشاره كرد و البته نمونه مهم از اين‌گونه كشف سرزمين‌هاي تازه، كشف قاره آمريكا و مهاجرت به آن بود. اين دست‌اندازي انسان به طبيعت كم‌كم رنگ نگراني به خود گرفت. ابتدا زنگ خطر را اخلاق‌گرايان و فلاسفه به صدا در آوردند؛ اين كه آيا انسان تنها به دليل توانايي موجود مجاز است كه اين‌گونه بهره‌برداري بي‌حد و حصر از طبيعت را نشانه رفته و اجرا كند؟

پارك‌هاي ملي آثار طبيعي ملي(گل سوسن چلچراغ يا قله علم‌كوه)، مناطق حفاظت‌شده(ارسباران در آذربايجان و هفتاد قله در استان مركزي) و پناهگاه‌هاي حيات‌وحش ? رده منطقه‌هاي تحت‌حفاظت ايران هستند
پاسخ از ديد اخلاق‌گرايان تقريبا هويدا بود اما از ديد عملگرايان و قاطبه جمعيتي جوامع بشري، پاسخ به اين پرسش دست‌كم چنين آشكار و ساده نبود. اما اوضاع به همين منوال باقي نماند و حتي عملگرايان نيز دچار تعارضي در بهره‌برداري بي‌حد و حصر از طبيعت شدند. افزايش شديد جمعيت و كاهش منابع در دسترس اين نگراني را موجب شد.اكنون زمان نگراني بود؛ زماني كه بايستي به اين پرسش اساسي پاسخ داده مي‌شد. پاسخ به اين سوال كه اگر به طبيعت فرصت بازسازي ندهيم، سرنوشت ما چه مي‌شود. اگر همه طبيعت دچار اين دگرگوني شديد(حاصل از فعاليت بشري) قرار بگيرد، چه الگوي دست‌نخورده‌اي براي بازگرداندن اصل وجود خواهد داشت و به عبارت درست‌تر اگر همه طبيعت دست‌خورده شده و تغييرات بنيادي در آن رخ دهد، كدام الگوي طبيعي مي‌تواند به عنوان نمونه استاندارد از طبيعت تلقي شود و براي بازسازي، مورد استناد قرار بگيرد؟

پاسخ به اين سوال همان چيزي است كه لزوم حفاظت ويژه از مناطق خاص كره زمين را باعث مي‌شود؛ مناطقي كه به عنوان مناطق بكر و دست نخورده زمين لقب مي‌گيرند. مثلا جنوبگان را مي‌توان يكي از مهم‌ترين و منحصربه‌فردترين مناطق كره زمين دانست. اين منطقه در تمام دنيا تك محسوب مي‌شود و در صورتي كه تغييري در آن رخ دهد ديگر نمونه‌اي شبيه به آن وجود ندارد كه بتوان به آن استناد كرد. بنابراين قطب جنوب را منطقه‌اي بشدت محافظت شده محسوب مي‌كنيم كه كسي حق دخالت يا تغيير(هر چند اندك) در آن را ندارد.اما به مقياس‌هاي كوچك‌تر نيز در جاي جاي كره زمين، مناطقي با اين سطح اهميت وجود دارد. اين مناطق كه اكنون با نام عمومي(و نه حقوقي) مناطق تحت حفاظت مي‌ناميم، براي همه انسان‌هاي زمين اهميت دارد(يا بايد داشته باشد) مناطق حفاظت شده از گزند هر نوع دست‌اندازي و تغيير و تبديل بشري بايستي به دور باشد.اما چرا بايستي چنين محدوديتي را تحمل كنيم؟ مثلا آيا نبايد به دليل كوتاه شدن مسير، در اين مناطق جاده‌اي احداث كرد؟ آيا نبايد اين مناطق را به محل پرورش دام مورد استفاده قرار داد؟ آيا نمي‌توان در اين مناطق به فعاليت شكار و تفريح پرداخت؟ آيا نمي‌توان اين مناطق را بواسطه منابع طبيعي و موهبت‌هاي الهي و خداداد موجود در آنها مورد كاوش و شناخت
و استخراج قرار داد؟

پارك‌هاي ملي آثار طبيعي ملي(گل سوسن چلچراغ يا قله علم‌كوه)، مناطق حفاظت‌شده(ارسباران در آذربايجان و هفتاد قله در استان مركزي) و پناهگاه‌هاي حيات‌وحش 4 رده منطقه‌هاي تحت‌حفاظت ايران هستند
پاسخ همه پرسش‌هاي بالا و پرسش‌هاي ديگري از اين دست، براساس قوانين محكم ملي و بين‌المللي، خير است. اما چرا؟ آيا اين ناديده گرفتن نعمات خداوند نيست؟ آيا اين پاسخ نه، ايجاد زحمت و چشم‌پوشي از رفاه و آسايش محسوب نمي‌شود، پاسخ باز هم خير است.

مناطق حفاظت شده ـ كه در ايران با 4 سطح‌شناسايي مي‌شود و بالاترين سطح آن پارك‌هاي ملي هستند ـ براي زندگي و دوام و بقاي ما اهميت دارند. همان‌طور كه در سطور پيشين اشاره شد، اين مناطق به عنوان جايگاه‌هاي ويژه محسوب شده و به دليل نادر بودنشان(از حيث چشم‌انداز، منابع، بافت گياهي، جانوري و...) بايستي به عنوان الگو و نمونه قابل استناد براي هميشه حفظ شوند. اما جدا از اين، پارك‌هاي ملي و ديگر مناطق حفاظت شده ذخيره گاه ژنتيكي يك سرزمين محسوب مي‌شوند... همچون بانك‌ها كه ذخيره‌گاه اموال يك فرد يا جامعه محسوب مي‌شود و آسيب به آن آسيب مستقيم به افراد است. پارك‌هاي ملي و مناطق تحت حفاظت ديگر منابع بسياري از گونه‌هاي جانوري و گياهي هستند كه به شكل مستقيم يا غيرمستقيم مورد استفاده انسان‌ها قرار مي‌گيرند. البته بجز موجودات زنده موجود، اين مناطق ارزش فراواني در ذخيره و توليد و تازه شدن منابع غيرزنده كه براي زندگي ما نقش اساسي بازي مي‌كنند دارد. مثلا بخش مهمي از منابع آبي، اهميت فراوان در تعادل دمايي و حتي ارزش‌هاي فرهنگي ـ برخي از مناطق تحت حفاظت به عنوان سرزمين‌هاي مقدس شناخته مي‌شوند ـ فراوان دارند.پارك‌هاي ملي (همچون پارك ملي كوير و گلستان )، آثار طبيعي ملي(گل سوسن چلچراغ يا قله علم‌كوه)، مناطق حفاظت شده(ارسباران در آذربايجان و هفتاد قله در استان مركزي) و پناهگاه‌هاي حيات‌وحش(همچون پناهگاه ميانكاله) 4 رده منطقه‌هاي تحت‌حفاظت ايران هستند.

اين مناطق ارزش‌هاي ذاتي در سطح كشور و در سطح جهان هستند. مناطق تحت حفاظت ايران بخشي از شبكه جهاني مناطق تحت حفاظت جهان هستند، شبكه‌اي با بيش از 12000عضو، 12000 منطقه مهم كه ارزش آن بيش از هر مبلغ مادي است. خيلي بيشتر از نفتي كه مي‌توان در آنها يافت يا بيش از هر جانوري كه در آنها مي‌توان شكار كرد. مناطق تحت حفاظت و پارك‌هاي ملي، همچون ذخاير بانك مركزي است، آنها را بسادگي نبايد از دست داد.

محمدرضا نوروزي /جام جم




نوشته شده در   شنبه 13 آذر 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode