تصرف شهر بغداد پايتخت خلفاي عباسي توسط "هلاكوخان مغول" (656 ق)
پس از حملهي سپاهيان مغول و تسخير شهر بغداد، پايتخت خلافت عباسيان، در چهارم صفر سال 656 ق، خليفه ي عباسي، المستعصم باللَّه، با سه پسر خود و سه هزار تن از سادات، بزرگان، قضات و اعيان بغداد از شهر خارج شد و به خدمت هلاكو رسيد و تسليم وي گرديد. هلاكو امر كرد كه مردم بغداد را به بهانهي سرشماري به خارج از شهر كوچ دهند. سپس دستور قتل همگي آنان را صادر كرد و خود در نهم صفر وارد بغداد شد و آن شهر تاريخي را به يغما بُرد.
رحلت استاد بزرگ اخلاق ميرزا "محمد علي شاه آبادي" (1369 ق)
آقا ميرزا محمد علي شاهآبادي فرزند شيخ محمدجواد اصفهاني در سال 1292 قمري در اصفهان متولد گرديد و مقدمات علوم را از محضر پدر بزرگورارش كه خود از فقها و شاگردان صاحب جواهر بود، فرا گرفت. سپس از محضر برادرش آقا شيخ احمد بيدآبادي و ميرزا محمدهاشم خوانساري بهرهمند شد. سپس در تهران، فقه و اصول را از محضر ميرزا حسن آشتياني و عرفان را از محضر ميرزاهاشم گيلاني و فلسفه را از ميرزا ابوالحسن جلوه فرا گرفت و براي تكميل مراتب علمي به دارالعلم نجف اشرف رهسپار گرديد. آيت اللَّه شاه آبادي سپس به سامرا رفته و در درس آيتاللَّه ميرزا محمد تقي شيرازي شركت جست و از افادات آن بزرگوار بهرهها برد. ايشان بنا به اصرار والدهي محترم خود به ايران بازگشت و در تهران سكونت جست و در مسجد سراج الملك (شاه آباد سابق) به اقامهي نماز و ترويج و تبيين معارف اسلام پرداخت. آيت اللَّه شاه آبادي آن گاه در سال 1347 قمري به حوزهي علميهي قم رفت و به تربيت طلاب علوم ديني پرداخت و شخصيتهاي بزرگواري چون حضرات آيات عظام: امام خميني(ره)، سيد شهابالدين مرعشي نجفي، ميرزا هاشم آملي، محمدرضا مروج طبسي و... را به جهان تشيع عرضه نمود. بعد از 7 سال مجدداً به تهران بازگشت و در مسجد امينالدولهي بازار، امامت جماعت را به عهده گرفت. از اين استاد فرزانهي عرفان، كتابهاي فراواني بر جاي مانده كه منازِلُ السّالِكين، رسالهي عقل و جهل، حاشيهي كفايةُ الاصول و... از آن جملهاند. در موقعيتي كه رضاخان پهلوي، تمام مساجد و منابر را تعطيل نموده بود، آيت اللَّه شاهآبادي، هيچ گاه نماز و سخنرانياش قطع نشد. زماني هم كه رضاخان، پوشيدنِ لباس روحانيت را ممنوع كرده بود، او فرزندانش را به روحاني شدن و پوشيدن لباسِ مقدس روحانيت تشويق كرد و به بركت همين تلاش مُخلصانه، هفت تن از فرزندانِ ايشان، روحاني شدند. وفات اين عارف بزرگ برابر با 3 آذر 1328 ش در 77 سالگي روي داد و پس از تشييعي باشكوه در رواق ابوالفتوح رازي در حرم حضرت عبدالعظيم(ع) مدفون گرديد. حضرت امام خميني(ره) درباره استاد ميفرمود: "من در طول عمرم، روحي به لطافت روحآيتاللَّه شاهآبادي نديدم."
تاجگذاري "كوروش هخامنشي" و آغاز سلسله پادشاهي هخامنشيان در ايران (539م)
پس از قدرت گرفتن كوروش هخامنشي و يورش به سرزمين بابل و تصرف آن، وي در چهاردهم اكتبر سال 539 قبل از ميلاد در پرستشگاه بابِل تاجگذاري كرد. از اين زمان بود كه پادشاهي سلسله هخامنشيان آغاز شد و حكومت شاهنشاهي در ايران بنيانگذاري گرديد. كوروش در ابتدا، شوش را به پايتختي خود برگزيد و سپس سالياني به جنگ با اقوام گوناگون پرداخت تا اينكه در يكي از اين جنگها زخمي شد و در سال 529 قبل از ميلاد، پس از ده سال سلطنت درگذشت. دوران حكومت سلسله هخامنشيان تا سال 330 قبل از ميلاد به مدت 200 سال به طول انجاميد و سرانجام به دست اسكندر مقدوني منقرض شد.
تولد "ويليام پن" سياستمدار و فيلسوف برجسته انگليسي (1644م)
ويليام پن، فيلسوف برجسته انگليسي، در چهاردهم اكتبر 1644م در لندن به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات متوسطه، وارد دانشگاه آكسفورد گرديد اما تحصيلات خود را نيمه تمام گذاشت و پس از چندي با اعضاي فرقه كويْكر آشنا شد. اين عده كه انجمن دوستان ناميده ميشدند، طرفدار مقاومت جدي در برابر هرگونه بدي بودند. پن در سال 1681م، نقشه ايجاد يك مدينه فاضله مبتني بر وحدت و برادري را طرحريزي نمود تا نمونه و سرمشقي براي همه بشريت باشد. از اين رو، از طرف پادشاه وقت انگلستان، قطعه زميني در امريكا براي اجراي اين طرح كه آن را آزمايش مقدس ناميده بود در اختيار ويليام پن قرار گرفت. در اين مستعمره كه به نام پن، پنسيلوانيا به معني جنگل پِن ناميده ميشد، دولتي طرحريزي و اجرا گرديد كه هرچند پِنْ رهبر آن بود، ولي قدرت در اختيار مردم قرار داشت. آزادي بيان و تسامح ديني، ساخت دارالتأديب به جاي زندان، قرار دادن مجازات اعدام فقط براي جنايت و خيانت، عدم وجود طبقات اجتماعي و ارتش، حاكميت حكومت مشترك المنافع بر پايههاي دوستي، عدالت و صلح، از جمله ويژگيهاي اين جامعه جديد بود. ميل به عدالت كه با حس ترحم در پن آميخته بود، سبب شد كه با بوميان سرخ پوستارتباط يابد و با آنان قرارداد دوستي منعقد كند. ويليام پن، منطقه تحت حكومت خود را اگرچه هديهاي از پادشاه انگلستان بود، اما از صاحبان سرخ پوستِ آن خريداري كرد و آن را محلي براي سكونت ستمديدگان سراسر جهان قرار داد. پن، دولت مستعمره خود را مانند ساعتي ميدانست كه مردمي كه وي رهبر آنان بود، حركت و كار آن را، ميزان ميكردند. در اين سرزمين، مردم با جمع شدن به دور هم حق داشتند كه قوانين تازه وضع كنند و قوانين قديم را اصلاح يا لغو سازند. در حقيقت، پن، نطفه سازماني چون ملل متحد را در آنجا گذاشت و خود رهبري اخلاقي و سياسي آن را در دست گرفت. ويليام پن سرانجام در 30 ژوئيه 1718م در هفتاد و چهار سالگي درگذشت.
آغاز به كار "كنگره تاريخي وين" در مورد اروپاي پس از ناپلئون (1814م)
پس از استعفا و تبعيد ناپلئون بُناپارت در آوريل 1814م، كنگره تاريخي ويِن از روز چهاردهم اكتبر 1814م در ويِن پايتخت اتريش آغاز به كار كرد تا درباره متصرفات فرانسه طي جنگهاي ناپلئون بُناپارت تصميمگيري كند. در ميانه كار كنگره ويِن، ناپلئون با فرار از تبعيدگاه خود در اواخر فوريه 1815م، بار ديگر در دوره كوتاهي معروف به حكومت صد روزه، قدرت را در دست گرفت و خود را آماده حمله به دشمنانش نمود. هرچند كه اين مسئله، روند فعاليتهاي كنگره ويِن را مختل نمود، اما با شكست دوباره ناپلئون از اتحاد اروپايى، كنگره ويِن كار خود را دنبال كرد. مسائلي كه كنگره با آنها روبرو بود، پيچيدگي و دشواري فراوان داشت چرا كه انقلاب فرانسه و جنگهاي ناپلئون، ساختار اروپا را به كلي درهم ريخته بود. ولي آنچه بيشتر مورد توجه كنگره بود، برقرار كردن تعادل قوا براي حفظ صلح در اين قاره بود. دراين ميان، رقابتها و دسيسهچينيهاي كشورهاي شركت كننده در كنگره، از پيشرفت اساسي كار، جلوگيري ميكرد و هر يك از آنها خواهان سهم بيشتري بودند. همچنين بيشتر نمايندگان شركت كننده در كنگره مايل بودند كه تعادل قوا در اروپا به دوران قبل از انقلاب كبير فرانسه برگردد و سلاطين و فرمانرواياني را در كشورهاي مختلف روي كار آورند كه قبل از انقلاب فرانسه بودهاند. كشورهاي فاتح نيز هر يك، باجي در كنگره ويِن گرفتند و از كلاه امپراتوري متلاشي شده ناپلئون، نمدي به دست آوردند. بدين ترتيب كنگره ويِن نوعي پيروزي دولتهاي بزرگ و پيشرفت رژيمهاي سلطنتي عليه جمهوريت در اروپا بود. كنگره ويِن سرانجام در نهم ژوئن 1815م به كار خود پايان داد.