در سالهای اخیر اهمیت و نقش سرمایه اجتماعی در روند توسعه جوامع، مورد توجه بسیاری از اقتصاددانان و جامعهشناسان قرار گرفته است و در دنیای مدرن امروز یکی از شاخصهای اساسی توسعه همین سرمایه اجتماعی است.
به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، سرمایه اجتماعی یا بعد معنوی یک اجتماع، میراثی تاریخی است که از طریق تشویق افراد به همکاری و مشارکت در تعاملات اجتماعی، قادر است بسیاری از معضلات موجود در آن جامعه را حل کرده و حرکت به سوی رشد و توسعه شتابان اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را امکانپذیر سازد.
در واقع، سرمایه اجتماعی را میتوان در کنار سرمایههای اقتصادی و انسانی، بخشی از ثروت ملّی به حساب آورد که بستر مناسبی برای بهرهبرداری از سرمایه انسانی و فیزیکی و راهی برای نیل به موفقیت قلمداد میشود.
بدون سرمایه اجتماعی، هیچ اجتماعی به هیچ سرمایهای نمیرسد، به طوریکه بسیاری از گروهها، سازمانها و جوامع انسانی، بدون سرمایه اقتصادی و صرفاً با تکیه بر سرمایه انسانی و اجتماعی توانستهاند به موفقیت دست یابند اما هیچ مجموعه انسانی، بدون سرمایه اجتماعی نمیتواند اقدامات مفید و هدفمندی انجام دهد.
به منظور آشنایی بیشتر با مفهوم سرمایه اجتماعی و ارتباط آن با وضعیت اقتصادی استان آذربایجانشرقی و کل کشور، با همکاریهای صمیمانه سازمان مدیریت و برنامهریزی استان، میزگردی با حضور جمعی از اساتید و صاحبنظران این حوزه ترتیب دادهایم.
«دکتر محمد حریریاکبری»، جامعهشناس و استاد بازنشسته علوم اجتماعی دانشگاه تبریز، «سعید جلالی»، مشاور اجتماعی استاندار آذربایجانشرقی، خیر مدرسهساز و مؤسس NGOهای متعدد در زمینههای علمی، فرهنگی و اجتماعی بهویژه اشتغال زنان بیسرپرست، «دکتر مهستی علیزاده»، عضو هیات علمی و رئیس اداره مؤلفههای مؤثر بر سلامت دانشگاه علوم پزشکی تبریز و «دکتر کمالکوهی» دانشیار و عضو هیات علمی مؤسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه تبریز در این میزگرد شرکت و نکته نظرات خود را در این رابطه اعلام کردند. متن تنظیم شده این میزگرد 2 ساعته تقدیم خوانندگان محترم میشود.
**محتوای سرمایه اجتماعی در سه واژه ربط، اعتماد و رفاه خلاصه میشود
فارس: لطفاً در ابتدای بحث به تعریف سرمایه اجتماعی و وضعیت این دارایی در جامعه بپردازید.
*حریری:
متاسفانه مفهوم سرمایه اجتماعی بسیار نارسا و تقریباً تعریفناپذیر است. البته چندین اندیشمند در این خصوص تعاریفی ارائه کردهاند.
از لحاظ زمانی، تا پایان جنگ جهانی دوم کشورهای اروپایی در تعریف سرمایه اجتماعی پیشرو بودند و سابقه آن را میتوان در قرن ۱۷ پیدا کرد.
یک اندیشمند در تعریفی کاپیتالیستی سرمایه اجتماعی را سرمایهگذاری در روابط اجتماعی با نیت بازگشت سود تعریف میکند که محتوای آن در سه واژه ربط، اعتماد و رفاه خلاصه میشود.
وقتی اعتماد نباشد سرمایه اجتماعی نیز نخواهد بود. پس از آن جان دیویی در کتاب «مدرسه و اجتماع» از واژه سرمایه اجتماعی استفاده نموده ولی همچنان تعریف مشخصی از سرمایه اجتماعی ارائه نکرده است.
رابرت پاتنام جامعهشناس بریتانیایی در کتاب «بولینگ تکنفره» جامعه آمریکا را که تفکرات کاپیتالیستی در آن جریان دارد مورد بررسی قرار داده است.
انسان در این جامعه چه در حوزه آموزش و چه در حوزه کار و زندگی فردمحور است و این امر باعث از بین رفتن پیوند اجتماعی و به سبب آن فروپاشی سرمایه اجتماعی میشود.
بسیاری از اندیشمندان به این نتیجه رسیدهاند که «اعتماد» ملات سرمایه اجتماعی است. تمام تحلیلگران و دانشمندان پس از پاتنام بر این اشتراک نظر بودهاند که برای تقویت سرمایه اجتماعی در جامعه باید ارتباط ایجاد کرد که «اعتماد» ملات این ارتباطات اجتماعی است.
اگر بخواهیم اشکال سرمایه اجتماعی را نیز بررسی کنیم، باید در نظر داشته باشیم بین سرمایه اجتماعی و سرمایه انسانی مرز مشخصی وجود ندارد و هر فرد با توجه به تربیت خانوادگیاش میتواند به میزان مشخصی اعتماد کند و ریسکپذیر باشد.
از منظر دیگر دو نوع سرمایه اجتماعی «درونگروهی» و «پیوندی» قابل تعریف هستند. سرمایه اجتماعی درونگروهی در رابطههای فامیلی و خویشاوندیهای نسبی مطرح است و سرمایه اجتماعی پیوند رابطههای سببی را شامل میشود.
در مجموع هر فرد زمانی که با استفاده از پیوندهای خانوادگی، خویشاوندی و افراد اجتماع ربط، اعتماد و رفاه را بهدست بیاورد دارای سرمایه اجتماعی میشود.
**سکون در سرمایه اجتماعی به منزله سکوت ارزشهای اجتماعی است
*جلالی:
تأثیرات کاربرد سرمایه اجتماعی بعد از جنگ جهانی دوّم با شیب ملایم اوج گرفته است و بعد از جهانی شدن در پایان قرن بیستم به این امر اهمیّت دادهاند.
تعریف مشخصی از سرمایه اجتماعی در دست نیست، ولی سرمایه اجتماعی در بستر دموکراسی ظهور و بروز مییابد و اگر دموکراسی نباشد هر کسی با اختیار خود سرمایه اجتماعی را تعریف و تفسیر خواهد کرد ولی در یک تعریف مشخص سرمایه اجتماعی دارای سه مؤلفه و عناصر کلیدی است.
الف: اعتماد اجتماعی ب: مشارکت اجتماعی ج: انسجام اجتماعی
متأسفانه در کشور ما سرمایه اجتماعی بیشتر در اتفاقات سیاسی مثل انتخابات کاربرد دارد. در حالی که اصلیترین کاربرد سرمایه اجتماعی در توسعه متوازن است.
در جامعه ما توسعه متوازن در موضوعات اقتصادی، سیاسی، علمی، فرهنگی، اجتماعی و غیره از انسجام لازم برخوردار نیست.
سرمایه اجتماعی زمانی موفق عمل خواهد کرد که حضور مستمر داشته باشد. سکون در سرمایه اجتماعی به منزله سقوط ارزشهای اجتماعی است.
*کوهی:
تاریخچه وجود سرمایه اجتماعی همزاد با تاریخچه زندگی گروهی انسانهاست. از زمانی که جامعه تشکیل یافت و مردم کنار هم زندگی کردند، سرمایه اجتماعی نیز پدید آمد. زندگی گروهی حاصل همکاری در جهت رفع نیازهای یکدیگر بوده است.
تعریفی که بانک جهانی از سرمایه اجتماعی اعلام کرده این است که سرمایه اجتماعی نتیجه تاثیر نهادهای اجتماعی، روابط انسانی و هنجارها بر روی کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی است. بنابراین مؤلفهای که در تعریف سرمایه اجتماعی از نظر بانک جهانی مهم است، تعاملات اجتماعی است.
فرانسیس فوکویاما در تعریف این مفهوم، از وجود هنجارها و ارزشها سخن میگوید. او معتقد است که سرمایه اجتماعی همان هنجارهای غیررسمی است و هنجارهایی که به نوعی حالت دستوری دارند (باید سرمایه اجتماعی ایجاد کرد) مخل سرمایه اجتماعی هستند.
در سرمایه اجتماعی باید صداقت، اعتماد و وفاداری وجود داشته باشد. چون سرمایه اجتماعی حاصل تعامل، مشارکت و اعتماد است، کنش متقابل اجتماعی داوطلبانه منشأ اصلی زایش سرمایه اجتماعی خواهد بود.
فوکویاما هنجارهای اجتماعی را به دو دسته مولد و غیرمولد تقسیم کرده است. هنجارهای مولد سرمایه اجتماعی مثل همکاری، تعهد و صداقت. هنجارهای غیرمولد مانند عدم صداقت، عدم اعتماد، عدم تعهد از هنجارهای غیرمولد هستند که منجر به فرسایش سرمایه اجتماعی میشوند.
به نظر ناهاپیت و گوشال (1998)، سرمایه اجتماعی به منزله مجموعهای از منابع بالقوه و بالفعلی است که در شبکه روابطی که افراد دارند وجود داشته قابل دسترسی است و از آن مشتق میشود. ناهابیت و گوشال سرمایه اجتماعی را به ابعاد مختلف نظیر بعد ساختاری، بعد رابطهای و بعد شناختی تقسیمبندی کردند.
بعد شناختی (Cognitive) سرمایه اجتماعی دربرگیرنده ارزشها و فرهنگ مشترک، دیدگاه و زبان مشترک، احساس تعهد مدنی، بعد رابطهای (Relational) عموماً به اعتماد فردی، تعمیمیافته، کنش متقابل و همبستگی و بعد ساختاری (Structural) نیز به شبکه روابط، سازمانها، انجمنها، نقشها و قوانین اشاره دارد.
برخی مقیاسها برای اندازهگیری سرمایه اجتماعی در دست است. مثلاً با اندازهگیری میزان اعتماد، مشارکت، شبکه روابط در جامعه میتوان تا حدودی به میزان سرمایه اجتماعی دست یافت.
مقیاسهای مختلفی برای اندازهگیری سرمایه اجتماعی در جامعه وجود دارد، با این حال مؤلفههای سرمایه اجتماعی آنقدر وسیع است که نمیتوان به طور دقیق آن را اندازه گرفت. برای ارزیابی وضعیت سرمایه اجتماعی در کشور و در استان پیشنهاد میشود محققان از ابزار واحدی استفاده کنند تا در آینده بتوانند میزان سرمایه اجتماعی را مثلا با دو سال گذشته مقایسه کرده و روند حاکم بر آن را مشخص کنند.
یکی از شاخصهای مهم و غیرمستقیم در تعیین وضعیت سرمایه اجتماعی در جامعه، میزان شیوع آسیبهای اجتماعی در جامعه است.
زمانی که آسیبهای اجتماعی در جامعهای افزایش یابد، نشاندهنده این است که سرمایه اجتماعی در آن جامعه به تدریج دچار فرسایش خواهد شد. در جامعه ما هم وضعیت چندین آسیب عمده مانند طلاق، اعتیاد به مواد مخدر، بیبندوباری اخلاقی و اختلافات خانوادگی نشان میدهد سرمایه اجتماعی هم در خانواده و هم در جامعه دچار مشکل است.
آسیبهای اجتماعی با سرمایههای اجتماعی رابطه معکوس دارد و هر چه آسیب اجتماعی زیاد باشد سرمایه اجتماعی کاهش مییابد.
مطالعات نشان میدهد روند حاکم بر وضعیت سرمایه اجتماعی در استان آذربایجانشرقی دارای شیب ملایم نزولی است.
اما وضعیت سرمایه اجتماعی استان آذربایجانشرقی در مقایسه با کل کشور در سطح متوسط به بالا قرار دارد. برخی از اتفاقاتی که در جامعه رخ میدهد تخریبکننده سرمایه اجتماعی است.
در 10 سال گذشته فسادهای اقتصادی که در سطح کشور رخ داده و افشاگریهایی که در این خصوص در فضای مجازی انجام میشود سرمایه اجتماعی را به شدت تخریب کرده است.
**رتبه دهم آذربایجانشرقی از نظر سرمایه اجتماعی در کشور
*علیزاده:
با توجه به تعاریفی که دوستان از سرمایه اجتماعی ارائه کردند بنده از توضیح بیشتر در این مورد خودداری میکنم، اما در ارتباط با وضعیت سرمایه اجتماعی در استان باید بگویم طبق مطالعات انجام گرفته و بر اساس آمار طلاق، خودکشی، امید به زندگی و فرار مالیاتی، استان آذربایجانشرقی رتبه دهم را از نظر سرمایه اجتماعی در کشور دارد.
فارس: سرمایه اجتماعی چه تاثیری در ارتقاء صنعت، تولید و ایجاد ارزش افزوده میتواند داشته باشد؟
*حریری:
اگر به صورت تئوری بیان کنیم، میتوان گفت سرمایه اجتماعی در تولید و توسعه اقتصادی تاثیر مثبت دارد. اگر سرمایه اجتماعی نباشد تولید از بین میرود. تا زمانی که ارزشهای اجتماعی عموم مردم را تقویت نکنیم سرمایه اجتماعی افزایش نمییابد و با تحمیل و دستور نمیتوان سرمایه اجتماعی را پدید آورد، بلکه با کار فرهنگی سرمایه اجتماعی حاصل میشود، توسعه نیز در گرو توسعه فرهنگی است. بین سرمایه فرهنگی، انسانی و اجتماعی خط و مرز معینی وجود ندارد.
توسعه پایدار و متوازن اگر اجرایی شود، فرهنگ توسعه مییابد و اساس سرمایه اجتماعی اعتماد است. لازمه تشکیل سرمایه اجتماعی وجود اعتماد در جامعه است.
تا زمانی که اعتماد نباشد تک تک افراد جامعه به فکر منافع فردی خود خواهند بود و برای رسیدن به این منافع حتی حاضر به تخریب منافع دیگران نیز میشوند و با وجود چنین شرایطی هیچ واحد تولیدی و صنعتی پیشرفت نخواهد کرد.
*جلالی:
در بنگاههای تجاری و صنعتی دو مؤلفه وجود دارد. در مورد اول ممکن است با تأمین سود فرد یا سازمان به سمت فردگرایی سوق یابد، اما دومین مورد به این اشاره دارد که در جامعه توسعه یافته تأمین انفرادی به سمت تأمین اجتماعی برود.
بنگاههای تولیدی ثمری نمیدهند مگر اینکه جامعه هدف از ملت در ابعاد بزرگ تا خانواده در ابعاد کوچک به سمت تأمین سود اجتماعی یا همان رضایتمندی عموم حرکت کند.
در حال حاضر دولت طرحی را به نام پولچرخانی برای حمایت از واحدهای تولیدی اجرایی میکند که متاسفانه بعضاً شاهد هستیم واحدهای تولیدی در این طرح به سمت فردگرایی و حرکتهای انفرادی میروند و در نتیجه آن پدیدهای به نام نوکیسهگان به وجود آمده است.
در واقع حمایت از بنگاههای تولیدی به صورت انحصاری به سمت تأمین نفع و رضایتمندی عموم هدایت نمیشود و بالندگی سرمایه اجتماعی پدید نمیآید.
**باجگیری از سرمایهگذاران و سوءاستفاده از موقعیت در برخی از ادارات!
*کوهی:
در سال 1390 تحقیقی در خصوص مهاجرت سرمایهگذاران از آذربایجانشرقی انجام دادیم. در مصاحبههای این تحقیق، سرمایهگذاران دلیل اصلی گرایش به مهاجرت از استان را استانداردهای دو گانه مطرح میکردند و میگفتند سیستم اداری ما دچار بیماریهای مزمنی است و زمانی که ما برای انجام امور سرمایهگذاری به ادارات مراجعه میکنیم عدهای به فکر باجگیری از سرمایهگذاران و سوءاستفاده از موقعیت خود میافتند که این امر به سرمایه اجتماعی لطمه میزند.
برخی از وزارتخانههای کشور وضعیت بهتری دارند، چرا که از سرمایه اجتماعی درونگروهی خوبی برخوردارند و این سرمایه درونگروهی منجر به رشد اقتصادی آنها شده است.
در جایی که سرمایه اجتماعی بالا باشد زمینه برای رشد خلاقیتها فراهم میشود و هزینه مدیریت کاهش مییابد و مدیر میتواند به راحتی کارکنان و کارگران خود را اداره کند، در نتیجه بهرهوری بنگاهها بیشتر و رشد اقتصادی حاصل میشود.
سرمایه اجتماعی از طریق تاثیر بر گردش اطلاعات و جلوگیری از شکست بازار، تسهیل ابداعات، خلاقیتها و نوآوریها، توسعه ملی، نابرابری و توزیع درآمد، سطح امنیت جامعه و مصرف جمعی میتواند عملکرد و رشد اقتصادی تحت شعاع قرار دهد.
همچنین سرمایه اجتماعی از طریق تسهیل تأمین مالی برنامهها و سرمایهگذاریها و عقد قراردادها و در نتیجه امکان حمایت از خلاقیتها و رشد فنآوری در بخشهای سهگانه فعالیت اقتصادی، کاهش آسیبهای اقتصادی و اجتماعی در دوران رکود برای شرکتها و افراد آسیبپذیر و اهتمام به توازن اجتماعی، کاهش فساد مالی و اقتصادی از طریق خودکنترلی بر فعالیتها و عملکردها و افزایش رقابت اقتصادی از طریق فرهنگ و انگیزه شکلگیری گروهها و شرکتهای اقتصادی و زمینه انتقال تجارب به شرکتها و افراد دیگر میتواند در ارتقاء نرخ تولید و بهرهوری مؤثر واقع گردد.
یک مثلث با سه رأس جامعه مدنی، بخش خصوصی و دولت را در نظر بگیریم، اگر دولت در این مثلث نقش نظارتی خوبی داشته باشد و از سرمایه اجتماعی صیانت و جامعه مدنی نیز در جهت تقویت سرمایه اجتماعی حرکت کند، بخش خصوصی عملکرد خوبی خواهد داشت و رشد اقتصادی حاصل خواهد شد.
اگر اعتمادسازی شود به مرور زمان سرمایه اجتماعی افزایش مییابد. اگر سرمایه اجتماعی در واحد تولیدی بالا باشد سلامت روانی کارکنان نیز بهتر خواهد بود و اگر سلامت روانی کارکنان تأمین باشد آنها عملکرد مطلوبی خواهند داشت.
فارس: خانم دکتر علیزاده با توجه به اینکه جنابعالی در حیطه سلامت فعالیت دارید لطفاً بفرمایید سرمایه اجتماعی در سلامت و بهداشت جامعه چه جایگاهی میتواند داشته باشد؟
*علیزاده:
سلامت تعریف خاص و ابعاد خاصی دارد و سلامت اجتماعی یک فرد در کیفیت رابطه وی با جامعه و دیگران تعیینکننده است.
سرمایه اجتماعی بخشی از سلامت اجتماعی است. مطالعات مختلف در علوم سلامت نشان داده که ارتباط مستقیمی بین سرمایه اجتماعی، سلامت جسمی و روحی فرد وجود دارد.
در واقع کاهش روابط اجتماعی باعث افزایش آسیبهای اجتماعی و آسیبهای اجتماعی نیز زمینهساز مشکلات جسمی و روانی فرد میشود.
ایجاد مشکل در سرمایههای اجتماعی و نبود اعتماد بین روابط، منجر به از بین رفتن مهارت سازگاری در افراد میشود که در این صورت فرد نخواهد توانست در مقابل مشکلات اجتماعی تصمیم درستی بگیرد.
ارتباط مستقیمی بین مشکلات روانی فرد و کم بودن سرمایه اجتماعی فرد وجود دارد. مطالعات نشان داده افرادی که سرمایه اجتماعی پایینی دارند دچار مشکلات و بیماریهای جسمی و روحی میشوند.
کاهش سرمایه اجتماعی در زندگی فرد، خانواده، جامعه و در نتیجه در اقتصاد جامعه نیز تاثیر منفی میگذارد. مطالعاتی که در شهرستانهای مختلف استان در خصوص تاثیر سرمایه اجتماعی در حوزه سلامت اجتماعی انجام یافته نشان میدهد در شهرستانهای کوچکتر سرمایه اجتماعی نسبت به شهرهای بزرگتر بیشتر بوده است.
اکنون یکی از مشکلات ما در کلانشهرها بهخصوص تبریز جمعیت قابل توجه حاشیهنشین و به تبع آن کاهش سرمایه اجتماعی است. معمولاً همبستگی بسیار کمی بین افرادی که در مناطق حاشیهنشین زندگی میکنند، وجود دارد چرا که تفاوتها خیلی زیاد است.
فارس: در مورد نقش دولت در تقویت و یا تضعیف سرمایه اجتماعی صحبت کنید.
*حریری:
دولت نیازمند سیاستهای فرهنگی برای اعتمادسازی بین مردم برای افزایش سرمایه اجتماعی است. توسعه جوامع در گرو تعالی انسان است و این امر نیز زمانی محقق میشود که شاخصههایی چون صداقت، وجدانکاری، اعتماد، یکرنگی و... که از مؤلفههای اصلی سرمایه اجتماعی هستند در جامعه وجود داشته باشد. اتخاذ سیاستهای فرهنگی متناسب میتواند یاریگر جامعه در راستای رسیدن به این اهداف باشد.
*علیزاده:
یکی از عوامل موفقیت در افزایش سرمایه اجتماعی، ایجاد اعتماد پایدار بین دولت و مردم است. فضای مشارکت عمومی باید از سوی دولت برای مردم ایجاد شود و دموکراسی یکی از دلایل افزایش سرمایه اجتماعی است.
در کشورهای در حال توسعه و توسعهنیافته اعتماد بین دولت و مردم زیاد نیست و در نتیجه سرمایه اجتماعی کمتر است، اما درک شورهایی مثل کانادا، آلمان، انگلستان و ژاپن که از نظر اقتصادی کشورهای مرفه و پیشرفتهای به شمار میروند مشارکت عمومی و اعتماد ملت به دولت بسیار بالاست.
در این کشورها ارتباطات چندان مستحکمی بین خانوادهها نیست، با این حال ارتباط تنگاتنگی بین مردم و دولت وجود دارد.
**عدم ارائه گزارش عملکرد شفاف دولت اولین گام در جهت تخریب سرمایه اجتماعی
*جلالی:
در جامعه توسعه یافته دولت باید سرمایه اجتماعی را رصد کند چنانچه سرمایه اجتماعی حرکات و منویات دولت را زیر نظر دارد بخشهایی از حاکمیت تاثیر مستقیمی در سرنوشت جامعه دارد.
بعضاً تعدادی از دستگاههای دولتی اطلاع دقیق و گزارشی از عملکرد خود به مردم نمیدهند که این اولین گام در جهت تخریب و کاهش قدرت سرمایه اجتماعی است. باید در خصوص عملکرد این بخشها شفافسازی شود.
در دنیا ارزیابی تأثیرات اجتماعی در عملکرد بخشهای مختلف بسیار مهم است و زمانی که این امر در جامعه وجود نداشته باشد مشکلاتی چون رانتخواری در جامعه افزایش یافته و سرمایه اجتماعی مختل میشود و در نتیجه توسعه حاصل نمیشود.
باید در تصمیمگیریها برای مردم شفافسازی شود تا پدیده فردگرایی رواج نیابد و نفع خصوصی بر نفع عمومی ارجحیت نداشته باشد.
سرمایه اجتماعی را نمیتوان فقط صرف انتخابات و ایام خاص کرد، این ظرفیت باید در بستر دموکراسی اجرایی شود. به نظر میرسد در جامعه ما اعتماد متقابل بین حاکمیت و لایههای اجتماعی پررنگ نیست، بنابراین کمکم امید اجتماعی کاهش یافته و اعتماد عموم به دلیل معضلاتی مثل فساد مالی کمتر میشود.
اگر بخواهیم حضور مستمر سرمایه اجتماعی که تأمین اجتماعی و انسجام اجتماعی را در پی دارد در جامعه باشد، باید حاکمیت نسبت به مسئله اعتمادسازی حساس باشد.
*کوهی:
«هابرماس» معتقد است زمانی که نظام اجتماعی یعنی جامعه و نهادهای آن، نظام حیاتی (یعنی کنشگران) را استثمار کند و روابط نامتقارن باشد، توسعه رخ نخواهد داد و در نتیجه سرمایه اجتماعی از بین میرود.
اگر روابط بین دولت و مردم در حالت برابری باشد و مسوولان خود را از مردم بدانند اعتمادسازی میشود.
مردمی بودن دولت باعث تقویت سرمایه اجتماعی است، اما اگر دولت مردم را نادیده بگیرد سرمایه اجتماعی تخریب خواهد شد.
رعایت حقوق شهروندی نیز باعث افزایش سرمایه اجتماعی میشود. توجه به علوم انسانی از سوی نهادهای مختلف میتواند زمینه را برای افزایش سرمایه اجتماعی فراهم کند.
**ریشه شکست در تشکیل سرمایه اجتماعی، نابرابری است
فارس: تشکلها و NGOها به چه صورت میتوانند در تقویت سرمایه اجتماعی مؤثر باشند؟
*حریری:
محرومیت، بیگانگی، توقعات بیش از حد از گروه و محدودیت آزادی فردی باعث تضعیف سرمایه اجتماعی میشود. اگر تشکلها دنبال توسعه و افزایش سرمایه اجتماعی هستند، باید به دنبال کاهش نابرابری در جامعه باشند.
ریشه شکست در تشکیل سرمایه اجتماعی، نابرابری است. نابرابریهای عقیدتی و نابرابری بین طبقات مختلف جامعه منجر به کاهش سرمایه اجتماعی میشود و حرکت به سوی کاهش نابرابری میتواند سرمایه اجتماعی را تقویت کند.
همچنین دولت باید در حوزه صدور مجوز فعالیت برای نهادهای غیردولتی از اعمال سلیقه اجتناب کند تا تمام اقشار مردمی چه در جناح موافق دولت و چه جناح مخالف بتوانند در فرصتهای برابر فعالیت کنند. ایجاد فرصتهای برابر برای تمام نهادهای غیردولتی و اجتماعی مسبب رشد و تعالی فکری و فرهنگی اجتماع میشود و پیرو آن باعث تقویت سرمایه اجتماعی در بین مردم خواهد شد.
*جلالی:
اگر بخواهیم سرمایه اجتماعی از طریق تشکلها تقویت شود، باید تشکلها را توانمند کنیم. تشکلی که توسعهمحور نیست و به نفع مردم فعالیت نمیکند و نمیتواند سرمایه اجتماعی را تقویت کند. تشکلی موفق است که در حوزه مربوط به خود به توانمندسازی بپردازد.
در برخی مواقع تشکلهایی ایجاد میشوند که مبنای فعالیت آنها احساسی است و میخواهند با تحت تأثیر قرار دادن عواطف مردم پولی جذب کنند که کارآمدی چندانی ندارند و در ادامه توزیع فقر نسلی پدید میآید.
دولت نیز برای بهرهمندی از سرمایه اجتماعی باید با تشکلها مشورت کرده و به توانمندی آنان اعتماد کند و این تعامل باید دو سویه باشد.
*علیزاده:
تشکلها مردمی اصولا نهادهایی غیردولتی هستند. متأسفانه در جامعه ما تشکلها نظاممند نیستند و به صورت سنتی عمل میکنند.
این تشکلهای سنتی معمولاً ریشه مشکلات را بررسی و حل نمیکنند و در نتیجه بیشتر نقش ظاهری در تقویت سرمایه اجتماعی دارند.
**اکثر تشکلهای ما خانوادگی هستند و تخصصگرایی لازم را ندارند
*کوهی:
اگر بخواهیم تشکلهای مردمی و سمنها فعال شده و سرمایه اجتماعی را تقویت کنند، باید تخصصگرایی در این حوزه تقویت شود.
متأسفانه اکثر این تشکلها و سمنها خانوادگی هستند و تخصص لازم را در امور اجتماعی و فرهنگی ندارند. یکی از منابع اصلی حضور مردم در فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظایرآن، همین NGOها هستند.
تحقیقات نشان داده است که در جامعهای که NGOها به معنای واقعی غیردولتی و مردمی هستند، در آن جامعه میزان نشاط و شادی اجتماعی در سطح بالاتری قرار داشته و این امر خود به خود منجر به تقویت سرمایه اجتماعی در جامعه میشود، اما وضعیت تشکلهای مردمی استانی در حوزه نشاط و شادی اجتماعی و دمیدن امید اجتماعی به افراد کمرنگ بوده و تشکلها در این زمینه فعالیتی نداشتهاند.
به طوریکه در سال 2014 رتبه کشور ایران از نظر شادی و نشاط اجتماعی در دنیا ۱۰۵ بود و در سال2016 این رقم به ۱۰۶ رسیده است و از نظر میزان شادابی، کشور ایران با کشورهای فقیر آفریقایی تقریباً هم تراز هستیم.
این در حالی است که دین اسلام دین صلح، آرامش و نشاط و شادی است. بر همین اساس باید وضعیت نشاط اجتماعی در جامعه اسلامی ایران در سطح مناسبی قرار میگرفت که این چنین نشده است.
اجرا و گزارش از: لیلاحسینزاده