ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 7 آذر 1403
چهارشنبه 7 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 11 مهر 1389     |     کد : 9995

دماغ دراز دروغگو

پينوكيو و پدر ژپتو را يادتان هست؟ هنوز خاطره دروغگويي اين عروسك چوبي كه وقتي دروغ مي‌گفت...

 پينوكيو و پدر ژپتو را يادتان هست؟ هنوز خاطره دروغگويي اين عروسك چوبي كه وقتي دروغ مي‌گفت دماغش دراز مي‌شد ، همه كساني را كه اين كارتون زيبا را ديده‌اند، به خنده وا مي‌دارد. بسياري از ما با كودكاني زندگي مي‌كنيم كه دروغ مي‌گويند و دلمان مي‌خواهد براي درمان دروغگويي فرزندانمان راهكاري مناسب بيابيم. اين مقاله به بررسي اين ناهنجاري رفتاري و راه‌هاي برون‌رفت از آن را بررسي مي‌كند.
دروغگويي به معني كتمان حقيقت و وارونه نشان دادن واقعيت و در واقع سخني است كه واقعيت خارجي ندارد. شخص دروغگو با دروغ گفتن، ضعف‌هاي خود را مي‌پوشاند، شنونده را گمراه مي‌كند، از تنبيه خود را نجات مي‌دهد و بدين‌وسيله توجه ديگران را به سوي خود جلب مي‌كند.
در كودكان نيز گاهي دروغگويي آنان به دقت نكردن به جزييات، بزرگ جلوه دادن موضوعات و نادرستي بزرگسالان مربوط مي‌شود. فشار آوردن به كودك در گفتن جزييات يك ماجرا، آنها را به دروغگويي تشويق مي‌كند. گفته مي‌شود بعضي دروغگويي‌ها چيزي غير از بازي نيستند، مثلا وقتي كودك شوخي مي‌كند، لباس عوضي مي‌پوشد يا تقليد مي‌كند از تغيير شكل واقعيت تفريح مي‌كند و خوشش مي‌آيد. كودك در حال بازي با بزرگسالان يا رفقا و همسالان خود كه به هر حال همبازي‌هاي او هستند، رفتارش به گونه‌اي است كه گويي تحريف حقيقت از جانب وي واقعي بوده، ولي اين تمايل كه در نتيجه لذت به دست‌ آمده از آن تقويت مي‌شود، كم‌كم عادت دروغ را به وجود مي‌آورد و اين عادت بتدريج وقتي كودك به قدرت اختفا و تظاهر خود پي مي‌برد، محكمتر مي‌شود.
در كودكان تا چهار پنج سالگي، دروغ به مفهومي كه در بزرگسالان مطرح است، وجود ندارد. چون اين كودكان با جزئيات اشيا و پديده‌ها آشنايي كافي ندارند و دامنه لغات و درك مفاهيم محدودي دارند، گفتار‌شان به دروغ شباهت دارد و كودكان در اين سنين، ديده‌ها و شنيده‌ها را بر اساس تخيلات و تصورات خود توجيه و تفسير مي‌كنند و بين دروغ و حقيقت تفاوت‌ و تمايزي قائل نيستند؛ ولي متاسفانه پس از 4 يا 5 سالگي، بتدريج و بر اثر دخالت‌هاي عوامل محيطي و تربيت نادرست، دروغ و دروغگويي شكل مي‌گيرد.

علل دروغگويي در كودكان‌
دروغگويي علل متفاوتي دارد. اولين علت دروغگويي، آموزش‌هاي نادرست و غلط خانواده و والدين است. اولين پايه‌هاي شخصيتي كودك در محيط خانواده به‌وسيله والدين ريخته مي‌شود و كودك تمام رفتار و كردار خود را از محيط خانواده مي‌آموزد و رفتار دروغگويي را نيز همانند ديگر رفتارهاي او، والدين او پي‌ريزي مي‌كنند.
حسادت: اگر كودكي نسبت به كودك ديگر حسادت ورزد، ممكن است درباره او به اين اميد كه براي وي ايجاد رنج و زحمت كند، دروغ بگويد يا مثلا اگر احساس كند كه مربي، طفل ديگر را بيش از او دوست مي‌دارد، احتمال دارد به معلم درباره آن طفل دروغ‌هايي بگويد براي آن‌كه طفل را از نظر مربي بيندازد و محبت مربي را به سوي خود جلب كند.
ترس از شكست يا مقصر واقع شدن: كودك ممكن است عين پيشامدي را كه اتفاق افتاده است. بيان نكند؛ زيرا مي‌ترسد كه اطفال ديگر او را ريشخند يا اذيت كنند. همچنين احتمال دارد به انجام دادن كاري كه موجب آزردگي طفل ديگر شده است، اقرار نكند از ترس اين‌كه طفل ديگر نسبت به او خشمگين شود و او را بزند و نيز احتمال دارد كاري را كه نكرده است به گردن گيرد از ترس اين‌‌كه مبادا اطفال ديگر او را ترسو بنامند.
براي معروف شدن: اگر طفلي نزد اطفال ديگر معروف نباشد، ممكن است به خاطر جلب توجه و پذيرش از طرف آنان دروغ بگويد. عادت اطفال به راستگويي بسيار مهم است و بايد به هر شيوه كه ميسر باشد، امكان راستگويي را براي آنان به‌وجود آورد و اين مساله به راه‌هاي مختلف امكان‌پذير است.
جلب توجه: طفلي كه از توجه ديگران برخوردار نيست، براي جلب آن دروغ مي‌گويد. چنين كودكي به هر فرد بزرگي كه براي شنيدن آماده باشد، اعم از آشنا و غريب دروغ مي‌گويد و اصولا چندان توجهي ندارد كه آيا سخنان او را باور مي‌كنند يا نه و مادام كه كسي به گفتار او گوش دهد و توجه كند به سخنانش ادامه دهد. طفل محتمل است كه درباره خود داستان‌هاي خوبي گويد. حتي اگر با گفتن چيزهاي ناخو‌ش‌آيند در خصوص خويشتن جلب توجه بيشتري كند، از گفتن آن مضايقه نخواهد كرد و تا وقتي شخص بزرگ به او توجه داشته باشد، محتواي داستان‌ها و سخنان او چندان برايش واجد اهميت نخواهد بود.
نقش والدين: والدين زماني كه آگاهانه درباره مطلبي اغراق آميز حرف مي‌زنند، دروغ هم مي‌گويند با اين هدف كه مستمعين را تحت تاثير قرار دهند، البته بدون اين‌كه قصد فريب آنان را داشته باشند؛ اما كودك احتمالا اغراق آنان را سخاوتمندانه تفسير و تعبير نمي‌‌كند. الگوهاي ارائه شده به‌وسيله والدين بسيار اهميت دارد. اگر آنها براي فريب دادن دروغ بگويند (براي مثال وقتي مادر از ديگران مي‌خواهد تا در پاسخ كسي كه براي ملاقاتش مراجعه كرده، بگويند در منزل نيست) غير منطقي است از كودك انتظار راستگويي و درستكاري داشته باشيم.
در مواردي، بعضي برنامه‌ها و فيلم‌هاي تلويزيون نيز مستقيم يا غيرمستقيم كودكان را به دروغگويي هدايت و تشويق مي‌كند. بعضي برنامه‌ها و فيلم‌ها، قهرمان داستان را داراي چنان قدرت فوق‌العاده‌‌اي نشان مي‌دهند كه خارج از توان انسان است يا بعضي فيلم‌هاي كارتوني كه واقعيت‌‌ها را وارونه نشان مي‌دهند، كودكان را به صورت عملي به دروغ گفتن و واقعيت را وارونه نشان دادن تشويق مي‌كنند.
اين برنامه‌ها، واقعيت‌ها را چنان مسخ مي‌كنند كه كودك در ارتباط با واقعيت‌ها يا حتي قدرت خود و والدين خود طوري ديگر فكر مي‌كند و گاهي چنان داستان‌هاي دروغي را سر هم مي‌كند كه انسان در تعجب مي‌ماند.
انتظار و توقع بيش از حد از كودكان و مقايسه آنان با دوستان و همكلاسي‌ها در زمينه‌هاي گوناگون،‌از ديگر علل دروغگويي كودكان محسوب مي‌شود. والدين و مربياني كه از كودكان انتظاراتي بيش از حد توانشان دارند و ‌آنان را تحت فشار قرار مي‌‌دهند، كودكان را به دروغگويي وا مي‌دارند. در اين صورت، كودك از طريق دروغ مي‌‌تواند هم براحساس حقارت خود به طور موقت غلبه يابد و هم والدين را راضي و خشنود و نظر آنان را به سوي خود جلب كند. دروغگويي علل ديگري نيز دارد كه به طور خلاصه عبارت است از: اجتناب‌ از ناراحتي و دردسر، ناراحت كردن رقيب‌ها و اطرافيان، خودستايي و تظاهر، فراموشي، تفاهم نداشتن، بي‌اطلاعي، شتابزدگي، آرزو و خيال، بي‌اعتمادي‌ و ضعف و كمبودها.

درمان‌ دروغگويي‌
دروغگويي در نهايت براي كودك و جامعه زيان‌هاي فراوان دارد، بنابراين درمان آن لازم است. اگر درمان زودتر و در سنين پايين‌تر آغاز شود، نتايج اميد بخش‌تري به دنبال خواهد داشت. در درمان دروغگويي، همكاري خانواده و مسوولان مدرسه ضروري است. در غير اين صورت، موفقيت چشمگيري از درمان حاصل نخواهد شد. براي درمان دروغگويي كودكان بايد علل آن به خوبي شناخته شود.
بدون شناخت علل، درمان دروغگويي امكان‌پذير نخواهد بود. براي پيشگيري و درمان دروغگويي، والدين و مربيان بايد واقعيات را بپذيرند و براي شنيدن موارد شيرين و تلخ از طرف كودكان آماده شوند و با رفتار خود به كودك بياموزند كه گفتن واقعيات به هر صورتي كه باشد، مقبول است و موجبات تنبيه و آزار كودك را فراهم نخواهد كرد. اگر كودك در عمل پي‌ببرد كه والدين و مربيان، او را براي دروغگويي تشويق و براي راستگويي تنبيه نمي‌كنند، به تظاهر در رفتار و جعل واقعيت نخواهد پرداخت؛ همچنين والدين و مربيان بايد از طرح پرسش‌هايي كه كودك به آنها به احتمال قوي پاسخ‌هاي نادرست خواهد داد، خودداري كنند.
در صورت مشاهده دروغ، والدين و مربيان نبايد شتابزده عمل كنند و به تنبيه كودك مبادرت ورزند. براي بازداشتن كودكان از دروغگويي و اصلاح رفتار آنان بايد روش برخورد با توجه به موقعيت انتخاب شود. برخي روش‌ها به اختصار عبارت است از:
نشان دادن ارزش راست گفتن: در وهله اول كودك بايد دريابد كه دروغگويي كار نادرست و ناپسند و راستگويي عملي با ارزش و پسنديده است. كودك بايد ارزش راست گفتن را در عمل تجربه كند. والدين و مربيان نبايد در برابر دروغ‌هاي كودكان بر آشفته شوند و او را كتك بزنند. بيان نتايج زشت و تلخ دروغگويي به صورت داستان براي كودكان مي‌‌تواند در آموزش عواقب تلخ دروغگويي مفيد واقع شود؛ همچنين اگر والدين و مربيان،‌ كودك را در خلوت،‌نه در حضور جمع و در جوي محبت‌آميز و پر عطوفت با مضرات و نتايج دروغگويي آشنا كنند و به او پند دهند، در جلوگيري و نيز درمان دروغگويي مي‌‌تواند موثر باشد.
اجازه بيان احساسات: كودك بايد احساسات خود را آزادانه ابراز كند. در صورتي كه بيان احساسات، باعث آزار و اذيت اطرافيان شود بايد به كودك آموخت كه به تدريج اين احساسات را جايگزين احساسات خوشايند كند و نبايد براي احساسش تنبيه شود، براي نمونه، اگر كودكي از برادر كوچكترش خوشش نمي‌آيد بايد به او اجازه داده شود كه احساسش را بيان كند. پس از استماع نظر كودك، والدين بايد ضمن تحليل رفتار خود با كودك و يافتن علل پيدايش چنان احساسي، به راهنمايي كودك و تغيير رفتار و احساس او مبادرت ورزند. در مواردي كه كودك مرتكب كار خطايي شده ولي راست مي‌گويد، بايد با ملايمت و به طور صحيح به او تذكر داده شود كه رفتارش درست و پسنديده نيست و بايد آن را تغيير دهد. هشدار دادن به كودك، همدردي با او در مواردي كه لازم است، ناديده گرفتن حرف‌هاي كودك و بي‌توجهي به آنها از روش‌هايي است كه در مواقع مشخص مي‌تواند براي پيشگيري و درمان دروغگويي كودكان استفاده شود.
تعديل انتظارات از كودكان: والدين و مربيان بايد از هر كودك انتظاراتي داشته باشند كه با واقعيات و امكانات او منطبق است. در غير اين صورت، دروغگويي كودك تقويت و تشديد خواهد شد؛ چون كودك توان عملي ساختن خواسته‌هاي اطرافيان را ندارد به گفتن دروغ متوسل مي‌شود؛ بنابراين از هر كودك بايد انتظاراتي در حد توانش داشته باشيم.

همچنين براي اين كه كودكانمان دروغگو بار نيايند، بكوشيم:
‌ - خودمان دروغ نگوييم.
‌ - كودكان خود را مجبور به انجام كاري يا مجبور به گفتن چيزي نكنيم.
- ‌ رفتارمان با گفتارمان مطابقت داشته باشد و به وعده‌هاي خود عمل كنيم.
- ‌ كارهاي خارج از توان آنها و همچنين كارهاي فراوان به آنان واگذار نكنيم.
- ‌ كودكان خود را تحت تنبيه‌هاي سخت قرار ندهيم.
- ‌ آنان را با كودكان ديگر مقايسه نكنيم.
- ‌ نيازهاي حال آنان را در نظر بگيريم.
- ‌ دخالت و سختگيري بي‌مورد و بيش از اندازه در كارهاي كودكانمان نكنيم.
- ‌ زماني كه كودك مطلبي را تعريف مي‌كند، او را به عجله و شتاب نيندازيم و او را مجبور به سريع گفتن تمام مطلب نكنيم.
- نتايج تلخ و زشت دروغگويي را در قالب داستان‌هاي ساده بايد به كودكان بفهمانيم.
- با برنامه متنوع و گردش و مسافرت، اوقات فراغت آنان را پر كنيم.
‌- به كودكانمان اعتماد داشته باشيم تا احساس مسووليت كنند.
-‌ به هيچ وجه كودكانمان را به دروغگويي متهم نكنيم، حتي اگر بدانيم دروغ مي‌گويند.
-‌ اگر كودكانمان درحضور ديگران به ما دروغ مي‌گويند، نبايد درحضور جمع به تنبيه يا پند و نصيحت پرداخت، بلكه اين پند و نصيحت بايد در خفا و خلوت صورت بگيرد.
-‌ به آنان كاملا توجه و محبت و نياز به توجه و محبت آنان را ارضاء كنيم تا آنان براي جلب توجه و محبت ما به دروغ متوسل نشوند.

صابر محمدي‌ /جام جم


نوشته شده در   يکشنبه 11 مهر 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode