مارپيچ بدقواره اتوبانهاي خاكستري، ماشينهاي سنگين راهسازي كه همچنان ميآيند و ميروند تا جادهاي را كه چندين متر ميان درختان پارك فاصله انداخته است ، تكميل كنند، درختان سوزني برگ رنگپريده كه به چوبهاي خشك فرورفته در زمين ميمانند، تنههاي سقوط كرده درختان در پاي تپههاي تراش خورده، زمينهاي خشك ارتفاعات كه بيآبي، درختان و پوشش گياهياش را از پا انداخته است و تلي از زبالههاي خشك كه بيسر و صدا به گوشهاي از پارك آمدهاند تا كارگران پرسر و صداي شهرداري تفكيكشان كنند.
سالهاست پارك جنگلي لويزان براي اينكه بتواند همچنان ريه تنفسي تهران باشد با كوهي از آهن و بتون و آسفالت ميجنگد، اما حالا بسياري از درختان آن نفسهاي آخر را ميكشند. سال 84 وقتي سازندگان اتوبان زينالدين، شبانه لودرهايي كه دستور داشتند با چراغ خاموش حركت كنند به كار انداختند و چند هزار درخت پراكنده در 10 هكتار از عرصه پارك جنگلي را از ريشه درآوردند به خيليها ثابت شد كه هر چيز و هر كس حتي اگر ريه پايتخت باشد اگر جلوي توسعه را بگيرد از سر راه برداشته خواهد شد.
آن روزها فرياد خيليها به آسمان رفت و توجيه خيليها شنيده شد، اما حالا كه 5 سال از آن روزهاي پرالتهاب ميگذرد، اتوبان زينالدين همچنان بر گور درختان از دست رفته پيش ميرود و ابايي ندارد از اينكه ثابت شود زيرسازيهايش چند 10 متر ميان درختان پارك جنگلي لويزان فاصله انداخته است.
هنوز هم خيليها معتقدند اگر شهرداري به جاي از ريشه درآوردن درختان، خانههاي زوريسازي شميران نو را از صاحبانش ميخريد و براي صرفهجويي در بودجه از درختان و اكسيژني كه سهم مردم تهران است هزينه نميكرد، هم چهره شهر مخدوش نميشد و هم حريم پارك جنگلي نميشكست؛ ولي حالا نهتنها اتوبان بيوقفه پيش ميرود كه ادامه پروژه اتوبان همت به سمت شرق، تعريض اتوبان بابايي و برخي سازهها چون هتل و رستوران شيان، جايگاه سيانجي در كنار استخر و سوناي درون پارك ثابت ميكند كه دخل و تصرفات در پارك جنگلي لويزان بسيار فراتر از آن چيزي است كه قانون اجازه آن را داده است.
تهران متراكم از آدم و ماشين نياز به اكسيژن دارد، ولي مرگ تدريجي درختان حاشيه پايتخت كمكم اين فرصت را از آن ميگيرد و به جاي درختان و گياهان شاداب، زبالههاي تهرانيها را جايگزين آن ميكند تا در سكوت فاز 4 پارك جنگلي لويزان، كارگران پرهياهو، كوهي از پلاستيك و كاغذ را تفكيك كنند.
البته لويزان را به راحتي ميتوان به 2 بخش تقسيم كرد، بخشي كه حالت تجاري پيدا كرده و حضور دائمي مردم در آن و اميد كسب سود، سرزندهاش نگه داشته و بخشي كه از توجه مردم دورمانده و به وضوح مرگي آرام را تجربه ميكند. اين همان چيزي است كه مسوولان منابع طبيعي استان تهران نيز در حين بازديد از لويزان به آن اشاره كردند و گفتند كه در هر سه پارك تحت مديريت شهرداري تهران (لويزان، چيتگر و سرخهحصار) در قسمتهايي كه مردم به آن مراجعه نميكنند درختان شاداب نيستند و بدون آنكه رشد مطلوبي داشته باشند فقط زنده ماندهاند.
حاشيه امن تهران همچنان منتظر
وقتي پاي راهسازي و توسعه اتوبانها در ميان باشد، طبيعت اولين چيزي است كه نابود ميشود. البته توسعه امري اجتنابناپذير است، ولي معلوم نيست كه چرا هميشه قطع درختان و تخريب محيط اولين راهي است كه انتخاب ميشود. اين همان تخريبهايي است كه مدتهاست براي پاركهاي جنگلي تهران اتفاق ميافتد و هرگز معلوم نشده است كه چرا احداث بزرگراه آزادگان به سمت شمال بخشي از پارك جنگلي خرگوشدره در غرب تهران را از بين برد و چرا اواخر شهريور امسال شهرداري منطقه 22 براي استقرار يك تعاوني مسكن حدود 2 هزار درخت در منطقه وردآورد را قطع كرد.
پاسخ اين سوال شايد هرگز مشخص نشود، يعني همانطور كه هرگز توضيح داده نشد كه با چه توجيهي توسعه آزادراه شهيد ياسيني و جادههاي متصل به آن بخشي از پارك جنگلي سرخهحصار را تخريب كرد.
شايد عدهاي فراموش كردهاند كه وقتي در دهه 40 خورشيدي اين پاركها احداث ميشدهاند قرار بود تا براي ساليان دور نقش حاشيههاي امن تهران را بازي كنند و استقرار آنها در اطراف پايتخت علاوه بر تامين اكسيژن، مانعي براي گسترش بيرويه شهر باشد، ولي حالا شهرداري نشان داده كه اگرچه به توسعه فضاي سبز درونشهري بها ميدهد، ولي از پاركهاي جنگلي توقعي بيشتر از حد مجاز دارد.
علياصغر منصور خاكي، مديركل منابع طبيعي استان تهران كه سازمان متبوعش در اواخر دهه 60 مديريت بهرهبرداري از 3 پارك جنگلي پايتخت را به شهرداري احاله كرده، اگرچه با كمي احتياط ولي بالاخره تاييد ميكند كه شهرداري تقاضاي ساخت و ساز امكاناتي بيشتر در پاركهاي جنگلي را دارد در حالي كه هنوز كتابچه شرح خدماتش را به منابع طبيعي ارائه نكرده است.
او به «جامجم» ميگويد: براساس ماده 3 قانون حفاظت و بهرهبرداري از جنگلها و مراتع كشور، منابع طبيعي ميتواند مديريت بهرهبرداري از پاركها را به مجموعههاي توانمند و صلاحيتدار از جمله شهرداري واگذار كند، اما ما در شرايطي حاضريم اين احاله مديريت به شهرداري را در دفاتر اسناد رسمي ثبت كنيم كه كتابچه مديريت بهرهبرداري اين نهاد تهيه شود و به تاييد دفتر فني اداره منابع طبيعي برسد.
منصور خاكي توضيح ميدهد: هرگونه تغيير كاربري و قطع درخت و استقرار امكاناتي به جز ساختمانهاي اقامت نگهبانان، استقرار كارگران، تاسيسات آبياري يا خدمات تفرجي به شكل ابنيههاي سبك در پاركهاي جنگلي ممنوع است، ولي شهرداري تقاضا دارد تا براي ارائه خدمات رفاهي بهتر به شهروندان با برخي ساخت و سازهاي سنگين آنها موافقت شود.
او كه معتقد است از مجموع 3610 هكتار پارك جنگلي واگذار شده به شهرداري در بخشهاي محدودي از آن تخريب و دخل و تصرف صورت گرفته از خسارات وارده به اين پاركها و انتظار براي جبران آنها ميگويد: اين پاركها امانتهايي هستند كه به شهرداري سپرده شدهاند، براي همين نياز است تا براي احياء و جايگزيني درختاني كه بر اثر خشكسالي يا سرمازدگي از بين رفتهاند يا آنهايي كه به خاطر شرايط نامطلوب نگهداري به ديرزيستي رسيدهاند، سرمايهگذاريهاي لازم انجام شود.
اين در حالي است كه اين نهاد بايد نسبت به پرداخت خسارات ناشي از ساخت بزرگراهها و خيابانها در طول 30 سال گذشته كه به بيش از 100 ميليارد تومان رسيده است، نيز اقدام كند.
توافق نامهاي فراموش شده!
هيچگاه تخريب و صدمه به محيط زيست با پول جبران نميشود، هرچند كه مجازاتهاي تعيين شده براي تخريبگران نيز به اندازهاي نيست كه متخلفي دست از تخريب بردارد يا خسارت تعيين شده براي احياي محيط از دست رفته، كفاف بدهد.با اين حال 2 سال بعد از روزي كه لودرهاي شهرداري درختان نزديك به 10 هكتار از پارك جنگلي لويزان را از ريشه درآوردند (شهريور 86) رئيس وقت سازمان جنگلها و شهردار تهران توافق نامهاي را امضا كردند كه مطابق آن شهرداري مكلف شد تا 20 برابر تعداد درختاني را كه نابود كرده است از نو بكارد، ولي حالا با گذشت 3 سال از زمان توافق هنوز هيچ آمار مستدل يا گزارشي در دست نيست كه نشان دهد شهرداري به تعهداتش عمل كرده است.
اين همان چيزي است كه مديركل منابع طبيعي استان تهران نيز به آن اشاره ميكند. منصور خاكي ميگويد: شهرداري تهران تعهد كرده تخريبهايي را كه به خاطر احداث راهها صورت گرفته است با توسعه فضاي سبز در بخشهاي ديگر جبران كند در حالي كه به اعتقاد ما نه قطع درختي كه چندين سال از عمرش ميگذرد، توجيهپذير است و نه نهالهايي كه كاشته ميشوند كارايي درختان چندين ساله را دارند. اين در شرايطي است كه درخصوص تعهد براي توسعه درختكاري و فضاي سبز نيز هنوز گزارش مستندي به ما ارائه نشده هرچند كه در منطقه جاجرود و جاده دماوند جنگلكاري صورت گرفته، ولي ما معتقديم اين اقدامات براي اكوسيستم همان منطقه مفيد است و هرگز نميتواند جايگزين پاركهاي جنگلي حاشيه تهران شود.
اگر پاركهاي جنگلي از بين بروند...
135 ميليارد و 573 ميليون و 20 هزار ريال، عدد واقعا بزرگي است ولي بزرگتر از آن دانستن اين واقعيت است كه سازمان خواروبار جهاني ملل متحد چنين ارزش ريالي را براي جنگلهاي در دست كاشت استان تهران تعيين كرده است. اين اعداد ميگويند تهران به واسطه وجود پاركهاي جنگلياش شهر ثروتمندي است، شهري كه تراكم جمعيت آن نسبت به سطح 5/16 برابر ميانگين كشور است و سرعت تخريب منابع طبيعياش نگرانكننده. شايد به همين علت است كه مدافعان محيطزيست نسبت به كوچكترين تعرض به پاركها حساسند حتي اگر اين تعرض به خاطر توسعه امكانات شهر و رفاه مردم انجام شده باشد.
شايد دادن چهرهاي زيبا به شهر كمترين اثر جنگلهاي در دست كاشت باشد چون حفظ منابع آب، كنترل آبهاي سطحي، تغذيه سفرههاي زيرزميني، كمك به كاهش آلودگي هوا، حفظ و توليد خاك و جلوگيري از رانش زمين در كنار ايجاد زيستگاه براي جانوراني كه ديگر تهران را جايي امن نميدانند دلايل محكمي براي حساس بودن نسبت به چگونگي نگهداري پاركهاي جنگلي است.
مريم خباز /جام جم