ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 7 آذر 1403
چهارشنبه 7 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 27 شهريور 1389     |     کد : 9507

مختصر و مفيد

بدون ترديد همه ما خير و صلاح فرزندانمان را مي‌خواهيم. همه مي‌خواهيم تجارب زندگيمان را به آنها منتقل كنيم و همه مي‌خواهيم

 بدون ترديد همه ما خير و صلاح فرزندانمان را مي‌خواهيم. همه مي‌خواهيم تجارب زندگيمان را به آنها منتقل كنيم و همه مي‌خواهيم فرزندانمان طوري بار بيايند كه اشتباهات ما را تكرار نكنند اماوقتي مي‌بينيم به حرف‌مان بها نمي‌دهند، بلندتر حرف مي‌زنيم، صدايمان را بالا مي‌‌بريم، حرف‌هايمان را چندين بار تكرار مي‌كنيم و آنقدر مي‌‌گوييم و مي‌گوييم كه فرزندانمان ديگر حرف‌هاي ما را نمي‌شنوند.
در اينجا قصد ما فقط راهنمايي فرزندان است، اما نمي‌دانيم چطور بايد با آنان ارتباط درست و موثر برقرار كنيم و به اين نكته مهم توجه نمي‌كنيم كه بايد خلاصه‌تر حرف بزنيم، صراحت داشته باشم، حرف‌هاي حساب شده بزنيم و مهم‌تر اين كه حرفي بزنيم كه فرزند ما راغب به شنيدن آن باشد.
در گذشته، بيشتر والدين به صورت تحكم‌آميز و دستوري با بچه‌ها صحبت مي‌كردند، اما پس از مشخص شدن مخرب بودن اين نوع گفتگو با بچه‌ها و عواقب رفتاري ‌ تربيتي آن برخي از والدين از ورطه تفريط به افراط افتادند و در برخورد با بچه‌ها چنان پرحرف شدند كه بچه‌ها به بي‌تاثير بودن اين صحبت‌ها پي بردند و به آنها بي‌توجه شدند. گاه پيش مي‌آيد مادري بارها و بارها نكته‌اي را به فرزندش مي‌گويد، اما او رعايت نمي‌‌كند. والدين لازم است بياموزند كه چگونه خلاصه، صريح، ‌محكم و مفيد با فرزندانشان حرف بزنند و اين كه ناسزاگويي و داد كشيدن بر سر بچه‌ها نه تنها تاثير مثبتي در تربيت آنها ندارد، بلكه آنان را با مشكلات و دردسرهاي مختلف مواجه خواهد ساخت.
بسياري از والدين مدام شاهد اين ماجرا هستند كه وقتي خواسته‌اند حرفي به فرزندانشان بزنند مثلا اين كه مودب باشند يا فلان كار را درست انجام بدهند، فرزندان توجهي نكرده يا زير لب غرغر كرده‌اند يا حتي پدر و مادر خود را طوري نگاه كرده‌‌اند كه معنايش اين است كه اصلا نمي‌خواهند حرف‌‌هايشان را گوش بدهند. شايد مهم‌ترين دليل‌اش اين است كه اغلب والدين آگاهانه يا ناآگاهانه با فرزندانشان زياد حرف مي‌زنند. در تربيت فرزندان هيچ فرمول مشخصي وجود ندارد و هيچ روشي هم نيست كه هميشه و در تمام مواقع موثر واقع شود. از آن گذشته تربيت فرزندان نمي‌تواند از معادله دقيقي پيروي كند، اما مي‌تواند مبتني بر تركيبي از راهنمايي، درايت و شم و فراست باشد. به عنوان پدر و مادر وقتي از روش صحبت خلاصه و مفيد استفاده مي‌كنيد، سعي كنيد در آن باقي بمانيد و فرصت بدهيد تا تاثيرش را برجاي بگذارد. اصولا بچه‌ها نه از روي حرف‌هايي كه مي‌زنيم، بلكه با توجه به رفتار و عملي كه به نمايش مي‌گذاريم مطلب مي‌آموزند. حرفتان را بزنيد و بعد بگذاريد كه بچه‌ها نتيجه را تجربه كنند.
در بسياري از مواقع پدر و مادر هر روش و توصيه‌اي را كه ببينند بلافاصله به آن عمل مي‌كنند و چون فورا به نتيجه دلخواه خود نمي‌رسند، تسليم مي‌شوند و به روش‌هاي قبلي خود برمي‌گردند غافل از اين كه بچه‌ها جدي بودن ما را آزمايش مي‌كنند. آنان مي‌خواهند بدانند كه تا چه مدت مي‌توانيم در روش جديد خود باقي بمانيم. تقريبا تمام بچه‌ها تا اندازه‌اي با كمبود توجه روبه‌رو هستند، زيرا اغلب آنچه را كه مي‌خواهند مي‌شنوند و سعي مي‌كنند بقيه را كه به نظرشان به دردشان نمي‌خورد، فراموش كنند. اين مساله هيچ ارتباطي با هوش كودك ندارد. اين نكته‌اي است كه گاهي به آن توجه نداريم و چه بسا وقتي فرزندمان حرفمان را نمي‌شنود از دست او عصباني شده و ممكن است به او بد و بيراه بگوييم، اما نمي‌دانيم اين طرز برخورد، خود موجب اشكالاتي مي‌شود.
مثلا كودك عصباني شده و لج مي‌كند يا فكر مي‌كند ما به عنوان پدر و مادر عقل درست و حسابي نداريم و مهم‌تر اين كه ياد مي‌گيرد اگر صبر كند، كاري را كه از او خواسته‌‌ايم انجامش دهد يا خودمان انجام مي‌دهيم يا فراموش مي‌كنيم. لازم است راه‌هايي را براي ارسال پيام‌ها به فرزندانمان بيابيم تا آنها را به گوش دادن و رعايت خواسته خود تشويق كنيم. در اين زمينه مهم‌ترين اقدام اين است كه همه عبارات و درخواست‌هايمان كوتاه و خلاصه باشد. گفتن يك يا دو جمله كافي است. ممكن است در شروع كار رعايت اين نكته بسيار دشوار باشد، اما مي‌توانيد فكر كنيد چه مي‌خواهيد بگوييد، بعد حرفتان را ساده و مستقيم بزنيد، بيش از اندازه هم توضيح ندهيد. بعضي اوقات كودكان كار اشتباهي انجام مي‌دهند و والدين وسوسه مي‌شوند بر سرشان داد بكشند يا تحت تاثير شرايط، رفتار تحقيرآميزي با كودك داشته باشند. در اينجا والدين بايد سعي كنند ابتدا خودشان را آرام كنند و واكنششان را به تاخير بيندازند چرا كه همين به تاخير انداختن و منتظر گذاشتن كودك كافي و مناسب است. وقتي نرم و ملايم و با قاطعيت برخورد كنيم، حرف‌هايمان اثربخشي بيشتري دارد، اما تهديدهاي توخالي كه بارها و بارها تكرار مي‌شود و هر بار صداي پدر و مادر بلندتر و لحن آنها خصمانه‌تر مي‌شود، موجب مي‌گردد كودك بدرفتاري‌اش را ادامه دهد و اصلا به درخواست يا صحبت پدر و مادرش بهايي ندهد.
در نظام تعليم و تربيت جايي براي ناسزاگويي به كودكان وجود ندارد. بسياري از والدين تحت تاثير ناسزاهاي دوران كودكي خود، روحيات بدي دارند و خودشان به اين باور رسيده‌اند كه مثلا موجوداتي تنبل، خودخواه، بزدل و ترسو هستند.
اينها در حقيقت برچسب‌هاي منفي‌اي هستند كه در دوران كودكيشان به آنان زده شده و آنان نيز همين برچسب‌ها را با عناوين ديگر به فرزندان خود منتقل مي‌كنند و به اين مهم توجه ندارند كه اين صفات منفي تا مدت‌ها روي فرزندان باقي مي‌ماند. همچنين عبارات منفي‌اي كه والدين در زمان عصبانيت خود به كار مي‌برند، بسيار آسيب‌رسان است. براي نمونه عباراتي چون «نمي‌تونم تحملت كنم» يا «كاش به دنيا نيامده بودي.» اين قبيل عبارات روي تصوير ذهني كودك تاثير بد مي‌گذارد و هميشه در دوران بزرگسالي و حتي پيري در ذهن وي باقي مي‌ماند. يكي از مهم‌ترين نگراني‌هاي والدين در ارتباط با وضع ظاهر فرزندانشان، وزن آنان است. وقتي فرزند شما بيش از اندازه چاق است، خود او به احتمال زياد از اين موضوع با خبر و شايد ناراحت نيز باشد. اين دسته از نوجوانان در گفتگوهاي خود با مشاور معمولا از اين گله‌مندند كه والدينشان آنان را خپل، چاقالو و... صدا مي‌كنند.
شايد پدر و مادر با به كار بردن اين صفات قصد دارند فرزندانشان را ترغيب كنند تا خودشان را لاغر نمايند اما متاسفانه نتيجه معكوس مي‌گيرند چرا كه نوجوان با شنيدن اين قبيل حرف‌ها، دلخور و ناراحت مي‌شود و نسبت به والدينش خشم مي‌گيرد. پدران و مادران گاه اگر نمي‌توانند به صورت صحيح صحبت كنند، بهتر است حرفي نزنند چرا كه خوشايند و مقبول صحبت كردن به عنوان يكي از فنون مهم ارتباطي، روشي است كه برخي از والدين با آن آشنا نيستند. زماني كه نوجوان شما از زيادي وزنش شكايت مي‌كند، ممكن است بخواهد احساساتش را تخليه كند.
وقتي با فرزندتان حرف مي‌زنيد، با او تماس چشمي برقرار كنيد، دست او را بگيريد و حرف بزنيد. به اين ترتيب نياز به تكرار به حداقل مي‌رسدبه جاي به كار بردن صفات منفي از او بپرسيد نظر خودش چيست و خودش در اين زمينه چه برنامه‌اي دارد؟ و شما چه كمكي مي‌توانيد به او بكنيد. اما هيچ‌گاه چاق بودنش را به روي او نياوريد. هنگام صحبت كردن با فرزندان، گاه استفاده از سكوت، بهترين راه است. چرا كه پيش مي‌آيد فرزندان ما تصميماتي مي‌گيرند كه اصلا اين تصميمات درست نيست يا كاري مي‌كنند كه ما بعدا از آن مطلع مي‌شويم حتي در اين موارد نيز فرزندانمان به حمايت ما احتياج دارند و سكوت ما در واقع نوعي حمايت است چرا كه اين سكوت فرصتي را براي رشد و يادگيري به او مي‌دهد. به عنوان مثال شايد بارها اتفاق افتاده باشد كه والدين به فرزندشان توصيه مي‌كنند هوا سرد است و بهتر است لباس گرم بپوشند و كودك به حرف والدين خود گوش نمي‌دهد و زماني كه از مدرسه برمي‌گردد، شكايت مي‌كند كه هوا خيلي سرد بود، بهتر است به جاي عبارت «من كه بهت گفته بودم» حرفي نزنيم چرا كه فرزند ما عملا متوجه اشتباه خود شده است. هيچ‌گاه بي‌جهت فكر نكنيد كه هرچه بيشتر حرفتان را تكرار كنيد بچه‌ها بيشتر متوجه مي‌شوند و درنتيجه بيشتر همكاري مي‌كنند. اين نياز كودك است كه خواسته‌اش را بارها و بارها تكرار مي‌كند تا نظرها را جلب كند اما اگر ما سخن و خواسته خود را چندين بار تكرار كنيم، اغلب به نتيجه مورد نظر نمي‌رسيم.
وقتي با فرزندتان حرف مي‌زنيد، با او تماس چشمي برقرار كنيد، دست او را بگيريد و حرف بزنيد. به اين ترتيب نياز به تكرار به حداقل مي‌رسد. در بسياري مواقع والدين در حالي با فرزندشان حرف مي‌زنند كه او يا در حال تماشاي تلويزيون است يا با رايانه بازي مي‌كند و به حرف پدر و مادر توجهي ندارد. اينجاست كه والدين بدون توجه به علت ناراحت مي‌شود. پيش از اين كه با فرزندتان حرف بزنيد مطمئن شويد او به صحبت‌هاي شما گوش مي‌دهد. همچنين والدين بهتر است به لحن صدايشان نيز توجه كنند و تا جايي كه ممكن است ملايم، راحت و صريح حرف زده و از طعنه و تمسخر نيز بپرهيزند. بچه‌هاي كم‌سن و سال طبيعتا نمي‌دانند چرا كاري را انجام مي‌دهند؛ زيرا هنوز نه قدرت فكري و نه توانايي تكلم كافي دارند تا درباره علت كارشان توضيح دهند. بچه‌هاي بزرگ‌تر هم كه مهارت‌هاي بيشتري دارند، معمولا توضيحي براي اعمالشان ندارند يا خود را ملزم به توضيح دادن نمي‌دانند. بنابراين وقتي مي‌دانيد كه فرزند شما رفتار ناپسندي كرده است، از او نپرسيد «چرا چنين كاري كرده است» در عوض به رفتار او توجه كنيد و احساس خود را ابراز كنيد و تاوان يا محروميت‌هاي كار بدش را به طور مختصر برايش مشخص كنيد، همچنين زماني كه فرزندتان درخواستي دارد و جواب شما «نه» است، اگر مطمئن هستيد كه جواب درستي داده‌ايد، روي حرفتان بايستيد چرا كه بچه‌ها خيلي سريع ياد مي‌گيرند كه با تكرار حرفشان شما را نرم كنند.
پس اگر خواسته فرزندتان درست نيست سعي كنيد در «نه» گفتن مهارت كسب كنيد و هم به صورت عملي و هم كلامي روي حرفتان تاكيد داشته باشيد. بدين ترتيب فرزندتان مي‌آموزد كه تصميمات را خيلي راحت‌تر و سريع‌تر بپذيرد. گاه در صحبت با فرزندان متوجه مي‌شويد كه بعضي از بچه‌ها اهل بحث و گفتگو هستند و به همين سبب در اغلب موارد مشاجره مي‌كنند. اين تا اندازه‌اي براي رشد و تقويت قدرت مذاكره و ابراز قاطعيت از سوي آنان مفيد است، اما اگر قرار باشد مشاجره و جر و بحث در ارتباط ميان افراد خانواده غالب باشد، هم پدر و مادر و هم بچه‌ها را خسته مي‌كند پس والدين لازم است براي كاهش اين مشاجرات گاهي به مخالفت بپردازند. منظور اين است كه وقتي فرزندتان سخني مبالغه‌آميز يا چالش‌گرايانه مي‌زند، با لحن طبيعي با او هم‌آوا شويد و در مسير او حرف بزنيد. مثلا از عباراتي چون «بله حق با توست» يا «راستي؟» استفاده كنيد. در اينجا هدف تشخيص فرزند نيست، بلكه تاكيد بر لحن مبالغه‌آميز كودك است و بدين‌ترتيب خود او متوجه اصل مطلب مي‌شود و حالت تدافعي‌اش را كنار مي‌گذارد. به طور كلي وظيفه والدين اين است كه فرزندانشان را به گونه‌اي تربيت كنند تا آنان بتوانند در دنياي بزرگ‌ترها بخوبي عمل‌كنند. استفاده از پيامدهاي مثبت و منفي براي رسيدن به رفتارهاي مطلوب به فرزندمان كمك مي‌كند تا درست تربيت شود و در آينده بهتر بتواند با وظايف دشوار و گاه ناخوشايند مواجه شود. بايد اجازه بدهيم فرزندانمان پيامد كارشان را تجربه كنند و بدانيم كه گاه تجربه‌هاي تلخ نيز راهي براي رسيدن به رشد و بالندگي هستند و لازم است فرزندان از «تجربه‌ها» بياموزند.
درخواست‌ها، قوانين و حد و حدودهاي به جاي والدين باعث مي‌شود بچه‌ها بتوانند مهارت‌هاي موردنيازشان را ياد بگيرند.
خلاصه اين‌كه سعي كنيد كمتر با بچه‌هاي حرف بزنيد، با ملايمت حرف بزنيد، قاطعيت داشته باشيد و هميشه به ياد داشته باشيد كه:
بچه‌ها هر طور كه زندگي كنند، آن را ياد مي‌گيرند.
- اگر بچه‌ها با انتقاد زندگي كنند، انتقاد كردن را ياد مي‌گيرند.
- اگر بچه‌ها با خصومت زندگي كنند، جنگيدن را ياد مي‌گيرند.
- اگر بچه‌ها مورد تمسخر قرار گيرند خجالتي مي‌شوند.
- اگر بچه‌ها مدام شرمنده شوند، احساس گناه مي‌كنند.
- اگر بچه‌ها با شكيبايي زندگي كنند، صبر كردن را ياد مي‌گيرند.
- اگر بچه‌ها مورد تعريف و تحسين قرار بگيرند، تشكر كردن را مي‌آموزند.
- اگر بچه‌ها با مهر و ملاحظه بزرگ شوند، احترام را ياد مي‌گيرند. و سرانجام اگر بچه‌ها با احساس امنيت‌خاطر زندگي كنند، به خودشان و به اطرافيانشان ايمان پيدا مي‌كنند.

معصومه اسدي
جام جم آنلاين


نوشته شده در   شنبه 27 شهريور 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode