ديرينه شناس دانشگاه بريستول روند کشف بقاياي جديد دايناسورها در جهان را سالانه 25 تا 30 دايناسور مي داند که تا کنون در 700 يا 800 خانواده مختلف نامگذاري شده و به ثبت رسيده اند.
به گزارش مهر ، مايک بنتون استاد علوم زميني، پالئوبيولوژي و تنوع زيستي دانشگاه بريستول در گفتگويي با اينديپندنت درباره انواع دايناسورها و روند کشف بقاياي اين هيولاهاي ما قبل تاريخ توضيحاتي داده است.
به گفته بنتون کشف دايناسورها هميشه در حال انجام است. سالانه 25 تا 30 کشف جديد از بقاياي دايناسورها صورت مي گيرد. همه انتظار دارند ميزان سرعت اين کشفها کاهش پيدا کند اما تا کنون اين سرعت تقريبا ثابت بوده و تغييري نکرده است.
به اعتقاد بنتون بر اساس اين واقعيت که تا کنون گونه هاي جديدي در اروپا کشف نشده، انسانها اکنون در مسير کشف تمامي گونه هاي دايناسورها در نيمه راه قرار دارند. گونه هاي جديد از دايناسورها در بيشتر در مناطقي مانند جنوب آمريکا و چين يافت مي شوند.
دو دليل براي بالا بودن ميزان کشف دايناسورها طي دو دهه گذشته وجود دارد. دليل اول افزايش متخصصان و محققان ديرينه شناس در زمينه ديرينه شناسي و دليل دوم کشف و ورود به مناطق ناشناخته و دست نخورده اي است که به تازگي فرصت مطالعه و جستجو در آنها به وجود آمده است.
در عين حال ، آزاد شدن فضاي سياسي نيز در اين ميان بي تاثير نبوده است. به گفته بنتون در زمان آغاز فعاليت هاي وي ايده برقراري ارتباط با ديرينه شناسان چيني امري غير ممکن بود. اما به تدريج محققان دريافتند کليد يافتن گونه هاي جديد ورود به قلمروهاي جديد است.
کشفيات مهم
جديدترين کشف مهم در تاريخ دايناسورها، کشف دايناسور پردار بود که در چين صورت گرفته است. اين رويداد کشف گونه اي جديد به شمار نمي رود، بلکه کشف وجود پر بر روي بدن اين دايناسورها نکته مهم به شمار رفته و تحول بسيار بزرگي را در ديدگاه محققان درباره دايناسورها به وجود آورد.
به اعتقاد بنتون کشف «آلکسااروس» نيز بسيار جالب توجه بوده است زيرا اين دايناسور به گروهي جديد اختصاص دارد، جانداري بسيار عجيب با چهره اي خارق العاده که از پاهايي بسيار کوتاه و پهن، بازوهاي بلند، پنجه هاي جارو مانند و سر کوچک و بي خطر يک گياهخوار برخوردار بوده است. پيش از اين نيز بقاياي اين دايناسور يافته شده بود اما اولين «آلکسااروس» کامل گروهي جديد از دايناسورها را به محققان معرفي کرد.
با وجود سالانه 30 کشف جديد، بقاياي تازه کشف شده مي توانند بسيار پر اهميت باشند زيرا آنها در مناطق غير عادي و دور از انتظار کشف مي شوند، اما همه اين بقايا مي توانند به 40 تا 50 خانواده از دايناسورها تعلق داشته باشند.
مشابه دايناسوري که در روماني کشف شده است، اين دايناسور مشابه يک «ولوسيرپتر» است که گروه چندان جديدي به شمار نمي رود اما کشف آن در روماني جلب توجه است، در کشوري اروپايي که تا کنون سابقه مشاهده چنين بقايايي در آن وجود نداشته است.
اين روند کمي به کشف گونه هاي جديد سنجاب ها شباهت دارد. گونه هاي جديد سنجابها به واسطه تفاوتهاي بسيار ظريفي از گونه هاي شناخته شده جدا مي شوند، اين تفاوتها به ميزان اطلاعات و درک ما از اين جانداران مي افزايند، اما اين جانداران يکي از شگفتي هاي جهان هستي به شمار نمي روند.
انتخاب نام
براي نامگذاري گونه هاي جديد دايناسورها قوانين رسمي چنداني وجود ندارد. هيچ هيئت يا کميته اي براي انتخاب و اختصاص دادن نامهاي جديد وجود ندارند و از اين رو به گفته بنتون مي توانيد در اين زمينه تا مي خواهيد خيالپرداز باشيد. همچنين مي توان از منبعي محلي، تاريخ کشوري که بقايا در آن يافته شده و يا از افسانه شناسي در انتخاب نام دايناسور جديد استفاده کرد. همچنين مي توان به راحتي از نامي لاتين مانند «تيرانوسائوروس رکس» استفاده کرد که به لاتين به مفهوم «پادشاه مستبد» است.
يک کشف واقعي
تاکنون بيش از 700 تا 800 گونه از دايناسورها نامگذاري شده اند که کاملا با يکديگر متفاوتند و در حدود دو برابر اين ميزان نيز در تاريخ نامگذاري شده اند. در صورتي که به اين اعداد به شکلي خوشبينانه فکر کنيد مي توانيد به متعدد بودن گونه هاي اين جانداران پي برد.
زماني که نوبت به طبقه بندي کشفها به عنوان گونه اي جديد مي رسد بايد شکاک بودن و ظريف بينيرا به خاطر سپرد. به عنوان يک دانشمند بايد بقاياي به دست آورده را بارها و بارها مورد آزمايش قرار داد. دندان ها ، شکل جمجمه و استخوان ها و ديگر ويژگي هاي آناتومي براي طبقه بندي نمونه هاي کشف شده وجود دارند.
در نهايت براي قرار دادن گونه جديد در ميان يک خانواده از دايناسورها، بايد از نمونه هاي موجود براي يافتن نشانه اي جديد در بقاياي به دست آمده استفاده کرد.
به گفته بنتون هرچه بقاياي يافته شده تکه تکه تر باشند، دقت دانشمند بايد افزايش پيدا کند. در صورتي که تنها يک دندان کشف شده نمي توان اطلاعات زيادي از آن به دست آورد، در صورتي که بقاياي کشف شده يک جمجمه است ، اين نمونه اي بسيار کارآمد است و در صورتي که کل اسکلت دايناسور کشف شده بستري مناسب براي انجام مطالعات جديد فراهم آمده است.
بنتون مي گويد شايد هميشه نتوان به اندازه کافي دقيق بود. نمي توان انکار کرد در طول تاريخ علم افراد مختلف هميشه در پي دستيابي به اکتشافات بزرگ بوده اند اما يافتن نمونه هاي جديد تنها نيمي از وظايف يک ديرين شناس است، بخش ديگر درک حيات گذشته است که در واقع بخشي انديشمندانه تر به شمار رفته و نيازمند مطالعات بيشتر است.