معجزه، شهادت و گواهي فعلي خداوند بر پيامبر و بيّنهٴ عملي بر صدق ادّعاي نبوت اوست؛ امر خارقالعادهاي كه به دست مدّعي نبوّت، مطابق دعوي او ظاهر ميشود و خَلق از آوردن مثل آن ناتوان و عاجزند.
هدف از معجزه، آشكار ساختن صدق كسي است كه مدّعي رسالت از جانب خداوند است؛ مانند گلستان شدن آتش براي حضرت ابراهيم (عليهالسلام) و خشك شدن رود نيل براي عبور حضرت موسي (عليهالسلام) و زنده شدن مردگان به دست حضرت عيسي (عليهالسلام) و آوردن قرآن با دست و زبان حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم).
گفتني است كه معجزه، كار خارق عادت است، نه كاري بر خلاف قانون علّيت. نيز معجزه، تابع اراده و قداست نيرومند صاحب اعجاز و معجزهگر است؛ آنسان كه بدن در اختيار روح مجرّد قرار دارد؛ يعني اين كردار ناتوان ساز، به دستور خداوند صورت ميگيرد و بنيان يك آيين و مرام و مذهب را استوار ميكند و نشانگر قدرت و توان نامحدود خداوند قادر است. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) با اين عمل، هم پيشنهاد و خواستهٴ منكران را پاسخ مثبت گفته و هم خداوند او را تصديق و تأييد كرده و معجزه را به دست او اجرا فرموده است.
معجزه، بيانگر و تصديقگر نبوّت خاص است و هر پيامبري با معجزهٴ ويژهٴ خويش، رسالت و مذهب خود را استوار ميكند و آن را استحكام ميبخشد.
وحي و نبوت، ص 299