يك پايگاه اينترنتي در مقالهاي با نژادپرستانه خواندن رژيم صهيونيستي مينويسد: افكار عمومي غرب به طور پيوسته برعليه رژيم صهيونيستي در حال شكلگيري بوده و مدافعينِ بايكوت و تحريمِ اسرائيل در حال افزايش هستند.
به گزارش فارس، پايگاه اينترنتي "فارين پالسي ژورنال " (Foreign Policy Journal) در مقالهاي به قلم پرفسور "شهيد عالم " استاد دانشگاه آمريكايي "بوستون " (Boston) به تحليل و بررسي وضعيت رژيم صهيونيستي در منطقه و جهان پرداخته و با اشاره به اينكه رژيم صهيونيستي پروژهاي استعماري است، مينويسد: عليرغم موفقيتهاي نظامي و سياسي، كه رژيم صهيونيستي در بدو تأسيس خود بهدست آورد؛ اما پس از آن بهصورت روزافزون در حال از دست دادن قدرت و دوام خود است. اسرائيل در حال حاضر بايد بين يك رژيمِ جنگ¬طلبِ متجاوز و يا يك حكومت مردمي (كه مورد تأييد تمامي ساكنان سرزمينهاي اشغالي باشد) يكي را انتخاب كند.
اين اقتصاددان پاكستاني با بيان اينكه هر دولتي به منظور حفاظت و صيانت از موجوديت خود با سه چالش روبهرو خواهد بود، اضافه ميكند: هر نظامي براي بقا ميبايست ابتدا اين چالشها را برطرف كند. اول) مسائل داخلي خود را حل و فصل كند. دوم) از كشور اوليه يا مادر مستقل شود. سوم) مورد شناسايي مردم و دولتهاي مجاور خود قرار گيرد.
استاد اقتصاد دانشگاه بوستون بر اينكه اسرائيل هيچكدام از اين شرايط را دارا نيست، مينويسد: در ابتدا مسائل داخلي اسرائيل را در نظر بگيريد: ماههاي قبل و بعد از تشكيل و تأسيس رژيم صهيونيستي در سال 1948 به نظر ميرسد اسرائيل موفق شده است مسائل خود را به تدريج حل كند. اين كشور هشتاد درصد فلسطينيها را با استفاده از زور و اجبار از مناطق اشغال شده به بيرون انداخت. علاوه براين چنين تصور ميشد كه با هجوم گسترده يهوديان عربتبار، جمعيت فلسطينيها پس از مدت اندكي، به كمتر از ده درصد جمعيت كل فلسطين خواهد رسيد.
اين مقاله براساس موارد فوق، در پاسخ به اين سوال كه "آيا امروزه اسرائيل توانسته است بر مشكلات داخلي خودش بهخوبي فايق آيد؟ " مينويسد: در واقع خير. فشار جمعيتي فلسطينيهايِ داخل اسرائيل خيلي بيشتر از نرخ معمول رشد جمعيت بوده در نتيجه عليرغم هجوم پيوسته مهاجران يهودي، سهم فلسطينيها در جمعيت اسرائيل به بيش از بيست درصد رسيده است. يهوديان مقيم در سرزمينهاي اشغالي، عربهاي ساكن در اين منطقه را تهديدي براي رژيم خود ميدانند و لذا برخي از آنها از دورِ جديد پاكسازي نژادي دفاع ميكنند. در مقابل بقيه خواهان ايجاد ديواري به منظور بيرون نگه داشتن نواحي مملو از اكثريت عرب هستند.
فلسطينيهايي كه در سال 1948 از اسرائيل بيرون رانده شدند ديگر بازنگشتند. اكثريت آنها در اردوگاههاي موجود در اطراف اسرائيل و كرانه باختري، غزه، جنوب لبنان و اردن مستقر شدهاند. در سال 1967 هنگامي كه رژيم صهيونيستي غزه وكرانه باختري را اشغال كرد تنها توانست تعداد اندكي از اين فلسطينيها را از اين نواحي بيرون براند. در نتيجه با افزوده شدن بيش از يك ميليون فلسطيني در مناطق تحت كنترل اسرائيل مشكلات داخلي اين رژيم از نو آغاز شد.
• وخيمتر شدن اوضاع داخلي رژيم صهيونيستي از سال 1967
به نوشته شهيد عالم از سال 1967 به بعد هرچه كه ميگذرد مسائل داخلي اين رژيم به مراتب وخيمتر شده است در حال حاظر جمعيت فلسطينيها بر جمعيت صهيونيستهايِ ساكن در اسرائيل، مستقر در مابين دريا مديترانه و رودخانه اردن فزوني يافته و يا حداقل برابر شده است. علاوه بر اين به نظر ميرسد در سالهاي آينده افزايش جمعيت فلسطينيها كماكان ادامه خواهد يافت.
اين استاد دانشگاه با ناكام خواندن راهحلهايي كه - از قبيل افزايش تورهاي مهاجرتي يهوديان وتصفيه نژادي – رژيم صهيونيستي به منظور رفع معضلات داخلي خود پيشبيني كرده، مينويسد: به همين علت اسرائيل به وضع و اجراي قوانين حقوقي سخت و بيرحمانهاي دست زده است. اين كشور با همدستي مصر محاصره قرون وسطايي را بر غزه اعمال كرده و تلاشهاي فلسطينيها را در كرانه باختري با ايجاد ديوار حائل - كه يادآور نژادپرستي آپارتايدي است- گسترش شهركها، جادهسازي براي مهاجرين تازهوارد، تهديد و تحقير فلسطينيها و مسلمانان و كنترل نظامي بر دره اردن خنثي كرده است.
شهيد عالم تاكيد كرد: اين اقدامات اصلاحي بهنوبه خود مشكلات جديدي را ايجاد كردهاند. بهعنوان نمونه اين قبيل بهاصطلاح اقدامات اصلاحي باعث تقويت اين اتهام شده كه رژيم صهيونيستي نهتنها بهصورت دمكراتيك اداره نميشود بلكه برعكس نژادپرستي در آن موج ميزند. در نتيجه افكار عمومي غرب هرچند به آرامي ولي به طور پيوسته برعليه رژيم صهيونيستي در حال شكلگيري است و مدافعينِ بايكوت، تحريم و قطع كمكها به اسرائيل در حال افزايش هستند.
پرفسور پاكستاني دانشگاه بوستون با طرح اين سوال كه آيا اسرائيل توانسته است وابستگي خود را به كشورهاي ديگر قطع كند؟ در جواب مينويسد: در غياب يك كشور مادرِ اصلي، "صهيونيسم " تا حد زيادي بهعنوان جانشين عمل ميكرد. در واقع هيچ كشور غربي – به انضمام روسيه كه تجسم قبلي آن شوروي بود – وجود ندارد كه بتواند مانند يك كشور دايه، در جهت اجراي پروژه استعماري يهود بهكار گرفته شود.
شهيد عالم مينويسد: ساكنان يهودي فلسطين، در اوايل جنگ جهاني دوم حمايت دولت انگلستان- نماينده دلسوز و پرنفوذ خود- را از دست دادند، اما اين حمايت را مجدداً و براي مدتي طولاني بهدست آوردند و در اين بين توانستند رژيم صهيونيستي را تأسيس كنند. در طي چند سال اخير اسرائيل جانشينان متعدد و جديدي بهجاي انگلستان يافته است؛ كشورهايي نظير شوروي، فرانسه، آلمان و آمريكا. گرچه با آغازدهه 50 ميلادي ايالات متحده به مشهورترين كشور حامي رژيم صهيونيستي تبديل شد. اين امر نتيجه تحرك قدرتمندي بود كه عمدتاً توسط صهيونيستها و لابيهايِ يهودي موجود در ايالات متحده، مديريت ميشد.
در طول ساليان متمادي ايالات متحده كمكهاي فراواني به اسرائيل كرده است. به تسليح اين رژيم پرداخته و اجازه داده كه اسرائيل به سلاحهاي هستهاي دست يافته و از تحريمهاي مندرج در حقوق بينالملل فرار كند. رژيم صهيونيستي، به كمك ايالات متحده خيلي سريع به هژمون (قدرت برتر) در منطقه خاورميانه و رژيمي فراقانوني تبديل شد.
• سه ميليارد دلار كمك نظامي آمريكا به رژيم صهيونيستي در سال
به نوشته اين صاحبنظر پاكستاني هنوز اسرائيل يك رژيمِ خودمختار و مستقل نيست و اين كشور نميتواند بدون كمكهاي ساليانه نظامي بلاعوضِ حدوداً سه ميليارد دلاري، كه از سوي ايالات متحده آمريكا و قانون بخشودگي مالياتي يهوديان آمريكا دريافت ميكند آرايش نظامي خود را حفظ كند. از اين مهمتر بدون حق وتوي آمريكا در سازمان ملل اين رژيم نميتوانست به اشغال كرانه باختري، بلنديهايِ جولان، محاصره غزه، برخورداري از حق تقدم در جنگ عليه همسايهگان خود وسياست ترور عليه اعراب ادامه دهد.
استاد اقتصاد دانشگاه بوستون در همين زمينه ميافزايد: بهطور خلاصه اسرائيل بدون مصونيت متكي به حمايت آمريكا، رژيمي منفور محسوب ميگردد. از آنجاييكه وابستگي اسرائيل به آمريكا اصولاً از طريق لابيها صهيونيستي موجود در ايالات متحده است، احتمالاً موقعيت اين رژيم به خطر نميافتد. گرچه در طول زمان و بهخاطر حمايتهاي بيضابطه آمريكا، آسيبهايي كه اسرائيل ميتواند براي منافع آمريكا به همراه آورد مخاطرهانگيز خواهد بود.
• وضعيت به رسميت شناختن اسرائيل توسط همسايگان چگونه است؟
وي در پاسخ به سوال فوق خاطر نشان ميكند كه دستاوردهاي اين رژيم در اين جبهه عمدتاً خيالي وظاهري هستند. كشورهاي عربي كه رژيم صهيونيستي را به رسميت شناختهاند و يا مشتاق و يا حاضر به اينكار هستند از مشروعيت بسيار پاييني در داخل كشور خود برخوردارند و در صورت سقوط اين دولتها جايگزين آنها به احتمال زياد وضعيت تخاصمي گذشته را در قبال اسرائيل از سر خواهد گرفت.
اين تنها يك حدس وگمان نيست، ايران تحت سلطه استبداد محمدرضاشاه پهلوي دوست نزديك رژيم صهيونيستي بود ولي بعد از انقلاب اسلامي سال 1979 ايران از لحاظ ايدئولوژيك به دشمن سرسخت و شماره يك اسرائيل مبدل شد. به موازات كاهش قدرت ژنرالهاي ترك، روابط دوستانه تركيه با رژيم صهيونيستي مورد تجديد نظر قرار گرفته است.
• بحران مشروعيت رژيم صهيونيستي درپيِ گسترش مدنيت در كشورهاي غربي
شهيد عالم با بيان اينكه در سالهاي اخير رژيم صهيونيستي با مشكل جديدي روبرو شده است، در توضيح ميافزايد: همزمان با گسترش مدنيت در كشورهاي غربي مشروعيت اين رژيم نيز رو به كاهش است .
افزايش فاصله اسرائيل با ساير دولتهاي موجود، اقداماتي مانند اعمال خشونت عليه مردم فلسطين و لبنان، افزايش فشار، تنگتر كردن محاصره غزه، عميقتر شدن خصلت نژادپرستانه و آپارتايدي اين رژيم در كرانه باختري و تهديد به كاهش حقوق عربهاي ساكن در سرزمينهاي اشغالي باعث ايجاد سبك جديدي از مخالفت با سياستهاي اين رژيم شده است...
پرفسور شهيد عالم همچنين ميافزايد: بخشهاي مختلفي از مردم اروپا، كانادا و ايالات متحده از همدستي دولتهاي خود در جنايات اسرائيل عصباني هستند و خواستار بايكوت، قطع كمكها و تحريم اين رژيم هستند. علاوه براين عليرغم مخالفت شديد موسسات يهودي اين حركتِ اعتراضي در بين دانشگاهيان، دانشآموزان، اتحاديههاي تجاري، گروههاي مذهبي و مخالفان سازمانهاي يهودي و فعالان حقوق بشر گسترش يافته است به گونهاي كه برخي از اينها كاروانهايي را بر روي دريا و خشكي به منظور شكستن محاصره غزه سازماندهي كردهاند.
• رژيم صهيونيستي تهديدي براي خاورميانه جهان و حتي يهوديان
وي در ادامه خاطرنشان ميكند: به موازات وسيعتر شدن ناكاميهايِ پروژه استعماري اسرائيل، عصبانيت رهبران اين رژيم افزايش يافته است و با روشهاي خطرناكتر و پيشرفتهترِ نظامي بهدنبال حفظ امنيت و موجوديت اين رژيم هستند علاوه بر اين رژيم صهيونيستي به يك تهديد دشوار براي خاورميانه، جهان و حتي براي يهوديان در هر جايي از دنيا تبديل شده است. صهيونيسم عمدتا بر يهوديت سكولار استوار شده است ولي براي كسب موفقيت، افسانهها و داستانهايِ جديد مذهبي در مورد تجديد حيات يهوديت خلق كرده است. گرايشهاي منجيگرايانه را در بين مسيحيان غربي برجسته كرده است و اين افسانه را كه اسرائيل به تنهايي از غرب در برابر اسلام نوظهور و اسلامگرايان محافظت ميكند، ساخته و پرداخته است. ولي اينبار بازگرداندن غول به چراغ كار سادهاي نخواهد بود.
• در صورت بروز جنگ منافع آمريكا و رژيم صهيونيستي باقي نخواهد ماند
اين استاد اقتصاد در پايان تصريح ميكند: شايد بيشترين مجال براي باز كردن پروژه استعماري صهيونيست براي خود يهوديها فراهم باشد. رژيم صهيونيستي سرانجام مجبور خواهد شد جنبة آپارتايدي خود را ناديده بگيرد. فقط زمانيكه يهوديان آزاديخواه در سراسر جهان متقاعد شوند، صهيونيسم زندگي و حيات يهوديان را به خطر انداخته است، در اين صورت ممكن است براي فائق آمدن بر قدرت لابي صهيونيست يهودي كه هدايت جوامع غربي را برعهده دارد، اقدام كنند.
در غير اينصورت و تن ندادن به واقعيتهاي فوق جايگزين برنامه حذف صهيونيسم، جنگي ويرانگر در خاورميانه خواهد بود كه حتي ممكن است محدود به منطقه نشود، در هر صورت هر اتفاقي بيفتد بعيد است در چنين جنگي، منافع آمريكا و رژيم صهيونيستي در خاورميانه برجاي خود باقي بماند.