اعمال فشارهاي آمريكا بر تشكيلات خودگردان فلسطين جهت ازسرگيري مذاكرات صلح، اينبار از لحن تشويق و ترغيب فراتر رفته و لحن تهديد را به خود گرفته است تا جايي كه رئيس اين تشكيلات عملا به قطع حمايتهاي مادي و معنوي تهديد شده است؛ هرچند كه سياست تهديد و ارعاب مهمترين ركن سياستهاي آمريكا و رژيم اسراييل از زمان آغاز مذاكرات بيهدف سازش بوده است.
عبدالباري عطوان مدير مسئول روزنامه فرامنطقهاي القدس العربي، در تحليلي تحت عنوان "ازسرگيري مذاكرات، مبارك" نوشته است:
«يك هفته پيش و بعد از انتشار گزارش روزنامه آمريكايي واشنگتن تايمز در خصوص وضعيت وخيم جسمي حسني مبارك، رئيس جمهور مصر، برخي روزنامههاي مصري مقالههايي منتشر كردند و تاكيد نمودند كه اين گزارشها دروغ و بخشي از برنامه عليه دولت مصر به دليل مخالفتش با درخواستهاي آمريكا و اسراييل براي حمايت از مذاكرات مستقيم است.
در همان زمان كميته اجرايي سازمان آزادي بخش فلسطين و كميته مركزي جنبش فتح، دو نشست جداگانه را به رياست محمود عباس برگزار كردند و مخالفت خود را با روي آوردن به مذاكرات مستقيم به دليل شكست مذاكرات غير مستقيم و عدم موافقت دولت نتانياهو در تعيين يك مرجع براي مذاكرات، مرزهاي كشور فلسطين و جدول زماني براي مذاكرات دو جانبه، اعلام كردند.
اخيرا نيز كميته پيگيري طرح صلح كشورهاي عربي در نشست خود در مقر اتحاديه عرب در قاهره موافقت خود را با ازسرگيري مذاكرات مستقيم اعلام كرد و تعيين زمان ازسرگيري اين مذاكرات را به محمود عباس واگذار كرد و اين تصميم را با كلماتي هم چون مرجع صلح، مرزها، تعليق شهرك سازيها و يا پيشرفت در مذاكرات غير مستقيم مرتبط نساخت.
سوالي كه در اينجا مطرح ميشود، اين است كه چه تحولي روي داده كه منجر به چنين كودتايي در موضع رسمي كشورهاي عربي در قبال اين مساله شده است. طرف فلسطيني ميگويد كه با اعمال فشارهاي آمريكا براي ازسرگيري مذاكرات از جمله تهديد به انزواي تشكيلات خودگردان و رئيس آن، توقف كمكهاي مالي و عقب نشيني از نظارت بر روند سازش، روبرو شده است.
از سوي ديگر، دولت آمريكا در افغانستان و عراق با شكست روبرو شده و اروپا نيز در روابطش با آن تجديدنظر ميكند و به دنبال روابطي جديد با قدرتهاي بزرگ نوپا همچون هند، برزيل و چين است. در حالي كه در منطقه عربي ميتواند به آساني و بدون دردسر خواست و اراده خود را بر همپيمانان عربش تحميل كند.
اين معادله قديمي همچنان به قوت خود باقي است؛ معادلهاي كه بر اساس آن اسراييل ميخواهد، آمريكا ميسازد و حكومتهاي عربي بدون بررسي اين درخواستهاي آمريكايي و اسراييلي، آنها را اجرا ميكنند.
از زماني كه نتانياهو با اوباما اوايل ماه ژوئيه در كاخ سفيد ديدار كرد و ضرورت بازگشت به مذاكرات مستقيم را به عنوان اولين درخواست خود مطرح كرد، كاملا آشكار بود كه نمايشنامههاي تكراري سابق بار ديگر تكرار ميشود و حدس زدن آغاز و پايان اين نمايشنامه هم براي همه مشخص بود.
ميخواهيم بپرسيم كه اگر فلسطينيها به درخواست آمريكا براي ازسرگيري مذاكرات مستقيم و اعمال فشارهاي آمريكا نه ميگفتند و اگر اعراب نيز چنين پاسخي ميدادند، چه ميشد؟
برخي از ميانهروها در تشكيلات خودگردان فلسطين ميگويند كه طرف فلسطيني ضعيف است. همانطور كه موضعگيري عربي ضعيف است و هر گونه مخالفت با آمريكا و دولتش، به سرزنش فلسطينيان و متهم كردن آنها به شكست روند سازش، از دست دادن حمايت آمريكا از راهكار تشكيل دو كشور و فراتر از همه اينها انزواي تشكيلات خودگردان و توقف كمكهاي مالي ميانجامد.
اين يك نظريه ضعيف و فاقد اراده و شرافت است و كساني كه دنبال آسانترين راهها بوده و نميخواهند در برابر اشغالگران مقاومت كرده و امتيازهاي مالي و شخصي و پستهاي كاذبشان را از دست بدهند، آن را برميگزينند. فروپاشي تشكيلات خودگردان فلسطين و منحل كردن آن بزرگترين دستاورد براي فلسطينيان در روند مقاومتشان خواهد بود. ما بايد اوضاع كرانه باختري را در صورت بازگشت مقاومت و عملياتهاي شهادت طلبانه به آن مجسم كنيم.
تشكيلات خودگردان فلسطين بزرگترين خدمت امنيتي را از زمان برپايياش، به اسراييل ارائه كرده است. طي پنج سال گذشته حتي يك تير به سمت اسراييل از كرانه باختري شليك نشده و نيروهاي امنيتي فلسطين به محافظان امين شهركهاي يهودي نشين و ساكنان آن تبديل شدهاند تا جايي كه شاهد هستيم زيرپاي رئيس شينبت در جريان ديدارش از شهر جنين، فرش قرمز پهن ميشود و وي با فرماندهان امنيتي فلسطين خوش و بش كرده و با آنها غذا ميخورد گويا كه در جمع خانوادهاش بسر ميبرد.
اين خدمات به صورت رايگان ارائه ميشود و در مقابل پذيرش مرجع صلح و يا توافق بر سر مرزهاي فلسطين، تنها با بازگشت بدون شرط به مذاكرات مستقيم و بازگشت به بازي وقت كشي كه از زمان امضاي توافقنامه اسلو از 17 سال پيش تاكنون رايج بوده، امكان پذير است.
نتانياهو طبق روال معمول بزرگترين برنده اين مذاكرات است و ائتلافش قدرتمندتر شده و انزواي بينالمللياش شكسته خواهد شد و در چشم جهانيان پس از آن كه به عنوان يك دولت جنايتكار جنگي شناخته شد كه از فسفر سفيد در جنگهايش استفاده كرد و نوار غزه را به بزرگترين بازداشتگاه نازي در تاريخ تبديل كرد، به عنوان يك طرفدار و خواهان صلح جلوهگر خواهد شد.
ما اعراب از نظر تمامي ملتها مضحكه شدهايم، ملتهاي ديگر براي شرافت و مسائل مليشان مقاومت ميكنند، اما ما به تسليم پذيري در برابر آنچه كه به ويژه از آمريكا و اسراييل ميآيد، ادامه ميدهيم.
در گذشته حكومتهاي عربي منافع ملتهايشان و امكانات خود را براي مساله فلسطين قرباني ميكردند، اما اكنون آنها مساله فلسطين را نه براي منافع ملتهايشان بلكه براي منافع خويش و ادامه حكومتشان قرباني ميكنند.
شكي نيست كه پس از تصميم كميته پيگيري طرح صلح عربي، نتانياهو اكنون به اين اذعان جديد كشورهاي عربي به شرطهايش ميخندد. وي در ديكته كردن تمامي شرطهايش بيكم و كاست موفق شده و بايد به وي براي اين پيروزي تبريك گفت. همانطور كه بايد به تشكيلات خودگردان فلسطين به دليل تداوم كمكهاي مالي از آن و به حكومتهاي عربي به دليل جلب رضايت آمريكا تبريك گفت.»
ايسنا