در همه مذاهب، آيينها و اعتقاداتي كه نسل بشر بدان پايبند است، ازدواج امري مقدس و پيماني آسماني ميان زن و مرد محسوب ميشود. اين مراسم با جشن و سرور و شادماني همراه بوده و هست هرچند كه در ايام قديم بيش از 7 شبانهروز ادامه مييافت، ولي اكنون در يك روز خلاصه و فشرده شده است.
مراسم ازدواج با عقد آغاز ميشود. واژه عقد به معناي محكم كردن، گره زدن و پيمان بستن است كه در ازدواج با مفهوم پيوند مشترك ميان زن و مرد تعبير ميشود.
در دين اسلام صيغه عقد توسط عاقد جاري ميشود. در آيين زرتشتيان اجراي اين مراسم به عهده موبد است و در ميان مسيحيان كشيش زن و مرد را به عقد يكديگر درميآورد. مراسم ازدواج ايرانيان تا حدودي برگرفته از مراسم ازدواج زرتشتيان است. مراسم عقد و عروسي زرتشتيان در يك روز انجام ميگيرد. روز عروسي، عروس و داماد و خويشان نزديك پيش از شامگاه براي انجام مراسم عقد در نيايشگاه حاضر ميشدند.
امروزه نيز در ايران پيمان عقد قبل از غروب آفتاب ميان زن و مرد بسته ميشود و به هنگام اجراي اين مراسم در پيشگاه زن و مرد سفرهاي مشهور به «سفره عقد» گسترانيده و به روي اين سفره، آيينه به نشان صافي و زلالي دل عروس و داماد قرار ميگيرد. شمعدان سفره نشان از آرزوي روشنايي و گرمي در پيوند عروس و داماد دارد، نبات را با آرزوي شيريني اين پيوند بر سر سفره ميگذارند و تخممرغ را نماد تولد و تداوم نسل و نان و پنير نشانه بركت خداوند است.
اين سفره از زمان زرتشتيان تاكنون در فرهنگ ايرانيان حضور داشته است، با اين وجود كه شايد كساني كه دستي در چيدمان «سفره عقد» دارند مفاهيم القاكننده آن را از ياد برده باشند.
به هر حال «سفره عقد» خاص مردم ايرانزمين است و در ساير ملتها چيزي تحت عنوان «سفره عقد» ديده نميشود. ضمن جاري شدن مراسم عقد، پارچهاي سفيد بر سر عروس توسط دختران مجرد سايه ميگستراند كه بر بالاي آن قند ساييده ميشود. باوري وجود دارد مبني بر اين كه اين عمل سبب ميشود كه ساير دختران ازدواج نكرده حاضر در اين مراسم نيز در مدت نهچندان دور ازدواج كنند.
بريدن كيك نيز قسمتي ديگر از مراسم ازدواج است. عروس و داماد با هم چاقو را در دست ميگيرند و كيك را برش ميدهند. بريدن كيك نمايانگر آن است كه زن و مرد در زندگي مشترك خود مواظب يكديگر خواهند بود. در ميان زرتشتيان پس از پايان مراسم عقد، تخممرغي كه در سر سفره عقد است به وسيله موبد به پشتبام پرتاب ميشود. با اين كار موبد حقوقي را كه پدر نسبت به دختر خود داشته با قيچي ميبرد و ديگر نسبت به دختر خود حق و حقوقي ندارد.
در گذشته زن و مرد تا روز مراسم ازدواجشان از ديدار يكديگر محروم بودند و مراسم خاص آشنايي شناخت طرفين، مانند «مراسم نامزدي» در دهههاي اخير رواج يافته است. در مذهب يهوديت نيز عروس و داماد يك هفته پيش از مراسم ازدواج همديگر را ملاقات نميكردند تا در نظر هم تازه جلوه كنند.
علت تغييرات
مراسم ازدواج در ايران از گذشته تاكنون تغييرات بسياري كرده است. يكي از اين تغييرات كاهش يافتن مدت زمان اجراي مراسم است. در قديم پيش از مراسم ازدواج مراسم ديگري مثل نشان كردن، بلهبران، شيربها، جهازبران، حنابندان و نظاير اين وجود داشته است. همچنين مراسم ازدواج غالبا 7 شبانهروز و گاهي حتي بيش از آن طول ميكشيد.
امروزه به سبب تغييرات به وجود آمده بسياري از رسومات پيش از ازدواج و پس از آن متروك مانده است و اين مراسم تنها در يك روز برگزار ميشود ولي با وجود كوتاه شدن زمان مراسم ازدواج غالبا هزينههاي سنگيني براي آن در نظر گرفته ميشود و كسي نيست كه تا به حال اخبار اين مخارج سرسامآور را از نزديكان خود نشنيده و با چشم خود نديده باشد. در گذشته همه چيز طعم سادگي ميداد و با وجود طولاني بودن زمان جشن و سرور، ازدواجها خرج چنداني را براي برگزاركنندگان در بر نداشت. اكنون آنقدر تجملات در زندگي ما ايرانيها ريشه دوانيده كه اشتياق و ميل به ازدواج در ميان جوانها رو به كاهش نهاده است.
افسر افشار نادري، جامعهشناس علت تغييرات را اين گونه توضيح ميدهد: «پيش از ظهور زنان در عرصه تحولات اجتماعي زنان خانهنشين در فعاليتهاي عمومي شركت نداشتند لذا مراسم ازدواج كه فراهم آوردن وسايل و ادوات و به عبارتي سور و سات ازدواج بود، فرصت بيشتري را فراهم ميكرد تا هم تفريح كنند و هم كاري انجام دهند كه بدانند حاصل و نتيجهاي دارد. از اين روي هر چه مراسم عروسي طولانيتر ميشد مردم از آن بيشتر استقبال ميكردند. در واقع مراسم ازدواج و حواشي آن باعث فعاليت زنان ميشد، اما امروزه اشتغال زنان ديگر فرصت پرداختن به چنين كارهايي را از آنها گرفته است.»
وي سپس با بيان اين كه تحولات اقتصادي نيز نقش مهمي در اين تغييرات داشته است، ميافزايد: علت ديگر اين تغييرات عامل اقتصادي است. در قديم تجملات وجود نداشت، زندگي ساده بود و به تبع مراسم ساده برگزار ميشد. برخلاف اين روزها كه در ايران بر سر افزايش مخارج عروسي خانوادهها با يكديگر رقابت ميكنند همه چيز در نهايت شادماني و با صرف هزينههاي ناچيز برگزار ميشد.
زنها و شوهرهاي امروز به جهت آن كه از خانواده خود جدا شده و نومكان ميشوند، ازدواج را نقطه بزرگ يكي از تحولات اجتماعي خود ميدانند. در صورتي كه در گذشته زوجين پس از ازدواج در خانه پدري داماد ساكن ميشدند و استقلال مالي و مكاني صورت نميگرفت. از طرفي در گذشته ازدواجهاي فاميلي بين خانوادهها امري متداول بود و 2 خانواده به جهت آشنايي دليلي براي رقابت و خودنمايي نداشتند، اما ازدواجهاي امروز بيشتر غيرفاميلي است و از اين جهت دو خانواده غريبه ميخواهند با هم آشنا شوند، رقابت وسيعي براي به رخ كشيدن توانايي طرفين وجود دارد.
تاريخچه ازدواج در غرب
هرچند در انجيل به مراسم ازدواج به عنوان امري نسبتا باستاني اشاره شده است، با اين وجود تعيين تاريخي دقيق براي اولين ازدواجها بسيار مشكل است. معمولاً داماد آينده با آوردن هدايايي جهت جلب رضايت پدر از دختر او خواستگاري ميكرد.
مادر خانواده تحت تسلط پدر قرار داشت و در اين مورد حق دخالت نداشت. پدر، دخترش را در حضور جمع به داماد آينده تحويل ميداد كه اين نشاندهنده اين بود كه پدر دختر با اين ازدواج موافق بوده و داماد موافقت پدر عروس را دريافت كرده است. پس از اين مراسم عروس و داماد همراه خانوادهها غذايي صرف كرده و سپس داماد، عروس را به خانه خود ميبرد. در انجيل اشارهاي به تبادلات رسمي از عهد و پيمانها يا حضور واعظ و كشيش در مراسم نشده است.
در زمان امپراتوري روميها، طبقات پايينتر جامعه كه بعدها به مسيحيت گرويدند، قانونهاي ساده و يا ازدواجهايي بدون عقد رسمي داشتند. پدر، عروس را به داماد تحويل ميداد و توافق آن دو به عنوان رضايت طرفين براي ازدواج كافي بود. وقتي سرانجام مسيحيت گسترش يافت ، كليسا ازدواج آزاد (ازدواج بدون عقد رسمي) را ازدواج آگاهانه نام نهاد. اين توافق به اين معنا بود كه هريك از دو طرف بايد به عهد و پيمانهاي ازدواج و اصول روابط زناشويي پايبند باشند.
اما رومياني كه ثروتمند بودند، مداركي كه شامل فهرستي از حقوق و اموال ميشد را امضا ميكردند و به همه نشان ميدادند. آنها خواستار مراسمي قانوني بوده و نميخواستند كه اين مراسم در حد ازدواجي معمولي و سطح پايين تلقي شود.
اين تقاضا، شروع ثبت رسمي ازدواج به گونهاي كه ما اكنون انجام ميدهيم بود. مردان رومي هر لحظه ميتوانستند ازدواج را فسخ كنند و اين حقي ويژه آنان محسوب ميشد كه زنان از آن بيبهره بودند.
از قرن نهم تا دوازدهم دعاها و اورادي طي مراسم ازدواج خوانده ميشد و زوجين نيز دعاهاي خود را ميخواندند، سپس كشيشان اعلام ميكردند كه موافقت در حضور آنان صورت گرفته است. پس از آن مذهب به مراسم ازدواج اضافه شد.
در قرن سيزدهم ازدواج انگليسيهاي طبقه مرفه به صورت رويدادي مذهبي درآمد، اما كليساها تنها ازدواج را متبرك ميكردند و تعهد قانوني از زوجين نميگرفتند. در سال 1563 شوراي ترنت اعلام كرد كه ازدواجهاي كاتوليكي، بايد در كليسايي كاتوليكي به وسيله يك كشيش و در حضور 2 شاهد برگزار شود و در قرن هجدهم ازدواج در تمام كشورهاي اروپا به يك رخداد مذهبي تبديل شد.
در زمان استعمار در شمال آمريكا، سنتهاي قرون كهن توسط بوميان دنبال ميشد. عدهاي خواستار مراسم ازدواج غيرمذهبي بودند و عده ديگر مراسم ازدواج مذهبي ميخواستند. مستعمرهنشينان كه ازدواج غيرمذهبي ميخواستند قوانيني را در اين مورد وضع كردند. اداره ثبت اسناد مسوول اجراي مراسم ازدواج بود و آنها حتي دعاهايي را در اين مراسم ميگنجاندند.
ويرجينيا مستعمرهاي بود كه پيرو كليساهاي انگليس بود. اين مستعمره به سنتهاي كليسا وفادار ماند و به هيچ كس اجازه نداد كه مراسم ازدواج غيررسمي برگزار كند. در پايان قرن هجدهم بود كه هر دو مراسم ازدواج غيرمذهبي و مذهبي در آمريكا به رسميت شناخته شد. امروزه در كشورهاي اروپايي نيز مراسم ازدواج غيرمذهبي همانند آمريكا قانوني شده و حتي در انگلستان زوجين ميتوانند ميان ازدواج مذهبي و غيرمذهبي يكي را انتخاب كنند.
تشريفات ازدواج در دنيا
با وجود آن كه توجه به تجملات سيري صعودي را در ايران دنبال ميكند در كشورهاي غربي اين امر به گونهاي متضاد جريان دارد. در گذشته و در دوران ويكتوريا لباسهاي عروس پوشيده از جواهراتي گرانقيمت بود و مراسم ازدواج طولاني و مملو از تجملات اجرا ميشد. امروز اما ديگر نشاني از اين مراسم در بين عموم مردم مغربزمين يافت نميشود. در برخي موارد حتي زن و مرد از پوشيدن لباس عروس و كت و شلوار امتناع كرده و تنها با عقد در كليسا زندگي جديد خود را آغاز ميكنند، اما به طور كلي مراسم در اكثر كشورهايي كه مذهب و دين غالبشان مسيحيت است در كليسا اجرا ميشود.
داماد در پيشگاه كشيش و مهمانها ورود همسر خود را انتظار ميكشد. عروس در حالي كه دست پدر يا برادر را در دستانش دارد به داماد نزديك ميشود. پدر عروس دختر خود را به داماد ميسپارد و آنها در مقابل خداوند، كشيش و حاضران با يكديگر پيمان ميبندند كه در شادكامي و ناكامي تا پايان عمر با يكديگر زندگي كنند.
رسوم جالب
در اغلب كشورهاي غربي پس از پايان مراسم، عروس از پشت سرش گلش را پرتاب ميكند و دختري كه دستهگل را بگيرد، به زودي ازدواج ميكند. در اسپانيا اگر دوست داماد تكهاي از كراوات وي را ببرد داماد بعدي ميشود. در مكزيك هنگام مراسم، عروس دستهگل خود را به مريم مقدس اهدا ميكند و آن را در پايين مجسمه مريم مقدس قرار ميدهد تا از وي تشكر كند و دعاي خير مريم مقدس پشت سرشان باشد. در تركيه هنگامي كه دختري ازدواج ميكند تمام دوستان وي نامشان را درون كفش عروسي او مينويسند و در پايان مراسم ازدواج اگر كسي نامش از داخل كفش وي پاك شده باشد بدان معني است كه وي عروس بعدي خواهد بود.
در كشور اسكاتلند در مراسم ازدواج عروس را سياه ميكنند! به اين ترتيب كه اطرافيان، عروس را غافلگير كرده و روي سرش چيزهايي مثل تخممرغ، انواع سس، آب كثيف و... ميريزند؛ سپس او را با همان وضعيت به جاهاي مختلف شهر مثل رستورانها ميبرند و به همه نشان ميدهند. در سوئد براي آن كه عروس بعد از آغاز زندگي مشترك، حمايت خانواده پدري را احساس كند در تمام طول مراسم يك سكه نقره در كفش سمت چپ از پدر و يك سكه طلا در كفش راستش از طرف مادر حمل ميكند. او بايد در تمام طول مراسم سكهها را در كفش خود داشته باشد.
يكي از جالبترين رسمها مربوط به كشور آلمان است. در ايام قديم در آلمان رسم بر اين بود كه تعداد زيادي ظرف را پيش پاي عروس و داماد ميشكستند و اين دو موظف بودند تا آنها را جمع كنند و در واقع آن دو را آماده ميساختند تا در كنار يكديگر به جنگ مشكلات زندگي بروند.
تهمينه مفيدي
جامجم