ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : دوشنبه 1 دي 1404
دوشنبه 1 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 4 اسفند 1393     |     کد : 85560

چهارشنبه6اسفند 1393- 6جمادی الاول 1436 -26 فوریه 2015

شهادت سردار «حمید باکری» قائم‏مقام لشکر 31 عاشورا....

اسفندماه 1393 -6 جمادی الأول 1436 - 25 فوریه2014

* 6  اسفند در دفاع مقدس

*  شهادت سردار «حمید باکری» قائم‏مقام لشکر 31 عاشورا
در جزیره مجنون (1362ش)
اشاره:
وی در آذر سال 1334 در شهرستان ارومیه چشم به جهان گشود . در سنین کودکی مادرش را از دست داد و دوران دبستان و سیکل و اول دبیرستان را در کارخانه قند ارومیه و بقیه تحصیلاتش را در دبیرستان فردوسی ارومیه به پایان رساند. به علت شهادت
برادر بزرگش علی که به دست رژیم خونخوار شاهنشاهی انجام شده بود با مسائل سیاسی و فساد دستگاه آشنا شد .
بعد از پایان دوران خدمت سربازی در تبریز با برادرش مهدی فعالیت مؤثر خود را علیه رژیم آغاز کرد و خود سازی و تزکیه نفس شهید نیز بیشتر از این دوران به بعد بوده است.
با هجرت امام«مد ظله العالی» به پاریس عازم پاریس می شود و از آنجا هم جهت آوردن اسلحه به سوریه می‌رود و با پیروزی انقلاب اسلامی به ایران مراجعت، جهت پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی در
مراکز نظامی مشغول فعالیت می‌شود و با تشکیل
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال 57 به عضویت سپاه درآمده و به عنوان فرمانده عملیات با عناصر دست‌نشانده امپریالیسم شرق و غرب که در گروهکها و احزابی که بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب شروع به فعالیت کرده بودند به مبارزه می‌پردازد .
در عملیات پاکسازی منطقه سرو و آزادسازی مهاباد ، پیرانشهر و بانه نقش مهم و اساسی داشته و در آزاد سازی سنندج با همکاری فرمانده عملیاتی منطقه با استفاده از طرحهای چریکی کمر ضد انقلاب وابسته و ملحد را در منطقه شکسته و باعث گردید که سنندج پس از مدتها آزاد گردد شهید با فرمان امام مبنی بر تشکیل ارتش بیست میلیونی مسئول تشکیل و سازماندهی بسیج ارومیه شد .
 با شروع جنگ تحمیلی جهت مبارزه با بعثیون کافر به جبهه آبادان شتافت و دو ماه بعد مراجعت نمود . مدتی در شهرداری به‌صورت افتخاری در سمت مسئول بازرسی مشغول خدمت گردید و چون کار اداری نتوانست روح بزرگ او را آرام کند، مجدداً عازم جبهه آبادان شد و فرماندهی خط مقدم ایستگاه 7 آبادان را به‌عهده گرفته و به سازماندهی نیروهای مردمی پرداخت. بعد‌از بازگشت، مرتب از مزایای جنگ که
به قول امام این جنگ یک نعمت است که فرزندان این مملکت را الهی کرده و آنها را از
زندگی دنیایی به معنویت کشانده است، می گفت.
حمید برای مدتی از سوی جهاد سازندگی مسئولیت پاکسازی مناطق آزاد شده کردنشین در منطقه سرو را عهده دار گردید که در
آن شرائط کمتر کسی می‌توانست
چنان مسئولیتی را بپذیرد .
سپس به‌عنوان مسئول کمیته برنامه ریزی جهاد استان تعیین شد و چون در هر حال جنگ را مسئله اصلی می‌دانست و می‌اندیشید که در جبهه مفیدتر است حضور دائمی‌اش را در جبهه های نبرد با صدام متجاوز از عملیات فتح‌المبین شروع نمود ، در
عملیات بیت‌المقدس فرمانده گردان
تیپ نجف اشرف بود و با تلاشی که نمود
نقش مؤثری در گشودن دژهای مستحکم صدامیان در ورود به خرمشهر را داشت و بالأ‌خره با لشکر اسلام پیروزمندانه وارد خرمشهر شد و بعد از عملیات رمضان برای فعالیت دائمی در سپاه پاسدارن مصمم گردید .
در عملیات موفقیت‌آمیز «مسلم‌بن‌عقیل» به‌عنوان مسئول خط تیپ عاشورا استقامتش در ارتفاعات سومار یادآور صبوری و شجاعت یاران امام حسین (علیه السلام ) بود که چندین بار خودش در جنگ تن به تن و پرتاب نارنجک دستی به صدامیان شرکت نمود و از ناحیه دست مجروح شد و بر حسب‌شایستگی که کسب نمود از طرف فرماندهی‌کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان فرمانده تیپ حضرت ابو‌الفضل (علیه السلام )
منصوب گردید .
بعد از عملیات والفجر مقدماتی به عنوان معاون لشکر 31 عاشورا راه مولایش
حسین بن علی (علیه السلام) را ادامه داد استقامت و تدابیرش در مقابل صدامیان همیشه برای یارانش الگو بود شرکت در عملیاتهای والفجر 1 و2 و4 از افتخاراتش بود که همیشه دوش بدوش برادران رزمنده بسیجی‌اش در خطوط اول حمله شرکت داشت و با خونسردی زیادی که داشت همیشه فرماندهان زیر دستش را به استقامت و تحمل شدائد صحنه های نبرد ترغیب می‌نمود و به آنها یاد می‌داد که چگونه با دست خالی از امکانات مادی در مقابل دشمن که سراپا پوشیده از زره و پیشرفته ترین امکاناتِ جنگی عصر حاضر می‌باشد فقط با اتکاء به ایمان و روش حسینی باید جنگید .

* بمباران کوهدشت، سقز،
پل دختر و مهاباد توسط
هواپیماهای عراق (1362ش)
اشاره:
همزمان با پیروزی‏های رزمندگان اسلام در عملیات غرورآفرین خیبر و شکست ارتش عراق در منطقه جزائر مجنون،
رژیم بعثی عراق مبادرت به موشک‏باران و بمباران مناطق مسکونی شهرهای مختلف ایران نمود.
در این میان شهرهای خرم آباد و بروجرد هدف اصابت چهار موشک قرار گرفت و شهرهای کوهدشت، سقّز، پل دختر و مهاباد نیز توسط هواپیماهای عراقی بمباران شد.
در اثر این بمباران وحشیانه این شهرها، حدود پنجاه نفر از هموطنان به شهادت رسیده و بیش از چهار صد نفر دیگر زخمی شدند.

*  شهادت شهید کیومرث قربانی راقعی (1362ش)
اشاره:
شهید کیومرث قربانی راقعی، سال ۱۳۴۲ش در یک خانواده مذهبی و پیرو ولایت در روستای نفوت از توابع صومعه‌سرا در خطه سرسبز گیلان چشم به جهان هستی گشود.
کیومرث از کودکی با والدین خود در کار کشاورزی همکاری داشت. تحصیلات ابتدائی و دبیرستان را در مدارس صومعه‌سرا گذراند و جهت ادامه تحصیل و اخذ مدرک فوق دیپلم، به مرکز تربیت معلم شهید بشتی زنجان عزیمت کرد؛ اما دل کیومرث در میادین پیکار حق
علیه باطل بود، پس راهی جبهه‌های نور شد تا این‌که سرانجام طی عملیات والفجر ۶ درحالی‌که به‌عنوان امدادگر لشکر انجام وظیفه می‌کرد، در تاریخ ششم اسفندماه سال ۱۳۶۲ شمسی در سن بیست سالگی به فیض عظمای شهادت نائل گردید.
پیکر مطهر شهید کیومرث قربانی راقعی،
هشتم بهمن‌ماه ۱۳۷۰ش پیدا و برای خاکسپاری به صومعه‌سرا منتقل می‌شود.

* 6  اسفند در گذر تاریخ

*  رحلت
آیت ‏الله «میرمحمد حسین شهرستانی» (1275ش)
اشاره:
آیت‏الله سیدضیاءالدین میرمحمد حسین
بن میر محمدعلی شهرستانی حائری، در حدود سال 1218ش (1256ق) در خاندان اهل علم و از سادات مرعشی مازندرانی منتسب به
امام سجاد(ع) در کرمانشاه به دنیا آمد.
آیت‏الله شهرستانی هیئت و نجوم را از
میرزا باقر یزدی و حساب و هندسه و عروض را از میرزا عَلاّم هروی حائری آموخت و در
این علوم به تبحر رسید. ایشان در پنجاه سالگی
به زیارت مشهد رضوی رفت و چون به تهران آمد، مورد استقبال مردم واقع شد و تدریس در یکی از مدارس تهران به او واگذار شد.
اما ایشان به کربلا بازگشت و علاوه بر تدریس و تألیف، مرجعیت جمعی از شیعیان را برعهده گرفت. این محقق، ادیب و شاعر امامی، از دوازده سالگی شروع به تألیف نمود و
در طول حیات علمی خویش، در حدود هشتاد اثر ارزنده از خود به یادگار گذاشت که برخی از آثار ایشان شامل کتب: الاستصحاب،
اصل الاصول، تحقیقُ الاَدِلّة، تَذکِرَةُ النَّفس و لُبابُ الاجتهاد و... می‏باشند.
آیت‏الله میرمحمدحسین شهرستانی حائری سرانجام در 6 اسفند 1275ش (3 شوال 1315ق) در پنجاه و هفت سالگی بدرود حیات گفت و در رواق حسینی، نزدیک دیوار شهدا به خاک سپرده شد.
*  تصویب قانون احداث
راه ‏آهن سراسری ایران (1305ش)
اشاره:
به موجب قانون احداث راه‏آهن جنوب ایران که در ششم اسفند ماه سال 1305 ق به تصویب مجلس شورای ملی رسید، مخارج ساختمان راه آهن ایران از محل عوارض قند و شکر و چای تأمین گردید و قرار شد تا خط آهن از خورموسی به خرمشهر و از آنجا به تهران متصل شود.
در نهایت نخستین کلنگ احداث راه‏آهن ایران در 23 مهر سال 1306ش در تهران
به زمین زده شد و همزمان
عملیات ساختمانی راه آهن از مرکز و شمال و جنوب آغاز گردید.
سرانجام عملیات ساخت راه‏آهن ایران
در سوم شهریور سال 1317 ش خاتمه یافت و کار حمل و نقل مسافر و بار آغاز شد. طول راه آهن سراسری ایران در
آن سال در حدود 1400 کیلومتر بود که از
بندر امام خمینی (شاهپور سابق) در جنوب به بندر ترکمن در شمال متصل می‏شد. طول خطوط آهن در مرداد 1376 به حدود
ده هزار کیلومتر رسید و در برخی مسیرهای
پر رفت و آمد، راه‏آهن دو خطه شده است.

*  صدور اعلامیه روحانیان مبارز درباره قیام خونین تبریز (1356ش)
اشاره:
در هفتمین روز شهدای 29 بهمن تبریز، اعلامیه‏ای با امضای روحانیون مبارز خراسانی انتشار یافت و رژیم را در مورد
این واقعه، مورد انتقاد قرارد داد.
در بخشی از این اعلامیه آمده بود:
«بار دیگر رژیم فاسد شاه تلاش مذبوحانه خود را شروع کرد و مردان مجاهدی را که برای از بین بردن برنامه‏های ضددینی
دستگاه استبدادی و سلطنت غاصبانه پهلوی قیام کردند، با گلوله جواب گفت؛ ولی ما نیز بار دیگر به این جنایتکاران روزگار و روسیاهان جامعه هشدار می‏دهیم که ما
از هدف مقدس خود دست نکشیده و برای رسیدن به آن هدف عالی و قرآنی و انسانی، تا
آخرین نفس، در مقابل اعمال وحشیانه شاهانه ایستادگی خواهیم کرد».

*  کشتار مسلمانان نمازگزار فلسطین در مسجد الخلیل
از سوی یک صهیونیست اسرائیلی (1372ش)
اشاره:
در حالی که مقامات حکومت خودگران عرفات در حال گفت‏وگو برای سازش با رژیم غاصب اسراییل بودند، یک صهیونیست نژادپرست به سوی نمازگزاران روزه‏دار در حرم حضرت ابراهیم (ع) در شهر الخلیل کشورفلسطین تیراندازی کرد و بیست و نه نفر را شهید و شمار بیشتری را زخمی نمود.
این ترور وحشیانه با واکنش تند و خشم‏آلود جهان اسلام روبرو شد، به گونه‏ای که حتی دولت‏های عَرَبی مجبور شدند برای مدتی، مذاکرات سازش با مقامات رژیم صهیونیستی را به حال تعلیق درآورند، ولی دولت‏های غربی تنها به ابراز تأسف اکتفاء کردند.
رژیم صهیونیستی فرد تروریست را پس از محاکمه به بهانه این که بیماری روانی دارد، از مجازات رهایی داد.

* 6  جمادی الأول در گذر تاریخ

*  درگذشت «ابوسعید سنجری» ریاضی دان نامدار
ایران زمین (414 ق)
*  مرگ «گیخاتو»
ایلخان مغول در ایران و آغاز حکومت «بایدوخان»(694 ق)
اشاره:
پس از ارغون خان مغول، برادرش گیخاتو که در زمان او، فرمانروای آسیای صغیر بود به پادشاهی رسید. گیخاتو به سبب آن که از مرض شفا یافته بود، فرمان آزاد کردن زندانیان را داد و از خزانه‏ی مملکت، آنچه را که دستش رسید در بین تهی‏دستان و درباریان تقسیم کرد.این حاتم بخشی‏های او، کشور را به کمبود درآمد و فقر اقتصادی دچار ساخت و در نتیجه، خزانه‏ سلطنتی تهی گشت.
وزیر گیخاتو که می‏دانست چینی‏ها از
پول کاغذی استفاده می‏کنند، برای جبران
کمبود مالی، چاپخانه‏ای تأسیس کرد و به رواج نوعی اسکناس که «چاو» خوانده می‏شد، اقدام نمود.
هدف از چاپ پول کاغذی این بود که اسکناس در میان مردم رایج شود و طلا و نقره به خزانه باز گردد. اما مردم از قبول
این اسکناسِ بدون پشتوانه خودداری کردند تا این که گیخاتو، چاو را ملغی کرد.
دیری نگذشت که در جمادی الأولی 694 ق، امیران مغول طغیان کرده، گیخاتو را بکشتند و پسر عموی او، بایدو، را به پادشاهی نشاندند.

*  مرگ «ظهیر الدین بابرشاه» پادشاه سلسله‏ گورکانیان هند (937 ق)
اشاره:
ظهیر الدین محمد بن میرزا عمر از
نوادگان امیرتیمور گورکانی در سال 899 ق، پس از فوت پدر در 11 سالگی وارث
حکومت فرغانه در ماوراءُ النَّهر گردید.
وی در ابتدا، یازده سال با ملوک ازبک و تاتار جنگید و چون ضعف خود را احساس کرد، رو به کابل و قندهار آورد و پس از تصرف افغانستان، 22 سال در آن نواحی، فرمانروایى نمود.
در سال 932 قمری برای تسخیر هند راهی این کشور شد و با پیروزی وارد دهلی گردید. ظهیرالدین بابر از این زمان،
سلسله‏ی گورکانیان هند معروف به
دولت مغول را درهندوستان تأسیس کرد.
این دولت تا سال 1264 ق به مدت 332 سال
در هندوستان و اطراف فرمانروایى داشت. بابر در هندوستان و افغانستان، راه‏ها و کاروان‏سراهای فراوانی ایجاد نمود و به عمران و آبادانی کشور همت گماشت. مسجد معروف «بابری» در هند از بناهای دوران حکومت ظهیرالدین محمد بابر محسوب می‏شود.
وی تا سال 937 ق به مدت پنج سال
نیز در دهلی حکمرانی نمود و سرانجام در
49 سالگی درگذشت. ظهیرالدین بابر را حاکمی عالم و ادیب گفته‏اند و او کتابی درباره‏ی فتوحات و جهانداری و شرح حال خود نگاشته است.
بابر در ابتدا در شهر جَمنه به خاک سپرده شد اما در سالیان بعد، استخوان‏های او را
به کابل منتقل ساخته و آرامگاهی مُجَلّل در خارج از شهر برای او بنا کردند.

* 25 فوریه در گذر تاریخ

* کودتا در سوریه و
سقوط شیشکلی حاکم این کشور (1954م)

* انحلال پیمان ورشو توسط کشورهای عضو (1991م)

* روز ملی «کویت»


نوشته شده در   دوشنبه 4 اسفند 1393  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode