به من بيمار كمك كنيد آقاي دكتر!
با پرهيزگاري و تقدس زندگي و حرفه خود را نجات خواهم داد. در هر خانهاي كه بايد داخل شوم براي مفيد بودن به حال بيماران وارد خواهم شد و از هر كار زشت ارادي و آلودهكننده بخصوص اعمال ناهنجار ـ با زنان و مردان خواه آزاد و خواه برده باشند ـ اجتناب خواهم كرد.»
اينها بخشي از سوگندنامه بقراط است كه به سوگندنامه پزشكان معروف شده است و به شكل نمادين آنها را ملزم ميكند كه به حقوق بيماران احترام بگذارند و وظايف خود را به بهترين شكل ممكن انجام دهند.
اتفاقا چنين سوگندنامهاي نمونه ايراني هم دارد و در آن فارغالتحصيلان اين رشته هم قسم ميشوند كه از خيانت و تضييع حقوق بيماران به طور جدي پرهيز كنند و خدا را در همه حال حاضر و ناظر شوون خود بدانند.
اما حق و حقوق بيماران چگونه تعريف ميشود، آيا احترام به حق و حقوق بيماران صرفا يك مساله اخلاقي است كه به خصوصيات رفتاري و شخصيتي پزشك بر ميگردد يا اينكه پزشك به تناسب جايگاه خاصي كه درخصوص جان و سلامت بيماران دارد ملزم به رعايت اين حقوق است؟
همه ميدانيم كه حتي بداخلاقترين و بدقلقترين شخصيتها هم، وقت بيماري و درد مظلومترين آدمهاي دنيا ميشوند، اما گاهي خوشاخلاقترين آدمهاي دنيا در قالب پزشك و پرسنل مراكز درماني چنان بداخلاق ميشوند كه مظلوميت بيمار را دوچندان ميكنند.
از سختترين بيماريها گرفته تا جوش يا لكي كوچك روي صورت كار را به جايي ميرساند كه شماي بيمار را محتاجترين موجود دنيا ميكند.
شايد توقع نابجايي به نظر برسد كه پزشك يا پرسنل بخش درمان به اندازه شما، خانوادهتان يا دوستانتان خودش را نگران شما كنند، پيگير كارهاي درماني شما شوند يا به همه سوالات باربط و بيربط شما با صبر و حوصله جواب دهند.
اما اينكه پزشك يا پرسنل مركز درماني به شما به اندازه حق و حقوقتان به عنوان يك شهروند بيمار توجه نشان بدهد، توقع بجايي محسوب ميشود.
ماجرا از تجربه متفاوت بيماران هنگام ويزيت پزشك يا بستري در بيمارستانها و مراكز درماني نشات ميگيرد، تجربه متفاوت در مطب پزشكي كه صبر و حوصله نشان ميدهد و پزشكي كه در كمتر از چند دقيقه بيمار را نسخه به دست روانه منزل ميكند.
هرچند كه كف و سقف توقع خصوصا در اين مورد قابل اندازهگيري نيست، اما شاخصي اخلاقي ميتواند حدود منطقي بودن اين مرز را تعيين كند. البته چند سالي است كه به شكل نمادين منشوري به نام منشور حقوق بيمار تا حدودي اين مرزها را مشخص كرده است.
در مفادي از اين منشور تاكيد شده است كه ارائه خدمات سلامت بايد شايسته شان و منزلت انسان و با احترام به ارزشها، اعتقادات فرهنگي و مذهبي، بر پايه صداقت، انصاف، ادب و همراه با مهرباني باشد.
دكتر به من نگاه كن!
آقاي دكتر عينكش را دستش گرفته و به كاغذي خيره مانده، بيمار وارد ميشود، سلام ميگويد. پاسخي شنيده نميشود، اشاره دست يعني بنشين شايدم هم بفرما. بيمار منتظر است دكتر نگاهش را از كاغذ بر دارد. دلش ميخواهد دكتر توي چشمهايش نگاه كند تا او برايش توضيح دهد كه گز گز پاهايش از كي شروع شده، كه شبها بيشتر ميشود، كه پاهايش گاهي خواب ميرود. دكتر هنوز نگاهش به كاغذ است، جوري كه انگار با خودش حرف ميزند ميپرسد: «مشكلتون چيه؟»
بيمار اين پا آن پا ميكند. بايد بيخيال آن ارتباط نگاه به نگاه شود، اما هنوز رو به دكتر توضيح ميدهد. دكتر نيمنگاهي ميكند. بيمار صدايش بلندتر ميشود. دكتر وسط حرفهاي بيمار، بيحوصله ميپرسد: «دفترچه داري؟»
بيمار دفترچه را ميدهد. ميخواهد ادامه دهد، دكتر با حركت دست متوقفش ميكند.
ـ «يه آزمايش نوشتم، برو انجام بده بيا.»
دوباره نگاهش ميرود روي كاغذ. بيمار ميپرسد: «چيه بهنظرتون آقاي دكتر؟»
دكتر بيحوصله سرش را بالا ميگيرد: «آزمايش رو كه دادي معلوم ميشه.»
بيمار ميرود سمت در، بر ميگردد سمت دكتر: «ممكنه چيز خطرناكي باشه؟»
دكتر تكيه ميدهد به صندلي: «حالا شما برو آزمايش.»
شايد تصوير بالا خيالي به نظر برسد، اما اين مكالمات واقعي بين يك بيمار و پزشك بوده است. شايد هم بشود بيحوصلگي پزشك را منوط به آن روز يا لحظه يا پيشبيني پرحرفي بيمار دانست، اما اين گفتگو با همين كيفيت در مراجعه بعدي بيمار هم ادامه داشته است.
نيره مدرسي، راوي اين ماجرا، ميگويد: شنيده بودم كه اين پزشك بسيار حاذق است، مطبش هم خيلي شلوغ بود. بعد از كلي انتظار بالاخره وارد اتاق ويزيت شدم اما متاسفانه برخورد پزشك در مراجعات بعدي هم به همين شكل بود و هرچند تشخيص درستي داشت، اما از ادامه درمان با اين پزشك منصرف شدم. او تاكيد ميكند كه نحوه رفتار و برخورد پزشك برايش اهميت دارد و ترجيح ميدهد با پزشكي درمان شود كه در ارتباط با بيمار انعطاف داشته و مهربان باشد.
از احوالپرسي شما
نقطه مقابل اين شهروند، بيمار ديگري هم در گفتگو با «جامجم» از پزشكي صحبت ميكند كه رفتن نزد او برايش مانند يك مسكن عمل ميكند.
مصطفي حسني ميگويد: 2 سال پيش براي آنفلوآنزا به مطب پزشكي عمومي رفتم كه اتفاقا مطب شلوغي هم بود، لحظه ورود به اتاق پزشك رفتار و احوالپرسي گرمش مرا به شك انداخت كه نكند مرا با فرد ديگري اشتباه گرفته است.
او ادامه ميدهد: پزشك مورد نظر با حوصله به حرفهاي من گوش داد، در مورد تكتك داروهايي كه نسخه كرد توضيح داد و با خوشرويي با من خداحافظي كرد.
اين شهروند با اشاره به اينكه برخورد خوب و محبتآميز اين پزشك با بيماران زبانزد شده، ميگويد: من و خيلي از بيماران اين پزشك حتي براي بيماريهايي كه از حوزه پزشك عمومي هم خارج شده و مربوط به پزشك متخصص ميشود اول به او مراجعه ميكنيم.
به گفته او همان احوالپرسي مهربانانه اين پزشك حس سلامتي را به بيماران منتقل ميكند و تجربه نشان ميدهد كه او نسبت به همه بيماران همين حس دوستانه دارد و پيگيريها و برخوردش تاثيري شگفتي در روند درمان ميگذارد.
منشور حقوق بيمار در ايران
در حالي كه حقوق بيمار يكي از محورهاي شاخص در تعريف استانداردها براي ارائه خدمات باليني در دنياست، اما در سال 1381 براي اولين بار منشور حقوق بيمار در ايران تدوين و از سوي معاونت سلامت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي ابلاغ شد.
به گفته مسوولان وزارت بهداشت با توجه به ضرورت تدوين متني جامع در مورد حقوق بيمار، منشور حقوق بيمار در ايران با نگاهي نو و جامع و با هدف تبيين حقوقگيرندگان خدمات سلامت و رعايت موازين اخلاقي در عرصه درمان تدوين شده است. متن نهايي منشور حقوق بيمار در آبان ماه 1388 از سوي وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي به مراكز تابعه ابلاغ شد.
منشور جامع حقوق بيمار در 5 محور كلي و 37 بند به همراه بينش و ارزش و يك تبصره پاياني تنظيم شده است. محورهاي پنجگانه منشور شامل حق دريافت خدمات مطلوب، حق دريافت اطلاعات به نحو مطلوب و كافي، حق انتخاب و تصميمگيري آزادانه بيمار در دريافت خدمات سلامت، حق احترام به حريم خصوصي بيمار و رعايت اصل رازداري و در نهايت حق دسترسي به نظام كارآمد رسيدگي به شكايات است.
وقتي همه بداخلاقند!
منشور حقوق بيمار هر چند كه در كشور ما جايگاه نوپايي دارد، اما به اعتقاد بسياري از كارشناسان حوزه سلامت، در حال حاضر نهادينه كردن آن اهميت بيشتري دارد.
برخي از پزشكان در پاسخ به بياخلاقيهاي موجود در اين حرفه و اعتراض به اينكه چرا پزشكان بد اخلاقتر از پيش شدهاند، معتقدند كه اين مساله كلا در جامعه فراگير شده است.
به اعتقاد آنها، به همين نسبت كه پزشكان بداخلاقتر شدهاند، خبرنگاران، معلمان، پليسها و در مجموع در همه حرفهها و سطوح جامعه بيحوصلگي و بداخلاقي وجود داشته و حتي افزايش يافته است.
هرچند كه به نوعي ميتوان چنين پاسخي را تاييد كرد، اما مساله به خاص بودن اين حرفه نيز بر ميگردد. در همه جاي دنيا جايگاه حرفه پزشكي و شان اين رشته تعريف متفاوت و خاصتري نسبت به ساير حرف دارد.
در هر حال فرهنگسازي در اين خصوص ميتواند بيشتر از هر سوگندنامه يا منشوري كارساز باشد.
مستوره برادران نصيري / جام جم آنلاين