رونمايي محصولات جديد شركت سوني از قبيل فناوريهاي بهروز شده و ارتقا يافته سهبعدي براي PlayStation3 ، نسخههاي جديد سهبعدي Nintendo DS، تلويزيونهاي سهبعدي، حداقل 2كانال تلويزيوني سهبعدي و گيشه موفق فيلم آواتار و همچنين اقبال فراوان مصرفكنندگان براي ميزباني ديگر محصولات نمايش سهبعدي خانگي، همه و همه حاكي از روندي روبه رشد و نوعي اجماع در ميان توسعهدهندگان فناوري تجهيزات الكترونيك از يكسو و رضايت و موافقت عمومي از سوي ديگر با اين پيام روشن و واضح است: آينده سرگرمي در فناوري سهبعدي خلاصه ميشود.
اما در حالي كه سينماروها براي محصولات سهبعدي تازه مطرح شده هجوم آورده و اقبال زيادي نشان دادهاند، طرفداران پروپاقرص فيلم نيز معجوني از ديدگاهها و انتقادات پيرامون تجربياتشان از وضعيت نوظهور را مطرح ساختهاند كه در اين ميان برخي گزارشات درخصوص سردردها، حالت تهوع، بيقراري عمومي، مشكلات بينايي و تظاهرات بيمارگونه حركتي، گوشهاي از مجموعه تجربيات جديد علاقهمندان فيلم و سينما و همچنين بازيهاي رايانهاي در مواجهه با نسخههاي نمايشي سهبعدي به شمار ميرود.
اينك و با توجه به خيز جديد فناوري نمايش سهبعدي به سوي صفحات كوچك، محققان باليني و كارشناسان فناوري ميخواهند بدانند آيا اين جلوههاي ويژه بصري سهبعدي در طول فرآيند نمايش ممكن است تبعات منفي براي سلامت عمومي بينندگان و بويژه موجب آسيب رساندن به چشمها شوند يا خير؟
در همين رابطه، رابرت آليسون، دانشيار پيوسته علوم رايانه دانشگاه نيويورك كه در زمينه ديد سهبعدي و فناوري سهبعدي تخصص دارد و از محققان خبره و پيشرو اين حوزه به شمار ميرود، معتقد است مشكلي كه در نمايشگرهاي سهبعدي وجود دارد، در يك نكته مهم خلاصه ميشود: آنچه ميبينيم برخلاف و بيشباهت با دنياي واقعي است؛ به بياني ديگر، تنها زيرمجموعهاي از اطلاعات كه به طور طبيعي ما را نسبت به ساختار سهبعدي جهان آگاه ميكند، موجود است و در حقيقت، پردازش كردن آنچه اين اطلاعات بصري ناقص صورت ميدهند، بر چشمان ما اثر ميگذارد.
درخصوص همين تاثيرات، مارتي بنكس، دانشيار بيناييسنجي دانشگاه بركلي كاليفرنيا نيز به اين نتيجه رسيده است كه نمايشگرهاي سهبعدي سبب نوع مشخصي از فشار باصره يا خستگي چشمي براي بينندگان ميشود كه خود وي از آن با اصطلاح «فرسودگي سهبعدي» ياد ميكند.
اساسا چشمها و مغز ما تصاوير سهبعدي افكنده شده بر صفحات نمايشگر را به شكلي متفاوت از آنچه اشياي سهبعدي در محيط طبيعي به چشم ميآيند، مشاهده ميكنند. در پي اين فرآيند و بويژه در وضعيتي مثل فاصله نزديك با صفحه نمايش، اين پردازش غيرطبيعي تصوير باعث خسته كردن و از پا انداختن چشمان شخص بيننده ميشود.
به بيان ساده، زماني كه شما به سيبي كه روي ميز قرار گرفته نگاه ميكنيد، هر دو چشم طي فرآيندي موسوم به تقارب عدسي يا عكس فاصله كانوني به مركزي كه سيب در شبكيه افتاده، تنظيم ميشود، سپس عدسيهاي چشم شما تصاوير سيب دريافت شده توسط هريك از چشمها را به تصويري واحد كه سيبي واضح است، متمركز ميكنند كه از آن با عنوان مكانيسم همسازي و انطباق ياد ميشود.
به طور طبيعي رابطه تقارب عدسي ـ انطباق بدون مزاحمت و مشكلي صورت ميگيرد؛ چون كه چشمها در فاصله يكساني از شئ فرآيند همگرايي و تطابق را انجام ميدهند. زماني كه شما فيلمي سهبعدي را تماشا ميكنيد، فرآيند تقارب عدسي و تطابق در فواصل متفاوت روي ميدهد، چون چشمها كار انطباق را در فاصله موجود با صفحه واقعي فيلم انجام ميدهند، در حالي كه فرآيند تقارب عدسي در جايي اتفاق ميافتد كه تصويرسازي سهبعدي افكنده ميشود كه ممكن است براي ايجاد عمق در جلو يا پشت صفحه نمايش باشد. حال همين ناهمخواني و اختلاف حساب فاصله منجر به مغايرت رابطه تقارب عدسي ـ انطباق ميشود كه به نوبه خود منشأ فشار باصره و خستگي چشم است.
البته با عوارض موجود، جاي اميدواري نيز وجود دارد كه محققان اين نوع فرسودگي چشمي موقتي را به عنوان عامل اصلي نگراني تماشاچيان محسوب نميكنند، بويژه كه نبايد از نظر دور داشت صنعت تجهيزات الكترونيكي در حال توليد نمايشگرهاي سهبعدي پيچيدهتري است كه به شكلي موثر مشكل موجود درخصوص مغايرت رابطه تقارب عدسي ـ انطباق را كاهش ميدهد. در همين رابطه، فيلم آواتار، مثالي درجه يك از فيلمي سهبعدي و مهندسيشده با تفكر است كه به اصطلاح با كشاندن چشم تماشاگران به سوي اهداف ويژه و موردعلاقه بر پرده نمايش، تجربه بصري بسيار لطيف و ملايمي را خلق ميكند. درواقع سهبعديسازان در حال قرار دادن شئ يا هدف مورد علاقه تماشاگر در جايي هستند كه بيشتر اوقات در جلو يا پشت صفحه نمايش نيست؛ بلكه درست در خود صفحه است و همين امر مغايرت تقارب كانوني ـ انطباق را به صفر ميرساند.
در همين خصوص و همراه با توجه توليدكنندگان به ارائه محصولات مناسبتر، محققان نيز معتقدند فيلمهاي سهبعدي اخير روند بهتري را در كاستن عارضه خستگي چشمي از راه تقليد و شبيهسازي ديد طبيعي برجستهنما يا سهبعدي انسان تجربه كردهاند.
محققان با تجربهاي همچون آليسون معتقدند مردم ديگر مثل گذشته آنچنان اسير زرق و برق و حقههاي محتوي و مضمون سهبعدي نميشوند و اكنون روي تجربه ديد راحت تاكيد بيشتري احساس ميشود؛ يعني جايي كه برجستهنمايي به پربار كردن و غنيسازي تجربه بيشتر از تعريف كردن آن پرداخته و روي تجربه و احساس تماشاگر حساب ويژهاي باز ميكند و ازاينرو فيلمهاي اخير مثل آواتار و آپ كار آساني را براي چشمهاي تماشاگران در پي داشتهاند.
با اين اوصاف، تلويزيون سهبعدي ممكن است سرگرمي دشوارتري براي تماشا كردن باشد. براي آغازگران توليد اينگونه سرگرمي، پژوهش محققان دانشگاه كاليفرنيا الگوي قابل توجهي به شمار ميرود. آنها نيز به نوعي همبستگي ميان خستگي چشم و مجاورت با يك نمايشگر سهبعدي دست يافتهاند و چون افراد عموما به تلويزيون بسيار نزديكتر از پرده سينما مينشينند، اين مساله ميتواند اثرات جانبي ناخوشايندتري را براي تماشاچيان خانگي در پي داشته باشد. از طرفي بينندگان تلويزيون سهبعدي مجبورند نسبت به مساله وضع انداميشان كه غالب معتادان به تلويزيون گرفتار آن هستند، انديشناكتر باشند؛ چراكه عده زيادي از افراد تماشاي تلويزيون را در حالت لميدن بر كاناپه دوست دارند و اين وضعيت غالب در خانه محسوب ميشود.
در اين ميان كج كردن محور عمودي سر نسبت به نمايشگر سهبعدي ميتواند وضعيت مغايرت تقارب كانوني ـ انطباق را بدتر كند؛ اين وضعيت نهتنها چشمان شما را وادار ميكند تا به صورت غيرطبيعي فرآيند تغيير افقي را انجام دهند؛ بلكه باعث ميشود در جهت و مسيري كه چشمها متوجه آن هستند، به طور عمودي همگرايي كنند.
البته همچنان كه فناوري در مسير بهبود و پيشرفت گام برميدارد، تلويزيونهاي سهبعدي نيز محكوم به فنا نيستند. آنها در مقايسه با نمايشگرهاي سينمايي سهبعدي، تنها راه درازتري را پيشرو دارند. در حالي كه محققان پيشرو در زمينه ديد و فناوري سهبعدي از لزوم تحقيقات بيشتر براي ارزيابي كاملتر اثرات بصري بلندمدت سهبعدي ديدن ميگويند، بيناييسنجان اما خوشبينتر به نظر ميرسند؛ اما محققان بر اين باورند كه اكنون و با توجه به ابتداي خيز فناوري نمايشگر سهبعدي خانگي و زمينه مناسب و فرصت مهيجي كه براي عموم ايجاد شده، ميتوان نسبت به حل مشكلات تلويزيون سهبعدي اميدوار بود.
سايت ديسكاوري / مترجم : مهريار ميرنيا