ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 1 دي 1403
شنبه 1 دي 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 25 آذر 1393     |     کد : 82113

لقمان حکیم

مردی لقمان را دید. به او گفت: تو لقمان نیستی؟ همان بردهی بنی نحاس؟


مردی لقمان را دید. به او گفت: تو لقمان نیستی؟ همان بردهی بنی نحاس؟

لقمان جواب داد: آری؟

مرد گفت: پس تو همان چوپان سیاهی؟

لقمان جواب داد: سیاهیام که واضح است. اما چه چیزی باعث شگفتی تو دربارهی من شد؟

- اینکه مردم دم در خانهات جمع میشوند و گفتههای تو را میشنوند و میپذیرند.

لقمان گفت: ای برادرزاده! اگر کارهایی که به تو میگویم، انجام بدهی، تو هم همین گونه میشوی.

گفت: چه کاری؟

لقمان جواب داد: فرو بستن چشم، نگهداری زبانم، پاکی خوراکم، پاک دامنیام، وفا کردنم به وعده مهماننوازیام، گرامی داشتن همسایه و رها کردن کارهای نامربوط. اینها چیزهایی است که مرا اینگونه کرده.


نوشته شده در   سه شنبه 25 آذر 1393  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode