فدك يكى از آبادىهاى يهودىنشين و داراى نخلستانهاى قابل توجه در نزديكى خيبر بود كه در سال هفتم هجرت و در پى فتح دژهاى خيبر، بدون جنگ در اختيار رسول خدا صليالله عليه و آله قرار گرفت. در فقه اسلامى اين گونه اراضى در زمره خالصجات و اختصاصات پيامبر صليالله عليه و آله بوده و آن حضرت به هر نحو كه مصلحت بداند، در آنها تصرف مىكند. چنانكه قرآن كريم بدان تصريح دارد: «وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ. . . . رسول الله صليالله عليه و آله بنا به دلايلى پس از نزول آيه آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ. . . فدك را كه حدود ده هكتار بود، در اختيار دختر عزيزش حضرت زهرا عليها سلام قرار داد و آن حضرت حدود سه سال در حيات رسول الله مالكيت آن را برعهده داشت و اداره مىكرد.
با رحلت پيامبر صليالله عليه و آله، دستگاه خلافت به بهانه آنكه پيامبر ارث نگذاشته و هرچه از ايشان برجاى مانده صدقه و از اموال عمومى است، فدك را به انگيزههاى سياسى، اقتصادى و اجتماعى مصادره و از دست حضرت زهرا عليها السلام خارج ساخت و اين سنتى شد كه غالب خلفاى بعدى اعم از اموى و عباسى بدان سياست پايبندى نشان دادند و جز در برهههايى كه برخى خلفا فدك را به صاحبان آن، يعنى نسل صديقه طاهره اعم از سادات حسنى و حسينى باز گرداندند، در اختيار خلفا بود كه گاهى از سوى آنان فدك را به تيول برخى از خويشاوندان خود در مىآوردند.
با مروري كوتاه بر خطبهها و كلمات باقيمانده از يگانه دختر پيامبر صليالله عليه و آله درمييابيم كه پارهاي از انديشههاي فكري و سياسي شيعه، اولين بار توسط حضرت فاطمه سلامالله عليها مطرح شد؛ به رغم آنكه عمر آن بزرگوار كوتاه بود و زمينه مناسبي براي نشاندادن آثار تفكرات خويش نداشت.
آن حضرت در اولين خطبهاي كه بعد از جريان سقيفه بنيساعده به بهانه غصب فدك در مسجد مدينه و دفاع آن حضرت از حضرت علي عليهالسلام ايراد فرمودهاند، بين افكار و اعتقادي كه باعث به وجود آمدن سقيفه شدند و تفكر و راه اهلبيت عليهمالسلام. تميز داد و با انحراف ايجادشده برخورد كرد.