ظهور حضرت مهدي(عج)، تنها مستند روايي از پيامبر(ص) و امامان ندارد بلكه مفسران، آياتي از قرآن را نيز در تأييد آن ميآورند. يكي از اين آيات، آيه55 سوره نور است.
خداوند در اين آيه، به صراحت از فرجام تاريخ از طريق خلافت صالحان سخن به ميان آورده است. در مطلبي كه از پي ميآيد، آيتالله العظمي ناصرمكارمشيرازي با نقل اين آيه و سبب شأن نزول و تفسير آن، ظهور حضرت را تكامل نهايي انسان ميداند. كوتاه شدهاي از اين سخنراني را به نقل از سايت مهدويت ميخوانيم.
«وعدالله الذين آمنوا منكم وعملوا الصالحات ليستخلفنهم في الأرض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم أمناً يَعْبُدُونَني لايشركون بيشيئاً/ نور: 55». اين آيه شريف، آيهاي است كه هم در زمان پيغمبر اكرم(ص) آثار بسيار مهمي داشت و هم در زمانهاي ديگر تا زمان ظهور حضرت مهدي، ارواحنافداه، آثار مهمي دارد. بسياري از مفسران شيعه و اهل سنت، در شأن نزول اين آيه، نقل كردهاند: هنگامي كه مسلمانان مهاجر از مكه به مدينه آمدند، گروه نسبتاً محدودي از مردم مدينه، به آنان پيوستند. جمعيت مشرك عرب، از مناطق مختلف، احساس خطر كردند. پيغمبر و يارانش به جمعي از انصار در مدينه، پيوستند؛ آنان ميدانستند كه ممكن است مشكلات عظيمي برايشان ايجاد شود. تعبير روايات، اين است كه از همهجا، براي نابودي اسلام هجوم آوردند.
كار به آنجا رسيد كه مسلمانان، در آمادهباش كامل بودند؛ يعني شب و روز، اسلحه را از خود دور نميكردند. شب كه ميخوابيدند، خواب درستي نداشتند زيرا با لباس جنگ ميخوابيدند و صبح كه برميخاستند، بهصورت آمادهباش بودند. يكروز، دو روز، يك هفته و...، شايد قابل تحمل باشد اما آمادهباش مستمر، كار بسيار مشكلي است. لذا، خدمت پيامبر رسيدند و عرض كردند: «يا رسولالله! تا چه زماني اين حالت ادامه دارد؟ چه وقت در امن و امان زندگي خواهيم كرد؟ چه زماني اسلام، بهعنوان آيين پابرجا در اين منطقه، حاكم ميشود؟»، در پاسخ، اين آيه شريف نازل شد و بشارت داد. در واقع، اين آيه، يكي از پيشگوييها درباره مسلمانان آغاز اسلام است.
اين آيه، به صراحت ميگويد: خداوند به كساني كه ايمان و عمل صالح دارند 4وعده داده است:1- «ليستخلفنهم فيالأرض»: يعني حاكميت روي زمين پيدا خواهند كرد. 2-«ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم»: تمكين، در اينجا، بهمعناي استقرار و پا برجايي است؛ يعني طوري است كه نميشود آن را تكان داد. قرآن، وعده داد، در آيندهاي نزديك، ايمان و اسلام در اين سرزمين استقرار پيدا ميكند.
3- «وليبدلنهم من بعد خوفهم أمناً»: اين حالت ترس و وحشت از ميان ميرود و امنيت و آرامش، جاي آن را خواهد گرفت.4- «يعبدونني لايشركون بيشيئاً»: همه اينها مقدمهاي است براي اينكه خالصانه، خداوند عبادت شود و شرك و كفر و نفاق، محو و نابود گردد.
فتح مكه، نمونهاي از اين پيشگويي
اين يك پيشگويي قاطع قرآن مجيد بود. اين پيشگويي، واقع شد. هنگام فتح مكه، تقريباً، آتش جنگ، جز جنگهاي كمي كه بعداً واقع شد، خاموش گشت و امنيت در سراسر جزيره مستقر شد. اين آيه، مفهومي دارد در مورد اصحاب پيغمبر(ص) و يك مفهوم عموميتر دارد در مورد تمام زمانها و يك مفهوم خاص دارد كه درباره زمان قيام حضرت مهدي(عج) است. در قرآن، آياتي درباره حضرت مهدي(عج) است كه يكي از آنها، همين آيه پنجاهوپنجم سوره نور است.
اولاً، مفهوم آيه، عام است: «وعدالله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات» معيار، ايمان و عمل صالح است. بنابراين، در دوران بعد هم، كساني كه ايمان و عمل صالح داشته باشند، در منطقه خودشان حاكميت پيدا ميكنند؛ يعني اگر در منطقهاي حاكم نبود، پس ايمان درست يا عمل صالحي نبوده است. مسئله مهمي كه در اينجا مطرح است، اين است كه اين آيه، هماهنگي خاصي دارد با رواياتي كه از پيغمبر اكرم(ص) بهعنوان بشارت بر ظهور مهدي(عج) آمده است.
ظهور حضرت، تكامل نهايي انسان
تعبير «لولميبق من الأرض»، اشاره به چه چيز است؟ اين، سؤال مهمي است. چرا ميفرمايد اگر يك روز بيشتر باقي نمانده باشد، باز هم خداوند اين برنامه را انجام ميدهد؟ عبارت مذكور، اشاره به اين است كه ظهور حضرت، يك فرمان حتمي و قطعي خداوند و يكي از نواميس آفرينش بشر است كه اگر نباشد، آفرينش بشر، در واقع به هدف نهايي نميرسد. خداوند، انسان را براي تكامل آفريده است، جامعه انسانيت را براي كمال آفريده است. اگر با ظلم و جور، اين جامعه نابود شود و پايان پيدا كند، قيامت برپا شود و بمبهاي اتمي نسل بشر را منقرض كند، هدف آفرينش انسان و «ما خلقتُ الجن و الإنسَ إلا ليعبدون» تأمين نشده است. اينكه ميفرمايد: «اگر يك روز بيشتر از عمر دنيا باقي نماند» اشاره به اين است كه اين، هدف نهايي و قطعي و تغييرناپذير آفرينش انسان است كه شخصي قيام كند و ظلم و ستم را برچيند و دست جهان انسانيت را بگيرد و به هدف تكامل برساند و حاكميت عدل و داد را بر جهان استوار سازد.
چرا ميفرمايد: «عدلاً و قسطاً»؟ چه تفاوتي ميان عدل و قسط است؟ چه تفاوتي ميان ظلم و جور است؟ عدالت، نقطه مقابل ظلم است. يك نفر ظالم، حقوق مردم را غصب ميكند و ميشود ظالم، ولي كسي كه ميان افراد، فرق ميگذارد، از نظر لغت عرب، اسماش «جور» است و نقطه مقابلاش «قسط» است. بنابراين، وقتي كه قيام ميكند، نهتنها خودش ظلم نميكند و حقوق مردم را به نفع خودش مصادره نميكند بلكه اجازه نميدهد كه تبعيض باشد. حق همه، پرداخت ميشود و همگي، زير چتر عدالت او، به حق خودشان ميرسند. اين، درواقع اوج تكامل در جهان انسانيت است.
ما اين آيه و روايات را كنار هم ميگذاريم، در يك جا، خداوند ميفرمايد: «وعده داده است به مؤمناني كه عمل صالح دارند كه آنان را خليفه روي زمين كند و آيين اسلام را تمكين بدهد و پا برجا كند و ناامني را از بين ببرد و تا آنان بتوانند خالصانه خدا را بپرستند.»
پيغمبر اسلام(ص) هم مطابق اين 123روايت چنين وعدهاي داده است. از اينجا ميفهميم كه اين آيه شريف، هرچند در زمان پيغمبر بهصورت موضعي پياده شد و مسلمانها پيروز شدند و هر چند در انقلابها يا حكومتهاي صالح ديگر، مثل حكومت اميرمؤمنان(ع) پياده شد اما در عين حال، اوج تكاملش، در زمان ظهور حضرت مهدي(عج) است. در آن زمان، تمكين دين در ارض، عمل ميشود. در قرآن، «ارض»، گاهي به بخشهايي از زمين و گاهي به تمام زمين اطلاق شده است. بنابراين، بشاراتي كه روايات به ما ميدهند، اين است كه بالاخره، جهان، به اين وضع كنوني باقي نميماند بلكه مصلحي ميآيد، رهبري ميآيد، نوري ساطع ميشود؛ پيشوايي كه جهان را غرق عدل و داد و امن و امان و حاكميت توحيد خواهد كرد، ميآيد.
در اينجا، نكته ديگري هم هست كه در روايات اهلبيت(ع) به آن اشاره شده است. تعبيري است از امامسجاد(ع) كه در ذيل اين آيه، جملهاي فرموده و با صراحت، نام «مهدي» را بردند و سپس كلامشان را به كلام پيغمبر و كلام پيغمبر را به كلام خدا پيوند دادند. آن حضرت، هنگامي كه اين آيه را تلاوت فرمودند يا نزد آن حضرت تلاوت شد، فرمود: «هم- والله ! - شيعتنا». اين «الذين آمنوا و عملوا الصالحات» كه در آيه آمده، شيعيان ما هستند. «يفعلالله ذلك علي يدي رجلٍ منا»، اين برنامه، در سطح جهان به دست مردي از ما پياده ميشود و «هو مهدي هذه الأمه»، او، مهدي اين امت است كه اين برنامه را پياده ميكند. بعد فرمود: «وهو الذي قال رسولالله(ص) لو لم يبقَ منَ الدهر إلا يوم لَطولالله ذلك اليوم». بنابراين، آيه پنجاهوپنجم سوره نور، كلام پيغمبر(ص) و كلام امامسجاد(ع)، همه، به هم پيوند پيدا كرده و يك واقعيت را روشن ميكنند.
آن واقعيت، حكم قطعي پروردگار است. اگر بدون اين باشد، آفرينش انسان، به هدف نهايي نميرسد. آن هدف نهايي، اين است كه حكومت عدل و داد بر تمام جهان حكمفرما بشود و توحيد در همه جا حاكم شود. در بعضي از روايات داريم: «لايبقي بيت حجرٍ ولامَدَر». «بيت حجر» اشاره به قصرها و خانههاي اشرافي است و «بيت مَدَر»، خانههاي خشتي گلي است؛ يعني همه، بدون استثنا، در خانههايشان اسلام وارد ميشود. حالا ممكن است كه افرادي باشند كه در باطن، مشكلاتي در عصر ظهور مهدي(عج) داشته باشند ولي حاكميت توحيد انكارناپذير است.
ظهور صغري و ظهور كبري
مطلب ديگري كه لازم است به آن توجه پيدا كنيم، سخني است كه در بعضي از نوشتههايم آوردهام و تمايل دارم كه در اينجا هم بيان كنم. همانطور كه براي حضرت مهدي(عج)، يك غيبت صغري و يك غيبت كبري است، يعني درست مانند آفتاب، وقتي ميخواهد پنهان شود، ابتدا قرص خورشيد پشت افق پنهان ميشود ولي هوا نيمه روشن است و كمكم، اين روشنايي برچيده ميشود و تاريك ميشود، براي ظهورش هم يك ظهور صغري و يك ظهور كبري است، مانند موقعي كه آفتاب ميخواهد طلوع كند، قرص خورشيد هنوز پيدا نشده اما هوا، نيمه روشن است و بعد خورشيد ديده ميشود. مرحله غيبت ايشان در 2مرحله واقع شده است و ظهور ايشان، هم ظهور صغري و هم ظهور كبري دارد. در ظهور صغري، توجه مردم به امامزمان(عج) زياد ميشود و همه جا صحبت از امامزمان(عج) است و جلسات امامزمان(عج)، پرشور ميشود و بحثهاي مهدوي، همهجا را ميگيرد و وضع طوري ميشود كه مردم تشنه و آماده ميشوند.
لزوم گسترش بحث مهدويت
ما به سوي طلوع كبري پيش ميرويم. اگر ميخواهيم به آن ظهور كمك كنيم، بايد اين ظهور صغري را توسعه دهيم! همين بحثهاي مختلف درباره حضرت را ميان جوانان و بزرگسالان و زنان و مردان و مسلمانان و غيرمسلمانان توسعه دهيم و به اينترنت بكشانيم. خلاصه، با امواج، نام مهدي(عج) را به همه دنيا برسانيم و اين ظهور صغري را پر رنگ كنيم تا نام حضرتمهدي(عج) در همه جلسات حضور پيدا كند. من معتقدم اگر اين كار را بكنيم، اين، يك مصداق عملي دعاي تعجيل فرج ميشود.