ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 6 آذر 1403
سه شنبه 6 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 17 خرداد 1389     |     کد : 7902

چراهاي بزرگ كودكانه

يكي از شاخه‌هاي پرطرفدار فلسفي نزد پژوهشگران و فيلسوفان معاصر، فلسفه كودكي يا فلسفه كودكان است...

يكي از شاخه‌هاي پرطرفدار فلسفي نزد پژوهشگران و فيلسوفان معاصر، فلسفه كودكي يا فلسفه كودكان است.
پرسش از چگونگي فرايند انديشيدن نزد كودكان و ويژگي‌ها و مولفه‌هاي آن، از جمله دل‌مشغولي‌هاي اين زمينه فلسفي است. اكنون در غرب مراكز و كارگاه‌هايي در اين حوزه مشغول به فعاليت هستند. در ايران نيز چند سالي است كه توجه پژوهشگران به اين زمينه جلب شده است. مطلب حاضر نگاهي دارد به سرشت مطالعات مرتبط با فلسفه كودك.
فلسفه كودكي يكي از شاخه‌هاي شناخته‌شده در فلسفه به شمار مي‌آيد كه به مناسبات حقوقي و قانوني توجه خاصي مبذول داشته است. طرح پرسش‌هايي در باب دوران كودكي، ادراك بزرگسالان از اين دوران و رفتار و نگرش آنها نسبت به كودكان را مي‌توان قسمتي از چرايي وجود اين حوزه از فلسفه دانست. فرضيه‌هاي چيستي كودك، ظهور مباحث شناختي و اخلاقي در اين حوزه، طرح پرسش در باب حقوق قانوني و جايگاه هنر و ادبيات كودكان و سرانجام مطالعات مقايسه‌اي كودكان در فرهنگ‌هاي گوناگون و جايگاه شايسته آنها در جامعه بدون شك نيازمند مطالعات و نگرش‌هاي مقتضي و فلسفي است.
در مبحث آكادميك اين حوزه، فلسفه تعليم و تربيت نقش پررنگي را ايفا مي‌كند و به اين دليل اخيرا فلاسفه آغاز به ارائه واحد‌هاي پژوهشي و درسي خاصي در باب فلسفه كودكي در مدارس و مراكز علمي و آكادميك كرده‌اند.
فيليپ آريز در اثر بديعش به نام سده‌هاي طفوليت عنوان مي‌كند كه معنا و مفهوم كودكي طي سده‌هاي مختلف معاني گوناگوني داشته و تصور فعلي ما از اين دوران تحت‌تأثير شرايط تاريخي و فرهنگي سده‌هاي پيشين است؛ با اين وصف چگونگي نفوذ تصورات تاريخي بر انديشه‌ها و تفكرات حاضر و گوناگوني آن از يك فرهنگ تا فرهنگي ديگر مبحثي پژوهشي و فلسفي است كه نيازمند موشكافي، پژوهش و بررسي است.
آريز در جايي ديگر بيان مي‌كند: حتي امروزه ديدگاه مسلط در باب كودكي دربرگيرنده تفكري است كه ما عمدتا از آن به نام مفاهيم ارسطويي در حيطه شناخت دوران كودكي، ياد مي‌كنيم. طبق نظريه ارسطو 4 گونه علت وجود دارد. يكي از آنها علت غايي و ديگري علت صوري است. ارسطو اينگونه استدلال مي‌كند كه علت غايي يك ارگانيسم زنده، عملكردي است كه آن ارگانيسم به‌طور طبيعي انجام مي‌دهد تا به غايت رشد و بلوغ دست يابد و علت صوري را قالب و ساختاري عنوان مي‌كند كه انسان در دوران بلوغ و بزرگسالي به آن دست مي‌يازد.
در واقع طبق اين نظريه فرزند انسان يك نمونه رشدنيافته از يك ارگانيسم است كه ذاتا توانايي آن ‌را دارد كه به شكل يك نمونه رشديافته، به ساختار و عملكرد يك بزرگسال طبيعي و متعارف برسد. امروزه بسياري با نظريات ارسطو اتفاق نظر دارند و اينگونه ارتباطات خود با كودكان اطرافشان را شكل مي‌دهند. درنتيجه آنان مسئوليت اصلي و ابتدايي خود مي‌بينند كه محيطي گرم و صميمانه را براي كودكان در حال رشد پديد آورند زيرا ساختار ذهني و فيزيكي بزرگسالان اين اجازه را به آنان مي‌دهد تا بتوانند همانند يك بالغ طبيعي و بهنجار عمل كنند و كودكان را تحت حمايت خود قرار دهند.
آنچه از آثار انديشمندان باستان مشهود مي‌شود، درك تقريبي از تغييرات رشد و تكامل در رده‌هاي سني گوناگون است. در واقع فرضيه رده سني در نوشته‌هاي بسياري از نويسندگان قرون وسطي مشاهده مي‌شود. در عصر مدرن نيز مي‌توان رد پاي اين فرضيه را به‌طور برجسته در اثر ژان‌ژاك روسو به‌نام اميل جست‌وجو كرد. با اين حال اين پياژه بود كه براي نخستين بار نسخه بسيار پيچيده‌اي از فرضيه رده سني را ارائه داد و بدين‌ترتيب، نظريه او الگويي غالب براي درك و فهم برهه كودكي در اواخر قرن بيستم قرار گرفت. چيستي كودكي و چگونگي درك مفهومي آن براي پاسخ به چرايي و چگونگي‌هاي اين برهه از زندگي انساني و يافتن پاسخي درخور مطالبات قانوني كودك در جامعه، امري ضروري مي‌نمايد همانگونه كه مطالعات كودكان در زمينه‌هاي روانشناسي، انسان‌شناسي، جامعه‌شناسي و بسياري زمينه‌هاي ديگر مبرم و مورد نياز است.

فرضيه رشد شناختي
به‌طور كلي هر معرفت‌شناس مجربي در باب فرضيه رشد شناختي در كودكان مطالعات و پژوهش‌هاي لازم را خواهد داشت. از ديدگاه دكارت ذهن آدمي پايه و اساس ادراك شفاف و ملموس او از جهان اطرافش خواهد بود درحالي‌كه جان لاك درمقابل، اينگونه بيان مي‌كند كه ذهن آدمي همانند كاغذي سفيد، تهي از هرگونه تصور و انگاره‌‌اي است. در اين ديدگاه انديشه‌ها و تصورات انساني از مسائل پيرامونش، حاصل تجربه‌هاي اوست. درواقع نظريه لاك با ديدگاه افلاطون كه يادگيري را حاصل يادآوري مجدد صورت‌ها و مثل مي‌انگارد نيز به مخالفت مي‌پردازد.
البته بايد گفت كه امروزه شمار معدودي از فرضيه‌هاي رشد شناختي متمايل به تجربه‌گرايي افراطي لاك يا ذات‌گرايي محض دكارت‌اند. از جمله كساني كه تاثير عظيمي بر نحوه تفكر روانشناسان، مربيان آموزشي و فلاسفه، در باب رشد‌شناختي كودكان گذاشت ژان پياژه بود. پياژه در يكي از نخستين آثارش به نام مفاهيم دنياي كودك صريحا بيان كرد كه فعاليت روانشناسان رشد تكويني چگونه با فلسفه پيوند خورده است. او در اين اثر مباحثي حول موضوعاتي از قبيل ماهيت انديشه، خاستگاه رؤياها، هوشياري و فلسفه زبان داشته است.

فرضيه رشد اخلاقي
در پيشينه اخلاقيات تا‌كنون، شمار بسياري از فلاسفه توجه خاصي به مباحثات رشد اخلاقي مبذول داشته‌اند. به‌عنوان نمونه افلاطون طرحي آموزشي در راستاي ارتقاي فضيلت‌هاي اخلاقي حكمرانان ارائه كرده، همچنين استدلال ارسطو نيز از ساختار منطقي فضيلت‌هاي اخلاقي، چهارچوب ملموسي براي درك چگونگي رخداد رشد اخلاقي پديد آورده است. رواقيون نيز به نوبه‌ خود به محرك‌هاي رشد اخلاقي علاقه ويژه‌اي نشان داده‌اند. در ميان فلاسفه مدرن روسو بيش از همه به مبحث رشد اخلاقي پرداخته است. روسو 5‌مرحله را براي گذر انسان تا دست‌يافتن به رشد اخلاقي حائز اهميت مي‌داند.
ديدگاه او در مقابل نظريه لاك كه اعتقاد دارد كودكان از توانايي فهم استدلال عقلاني برخوردارند، قرار مي‌گيرد. او عنوان مي‌كند كه كودكان كوچك‌تر از 13‌سال توانايي درك استدلال‌هاي منطقي را ندارند. فرضيه رشد اخلاقي را ژان پياژه در كتاب منطق براي كودكان پايه‌گذاري كرد. چندي پس از آن فرضيه لورنس كولبرگ تاثير چشمگيري بر ديدگاه روانشناسان، مربيان آموزشي و حتي فلاسفه گذاشت. مثال آنچه جان رالز در باب كودكان در اثرش به نام فرضيه عدالت ارائه كرده بيش از همه مديون فرضيه‌هاي پياژه و كولبرگ است.

حقوق كودكان
ارسطو فرزندان را جزئي از مايملك پدران مي‌داند و اينگونه استدلال مي‌كند كه نمي‌توان هيچ‌گونه بي‌عدالتي در حق آنچه دارايي ماست روا داشت. در واقع او بيان مي‌كند كه پدر نبايد در حق فرزند خويش عمل ناروايي انجام دهد. طبق نظريه ارسطو كودك تا آن زمان كه به رشد كامل دست نيافته پاره‌اي از دارايي پدر بوده يا به عبارت ديگر قسمتي از وجود او و مسلما هيچ فردي به من وجودي خويش آسيبي نخواهد رساند.
با اين حال امروزه با مشاهده موارد بي‌شماري از سوءاستفاده‌هاي ابزاري و جنسي از كودكان به‌سختي مي‌توانيم سخنان ارسطو را هضم و تأييد كنيم. در دنياي امروز حتي حيوانات نيز از حداقل‌هاي حمايت‌هاي قانوني در برابر آسيب‌ها و سوءاستفاده، برخوردارند و بدين‌سبب بيش از همه، روشنفكران نسبت به شيوع كودك‌آزاري حساس و نگرانند. اما با اينكه راهكارها و قوانين بي‌شماري براي حمايت كودكان در جامعه وضع و اجرا مي‌شود، هنوز نيز با كودكان همانند دارايي والدين رفتار مي‌گردد. با اين اوصاف هر جامعه‌اي راهكارهاي قانوني و اخلاقي خويش را براي حمايت از سرمايه‌هاي خود (كودكان) وضع خواهد كرد تا كودكان را بيش از پيش از گزند آسيب‌هاي محيطي يا خشونت‌هاي خانوادگي در امان نگاه دارد.

كودكان در عرصه خلاقيت
امروزه به اثبات رسيده كه كودكان 4 تا 6‌ساله نسبت به بزرگسالان علاقه بيشتري به خلق طرح و نقاشي‌هاي ارزشمند خلاقانه هنري دارند اما براي بيشتر بزرگسالان درك اين موضوع فراتر از تشويق كودكان به نقاشي روي دفتر يا در يخچال منزل نمي‌رود. طبق نظر ارسطو كودكي لزوما دورنما و چشم‌اندازي از بزرگسالي است. با توجه به اين موضوع استعداد‌هاي بالقوه كودك در بزرگسالي نمود پيدا كرده و به شكوفايي مي‌رسند. درواقع موفقيت‌هاي افرادي هر فردي شمه‌اي از كاميابي‌هاي او در كودكي است.
با اين حال به‌نظر مي‌رسد كه هنر كودكان از اين موضوع مستثني باشد. البته هر فردي مي‌تواند اينگونه استدلال كند كه افرادي كه در كودكي مشتاق خلق آثار هنري هستند، در بزرگسالي نيز مجال بيشتري براي شكوفايي و پيشرفت دارند تا آنهايي كه اجازه يا مجال پرداختن به خلاقيت‌هاي ذهني خويش را ندارند. اما حقيقت امر آن است كه آثار هنري كودكان بيش از زمان بزرگسالي آنان داراي معيارهاي خلاقانه و ارزشمند هنري است.
نتيجتا اين شبهه حادث مي‌شود كه كاميابي بزرگسالي ضرورتا اشتقاقي از دوران كودكي او نخواهد بود. در واقع مي‌توان جمله مايكل اسلات را كه عنوان مي‌كند تمام رؤيا‌ها بي‌ارزش هستند به جز رؤيا‌هايي كه بر زندگي ما تاثير عميقي خواهند گذارد، به ياد آورد. قاعدتا آنچه در كودكي در جريان است بر ديدگاه ما در تمام زندگي اثر‌گذار است و در واقع موفقيت‌ها و شكست‌هاي كودكي نقش عظيمي در بزرگسالي فرد ايفا خواهند كرد.

تفكرات فلسفي در كودكان
متيو شواهد و مداركي ارائه مي‌دهد كه توانايي كودكان را در فلسفه‌ورزي و استدلال‌هاي منطقي آشكار مي‌سازد و اصحاب فلسفه و پژوهشگران اين حوزه، آن‌ را نوعي فلسفيدن مي‌نامند كه در اينجا به مرور برخي از آنها مي‌پردازيم:
تيم شش ساله: هنگامي كه مشغول ليسيدن بستني است مي‌پرسد: پدر چگونه مي‌توانيم مطمئن شويم كه همه‌چيز در اطرافمان يك رؤيا نيست و واقعي است؟ پدر كه پاسخي ندارد مي‌گويد: چرا چنين سؤالي مي‌پرسي پسرم؟ سپس تيم مجددا مشغول ليسيدن بستني مي‌شود و پس از مدتي پاسخ مي‌دهد: خب من كه فكر نمي‌كنم همه‌چيز خواب و ‌رؤياست چون آدم‌هاي خيال‌پرداز راه ‌نمي‌افتند تا بپرسند كه همه‌چيز يك‌رؤيا بوده يا نه.
اورسلا سه ساله: مامان شكم درد دارم، مادرش پاسخ مي‌دهد: اگر دراز بكشي و بخوابي دردت از بين مي‌رود. اورسلا مجددا مي‌پرسد (درد شكم) به كجا مي‌رود؟
ايان شش ساله: با دوستانش روبه‌روي تلويزيون نشسته اما 3‌كودك ديگر نمي‌گذارند كه او برنامه مورد علاقه‌اش را تماشا كند. او خطاب به مادرش مي‌گويد: مامان آيا اشتباه 3نفر آدم خودخواه بيشتر از يك آدم خودخواه نيست؟ به‌نظر مي‌رسد مفاهيم قابل تعمقي در سؤالات بالا نهفته باشد.

گارچ ميتوز
همشهري آنلاين- ترجمه ساناز سرابي‌زاده





نوشته شده در   دوشنبه 17 خرداد 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode