شهادت آيت الله استاد مرتضي مطهري در سال1358هجري شمسي
استاد مطهري از جمله شخصيتهايي موفقي بود كه در زندگي از ارشاد عالمان رباني و مربيان الهي بهره مندشد. ايشان در سراسر زندگي خود مشغول مبارزه با طاغوتيان بود و در تأسيس جامعه روحانيت مبارز تهران و تشكيل شوراي انقلاب نقش بارزي داشتند، و سرانجام به دست جاهلترين و جنايتكارترين دشمنان اسلام و انقلاب يعني گروهك(فرقان) در ساعت22,30 شب يازدهم ارديبهشت 1358 به شهادت رسيد.
شمه ایی از زندگی این بزرگ مرد عرصه فکر و اندیشه:
استاد مطهرى بعد از قيام خونين پانزده خردادسال 1342
با شروع نهضت اسلامى ايران از سالهاى 1341 و 1342 تحت زعامت و رهبرى حضرت امام خمينى ره شهيد مطهرى نيز به عنوان يكى از شاگردان صديق و ياران مورد اعتماد رهبرى، فعالانه وارد صفوف نهضت شد. آغاز اين فعاليتها در انجمنهاى اسلامى و مساجد و محافل مردمى بود و اوج آن در قيام 15 خرداد است . در پى سخنرانيهاى روشنگرانه شهيد مطهرى ايشان به همراه حدود 50 تن از وعاظ و روحانيون سرشناس و مبارز تهران توسط ساواك دستگير و زندانى شدند.
ماموران ساواك در ساعت يك بامداد 15 خرداد - كمى قبل از دستگيرى امام امت ره در قم منزل استاد هجوم بردند و ايشان را به كميته شهربانى و از آنجا به زندان قزل قلعه منتقل كردند. استاد شهيد در زندان قزل قلعه محبوس شد و در همان دوران بود، كه اشعارى در مدح امام و مراد خويش سرود. در يكى از اشعار زيباى ايشان اشاره اى لطيف به امام امت ره نموده است :
صبا از ما ببر يك لحظه پيغامى به روح الله كه اى ياد تو مونس روز و شب در اين قفس ما را
پس از سركوب ظاهرى نهضت اسلامى 15 خرداد توسط شاه و اياديش و تبعيد امام به تركيه و عراق، استاد شهيد مرتضى مطهرى به همراه آيت الله دكتر بهشتى و حجج اسلام انوارى و مولايى از سوى رهبر انقلاب در شوراى فقاهت سازمان مؤ تلفه اسلامى انتخاب شدند. اين جمعيت كه در واقع همان هيئتهاى مبارز و مذهبى توده هاى مردمى بالاخص بازاريان متدين بودند در سالهاى 42 - 1341 به امر ائتلاف كردند و تظاهرات تاسوعا و عاشوراى سال 1342 و همچنين پاره اى از مبارزات بعد از آن را سازماندهى و رهبرى كردند.
استاد شهيد در مؤ تلفه اسلامى تمام هم خود را مصروف تشكيل نيروهاى مسلمان و مبارز كرد تا حافظ خط اصيل انقلاب و رهبرى آن باشند. از اين رو مؤ تلفه اسلامى توانست تحت هدايت شوراى فقاهت گامهاى مؤ ثرى در پيشبرد انقلاب اسلامى بردارد كه از آن جمله، اعدام انقلابى حسين على منصور نخست وزير وقت بود كه تفكر اين عمل را استاد شهيد مرتضى مطهرى به وجود آورد و سرانجام با دستور ايشان و حكم شرعى آيت الله ميلانى، حسنعلى منصور - آن عنصر فاسد و وابسته دربار معدوم شد.
از سالهاى 42 به بعد استاد با تلاش وسيعى به تبيين فرهنگ اسلامى در جامعه پرداخت، و رسالت عظيم تدوين فرهنگ انقلاب و آگاهى به نسل جوان را به همراه ديگر روحانيون مبارز و در خط امام به عهد گرفت .
فعاليتهاى استاد مطهرى در حسينه ارشاد و مسجد جاويد و مسجد الجواد نقطه اوج تلاشهاى فرهنگى ايشان در سالهاى 1342 تا 1350 مى باشد.
در سال 1348 همزمان با حملات وحشيانه ارتش رژيم صهيونيستى اسرائيل به كشورهاى عربى و وقوع جنگ شش روزه اعراب و اسرائيل، استاد شهيد به همراه مرحوم علامه طباطبايى و آيت الله حاج ابوالفضل موسوى اردبيلى با انتشار يك بيانه از مردم تهران دعوت كردند تا براى يارى مردم مسلمان فلسطين كمكهاى لازم را جمع آورى كنند.
اين اقدام سياسى استاد مطهرى در آن مقطع نشان از قاطعيت ايشان در امر مبارزه عليه رژيم اشغالگر قدس و حاميانش كه همانا رژيم شاه و حكومت امريكا بود داشت . بدين جهت ساواك حركتهاى استاد شهيد را به طور منظم زير نظر گرفت، تا در يك فرصت مناسب ايشان را دستگير كند.
سرانجام ساواك در سال 1351 با بسته شدن سه كانون مقاومت دينى، استاد مطهرى را دستگير و ايشان را ممنوع المنبر كرد. در سال 1350 تشكيلات مخفى مجاهدين اسلام به عنوان يك تشكل سياسى - نظامى پى ريخته شد و بسيارى از نيروهاى مبارز به آن پيوستند. متاسفانه انحرافات و التقاطهاى موجود در سازمان و گسترش آن، بتدريج علما و دينداران را به آينده سازمان بدبين ساخت ؛تا اينكه در سال 1354 به انشعاب كامل سازمان منجر شد و سازمان به صورت منافقين درآمد و شهيد مطهرى از اولين كسانى بود كه به ماهيت التقاطى - انحرافى آن پى برد و بطور جدى مبارزه با آن شروع كرد.
در بين سالهاى 1350 تا 1355 كه اختناق شديد توسط رژيم حاكى برقرار و كانونهاى مبارزه يكى پس از ديگرى تعطيل گرديد، استاد شهيد به تشكيل جلسات مخفى و نيمه علنى در تهران و قم براى دانشجويان و طلاب پرداخت و با همكارى ديگر روحانيون مبارز در خصوص تداوم مبارزه، كمك به خانواده زندانيان سياسى مسلمان، و تدوين كتابهاى اساسى براى اهميت نسل جوان، همت گماشت .
استاد نقش عظيمى را در وحدت نظرى و عملى دو قشر روحانى و دانشجو ايفا كرد، به طورى كه رژيم از سخنرانيها و جلسات تدريس استاد سخت به وحشت افتاد.
با اين همه، استاد فعاليتهاى خود را ادامه داد، و با گروههاى مسلح و و غير مسلح در تماس، و رابط اصلى امام امت ره در كشور و هدايت كننده خط فكرى نهضت به شمار مى رفت .
در اواخر سال 1355 مسافرت استاد به عراق و ملاقات با حضرت امام ره و سپس تشكيل جامعه روحانيت مبارز تهران در سال 1365 و نيز حضور مستمر و فعال ايشان در اوجگيرى انقلاب اسلامى در سالهاى 56 و 57 و سفر ايشان به پاريس، و ملاقات با رهبر انقلاب، و تشكيل شوراى انقلاب در آبان ما سال 1357 و عضويت استاد در شورا به امر امام ره، فعاليتهاى سياسى آن شهيد را در مرحله نوينى قرار داد كه با عنايت پروردگار بقية الله (عج ) و رهبرى داهيانه امام ره و ايمان و اتحاد مردم منجر به پيروزى انقلاب اسلامى ايران در 22 بهمن سال 1357 گرديد.
قبل از پيروزى انقلاب اسلامى، خصوصا شش ماه دوم سال 1357 كه مسئووليتهاى سياسى و اجرايى ايشان بسيار زياد بود، باز هم از تدوين و ترويج فرهنگ اسلامى انقلاب غفلت نكرد و سرانجام اين استوانه مبارزه، و دانشمند و فقيه عالى مقام و مبارزه خستگى ناپذير، به دست جاهلترين و جنايتكارترين دشمنان اسلام و انقلاب يعنى گروهك فرقان در ساعت 30، 22 شب يازدهم ارديبهشت 1358 به شهادت رسيد و زبان حالش، زبان مراد و امامش على عليه السلام گرديد كه فرمود فزت و رب العكبه .