سابقه طب سوزني (Acupuncture) به بيش از 2000 سال پيش و به كشور چين باز ميگردد.
شايد بتوان آن را يكي از قديميترين و در عين حال كاربرديترين روشهاي طبابت دانست كه در حال حاضر در قرن 21 مورد استفاده قرار ميگيرد. شناخت دوباره اين طب را به جرات ميتوان مديون روزنامهنگار مجله نيويورك تايمز يعني جيمز رستون (James Reston) دانست كه در سال 1971 در مقالهاي به بررسي روشهاي طبابت در چين كه توسط سوزن انجام ميشد، پرداخت.
در اصل اصطلاح Acupuncture تشريحكننده مجموعهاي از روشها است كه توسط آن نقاطي از بدن براي دريافت نتايج مورد نظر با روشهايي خاص مانند استفاده از سوزن تحريك ميشود. طب سوزني امروزه با استفاده از وارد كردن سوزنهاي خاصي به درون بدن از طريق پوست توسط دست و يا حتي جريان الكتريسيته انجام ميشود. دكتر زهرا شاه حسيني، پزشك طبسوزني در مورد اين طب و خاصيت آن در مورد درمان بيماريهاي مختلف توضيح ميدهد.
آيا طب سوزني بهعنوان يكي از روشهاي طب سنتي در درمان دردها كاربرد دارد؟
همان طور كه ميدانيم، درمان دردهاي مزمن با داروهاي معمول گاهي عوارض زيادي به همراه دارد و به اين دليل پيشرفتهاي باليني در پژوهشهاي طب سوزني كاربرد اين روش را در دهه گذشته براي درمان درد به ميزان قابل ملاحظهاي افزايش داده است. تخمين زده ميشود بيش از نيمميليون درمانگر در خارج از كشور چين از طب سوزني براي درمان درد استفاده ميكنند كه بيش از چند صد هزار نفر آنان پزشك هستند. در كلينيكهاي درد اروپا و آمريكا درصد بالايي از پزشكان و طبيعي درمانگرها از طبسوزني در درمان بيماريها استفاده ميكنند و نتيجه قطعي استفاده از آن به اثبات رسيده است.
مكانيزم طب سوزني در درمان دردها چيست؟
طب سوزني رشتههاي عصبي نازك زير پوست را تحريك ميكند و با فعال شدن اين رشتهها پيامهاي عصبي به نخاع رسيده و سه مركز عصبي اصلي بدن يعني نخاع، مغز مياني و محور هيپوفيز و هيپوتالاموس فعال ميشوند و موادي شبيه مرفين كه ماده مخدر قوي و طبيعي مغز است، در بدن آزاد ميشود.
وقتي سوزنها را در نزديك محل درد يا محل حساس (trigger) فرو ميكنيم، بيشترين تحريكات را در نخاع ايجاد و هر سه مركز عصبي را تحريك ميكند. اين كار باعث ايجاد بيدردي منطقهاي ميشود، اما وقتي سوزنها را در نقاط دورتر از محل درد فرو ميكنيم، سيستم عصبي در تمام بدن ايجاد بيدردي ميكند. از اين خاصيت طب سوزني براي بيهوشي در اعمال جراحي استفاده ميشود كه بسيار پيشرفتهتر از علوم جديد امروزي است.
علاوه بر مواد شبه مرفين، واسطههاي ديگري نيز از انتهاي اعصاب آزاد ميشوند كه كل ارگانهاي بدن و غدد را تنظيم و تقويت ميكنند. بنابراين پزشك طب سوزني از هر دو نوع سوزن زدن دور و نزديك، همزمان براي درمان بيماريها استفاده ميكند تا اثر يكديگر را تقويت كنند و اين اثر با تكرار جلسههاي طب سوزني قويتر خواهد شد.
اصلا علت ايجاد درد و بيماري از نظر طب چيني چيست؟
ابتدا بهتر است موضوع پيشگيري را مطرح كنيم كه چه كنيم تا بيمار نشويم. دانشمندان معتقدند پايههاي اصلي سلامتي را تغذيه سالم، فعاليت جسمي و آرامش رواني تشكيل ميدهند. زماني كه يك يا چند تا از اين پايهها ضعيف شوند، عوامل بيماريزاي خارجي و داخلي به بدن انسان حمله ميكنند. از عوامل بيماريزا ميتوان به تأثيرات و هيجانهاي روحي منفي، سوءتغذيه، فعاليت فيزيكي كم، آلودگيهاي محيطي، آب و هواي آلوده و استفاده از مواد شيميايي اشاره كرد. اين عوامل باعث انسداد كانالهاي انرژي بدن ميشوند و جريان انرژي حياتي را متوقف كرده و بنابراين ايجاد درد، ورم، خشكي، چرك و ساير علائم ميكنند.در واقع آنها معتقدند اگر ضعف يا كمبودي در جريان انرژي در يك كانال ايجاد شود، عملكرد ارگاني كه با اين كانال در ارتباط است، دچار اختلال شده و عضو دچار بيماري ميشود.
منظورتان از انرژي حياتي چيست؟
دانشمندان طب كلاسيك ابتدا تصور ميكردند كه انرژي مزبور چيزي جز همان جريان سيستم عصبي نيست، اما با توجه به آخرين پژوهشها و استفاده از جديدترين دستگاههاي نشانگر انرژي، متوجه شدهاند كه انرژي حياتي كاملا با شبكه اعصاب يا سيستم جريان عروقي منطبق نيست و كانال يا مجراي ديگري براي چرخش انرژي در بدن وجود دارد. نشانههاي بيماري بر حسب افزايش يا كاهش انرژي حياتي تقسيمبندي شده است؛ بهطور مثال، خستگي، بياشتهايي، ضعيف شدن صدا، عرق شديد، رنگ پريدگي لبها، سرگيجه، همهمه در گوش، احساس خفگي، ضعف عضلاني، افسردگي مزمن، نبض ضعيف، تپش قلب، تشنگي، احساس سرما در انتهاي دستها و پاها و ضعف زانوها از نشانههاي بههم خوردن تعادل انرژي در بدن است.
نقاطي كه در طب سوزني، سوزن وارد پوست ميشود، چه ويژگي خاصي دارند و آيا با پوست ديگر نقاط بدن تفاوتي دارند؟
در اين مورد دانشمندان دريافتهاند كه چون تكامل دستگاه عصبي و پوست انسان از يك دسته سلول اصلي منشأ ميگيرد و آن سلول نطفه انساني است كه بعدا تقسيم شده و تك تك اعضاي بدن را ميسازد، بنابراين ارتباط بين اعضاي مختلف بدن و پوست انسان از اين راه توجيه ميشود.
مرز بين ارتباط بدن انسان با عالم خارج نيز پوست است و توسط آن است كه تعادل از بين رفته بدن انسان برقرار ميشود؛ روي همين اصل براي هرگونه اختلال عضوي يا عملي، نقاط مشخصي روي پوست بدن سوزن زده ميشود كه مقاومت الكتريكي آنها با پوست اطرافشان متفاوت است و خاصيتهاي ديگري نيز دارند. اين نقاط بر اثر مشاهدات و تلاشهاي دانشمندان در چندين قرن كشف شدهاند. هريك از اين نقاط به تنهايي يا با تركيب منظمي با ديگر نقاط، ميتوانند بسياري از آلام و رنجهاي بشر را تسكين و درمان كنند.
طب سوزني در درمان چه دردها و بيماريهايي كاربرد دارد؟
طب سوزني در درمان بيشتر دردهاي عضلاني، اسكلتي و عصبي مؤثر است و ميتوان رايجترين كاربرد طب سوزني در دنياي امروز را تسكين درد ناميد. اما بيماريهايي كه سازمان بهداشت جهاني تأثير مثبت طب سوزني را در آنها تأييد كرده است، به اين شرح است:
بيماريهاي مغز و اعصاب: مانند درد عصبي صورت، فلج عصب صورت، فلج بعد از سكته مغزي و شب ادراري. بيماريهاي روماتيسمي و ارتوپدي: آرتريت روماتوئيد، آرتروز مفاصل، آرتروز زانو، آرنج تنيس بازان، شانه دردناك، آسيبهاي ورزشي بافت نرم، كشيدگي تاندونها، درد كمر و ساير مفاصل. بيماريهاي گوارشي: شامل اسپاسم مري و دهانه معده، سكسكه، التهاب معده، افزايش ترشح اسيد معده، زخم معده، التهاب روده، سندروم روده تحريك پذير، اسهال و يبوست مداوم. بيماريهاي دستگاه تنفسي: سينوزيت، رينيت آلرژيك، التهاب لوزهها، برونشيت حاد و سرماخوردگي.
درمان از طريق اين طب دائمي است يا اثر موقتي دارد؟
طب سوزني با ترميم اعصاب حسي، حفظ فشار خون طبيعي در عروق و ارگانها كه نتيجه آن اكسيژن رساني به بافت و ترشح متناسب غده فوق كليوي، تنظيم حرارت بدن و فعاليت اعصاب سمپاتيك و پاراسمپاتيك است، باعث تحريك و ساخت و رشد بافتهاي غضروفي- استخواني وعصبي ميشود و با اين تأثيرات شگرف است كه درمان قطعي اتفاق ميافتد، اما شرط ايجاد اين شرايط، همان تكرار جلسههاي درماني است تا با تحريك مكرر اعصاب، آرام آرام و قطره قطره واسطهها آزاد شده و تأثيرات خاص خود را در بدن اعمال كنند.
البته همين تأثيرات شگرف ممكن است در بعضي بيماران يا برخي بيماريها اتفاق نيفتد يا ديرتر اتفاق بيفتد. اين بستگي به حساسيت سلولهاي عصبي فرد بيمار دارد؛ گيرندههاي مخدري، عصبي و هورموني اين افراد بهطور ژنتيك اشكال دارد يا در توليد واسطهها در بدن اختلالي وجود دارد و اين بيماران مقاومت به درمان نشان ميدهند. ممكن است در اين افراد هم اثراتي هر چند اندك بروز يابد كه در اين صورت بهتر است درمان ادامه يابد، زيرا آرام آرام گيرندهها يا توليدكنندهها فعاليت طبيعي خود را به دست ميآورند.
همشهري آنلاين- سميه شرافتي