ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 6 آذر 1403
سه شنبه 6 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 25 فروردين 1389     |     کد : 7173

عقل عذابشان مي‌داد

هر از گاهي چه از سر معرفت‌جويي و چه از هوس لذت‌بردن از شيريني تاريخ اگر سراغ تاريخ سرزمين باشكوهمان برويم و لحظاتي چند را به تورق در آن، دل و جان را به نسيان زمان بسپريم ...

هر از گاهي چه از سر معرفت‌جويي و چه از هوس لذت‌بردن از شيريني تاريخ اگر سراغ تاريخ سرزمين باشكوهمان برويم و لحظاتي چند را به تورق در آن، دل و جان را به نسيان زمان بسپريم .
در كنار درنگ‌هاي غرورآميزي كه هر ايراني نژاده‌اي با يادآوري آن غرق شعف بزرگ‌منشانه مي‌شود، اوقاتي نيز وجود دارد كه با دانستن و يادآوري‌‌اش ابرو در هم مي‌كشد و چهره دژم كرده غرق تاملي از سر درد مي‌شود. اين اوقات همان ساعت‌ها و سال‌هايي است كه پادشاهان و حكومت‌هاي وقت با مردمان نيك‌گوهر خود معاملت به سفلگي كرده و ستم‌پيشگي را پيچاننده طومار خود انتخاب كرده‌اند و چه بد كه طومار دوهزاروپانصدساله پادشاهي سرزمين‌مان كم از اين اوقات ندارد.
فراز و نشيب تاريخ ايراني نشان‌هاي بسيار دارد از حاكماني كه – بي‌فرق آنكه از همين مردمان باشند يا به چيرگي نظامي از سرزميني ديگر برآمده باشند - نشنيده يا ندانسته بودند كه «الملك‌يبقي‌مع الكفر و لا يبقي مع الظلم» و اگر چه بيدادشان سرانجام طناب داد را بر گردن ايشان و كارگزارانشان گره زده اما تلخي برجاي‌مانده از ستم ايشان را هيچ شكري حتي شيريني تاريخ نيز نمي‌تواند بر كام مخاطب هموار نمايد. سخن از مصداق‌ها در مجال اين نوشتار نيست كه البته آن‌قدر روشن نيز هست كه هر تاريخ‌نخوانده‌اي نيز مي‌تواند در ذهن خويش مثال‌ها بيابد، بلكه منظور سخن‌راندن از نوعي مقابله و به تعبيري مبارزه منفي در برابر اين دست از رفتارهاست.
اينگونه كه پيداست دغدغه داشتن آزادي بيان و انديشه نه آرزوي اكنوني انسان در روزگار نوشده معاصر كه در تاريخ فرهنگ فرازمند سرزمينمان خاطره‌اي دور و البته زنده در اذهان فرهيختگان و آزادگان ايراني است كه البته مقابله حاكمان زر و زور هميشه ديواري بوده در مقابل اين حق مسلم انساني. يكي از مبارزه‌هاي منفي در برابر اين ديوار بلند غيرانساني كه گاه صرفا ديوار نبوده بلكه تبديل به دار مجازات نيز مي‌شده و جان بسياري از فرهيختگان آزادانديش و آزادي جوي ايراني را نيز قربان مي‌كرده است، فرار از عقل و حق زندگي عادي اجتماعي است تا با برداشته‌شدن هرگونه حرجي بشود حرف‌ها زد و حقيقت‌ها گفت و از مجازات تلخي و سنگين‌آمدن آن بر حذر ماند.
شيخ فريدالدين محمدبن‌ابراهيم عطار نيشابوري كه اين نوشتار به بهانه روز بزرگداشتش در تقويم شمسي در بيست‌وپنجم فروردين‌ماه است يكي از كساني است كه درتاريخ ادبيات و عرفان و حكمت اسلامي - ايراني با تمسك به ايجاد طبقه‌اي از اين اشخاص يعني عقلاي مجانين و با به‌اصطلاح تيپ‌سازي‌ و شخصيت‌پردازي اين طبقه به‌ويژه در آثار منظومش، زمينه‌اي جدي را براي بيان مكنونات فكري و قلبي خود و همفكرانش مهيا ساخت.
عقلاي مجانين يا به قول خود شيخ «‌گستاخان درگاه»، «شوريدگان» و «ديوانگان» كساني بودند كه در شرع و نزد حاكمان زر و زور، بر ايشان به سبب وانمود عملي به ديوانگي حرجي نبود و مجازاتي از پي ‌حرف‌هاشان بر ايشان روا نبود. به اين ترتيب شيخ با رستن از بند تقيد‌ها عافيت‌طلبانه مي‌توانست حرف دل بر زبان آورد بي‌آنكه سر سبز بر باد بدهد؛ شيخي كه اشعارش به تعبير خودش تازيانه سلوك است اما با نقيضه‌گويي‌هايش از زبان اين شوريدگان تازيانه‌هايي بر معرفت غيراصيل و توهمي عاقل‌نمايان از هر صنفي برمي‌زند.
از طرفي عميق‌ترين اشتلم‌ها را در بيان بي‌پروايي‌هاي مذهبي در ادبيات فارسي از او مي‌بينيم و از طرف ديگر شاهد نقد‌هاي صريح اجتماعي و سياسي نيز هستيم؛ نقد‌هايي كه انگاري تشفي خاطر است براي همه مخاطبان آثار شيخ در همه دوران‌ها. اما از ويژگي‌هاي طعن تند شيخ كه بر زبان اين عقلاي مجانين مي‌رود، غير از طنازي، تم عاشقانه و عارفانه‌اي است كه در پس بيشتر اين حكايت‌ها چه‌بسا از لطافت طبع شيخ اشكي از چشم مخاطب و از سر سويداي او بگيرد كه شيخ اگر اشتلم نيز مي‌گويد عاشقانه است و عارفانه و اگر طعن سياسي و نقد اجتماعي دارد باز گوياي دعوتي به توحيد راستين است. بد نيست اگر اين نوشتار به دو حكايت كوتاه رفته بر زبان اين شوريدگان ختم شود تا شايد جاني را تازه ‌آيد.
شيخ در الهي‌نامه از زبان ديوانه‌اي مي‌گويد: جهان چون لوح كودكان است كه گاه نقشي بر آن مي‌گمارند و گاه مي‌زدايند. و باز در فرازي ديگر از الهي‌نامه از گفت‌وگويي ميان عاقل‌نمايي و شوريده‌ظاهري، اين‌چنين ياد مي‌كند كه «به ديوانه خاموشي مي‌گويند: چرا حرفي نمي‌زني؟ مي‌گويد: كسي را نمي‌بينم!»

همشهري آنلاين- ياسر هدايتي


نوشته شده در   چهارشنبه 25 فروردين 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode