يك پايگاه اطلاعرساني صهيونيستي در گزارشي با اشاره به فشارهاي رژيم صهيونيستي عليه برنامههاي هستهاي ايران معتقد است كه اين فشارها نتيجه معكوس داشته است.
به گزارش فارس پايگاه اطلاع رساني "المشهد الاسرائيلي " در مقالهاي به قلم "بلال ضاهر " به بررسي پرونده هستهاي ايران و واكنش رژيم صهيونيستي در برابر اين موفقيتها پرداخته است، با اين كه جهان غرب به سرگردگي آمريكا و همپيمانش اسرائيل تلاش بسيار كرد با ايجاد موانع بسيار و متعدد مانع دستيابي ايران به انرژي مسالمتآميز هستهاي شود.
ضاهر با استناد به گزارش "آفرايم كام " و "آفرايم اسكولاي " دو پژوهشگر مركز تحقيقات امنيت قومي دانشگاه تلآويو مينويسد: دستيابي ايران به سلاح هستهاي موضوعي است كه رژيم صهيونيستي را به شدت به وحشت انداخته است و به نظر اسكولاي و كام رسيدگي به پرونده هستهاي ايران زماني معنا مييابد كه اين كشور هنوز به سلاح هستهاي دست نيافته باشد، چراكه پس از آن ايران ديگر تبديل به قدرتي هستهاي در جهان خواهد شد و ديگر آمريكا و جهان غرب نخواهند توانست خواستههاي خود را بر اين كشور تحميل كنند اگرچه به نظر ميرسد تا كنون نيز چندان موفق نشان ندادهاند، بنابراين مدت زماني كه ايران نياز دارد تا طي آن به سلاح هستهاي دست يابد جهت رسيدگي به پرونده هستهايش بسيار با اهميت است.
اين دو پژوهشگر صهيونيست در ادامه ميافزايند: برآورد اين كه ايران پس از چه مدتي تبديل به قدرت نظامي خواهد شد به شكل قابل ملاحظهاي با برنامهريزيهاي سياسي براي بازداشتن اين كشور جهت دستيابي به چنين سلاحي و تبديل شدن به يك قدرت، مرتبط است و در اين ميان بايد به اين مسئله مهم نيز توجه داشت كه زمان اتخاذ تصميم نيز امر بسيار مهمي است كه تاثيري مستقيم بر نتيجه اقدام چه نظامي و چه غير نظامي ميگذارد، چرا كه، هرگونه اقدام پس از دستيابي ايران به سلاح هستهاي امري غير منطقي و بيمورد مينمايد و احتمال موفقيت در آن بسيار پايين است.
* سردرگمي اطلاعاتي غرب در قبال برنامه هستهاي ايران
نويسنده المشهد در ادامه مينويسد: كام و اسكولاي با اشاره به سختي پيشبيني زمان دستيابي ايران به سلاح هستهاي بر اين نكته تاكيد ميكنند كه اختلاف نظرهاي بسياري ميان دستگاههاي اطلاعاتي غرب به ويژه آمريكا و رژيم صهيونيستي در اين باره وجود دارد، به عنوان مثال سازمان اطلاعات و جاسوسي رژيم صهيونيستي در سال 1992 پيشبيني كرده بود كه ايران در سال 2000 به سلاح هستهاي دست مييابد كه ملاحظه شد اين پيشبينيها از پايه و اساس نادرست بوده است.
به اعتقاد اين دو پژوهشگر اين سردرگمي اطلاعاتي غرب و به ويژه رژيم صهيونيستي ناشي از "فزوني و تعدد متغيرهاي راهبردهاي ايران به ويژه در دو حوزه تكنولوژي و سياست است كه موجب ميشود اين دستگاهها نتوانند روند پيشرفت برنامه هستهاي ايران را تخمين بزنند " و تاكيد كردند، اين مانع همچنان به قوت خود پابرجاست.
كام و اسكولاي پيشبينيهاي سازمان اطلاعات نظامي رژيم صهيونيستي معروف به "امان " در مورد زمانبندي برنامه هستهاي ايران را در موارد ذيل خلاصه كردند:
- سال 2008 سال دستيابي ايران به تكنولوژي غني سازي اورانيوم، در سال 2009 اين غني سازي به مقدار اندك و در سطح پايين انجام ميگيرد، اما تلاشها براي بالا بردن سطح غني سازي جهت ساخت اولين بمب هستهاي افزايش مييابد و به موازات توانمندي ايران در زمينه مدرنيزاسيون تجهيزات هستهاي افزايش خواهد يافت و در اين زمينه ايران موفق خواهد شد موشكهاي قاره پيماي حامل كلاهكهاي هستهاي خود را نيز مدرنيزه كند.
- ايران نه به سرعت كه به آرامي به سوي ساخت اولين بمب هستهاي خود در حركت است و در همين زمان به موازات آن ساختارهاي زيربنايي گسترده و متنوعي را براي بالا بردن سطح توانمنديهاي هستهاي خود ايجاد ميكند و به اين ترتيب موفق ميشود هرگاه كه اراده كند به سوي استفاده از سلاح هستهاي گام بردارد، بر اين اساس ايران در حال غني سازي مقدار قابل ملاحظهاي از اورانيوم البته با درصد پايين است و هنگاميكه شرايط اقتضا كند، بيشك اقدام به بالا بردن درصد اين اورانيومها جهت توليد بمب هستهاي خواهد كرد و پيش بيني ميشود، ايرانيها بين چند ماه تا يك سال بتوانند به سلاح هستهاي دست يابند.
با اين حال زمان دقيق دستيابي ايران به سلاح هستهاي مشخص نشده است، اما "مائير داگان " رئيس موساد در يك اظهارنظر عجيب پيش بيني كرد كه ايران اواخر سال 2014 در صورت مواجه نشدن با موانع تكنولوژيكي به اولين بمب هستهاي خود دست خواهد يافت.
سپس كام و اسكولاي به پيش بينيهاي سازمان اطلاعات آمريكا اشاره ميكنند كه معتقد است برنامه هستهاي ايران بر اصول ذيل بنا شده است:
- ايران راهبرد زيركانهاي براي دستيابي به سلاح هستهاي اتخاذ كرده و اين راهبرد در تلاش براي دستيابي به توانمنديهاي مختلف هستهاي خلاصه ميشود كه به ايران اجازه ميدهد به راحتي به تكنولوژي ساخت سلاح هستهاي نيز دست يابد و به نظر ميرسد تنها مانع در اين راه تصميمگيري جهت ساخت چنين سلاحي است كه براي ما آشكار نيست ايران چه وقت دست به چنين اقدامي خواهد زد، اين درحالي است كه ايران به مقدار لازم، اورانيوم غني شده با درصد پايين در اختيار دارد كه به محض بالا بردن درصد اين غنا ميتواند بمب هستهاي توليد كند.
- در پاييز سال 2003 ايران فعاليتهاي سري غني سازي اورانيوم و ساخت تاسيسات هستهاي خود را متوقف كرد و اين فعاليتها تا اواسط سال 2007 همان طور متوقف باقي ماند.
- از بعد تكنولوژيكي ايران ميتواند بين سالهاي 2010 تا 2015 به مقدار لازم اورانيوم با درصد بالا را غنيسازي كند و اين امر به اين كشور اجازه ميدهد سلاح هستهاي توليد كند، اين در حالي است كه پيش از اين وزارت خارجه آمريكا پيش بيني كرده بود، به دلايل تكنولوژيكي ايران تا سال 2013 نميتواند به اين توانمندي دست يابد.
گفتني است در فوريه 2010 سازمان اطلاعات و جاسوسي آمريكا با تجديدنظر در پيشبينيهاي خود ادعا كرد، دادههاي موجود نشان ميدهد كه ايران برنامههاي نظامي خود را براي دستيابي به سلاح هستهاي متوقف نكرده است.
بر اين اساس كام و اسكولاي اختلاف پيشبيني سازمانهاي اطلاعاتي آمريكا و رژيم صهيونيستي را اندك برآورد كرده و صرفا اين اختلاف نظر را در برآورد توان و قدرت هستهاي ايران ملاحظه كردهاند.
اما سوال مهمي كه در اينجا مطرح ميشود اين است كه آيا دستيابي ايران به سلاح هستهاي حمله رژيم صهيونيستي به اين كشور را به دنبال خواهد داشت؟
اين مقاله در پاسخ به اين سوال به بررسي نظرات ديگر تحليلگران صهيونيستي پرداخته است: "ناحوم بريناع " تحليلگر روزنامه صهيونيستي "يديعوت آحارانوت " با اشاره به گفتههاي دكتر "موشه ورد " دانشمند فيزيك هستهاي ميگويد: حمله اسرائيل به ايران بيشك جنگ طولاني مدتي را به دنبال داشته كه سالها نيز به طول خواهد انجاميد، اين جاست كه بايد پرسيد آيا اسرائيل توان ادامه چنين جنگي را دارد؟
به اعتقاد ورد در صورتي كه اسرائيل بخواهد جنگي را با ايران آغاز كند در ابتدا اقدام به بمباران تاسيسات هستهاي ايران خواهد كرد كه اين امر اسرائيل را با موشكهاي زمين به زمين ايران مواجه خواهد كرد و از آنجا كه تعداد اين موشكها محدود است، با اين كه جنگ با ايران به پايان خواهد رسيد، اما اين به معناي پايان كامل جنگ نيست، چون در اين مرحله ايران روي به همپيمانان خود در منطقه يعني سوريه و حزب الله و حماس خواهد آورد، اين جاست كه اسرائيل بايد در انتظار شليك مستمر و لاينقطع انواع و اقسام موشكهاي "اسكادي " باشد كه تا عمق خاكش نفوذ ميكنند و اين بيشك پايههاي رژيم صهيونيستي را به لرزه خواهد انداخت.
بلال ضاهر مينويسد: غير از آن ورد از سناريوي ديگري نيز سخن ميگويد، به اعتقاد وي ايران به موجب موافقتنامه امنيتي مشتركي كه با سوريه امضا كرده نيروهايي نظامي در آن جا مستقر كرده كه به محض وقوع هر نوع جنگي با اسرائيل وارد عمل خواهند شد، به همين علت توان ايران براي تحت فشار گذاشتن آمريكا جهت خارج كردن نيروهايش از عراق نيز افزايش مييابد و در صورت تشديد بحران كنوني ميان رژيم صهيونيستي و تركيه به نظر ميرسد تركيه مخالفتي با عبور نيروهاي رزمنده ايراني و اسلحه و تجهيزات از خاك كشورش به سوريه نداشته باشد كه در اين صورت اسرائيل با دو چالش نظامي و سياسي مواجه خواهد شد، از يك سو رويايي با نيروهاي ايراني و از سوي ديگر واداشتن تركيه و عراق به استفاده از خاك اين دو كشور جهت عبور نيرو، تجهيزات و سلاحهاي جنگي.
به اعتقاد ورد در اين مرحله ايران بخش ديگري از نقشه حمله خود به اسرائيل را كه در انجام حملات تروريستي گسترده و مستمر عليه اهداف اسرائيلي چه در داخل و چه در خارج نمود پيدا ميكند، به اجرا خواهد گذاشت.
همچنين ورد سناريوي ذيل را نيز پيش بيني ميكند: ايران پس از حمله اسرائيل به تاسيسات هستهايش فورا به حمله دست نمييازد، بلكه حمله ديپلماتيك گستردهاي را تدارك خواهد ديد تا بواسطه افكار عمومي جهان، آمريكا را تحت فشار قرار دهد تا ارسال كمكهايش به رژيم صهيونيستي را قطع كند.
ورد در ادامه تاكيد ميكند: به موازات اين حمله، ايران بصورت مخفيانه نيروهايش را به سوريه گسيل خواهد كرد، اين در حالي است كه به موازات اين حمله اسرائيل نيز بواسطه فشارهاي جامعه بين المللي و افكار عمومي از هرگونه اقدام نظامي منع خواهد شد، لذا اسرائيل مجبور خواهد شد تمام نيروهاي ذخيره خود را بسيج كند تا از بازپس گيري بلنديهاي جولان ممانعت كند و هنگاميكه ايران كاملا خود را براي مقابله با رژيم صهيونيستي آماده و مهيا كرد، حزب الله و حماس حملات موشكي گسترده خود را آغاز خواهند كرد و اسرائيل مشغول جنگ با لبنان و نوار غزه خواهد شد، در اينجاست كه ايران وارد جنگ شده و ضربات مهلكي به نيروي هوايي و دريايي اسرائيل وارد خواهد ساخت.
ورد ميافزايد: از آنجا كه ايرانيها به جنگ ايران با رژيم صهيونيستي به عنوان يك جنگ عقيدتي كه هدف آن براندازي ظلم و برقراري عدالت در جهان است مينگرند، بنابراين با تمام توان و قوا در آن حضور خواهند يافت و دخالت آمريكا در اين جنگ نيز نخواهد توانست از مدت آن بكاهد يا تغييراتي جدي در نتايج آن بوجود بياورد.