ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 30 آذر 1404
يکشنبه 30 آذر 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 20 اسفند 1392     |     کد : 68803

چهارشنبه21اسفند 1392-10جمادی الاول 1434 -12مارس2014

رحلت فقیه و دانشمند مسلمان ایرانی آیت ‏اللَّه «شیخ محمدصالح حائری مازندرانی» (1349ش)...


* 21  اسفند در گذر تاریخ

* رحلت فقیه و دانشمند مسلمان ایرانی آیت ‏اللَّه «شیخ محمدصالح حائری مازندرانی» (1349ش)
آیت‏اللَّه شیخ محمد صالح حائری مازندرانی در حدود سال 1260 ش (1298 ق) در شهر مقدس کربلا به دنیا آمد. وی در ابتدا ادبیات عرب را فرا گرفت و دروس دیگر سطح و فلسفه و منطق را از محضر پدر و برادرش استفاده نمود. هنوز 15 سال از عمر محمد صالح نمی‏گذشت که «رساله غَسّاله» را تألیف کرد و به مرحوم آخوند خراسانی عرضه نمود. آخوند با مشاهده این رساله و پی بردن به نبوغ و استعداد بی‏نظیر این نوجوان، وی را با خود به نجف اشرف برد، و پس از سالیانی در شمار شاگردان بزرگ آخوند گردید. ایشان همچنین از محضر بزرگانی همچون میرزا حسین خلیلی و ملااسماعیل بروجردی فقه و اصول و حکمت آموخت و به مدارج والای علمی رسید. تلاش علمی و ذوق سرشار شیخ محمدصالح، توجه همه صاحب نظران را به خود جلب کرد، چرا که کتاب‏ها و رسایل زیادی را به تألیف درآورده بود و حتی در شانزده سالگی به درجه اجتهاد نائل آمد. آیت‏اللَّه مازندرانی در 26 سالگی راهی بابل گردید و در آنجا به اقامه شعائر دینی و خدمات مذهبی مشغول شد و بعدها مرجع دینی بسیاری از مؤمنین قرار گرفت. شیخ محمدصالح در زمان رضاخان پهلوی، سخنان قاطعی در مسجد جامع بابل ایراد کرد و از حکومت و شخص شاه انتقاد نمود که به حبس وی در تهران انجامید. بر اثر این حرکت، قرار بر اعدام ایشان شد که به دلیل اعتراض شدید مراجع وقت، به آزادی و تبعید وی به سمنان منجر گردید و این عالم سترگ تا پایان عمر در سمنان اقامت گزید. از این عالم ربانی در حدود سیصد تألیف و رساله بر جای مانده که حکمت بوعلی در 5 جلد، سیمای ایمان، دیوانُ الادب و تاریخ معارف امامیه از آن جمله‏اند. این فقیه مجاهد سرانجام پس از عمری خدمت و تلاش و زندگی پربار، در 21 اسفند 1349ش برابر با سال 1391 ق در سن 89 سالگی در سمنان به لقاءاللَّه پیوست و پس از تشییعی باشکوه، در جوار حرم حضرت ثامن‏الحجج(ع) به خاک سپرده شد.
*** قلیچ خانی و لواسانی دو فوتبالیست شاخص بمناسبت فعالیتهای کمونیستی بازداشت شدند(1350ش)

* صدور پیام حضرت امام خمینی درباره تحریم شرکت در حزب شاهنشاهی رستاخیز (1353 ش)
پس از تشکیل حزب شاهنشاهی رستاخیز در 11 اسفند 1353 و دعوت رژیم از مردم برای عضویت در آن و تهدید دستگاه جور به خروج از کشور برای کسانی که عضو حزب نشوند، حضرت امام خمینی که در آن زمان در نجف اشرف به سر می‏بردند، طی پیامی شرکت در این حزب دین‏ستیز را حرام و کمک به استیصال مسلمین عنوان کردند. ایشان در این پیام فرمودند: «نظر به مخالفت این حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان ایران، شرکت در آن بر عموم ملت حرام و کمک به استیصال مسلمین است و مخالفت با آن از روشن‏ترین موارد نهی از منکر است و چون این نغمه تازه که به دستور کارشناسان یغماگر برای اغفال ملت از مسائل اساسی از حلقوم شاه برخاسته تا کشور را بیش از پیش، خفقان زده کند و راه را برای مسائلی که در نظر دارند، باز نمایند، لذا لازم است حسب وظیفه تذکراتی بر همه باشد که ملت مسلمان، تا فرصت از دست نرفته، با مقاومت بیش از پیش و همه جانبه، جلو این نقشه‏های خطرناک را بگیرند. درباره این حزب به اصطلاح رستاخیز ملی ایران باید گفت این عمل با این شکل تحمیلی، مخالف قانون اساسی و موازین بین‏المللی است و درهیچ یک از کشورهای عالم نظیر ندارد.»

* روزنامه اطلاعات در خبری، آمار کشته شدگان آشوب تبریز را 400 نفر اعلام کرد و در ادامه نوشت که روز گذشته حدود 10 نفر دیگر به جرم شرکت در بلوای اخیر تبریز دستگیر شدند.(1356ش)

* رحلت عالم ربانی آیت‏اللَّه «محمود انصاری قمی» از علمای مشهور تهران (1363 ش)
آیت‏اللَّه حاج شیخ محمود انصاری قمی در حدود سال 1300 ش (1340 ق) در خانواده تقوا و فضلیت در قم به دنیا آمد. او در ده سالگی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی برادرانش، دروس اولیه را فرا گرفت. آیت‏اللَّه انصاری در جوانی برای ادامه تحصیلات خود راهی حوزه نجف شد و از محضر آیات عظام: سید عبدالهادی شیرازی، سید محسن حکیم و سید ابوالقاسم خویی کسب فیض نمود. وی بعدها از این بزرگواران و عالمانی نظیر حضرات آیات: سیدمحمدرضا گلپایگانی، سید احمد خوانساری و حضرت امام خمینی(ره) اجازه اجتهاد و از شیخ آقا بزرگ تهرانی و سید شهاب الدین مرعشی نجفی اجازه روایت گرفت. او با آغاز نهضت اسلامی مردم ایران و دستگیری امام خمینی(ره) در سال 1342، در ترغیب و تشجیع علمای نجف به حمایت از امام راحل، نقش مهمی ایفا کرد و فعالیت زیادی نمود. ایشان در حدود سال 1343 ش به تهران آمد و به فعالیت‏های دینی و اجتماعی و امور خیریه پرداخت. آیت‏اللَّه انصاری در کنار تاسیس دو مسجد و دو بیمارستان، در راه برطرف کردن مشکلات مردم تلاش فراوانی از خود نشان می‏داد و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نمی‏کرد. آیت‏اللَّه انصاری مورد وثوق و اعتماد بسیاری از مراجع تقلید بود و تعدادی از آنان، امر غُسل و تدفین خویش را به ایشان محوَّل کرده بودند. از این عالم خدمتگزار، تالیفات چندی بر جای مانده که برخی از آثار ایشان عبارتند از: تقریرات درس فقه آیت‏اللَّه سید محسن حکیم و تقریرات دروس فقه، اصول و تفسیر آیت‏اللَّه خویی. سرانجام آن خدمتگزار صادق دین در سحرگاه 21 اسفند 1363 ش برابر با 23 ذی قعده 1419 ق در هفتاد و هفت سالگی بدرود حیات گفت و پس از تشییع باشکوه، در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد.

*  10  جمادی الاول درگذر تاریخ

* درگذشت «ابن عبدالسلام» فقیه، قاضی و خطیب مسلمان در قاهره
(660 ق)
عزّالدین ابومحمد عبدالعزیز بن عبدالسلام معروف به شیخُ الاسلام و سلطانُ العلماء، از بزرگان علمای شافعی درقرن هفتم هجری است. فقه را از ابن عساکر و اصول را از سیف الدین آمِدی و... فرا گرفت و در اندک زمانی از علمای برجسته‏ی عصر خود شد. ابن عبدالسلام، بسیاری از سال‏های عمر خود را در دوران پرآشوب درگیری‏های داخلی ایّوبیان با یکدیگر و نیز رویارویى آنان با سپاهیان صلیبی سپری کرد. در چنین شرایطی، مداخله‏ی او در امور سیاسی و ترغیب زمامداران به ایستادگی در مقابل سپاهیان روم، موجب شهرت او گردید. ابن عبدالسلام در دمشق به تدریس اشتغال داشت. وی چندی بعد در مصر به کار قضاوت مشغول شد و تدریس را در آنجا نیز ادامه داد. ابن عبدالسلام بیش از بیست سال، مقام تدریس، فتوا، امامت و خطابتِ قاهره را برعهده داشت. در نشر علم و انجام وظایف امر به معروف و نهی از منکر اهتمام تمام به کار می‏برد و نفوذ زیادی داشت. الفَتاوی، الاشارَةُ الی الایجاز و... از جمله آثار اوست.

* درگذشت «ابن طولون» فقیه، ادیب و مورخ دمشقی(953 ق)
ابن طولون دمشقی در سال 880 قمری در دمشق به دنیا آمد و در سراسر عمرش، بی‏وقفه به تحقیق، تدریس و تألیف پرداخت. وی در پایان تحصیلاتِ متداولِ عصر خویش به آموختن علم حدیث روی آورد. ابن طولون از معدود رجال اسلامی است که زندگی نامه‏ی خویش را به رشته‏ی تحریر درآورده است. او در کنار اشتغالات علمی، مدتی به کارهای اداری نیز پرداخت و از این راه، مدتی به قناعت روزگار می‏گذرانید. نوع کارهایى را که ابن طولون می‏پذیرفت، اموری بود که با کارهای علمی سنخیّت داشته است. وی در سال‏های پایانی عمر بیمار شد و به سبب دردمندی، نتوانست پیشنهاد منصب اِفتاءِ مذهبِ حنفی را که چند سِمتِ علمی و اداری دیگر نیز به همراه داشت، بپذیرد. شمار آثار این فقیه و ادیبِ دمشقی در تاریخ اسلام، کم نظیر و شگفت آور است. وی در زندگی نامه‏ی خویش 728 اثر را به ترتیب حروف الفبا بر شمرده است و به سبب تسلط بر بسیاری از علوم زمان در زمینه‏های تفسیر، علوم قرآنی، حدیث، فقه، رجال، نحو، طب و عرفان و... تالیفاتی دارد. التَّمَتُّع بالاَقران، الدُّرَرُ الفاخِرَه و السَّفینةُ الطولونیّه، از جمله آثار ابن‏طولونِ دمشقی است.

* تولد «میرزا محمدتقی مامقانی تبریزی» عالم و ادیب معروف به «حجت الاسلام» (1247 ق)
میرزامحمد تقی بن ملامحمد مامقانی مشهور به حجت الاسلام از علما و دانشمندان اوایل قرن چهاردهم هجری در آذربایجان است. در 22 سالگی برای تکمیل تحصیلات خود به نجف اشرف رفت و سپس به تبریز بازگشت. وی شاگردانی تربیت کرد و کتاب‏هایی نگاشت. آتشکده، الفیّه، مَفاتیحُ الغَیب و... از جمله آثار اوست. حجت الاسلام تبریزی در نجف اشرف مدفون است.

* ولادت آیت ‏الله حاج آقا رحیم ارباب، عالم عظیم‌الشأن حوزه‌ علمیه اصفهان (1297ق)
در سال ۱۲۹۷ هجری قمری (مصادف با ۱۲۵۹ش) در قریه‏‏ «چرمهین» اصفهان و در خانه‏‏ حاج ‏على پناه (ارباب حاج آقا) پسرى چشم به جهان گشود که نام او را «رحیم» برگزیدند. پدر آقا رحیم، حاج على پناه، مشهور به ارباب حاج آقا (فرزند عبدالله مشهور به ارباب آقا) فرزند حاج علی پناه فرزند ملاعبدالله شیرانى بود. اجداد آقا رحیم ارباب از اعیان دهاقین و مشاهیر نجبا و بزرگ‏زادگان قریه‏ چرمهین از قراى معروف روستاى لنجان اصفهان و صاحب مال و ثروت بودند و بدین‏سبب، به لقب «ارباب» خوانده می‌شود. آقا رحیم در خانواده‌ای رشد کرد که افرادى باسواد، اهل شعر و ادب و تاریخ بودند. پدر ایشان در شعر، تخلص «لنگر» داشت و سال‌ها با عمان سامانى و دهقان سامانى و ملامحمد همامى و دیگر شعراى معاصرش، جلسات شعر داشت. آقا رحیم نیز بیش‏تر اشعار فارسى حافظ و مولانا و شعراى عرب را که حفظ داشت، ‌از دوره‏ کودکى خود و از طریق شنیدن از زبان پدر و عمویش بوده است. آقا رحیم ارباب، بزرگ‌ترین فرزند خانواده‌اش بود. وى دو برادر و یک خواهر داشت. یکى از برادرانش، عبدالله ارباب (۱۲۹۸-۱۳۷۹ق) استاد بزرگ خط نسخ بود و قرآن و کتاب‌هاى دعا را با این خط می‌نوشت. دومین برادر وی، حاج عبدالعلی ارباب (۱۳۰۴-۱۳۸۴ق) بود. او نیز مردى باسواد و اهل کمال بود که مخارج خانواده به همت وى تأمین می‌شد. هر دو برابر آقا رحیم از وى کوچک‌تر بودند و پیش از او وفات یافتند. آقا رحیم ارباب، ادبیات فارسى و بخشى از صرف و نحو را در کودکی، نزد ملامحمد همامی، در «چرمهین» خواند. وى در اصفهان، بقیه‏ مقدمات و سطوح را نزد حاج میرزا بدیع (متوفا: ۱۳۱۸ق)، قوانین اصول را نزد علامه آیت‏الله آقا سیدمحمدباقر درچه‌اى (متوفا: ۱۳۴۲ق) و خارج اصول فقه را نزد سیدابوالقاسم دهکردى و حاج‏آقا منیر احمدآبادى (متوفا: ۱۳۴۲ق) آموخت. فلسفه، هیئت و ریاضیات را نزد جهانگیرخان قشقایى و ‌آخوند ملامحمد کاشى فراگرفت. وی چهار سال به فراگیرى اسفار نزد حاجى ملااسماعیل درب کوشکى پرداخت. او براى ادامه‏ تحصیلات، به عراق رفت و در درس میرزا محمدحسن شیرازی شرکت کرد، تا به مقام اجتهاد نائل آمد. او شوق فراوانى نسبت به فراگیرى دانش داشت. خودش در این باره می‌گوید: «از اول شب آماده‏ مطالعه‏ کتاب‌هاى علمی می‌شدم و مطالعه طول می‌کشید تا شام حاضر می‌شد و لذت مطالعه‏ کتاب، ‌مهلت به صرف شام نمی‌داد و غذا سرد می‌شد و گاهى مطالعه طول می‌کشید تا صبح می‌شد و بعد از تناول غذاى شب و اداى فریضه‏ صبح، در مجلس درس حاضر می‌شدم و با شوق علم‏آموزى اعتنا به کمبود خواب نداشتم.» ارادت و عشق آقا رحیم به استادانش به‏خصوص میرزا جهانگیرخان قشقایى و آخوند کاشى به‏حدى بود که نظیرش در کم‏تر کسى دیده شده است. وى در خدمت آن دو بزرگوار می‌ایستاد تا بگویند: «آقا رحیم، بنشین!» آن وقت با ادب در حضور آنان می‌نشست. «آقا رحیم شرح لمعه تدریس می‌کردند. درس شرح لمعه‏ او آن‏قدر تطبیقى بود و شرح و بسط داشت که مطالب را استدلالى براى شاگردانشان می‌گفتند. آن کسانى که می‌رفتند درس ایشان و آن را یادداشت می‌کردند، از شرح لمعه‏ آیت‏الله ارباب بیش‏‌تر از درس خارج دیگران استفاده می‌کردند به‏طورى‏که کسى شش یا هفت سال به درس خارج حاج آقا رحیم ارباب می‌رفت، ادعاى اجتهادش مقرون به دلیل می‌شد. چون در هر بحث فقهی، ایشان روایاتش را از بحارالانوار و یا کتب مشهور روایى که مستند فقه است، نقل می‌نمودند و یا نظر استادان فقه را با دلایل آن می‌گفتند. کتاب وسایل‏الشیعه از کتاب‌هاى جامع اخبار فقهى است، کانه ایشان آن روایات را حاضرالذهن داشتند و اقوال مختلف فق‌ها را نقل می‌کردند، با شرح لمعه تمام اقوال را با شواهد روایی و شواهد آیات قرآن کریم، تفسیر، لغت، رجال، درایه‏ آن کاملاً بررسى می‌کردند. مصداق آن‏چه که به آن می‌گویند درس خارج.» حاج آقا رحیم ارباب، ابتدا در مسجد حکیم و سپس در مسجد «کرک یراق» تدریس می‌کرد. وی «فقه را از روى جواهر می‌گفتند و جواهر هم جلوى ایشان بود. در خارج فقه استنباطشان از روى جواهر آشیخ محمدحسین نجفى بود. فقه را از جواهر می‌گفتند و اصول را هم از فرائد.» حاج آقا رحیم پس از آن‏که بیماری‌اش شدت یافت، در منزل تدریس می‌کرد. وى به تدریس، بیش‏تر از هر چیز دیگر اهمیت می‌داد، «در طول پنجاه سال کم‏‌تر مسافرت رفتند، حتى براى سفرهاى زیارتى عتبات مقدس کربلا، نجف، مشهد و حج هم‌‌ همان یک حج واجب را ایشان رفتند. ایشان درس را تعطیل نمی‌کردند و در احیاى حوزه و تربیت شاگردانى که هرکدام از علماى این شهر (اصفهان) هستند، ‌‌نهایت جدیت و کوشش را می‌نمودند.» آیت‏الله ارباب در سال ۱۳۲۰ جواهر و شرح تجرید علامه را در مسجد حکیم تدریس می‌کرد. وی معتقد بود «تنها تدریس کافى نیست، علما و مجتهدین بر اریکه‏ منبر بنشینند و به بیان مسائل شرعیه و اخلاقیات براى مردم بپردازند.» یکی از شاگردان وی‌ می‌گوید: «در زمینه‏ فلسفه، در حد اعلى بودند و به «حکیم» شهرت داشتند.» آیت‏الله ارباب از آخرین فروغ‌های فلسفه در اصفهان بود. وى مدت‌ها درس فلسفه می‌گفت، لکن بعداً تبدیل کرد به کلام. مانند «شرح تجرید» و هنگامى که به وی پیشنهاد می‌شود که شرح منظومه تدریس کند، قبول نمی‌کند و می‌فرماید: «حاضرم شرایع‏الاسلام (فقه) بگویم.» «حکمت ایشان، متمایل به حکمت مشاء و حرف‌هاى ملاصدرا بود؛ به مطالب صدرالمتألهین خیلى اهمیت می‌دادند. هروقت حرف از حکمت بود، ‌معمولاً سخنان ملاصدرا یا محى‏الدین عربى اندلسى را مطرح می‌فرمودند، زیرا این‏‌ها استوانه‌هاى علمی ایشان بودند در حکمت و عرفان.» حاج آقا رحیم ارباب سه سال آخر عمر خود را به‏علت کوتاهی یک پرستار پس از عمل جراحی چشمانش، نابینا بود. معظم‏له به تاریخ هجدهم ذی‌الحجه‏ ۱۳۹۶ق (برابر با نوزدهم آذرماه ۱۳۵۵ش) و در روز عید غدیر چشم از جهان فروبست. قبر مبارکش در گورستان تخت فولاد اصفهان، حوالی تکیه‏ ملک در گلستان شهدا قرار دارد.
*  12 مارس  درگذر تاریخ
* تولد «کریستین هِبِل» ادیب و منتقد برجسته آلمانی (1813م)
کریستین فریدریش هِبِل، نمایش‏نامه‏نویس، شاعر و منتقد آلمانی، در 18مارس 1813م در یکی از ایالت‏های آلمان به دنیا آمد. هبل دوره کودکی را به سبب فقر خانوادگی و خشونت و سختگیری پدر، در محیطی غم‏انگیز گذراند و در نوجوانی برای تامین معاش به شغلی در مطبوعات پرداخت. او در این شغل با مطالعه بسیار، دانسته‏های خود را وسعت بخشید و کم‏کم به نوشتن روی آورد. با انتشار برخی از نوشته‏های هبل درمجله‏های ادبیِ هامبورگ آلمان، وی راه آینده خود را در این مسیر برگزید و پس از تحصیلی نیمه کاره، به نگارش پرداخت. هبل در سال‏های بعد سفری به فرانسه و ایتالیا کرد و با بر روی صحنه بردن نمایش‏نامه‏های خود به شهرت رسید. او در نهایت در ویِن اتریش ساکن شد و تا آخر عمر در این شهر باقی ماند. هبل در طول سال‏های کار، آثار متعدد و معروفی نوشت که یادداشت‏های روزانه، یودیت، تراژدی ماریا ماگدالنا و هرود و ماریا مِنه از آن جمله‏اند. آثار نمایشی هبل شامل نمایش اندیشه‏ها و احساس‏های بدبینانه و نامطبوع زندگی است که همگی روح تیره و تنهایى و شکست را نمایان می‏سازد. در نظر هبل، صحنه‏های غم انگیزْ، نتیجه و محصول اجتناب‏ناپذیر تلاش فردی است. قدرت و برجستگی فرد پیوسته با کشمکش و مبارزه همراه است و دستخوش قوانین ماورای جهان مادی است. فرد می‏کوشد که خود را از فرسودگی اموری که با آن روبرو می‏شود برهانَد، اما اراده‏اش در برابر قدرت اصلی که مافوق همه چیز است، خُرد می‏شود. هبل موضوع نمایش‏نامه‏ها را بر عصرهای تحول و چهارراه‏های تاریخ قرار می‏دهد و در عین حالْ وجود خود را در ورای آثارش می‏نمایاند و همدردی خود را با فرد در برابر نظام و قوانین خرد کننده نشان می‏دهد. نمایش‏نامه‏های نخستینِ هبل به نثر نوشته و نمایش‏نامه‏های بعدی در شعر آزاد ساخته شده است. نامه‏های هبل نیز نه تنها به سبب گیرایى، بلکه به علت اهمیتی که از نظر تاریخ و نقد ادبی دارد، بسیار جلب توجه کرده و جزء نوشته‏های رسمی آلمان درآمده است. هبل نوعی از درام آفرید که در آن‏ها شخصیت‏هایى که زندگی‏شان در روحی بی‏قرار و خویشتن‏خواهی شدید می‏گذرد ترسیم شده و او در آن‏ها به توصیف ابرمردان و زنان برتر پرداخته است. وی هم‏چنین در آثارش به مسئله تضاد عاطفی در شخصیت آدمی پرداخته است. محرومیت‏های دوره کودکی و جوانی بر جسم هبل اثر گذاشت و بیماری مهره پشت، او را به سوی مرگ زودرس کشاند. کریستین فریدریش هبل سرانجام در 13 سپتامبر 1863م در پنجاه سالگی درگذشت.

* امضای معاهده «قسطنطنیه» عثمانی، انگلیس و فرانسه (1854م)
در دوازدهم مارس 1854م معاهده تاریخی قسطنطنیه در شهر اسلامبول پایتخت عثمانی میان فرانسه، انگلستان و امپراتوری عثمانی منعقد شد. اساس این معاهده حفظ منافع کشورهای غربی بود و نه به نفع عثمانی. در حقیقت با توجه به حملات ارتش روسیه و اشغال بلغارستان و رومانی، دول اروپایى احساس خطر نمودند و براساس این معاهده الحاق دو بخش فوق به روسیه را نپذیرفتند. پس از امضای این معاهده، سه کشورِ مذکور در مقابله با توسعه‏طلبی روسیه تزاری در اروپا، به موفقیت‏هایی دست یافتند که پیروزی بر روسیه در جنگ کریمه، از آن جمله بود. این پیروزی به واسطه حمایت کشورهای اروپایی از جمله فرانسه و انگلستان به دست آمد و در نتیجه روسیه مجبور به خروج از مناطق اشغالی گردید.

* درگذشت «سون یاتْ سِنْ» انقلابی چینی و اولین رئیس جمهور چین ملی (1925م)

* آغاز نهضت نافرمانی در هند به دستور مهاتْما گاندی رهبر آزادی این کشور (1930م)
در دوازدهم مارس 1930م نهضت عظیم نافرمانی در هند به دستور مهاتْما گاندی رهبر معنوی این کشور، با حضور و شرکت انبوه میهن‏پرستان و آزادی‏خواهان هند به منظور مقابله با تصمیمات جدید دولت استعماری انگلیس در مورد افزایش مالیات نمک آغاز شد. گاندی خود تاکید کرده بود بدون اتحاد و همبستگی میان مسلمانان و هندوها کسب استقلال هند امری محال خواهد بود. به دنبال این عمل، انگلیسی‏ها ده‏ها هزار هندی را بازداشت و زندانی کردند و همین اقدام، موجب اختلال در کار ادارات دولتی هند شد. این اقدام گاندی، سمبلی برای مبارزه منفی علیه انگلیس شد، و سرانجام، انگلیس را وادار به عقب‏نشینی ساخت.

* آغاز اشغال اتریش توسط نیروهای آلمان نازی پیش از جنگ جهانی دوم (1938م)
در ماه مارس 1938م، هیتلر سرانجام فکری را که از آغاز زمام‏داری در سر داشت به مرحله اجرا نهاد و فرمان حمله به خاک اتریش را صادر کرد و خودداری جامعه ملل و انگلیس و فرانسه از حمایت جدی از اتریش در برابر تهدیدات آلمان، یکی از عوامل مشوقه هیتلر در دست زدن به این اقدام نظامی بود. در نهایت، از سحرگاه دوازدهم مارس 1938م نیروهای آلمان بدون برخورد با کمترین مقاومتی وارد خاک اتریش شدند و فردای آن روز، در 13 مارس 1938م، رهبر نازی‏های اتریش که به مقام صدراعظمی این کشور انتخاب شده بود، وحدت اتریش و آلمان را اعلام کرد و این امر با مراجعه به افکار عمومی در دهم آوریل آن سال محقق شد، در حالی که دنیا در برابر این اقدام، عکس‏العمل حادی از خود نشان نداد. الحاق اتریش به آلمان، زمینه را برای تجاوز آلمان به چکسلواکی و سپس لهستان آماده ساخت و جرقه آتش جنگ جهانی دوم را روشن کرد.

* روز ملی کشور افریقایی «گابن» از استعمار فرانسه (1960م)

* آغاز حکومت دیکتاتوری ژنرال سوهارتو در اندونزی (1966م)

* روز ملی و استقلال «موریس» از استعمار انگلستان (1968م)


نوشته شده در   سه شنبه 20 اسفند 1392  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode