ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 3 مرداد 1403
چهارشنبه 3 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 29 اسفند 1388     |     کد : 6876

شنبه 29 اسفند 4 ربيع الثاني 20 مارس

وقوع غزوه غابه در سال ششم هجرى قمرى ...

وقوع غزوه غابه در سال ششم هجرى قمرى
"عُيينة بن حِصن" كه از مشركان و زورمداران اطراف مدينه منوره بود، در شب چهارم ربيع‏الثّانى سال ششم قمرى در رأس يك گره چهل نفرى از مشركان به شتران پيامبر(ص) كه در مكانى به نام "غابه " نگهدارى و چرا داده مى‏شدند، هجوم آورد و پس از كشتن فرزندى از "ابوذر" و فرارى دادن ساير ساكنان آن مكان، شتران را غارت كرد. ابوذر، خبر ناگوار تهاجم عيينة بن حِصن را در همان شب به پيامبر(ص) رسانيد و پيامبر(ص) در بامداد آن روز براى گوشمالى دادن اين گردنكش صحراى عربستان، با تعدادى از يارانش عازم آن ناحيه گرديد. آن حضرت، براى "مقداد بن عمرو" پرچمى بست و وى را به فرماندهى رزمندگان برگزيد. پس از مقداد، ديگران را به يارى وى اعزام كرد و خود آن حضرت نيز به سوى آنان رهسپار شد. مقداد، در زمينى به نام "هيقا" ( يا هيفا) كه در يك ميلى چاه مطلب قرار دارد، به سپاه دشمن رسيد و با آنان درگير شد. دشمنان در برابر سربازان اسلام ايستادگى كرده و به نبرد پرداختند و يك تن از رزمندگان اسلام، به نام "مُحرز بن نضله" را به شهادت رسانيدند و از مشركان، نيز چهار نفر كشته شدند، كه يكى از آنان، "حبيب پسر عيينه" بود.
پيامبر اكرم(ص) نيز به سپاهيان و سربازان خود در سرزمين "ذى قرد" در نزديكى‏هاى "غابه" ملحق شد.
در اين غزوه تعداد پانصد و يا هفتصد نفر از مسلمانان حضور پيدا كرده و موجب رعب و وحشت دشمن سركش شدند. در ايّامى كه رسول خدا(ص) از مدينه بيرون بودند، "عثمان بن اّم‏مكتوم"، جانشين وى در مدينه بود و "سعد بن عباده" با سيصد تن از مبارزان قبيله‏اش، حفاظت و حراست مدينه را بر عهده داشتند.
شايان ذكر است، هنگامى كه رسول خدا(ص) و مسلمانان به مدينه برگشتند، ديدند برادرزاده عُيينه، يكى از شتران شيرده رسول خدا(ص) ، به نام "سمراء" را برگردانيد و در نزديكى درِ خانه آن حضرت ايستاده و منتظر پيامبر(ص) است. پيامبر(ص) از جوانمردى وى اظهار خرسندى كرد و به وى جوايزى بخشيد.

درگذشت منتصر باللّه عباسى در سال 248 هجرى قمرى
محمد، معروف به "منتصر باللّه" فرزند متوكل عباسى، پس از قتل پدرش متوكل، در شوال سال 247 قمرى به خلافت رسيد.
متوكل عباسى (دهمين خليفه بنى عباسى) كه در دشمنى با اهل بيت(ع) و شيعيان و محبان آنان معروف و در ستم كارى و سخت‏گيرى بر عموم مردم، زبان زد همگان بود، چند سال پيش از هلاكت خود، فرزندش "محمد منتصر" را به ولايت عهدى برگزيد. وليكن پس از مدتى از اين كار پشيمان شد و در صدد خلع منتصر از ولايت عهدى برآمد. زيرا مى‏پنداشت كه منتصر در انتظارمردن اوست، تا هر چه زودتر، خود به خلافت برسد. از اين رو، هميشه وى را به جاى "المنتصر"، "المستعجل" مى‏خواند. منتصر، از اين كه پدرش متوكل عباسى راه ناسپاسى و انحراف از مسير حقيقت را در پيش گرفته و با خاندان "پيامبر اكرم(ص) " دشمنى نموده و نسبت به مقام شامخ "اميرمؤمنان على بن ابى‏طالب(ع) "، جانب ادب را رعايت نمى‏كرد، بسيار ناراحت بود و بر او اعتراض مى‏كرد و مى‏گفت: على )ع(، سرور ما و شيخ بنى هاشم است.
بدين جهت اگر از خادمان و نديمان دربار، كسى نسبت به حضرت على(ع) بى‏احترامى مى‏نمود، منتصر، وى را تهديد و حتى تنبيه مى‏كرد. متوكل عباسى كه از رويه پسرش خشمگين بود، در صدد خلع وى از ولايت عهدى و جانشينى فرزند ديگر خود "معتز عباسى" برآمد و منتصر را تحقير مى‏كرد و دشنام مى‏داد و به قتل تهديدش مى‏نمود و وزير خود "عبيدالله بن يحيى بن خاقان" را فرمان داد كه بر منتصر سيلى زند.
سرانجام، منتصر و فرماندهان معروف دربار همانند "بُغا" و "وصيف" از رفتار و كردار متوكل به تنگ آمده و در صدد قتلش بر آمدند. منتصر در شب چهارم شوال، در حالى كه پدرش در حال مستى بود، بر او هجوم آورده و وى را در همان حال به هلاكت رسانيد و "فتح بن خاق" را كه به دفاع از متوكل برخاسته بود، به متوكل ملحق كرد.
در همان شب، فرماندهان عالى رتبه با منتصر بيعت كردند و از ساير فرزندان و خانواده متوكل، از جمله از معتز و مؤيد، پسران متوكل عباسى نيز بيعت گرفتند. منتصر عباسى، پس از استقرار در مقام خلافت، دستور داد شهرك "جعفريه" را كه پدرش براى خود و خانواده خويش بنا كرده بود، تخريب كنند و همه ساكنان آن را به سامرا انتقال دهند. هم چنين برادرانش معتز و مؤيد را از ولايت عهدى خلع كرد و از آنان براى اين امر، امضا گرفت و جهت خرسندى سپاهيان خلافت، مواجب ده ماهه آنان را يكجا پرداخت كرد و به اقدامات اساسى همت نمود.
وليكن، خلافتش دوام نيافت و براى تغييرات اساسى و اصطلاحات بنيادى در خلافت عباسيان و جبران ستم كارى‏ها و ناكار آمدى‏هاى پدر و پدران خويش، مهلتى نيافت. زيرا ورمى در دو جانب گلوى او پديد آمد و همان، بلاى جانش گرديد و برخى مى‏گويند كه طبيبش، وى را با نيشتر زهر آلود، رگ زد و در نتيجه، در چهارم و به قولى در پنجم ربيع‏الثّانى و به روايت ابن خلدون، در 25 ربيع الاول سال 248 قمرى بدرود حيات گفت. خلافتش كوتاه مدت بود و تنها شش ماه دوام يافت و به هنگام مرگ، تنها بيست و پنج سال از عمرش گذشته بود.

تولد «‌حضرت عبدالعظيم(ع)» در مدینه در سال 173 هجري قمري
«‌حضرت عبدالعظيم(ع)» در سال 173 هجري قمري در مدينه منوره ديده به جهان گشودند. «عبدالله بن حسن بن زيدبن الامام حسن » از اصحاب امام جواد(ع) و از نوادگان امام حسن مجتبي(ع) دومين اخترآسمان ولايت و امامت بودند. آن حضرت مردي متقي و پرهيزكار و از راويان و ثقات مورد اعتماد امام هادي(ع) بود و اين نكته قابل توجه است كه اخبار و روايات متعددي درباره اعتماد به ايشان از ائمه(ع) روايت شده است. حضرت عبدالعظيم(ع) 5 تن از امامان معصوم را زيارت كرده اند و از امامان بزرگواري چون حضرت رضا(ع)، حضرت هادي و حضرت جواد(ع) به طور مستقيم نقل حديث نموده اند. آن حضرت در زمان امامت دهمين پيشواي شيعيان جهان، حضرت علي النقي(ع) به دستور و صوابديد ايشان به سرزمين ايران مهاجرت كردند و عاقبت در ماه شوال سال 250 هجري قمري به درجه رفيع شهادت نائل آمدند. مرقد مطهر حضرت عبدالعظيم(ع) در شهرري واقع است و از زيارتگاههاي مسلمانان به ويژه مردم كشورمان مي باشد .

تولد « ابن انباي » فقيه، محدث، نحوي و لغت شناس در سال 513 هجري قمري
« ابن انباي » فقيه، محدث، نحوي و لغت شناس بغدادي در سال 513 هجري قمري بدنيا آمد. وي از ابتدا كودكي به آموختن علوم ديني پرداخت و فراگيري نحو و لغت را نزد پدرش آغاز كرد. بسيار جوان بود كه در بغداد در مدرسه نظاميه آن شهر، آئين شافعي را از ابومنصور رزّار، نحو را از ابن شجري و ادبيات را از جواليقي آموخت. ابن انباري پس از كسب ديگر علوم و دانش ها بر كرسي تدريس نشست و به تعليم و تربيت شاگردان همت گماشت. او غالباً فقيه خوانده مي شد اما در نحو ني استاد زبردست و كم نظير بشمار مي رفت و دراين مقام از كلامي گرم و اثر بخش بهره مند بود و وي مردي پارسا، زاهدي مخلص و بي پيرايه بود به همين دليل از هياهوي نظاميه روي گرداند و در منزلي در شرق بغداد گوشه انزوا اختيرا كرد. از آثار ابن انباري مي توان به «اسرارُالعربيَّه، مَنْتورُالفوائد و هداية الذاهِبْ في معرفةِ المَذاهِبْ » اشاره كرد.

پنجمین آتش سوزی گسترده در مسجد جامع اموی در سال 1311 هجری قمری
در روز شنبه چهارم ربیع الثانی1311 هجری قمری حریق بزرگی در مسجد جامع اموی رخ داد و علت آن نیز تعمیر سقف صحن غربی مسجد بود که به وسیله جرقه ای که به سقف اصابت کرده بود آتش گرفت؛ لذا شبستان غربی بکلی سوخت ولی در سال 1316 هجری دوباره تعمیر شد؛ راس یحیی(ع) و راس الحسین(ع) نیز که دچار حریق شده بود تعمیر گشت. گویند در این آتش سوزی مصحف کبیر عثمانی که به خط کوفی بوده و از مسجد عقیق در بصری اورده شده بود سوخت.
مسجد جامع اموی یکی از شاهکارهای درخشان تمدن و فرهنگ اسلامی است که نه تنها قدمت و سابقه آن به دوران هزار و چهارصد ساله اسلامی محدود نمی شود بلکه ریشه و بنیانی دیرینه، به بلندای چهار هزار سال در تاریخ بشریت داشته و در حقیقت بیانگر سیر و تاریخچه تحول و دگرگونی ادیان و مذاهب است.
مکان این مسجد در چهار هزار سال پیش معبد آتش پرستان بوده است و پس از آن در اختیار مصریان و سپس یونانیان و بعد رومیان قرار گرفت. با گسترش مسیحیت در جهان و بویژه در شام، قسمتی از آن به کنیسه تبدیل گشت که به نام قدیس یوحنا خوانده می شد.
سرانجام در سال هفده هجری با فتح دوشق به وسیله مسلمانان، این آتشکده و بتکده به مسجد و محل عبادت ذات باریتعالی و خدای واحد گشت که البته نیمی از آن بر اساس مصالحه ای که صورت پذیرفت همچنان به صورت کلیسا باقی ماند. در زمان ولید بن عبدالملک با اعطای اموال فراوان به مسیحیان و حتی با تهدید و ارعاب آنان از مسجد خارج شده و نیمه غربی نیز ضمیمه مسجد گردید.

درگذشت سيدعلي محمدبن سلطان العلماء مشهور به تاجُ العلماء از مشاهير هند در سال1312هجري قمري
سيد علي محمد بن سلطان العلماء مشهور به تاجُ العلماء از مشاهير هند در سال1312هجري قمري در سن 52 سالگي بدرود حيات گفت. او فقيهي اصولي، حكيمي متكلم و محدثي رجالي بود. وي همچنين از تمامي جزئيات اديان گوناگون آگاهي داشت به طوري كه با صاحبنظران و بزرگان هر دين به مباحثه مي نشست. از تاجُ العلماء و تأليفات بيشماري برجاي مانده كه، احسنُ القصص در تفسير سوره يوسف، سلسلةُ الذهب در شرح كبير شيخ بهايي، عادُ الاجتهاد در فقه استدلالي و گوهر شب چراغ در فضيلت نماز از آن جمله اند.

در گذشت ایزاک نیوتن در سال1727ميلادي
«ايزاك نيوتن» دانشمند فيلسوف و رياضيدان شهيرانگليسي در84سالگي درگذشت. نيوتن انساني با هوش و متفكربودو در17سالگي به دانشگاه كمبريج راه يافت و درپايان تحصيل به مطالعه و تحقيق پرداخت. نيوتن سرانجام قانون جاذبه عمومي زمين را كشف كرد و نام خود را درتاريخ علم ثبت كرد.

کشف فلز گرانبهای رادیم توسط دو دانشمند بر جسته اروپایی در سال1898ميلادي
پس ازسالها تلاش شبانه روزي راديوم ازكمياب ترين و گرانبهاترين فلزّات جهان كشف شد. راديوم به همّت دو دانشمند برجسته اروپايي كشف شد. كاشفان اين فلزگرانبها كه كشف آن جنجالي فراوان درمحافل علمي؛ و درميان پزشكان جهان پديد آورد، پي يركوري فيزيكدان فرانسوي و همسردانشمند وي مادام كوري فيزيكدان پرآوازه لهستاني تباربودند. اين دو براي اين كشف مهم خود موفق به دريافت جايزه نوبل دررشته فيزيك شدند.

تولد هِنريك ايبسِن نمایشنامه نویس و شاعر مشهور نوروژی در سال1828ميلادي
«هِنريك ايبسِن» نمايشنامه نويس و شاعرمشهورنروژي بدنيا آمد. سراسرزندگي ايبسن با نوشتن نمايشنامه با موضوعات گوناگون سپري شد. وقايع ناگوار سال 1848ميلادي در نروژ، موضوع اولين نمايشنامه او بنام كاتيلينا بود. سپس درلندن، رم و مونيخ با آثارنمايشنامه نويسان بزرگ همچون شكسپيرآشنا شد. ايبسن پس از27سال مجدداً به نروژبازگشت. «شب سَنت ژان و مدعيان تاج وتخت» مشهورترين آثارايبسن بشمارمي‎‏روند.

درگذشت «پاول نيپكو» ازمخترعان اصلي تلويزيون در سال1940ميلادي
«پاول نيپكو» ازمخترعان اصلي تلويزيون در80سالگي درگذشت. نيپكو دررشته فيزيك تحصيل كرد و درپايان دوره تحصيل به سبب داشتن ذهني كنجكاو و پويا به تحقيق و مطالعه پرداخت و سرانجام اين تحقيقات كشف طريقه تبديل عكس به امواج؛ و تشكيل مجدد آنها بود. بدين ترتيب نيپكو تلويزيون را اختراع كرد. 


نوشته شده در   شنبه 29 اسفند 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode