برپايه ضرورت هدايت براي هر موجود امكاني، نياز موجودهاي مادي و طبيعي به آن بيشتر است. زيرا هر اندازه هستي چيزي ضعيف باشد، نيازمندي آن به هدايت افزونتر و روشنتر است.
قرآن كريم هر يك از موجودهاي طبيعي را داراي راه خاص و هدف مخصوص و هدايت ويژهاي ميداند كه نموداري از آن نقل ميشود؛ ﴿ألم تر أنّ الله أنزل منالسّماء ماءً فسلكه ينابيع في الأرض ثمّ يخرج به زرعاً مختلفاً ألوانه ثمّ يهيج فتراه مصفرّاً ثمّ يجعله حطاماً إنّ في ذلك لذكري لأولي الألباب﴾.(1) در اين آيه سخن از حركت باران و رهيابي خاص آن در راههاي زيرزميني و تمركز آن در چشمهها و جذب آن پس از جوشش، در گياهان است كه هدايت ويژه آنهاست.
﴿و أوحي ربّك إلي النّحل أن اتّخذي من الجبال بيوتاً و من الشّجر و ممّا يعرشون ٭ ثمّ كلي من كلّ الثّمرات فاسلكي سبل ربّك ذللاً يخرج من بطونها شرابٌ مختلف ألوانه فيه شفاء للنّاس إنّ في ذلك لايةً لقومٍ يتفكّرون﴾.(2) در اين آيه سير خاص خانهسازي زنبور عسل در كوهها و درخت و داربستها و عصارهگيري از
گلها و ميوهها و پيمودن راههاي رهنمود شده پروردگار و توليد عسل از راه ويژه آمدهاست كه به هدايت مخصوص آن ميانجامد. قرآن حكيم كوشش صحيح در راه توليد عسل را راه خدا ميداند؛ يعني راهي است كه خداوند آن را به زنبور نشان داد و براي نيل به آن هدف، او را هدايت كرد.
همچنين در آياتي هدايت انسان در بعد طبيعي و حركتهاي مادي آمده است كه مانند ديگر موجودات زنده، حركت و راه و هدف طبيعي دارد؛ ﴿و ألقي فيالأرض رواسي أن تميد بكم و أنهاراً و سبلاً لعلّكم تهتدون﴾(3) و ﴿و جعل لكم فيها سبلاً لعلّكم تهتدون﴾(4) و ﴿الّذي جعل لكم الأرض مهداً و سلك لكم فيها سبلاً﴾.(5) زيرا تمامي حركتهاي منظم انسان، نيازمند هدايت به راه و هدف است؛ خواه حركتهاي أيني و مكاني او كه در اين آيات يادآوري شده يا حركتهاي عيني و مكانتي كه بعداً ذكر ميشود.
پس، هرگونه حركتي در قلمرو طبيعت در سطح جماد و نبات و حيوان و انسان با هدايت الهي همراه بوده، از راه خاص به هدف مخصوص رهبري ميشود و هيچ موجود طبيعي جامد و ايستا نبوده، هيچ حركتي نيز بدون هدف نيست. در نتيجه، همه محدوده طبيعت و موجودات زميني و اختران سپهري، محكوم حركت و مشمول هدايت عمومي هستند؛ ﴿الّذي خلق فسوي ٭ و الّذي قدّر فهدي﴾.(6)
1 ـ سوره زمر، آيه 21.
2 ـ سوره نحل، آيات 69 ـ 68.
3 ـ سوره نحل، آيه 15.
4ـ سوره زخرف، آيه 10.
5 ـ سوره طه، آيه 53.
6 ـ سوره اعلي، آيات 32.
هدايت در قرآن، ص 38-39.