يك نشريه آمريكائي در اختيار داشتن زرادخانههاي عظيم تسليحات هستهاي از سوي رژيم صهيونيستي را تهديدي براي منطقه خاورميانه دانست.
به گزارش فارس، "وينس رايان " كارشناس و عضو هيئت تحريريه هفتهنامه "امريكنفريپرس " با انتشار مقالهاي در اين نشريه به بررسي اهداف اصلي جنگافروزيهاي آمريكا و برخي ديگر از كشورهاي غربي پرداخته و مينويسد: "هري المر بارنز "، تاريخدان برجسته تجديدنظر ميگويد، كساني كه خود را متصدي سرنوشت ملتها معرفي ميكنند، التزام سفت و سختي به "جنگ دائمي براي صلح دائمي " دارند.
رايان با بيان اين مطلب كه ايالات متحده در حال حاضر در 132 كشور خارجي حضور نظامي دارد، ميافزايد: در حقيقت آمريكا تبديل به پليس جهان شده و خود را حافظ صلح معرفي مينمايد.
اين كارشناس آمريكايي در ادامه گزارش خود مينويسد: براي كشوري همچون ايالات متحده كه از قدرت بالائي برخوردار است، دو نقش مطلوب وجود دارد: 1- نقش ايجاد كننده صلح، كه طبق آن ما به يك كشور خارجي كه هيج منافعي در آن نداريم، وارد ميشويم و به برقراري صلح كمك ميكنيم؛ 2- نقش حافظ صلح، كه بر اساس آن، پس از برقراري صلح، ما در كشور خارجي باقي ميمانيم تا به تشكيل يك دولت باثبات كمك كنيم.
اما اين در حالي است كه امروزه اگر به رسانههاي جمعي، به ويژه برنامههاي خبري و تحليلي تلويزيون نگاه كنيد، متوجه ميشويد كه آنها مسئله "آنتيسمتيسم " (يهود ستيزي) را به عنوان مهمترين مشكل آمريكا و دنياي غرب مطرح ميكنند.
اين روزنامهنگار غربي با اشاره به گوشهاي از برنامههاي تلويزيوني انبوهي كه در راستاي باوراندن هولوكاست از رسانههاي آمريكائي و اروپائي پخش ميشود، مينويسد: در همين حال هيچ كسي، بدون توجه به رشته تخصصياش، حتي فكر اين را هم نميكند كه راستي و صحت هولوكاست را مورد پرسش قرار دهد و بر او برچسب "منكر هولوكاست " را نزنند.
رايان ميافزايد: اولين بررسي دانشگاهي داستان هولوكاست در كتاب "افسانه شش ميليون " دكتر "ديويد هوگان " و با بيان اين مطلب انجام شد كه "بيشتر شواهدي كه براي گازگرفتگي شش ميليون قرباني وجود دارد، در واقع پس از جنگ جهاني دوم توليد شدهاند تا جنگ غرب عليه آلمان را توجيه نمايند. "
گزارش امريكنفريپرس ميافزايد: در جريان جنگ جهاني دوم، ايالات متحده با بريتانيا و شوروي متحد شد. اين در حالي بود كه هيتلر نيز با اتحاد شوروي قرارداد داشت تا لهستان را بين خود تقسيم كنند، اما آلمان پيشدستي كرد و عليه شوروي اقدام نمود. در واقع هيتلر متوجه شده بود كه ارتش سرخ شوروي تصميم دارد تا با حجم عظيمي از سربازان و تانكها و هواپيماهاي خود به آلمان حمله كند. به هر حال اگرچه اين درگيري موجب به جاي ماندن تلفات زيادي براي هر دو طرف شد، اما اين يك حقيقت است كه اقدام آلمان موجب نجات اروپا از تحت سلطه شوروي قرار گرفتن، شد. و روياي استالين براي توسعه دادن امپراطوريش را نابود كرد.
اين گزارش در ادامه با يادآوري فروپاشي بازار سهام آمريكا در سال 1929 و بحران مالي عظيم اين كشور در دهه 30 ميلادي، مينويسد: وقتي برنامههاي روساي جمهور مختلف نتوانست اقتصاد را نجات دهد، تصميم گرفته شد تا با جنگافروزي و آمادگي كامل براي جنگيدن، اين مسئله حل شود.
در همين راستا كنگره با برنامه اعطاي وام به انگليس براي مقابله با آلمان موافقت كرد، و اين در حالي بود كه آلمان قصد حركت به غرب را نداشت.
رايان ادامه ميدهد: در اين زمان آمريكا نياز به شوكي داشت تا بتواند وارد جنگ شود. از اين رو حمله "غافلگيرانه " ژاپنيها به "پرل هاربر " مطرح شد تا مردم آمريكا خواهان انتقامگيري از ژاپن شوند كه در نتيجه آن حمله آمريكا به ژاپن و بمباران اتمي اين كشور صورت گرفت. در همين حال ايالات متحده كمك نظامي عظيمي را نيز به شوروي ارايه كرد.
اين نويسنده آمريكايي در ادامه با اشاره به آنكه آلمان با وجود گذشت 66 سال از پايان جنگ جهاني، همچنان فاقد معاهده صلح است، مينويسد: هنوز هم در اين كشور قانون سفت و سختي وجود دارد كه هرگونه زير سوال بردن هولوكاست را ممنوع كرده است. در حقيقت آلمان همچنان يك كشور اشغالي محسوب ميشود و آمريكا نيز نخستين اشغالگر اين كشور است.
رايان سپس با اشاره به تشكيل رژيم صهيونيستي در منطقه خاورميانه ميافزايد: امروزه يك رژيم كوچك در خاورميانه كه در سال 1948 از سوي ايالات متحده به رسميت شناخته شد، تسليحات هستهاي زيادي را در اختيار دارد؛ اسرائيل كه جهان به درستي آنرا نيروي محركهاي در پشت سياست خارجي آمريكا ميبيند، زرادخانه عظيمي از تسليحات هستهاي را در اختيار دارد كه تهديدي براي تمامي همسايگان اين رژيم محسوب ميشود.
اين گزارش در ادامه با اشاره به احتمال استفاده رژيم صهيونيستي از تسليحات هستهاي عليه همسايگان خود مينويسد: اگر اين اتفاق رخ دهد، آتش عظيمي در خاورميانه برافروخته خواهد شد و بهتر است كه آمريكا آمادگي آن را داشته باشد.
رايان در انتهاي گزارش خود مينويسد: همه جنگها هزينه مالي سنگيني دارند و همانطور كه در جنگهاي جهاني اول و دوم شاهد بوديم، بانكداران جنگ را منبعي با سود بسيار بالا ميبينند.