قرآن كريم بخشي از اوصاف عام و مطلق را براي رسول اللهصلي الله عليه و آله و سلم ثابت ميكند؛ نيز بعضي مسئوليتهاي مخصوص او را برميشمرد؛ ﴿يتلوا عليهم اياته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة﴾.(1) نخستين وظيفهاش تلاوت آيات خدا بر مردم است، پس از آن، تعليم و تبيين معاني آنها، سپس تزكيه و تهذيب نفوس مردم. تعليم مقدّمه تزكيه و تزكيه مقدم بر تعليم است و تقديم تزكيه بر تعليم، براي آن است كه تزكيه نسبت به تعليم مقدّم و هدف و اَصْل است و هر علت غائي مقدم بر معلول خود است.
در آيات ديگر افزون بر تلاوت و تعليم و تزكيه، مذكِّر بودن آمده، گاه نيز تذكره تنها وظيفه آن حضرت ناميده شده است؛ ﴿فذكّر إنّما أنت مذكّر٭ لست عليهم بمُصَيْطر﴾(2)؛ كار تو فقط يادآوري است و بر اينها سلطه و سيطره نداري. تعبير حصر تنها درباره منذر و مذكّر بودن آن حضرت آمده، نه تعليم كه نشاندهنده اهمّيت تذكره مانند انذار است.
گفتني است حَصرِ سِمَت پيامبر در تذكره يا انذار، ضمن تفهيم اهميت اين دو، نِسْبي است، نه نفسي.
پيامبر از جهت رسالت، سمتي جز ابلاغ پيام به طور روشن ندارد؛ ﴿... وما علي الرسول إلاّ البلاغ المبين﴾(3) و هرگز عهدهدار پذيرفتن مردم نيست، امّا اين ابلاغ گاهي ابتدايي و با تعليم همراه است و گاهي مسبوق به آگاهي قبلي مخاطبان است و جنبه يادآوري دارد. ازاينرو با كلمه «تذكره» بيان ميشود. خطوط كلّي معارف دين در نهان بشر هست و وحي الهي ميكوشد فطرت خوابيده انسان را بيدار كند تا افزون بر آموختن جزئيات فرعي دين، دادههاي فطري او را شكوفا سازد و آنچه را در نهان او نهادينه كرده است، يادآوري كند.
اعتقاد به خداي يكتا و اشتياق به معاد و قيامت و جهان جاويد، و شوق
برقراري ارتباط ميان خلق و خالق كه همان وحي و نبوّت و رسالت است، در روح و فطرت بشر نهفته است و اثر مهم رسالت آن است كه انسان را به ذخاير نهفتهاش آگاه ميكند و راه رسيدن به آن اهداف والا و كمالهاي مطلق و نهايي را نشان ميدهد و پردههاي غفلت را كه بر اثر اشتغال به طبيعت بر روي فطرت بشر آويخته شده، كنار ميزند و به عهد ديرين الهي رهنمون ميگردد.
1 ـ سوره آل عمران، آيه 164.
2. سوره غاشيه، آيات 22 ـ 21.
3. سوره نور، آيه 54.
هدايت در قرآن، ص 97-99.