در دیدار اعضای کمیته علمی همایش بینالمللی اندیشههای فلسفی استاد شهید مرتضی مطهری با حضرت آیت الله سبحانی ایشان خاطرات بعضاً ناگفتهای از استاد از جمله درباره اولین مواجهه شهید مطهری با مرحوم استاد علامه طباطبایی بیان کردند که مشروح این سخنان در ادامه میآید.
ستون درس امام
من از سال 1325 تا 1332 در قم و در درس حضرت امام خدمت ایشان بودم. در آن دوره شهيد مطهري ستون درس حضرت امام بود. کم اشکال میکرد ولی وقتی اشکالی را مطرح میکرد در اکثر موارد حرف خود را به کرسی مینشاند.
حضور در درس آیت الله حجت
مرحوم مطهری در سال 1316 شمسي برابر با 1356 قمري از خراسان وارد قم شدند. سطوح را گذراندند. من مشايخ فقهي ايشان را به خوبي ميشناسم. بخشي از درسهای ایشان با آيت الله حجت بود. مدت مديدي از محضر ايشان استفاده كردند. نقل است كه در یکی از کلاسها، آقاي حجت به شاگردان گفتند هر کس عبارت كفايه را درست بخواند جايزهاي به او میدهم. آقای مطهری كفايه را گرفتند و عبارتي كه در "ملاقي شبهه محصوره" هست خواندند. جاي ملاقي ملاقي گفتند و جاي ملاقا ملاقا خواندند. آقاي حجت بعد از خواندن ایشان به وجد آمدند و گفتند 10 تومان به ايشان بدهند. آن زمان 10 تومان زندگي يك طلبه را اداره ميكرد. متأسفانه كساني كه زندگي شهید مطهری را نوشتهاند درس خواندن ايشان پيش آيت الله حجت را ننوشتند.
شرکت در درس محقق داماد و آیت الله بروجردی
براي اولين بار كه مرحوم داماد درسشان را شروع كردند دو شاگرد داشت. يكي آقاي مطهري و يكي هم آقاي منتظري. هر دو نفر سبب شدند داماد به عنوان مدرس خارج شروع به كار كند. مرحوم مطهري به علميت آقاي داماد معترف بود.
سومين استادش آيت الله بروجردي است. خاطرم ميآيد آيت الله بروجردي در مورد "اقل و اكثر" صحبت ميكرد. وقتي از درس بيرون آمد به آقاي منتظري گفت: از سال 1320 اين درس را ميخوانيم اما معلوم نیست اين اقل و اكثر مجراي برائت هست يا نيست.
در اخلاق سرتاسر مرید امام بود
امام خمینی (ره) اسفار را جز يك باری که با استاد مطهری درس داشت نگفت. استاد مطهری در اخلاق سرتاسر مريد امام بود و در همه كلاسهاي ايشان حاضر ميشد. با این حال علی رغم اینکه امام پایههای فلسفی آقای مطهری را گذاشت، اما رشد شهید مطهری در فلسفه به وسيله علامه طباطبايي بود.
نحوه آشنایی با علامه طباطبایی
در سال 1330 معادل با 1370 قمري برای پرسیدن مسئلهای به منزل آقاي طباطبايي رفتم. آن زمان منزل ایشان در محله يخچال قاضي بود. ایشان خانهاي اجارهاي داشتند كه دو اتاقش رو به قبله بود. در یکی از اتاقها که محل سکونت ایشان بود، کرسی گذاشته بودند و بعضی مهمانها در آنجا پذیرایی میشدند. وارد اتاق شدم و بعد از نشستن زیر کرسی شروع به طرح سوالهایم کردم. در این میان در خانه زده شد و چند دقیقه بعد آيت الله مطهري به همراه مرحوم علامه كرباسيان وارد اتاق شدند. در بدو ورود شهيد مطهري گفت بخاري بهتر است يا كرسي؟ (استعارهاي از صحيح بخاري و تقابل آن با آيت الكرسي بود) آقاي بروجردي گفت: و في بلاد العجم عندي باختيار في اختيار، آيت الكرسي خير من احاديث البخاري.
آسيد علي اصغر کرباسیان با آقای طباطبایی مربوط بود و او واسطه آشنایی آقای مطهري با ایشان بود. یادم است در این جلسه آقای مطهري مسئله تسلسل را مطرح كردند و گفتند نه برهاني كه در منظومه و غير منظومه درباره ابطال تسلسل مطرح كرده است همه براهين رياضي است و به درد مسائل محدودي ميخورد در حالی که اين براهین به درد مسائل نامحدود نميخورد. مرحوم آيت الله طباطبايي با آن حالتي كه داشت و به چهره افراد نگاه نميكرد، نگاهي به سقف كرد و نگاهي به كرسي كرد و گفت: ابطال تسلسل از اين براهين نيست، برهان ديگري دارد. بايد نسبت معلول را به علت بسنجيم. نسبت اين دو، نسبت فقر است به غنا. به تمام معنا معلول وابسته به علت است. مرحوم مطهري اين جواب را پسنديد و كم كم با علامه طباطبايي مربوط شد.
جلسات درس اصول فلسفه و روش رئالیسم
در همین سالها بود که رسالههاي فلسفي تودهايها در ايران باب شد. به خصوص رسالههاي تقي اراني. بالاخره از طرف سفارت امريكا كتابي به نام "نگهبانان سحر و افسون" منتشر شد كه در آن روحانيون را متهم به نگهباني از سحر و افسون كرده بود. نظر امريكا اين بود كه كتاب به نام كمونيستها منتشر شود تا خون مسلمانان ایران عليه كمونيستها به جوش آید. علامه طباطبايي وارد اين ميدان شد. دوستاني در تهران داشت که به واسطه آنها كتابهای اينها را دریافت کرد. شش ماه وقت خود را صرف مطالعه كتابها کرد. سپس جلسهاي تشكيل داد که در آن آقایان بهشتي، مطهري، منتظري، اميني، مرتضي جزايري و كرباسيان بودند. جلسات پرباری برگزار شد و همین موجبات علاقهمندی بیشتر شهید مطهری به علامه طباطبایی را فراهم کرد.
مرحوم طباطبايي به من گفت جلد اول اصول فلسفه و روش رئاليسم را ترجمه كن. گفتم با اين پاورقيها كه جنبه توضيحي دارد ميتوانم اما متن اصلي كار بسیار دشواری است. خلاصه جلد اول اصول فلسفه را به زبان عربي ترجمه كردم که هم در نجف چاپ شده و هم در ايران چاپ شد. با این حال جلدهاي بعدي را از من نخواستند و من هم خیلی پیگیر نشدم. اي كاش این کتاب ترجمه شود. نه ترجمه تحت اللفظی بلکه ترجمهاش بايد آزاد باشد. مترجم بايد در مفاهيم مسلط شود و سپس محتوا را با بيان خود بياورد.
شرایط بد اقتصادی
شهید مطهری تا سال 1332 شمسي يا 1372 قمري در قم بودند. ازدواج كردند و خانهاي در كوچه نوربخش اجاره کردند. اجاره خانه ایشان 100 تومان بود، در حالی که شهريه آن زمان که مرحوم بروجردي به ما ميداد بیشتر از 75 تومان نبود. ايشان در شرایط سختی قرار گرفتند. گويا پیش از این برادرانشان مبلغي را ميفرستادند اما به دلایل مختلف این مبلغ هم به دستشان نمیرسید.
اگر در قم میماند این آثار را نمیداشت
آقای مطهری در چنین شرایطی آمدند پيش امام و از ايشان اجازه خواستند كه به تهران بروند تا از طريق تدريس هزينههاي زندگي را تأمين كنند، به شرط آنکه همچنان خدمتش را به اسلام و تشيع ادامه دهد. امام موافقت کرد. اما چندی بعد که خدمت امام رفتم امام گفتند وضع ما طوري شده است كه فضلا از حوزه بيرون ميروند. ميگفتند كساني كه از حوزه بيرون رفتهاند یا در سطح خودشان ماندهاند یا پایینتر رفتهاند. اما خروج ایشان از حوزه، استثنائا باعث پيشرفتشان شد. به گونهاي كه اگر ايشان در قم بود اين آثار را نميداشت. آن زمان قم در يك مدار بسته بود.
عباس محب علی از بنیاد شهید مطهری